15-11-2020، 14:31
تاریخ ژاپن شامل تاریخ رشته جزیرههای ژاپن و مردم ژاپن است و از دوران پیش از تاریخ، تا تاریخ نوین این کشور به عنوان یک دولت-ملت را در بر میگیرد. نخستین ارجاع شناختهشده نوشتاری به ژاپن در قرن اول میلادی و در مجموعه متنهای چینی بیست و چهار تاریخ دیده میشود. با این حال شواهد حاکی از آن است که بشر از اواخر دوران پارینهسنگی در جزیرههای ژاپن زندگی میکردهاست. تا پایان آخرین عصر یخبندان، ژاپن از طریق خشکی با قاره اوراسیا پیوند داشت. آب شدن یخها باعث جدا شدن جزیرههای ژاپن از خشکیهای قاره اوراسیا شد. الگوهای باثبات زندگی و نشانههای تمدن با فرهنگ جومون (از پایان عصر یخبندان تا هزاره نخست پیش از میلاد) ظاهر شد و از حدود پانصد سال پیش از میلاد در زمانی که به دوره یایویی مشهور است، کار با آهنآلات آغاز شد. در پایان همین دوران، جمعیت زیادی از شبه جزیره کره به سرزمینهای ژاپن مهاجرت کردند.
از حدود قرن سوم میلادی با دوره کوفون (حدود ۲۵۰ تا سال ۵۳۸ میلادی) مرحله پیش از تاریخ ژاپن پایان یافته و عصر تاریخ باستان این سرزمین آغاز میشود. فرهنگی که در این دوره شکل میگیرد، مبتنی بر مذهب شینتو است. در دوره آسوکا (۵۳۸ تا سال ۷۱۰ میلادی) خط چینی برای نگارش زبان ژاپنی برگزیده شده و آیین بودایی از طریق سرزمین کره معرفی میشود. این آیین در دوران بعد که دوره نارا (۷۱۰ تا ۷۹۴ میلادی) نام دارد، از سوی امپراتور پذیرفته شده و به دستور او نیایشگاههای بودایی پرشکوهی همچون معبد تودایجی ساخته شد. دوره هیآن (۷۹۴ تا ۱۱۸۵ میلادی)، عصر ظهور خاندانهای پرقدرتی همچون خاندان فوجیوارا است که قدرت نظامی را در عمل به دست میگیرند و این مترادف است با پایان تاریخ باستان و آغاز دوران فئودالی در تاریخ ژاپن. با قدرتگیری شوگونها در دوره کاماکورا (۱۱۸۵ تا ۱۳۳۳ میلادی)، استبداد نظامی کاماکورا بنا نهاده میشود. در همین دوران مغولها دو بار به کشور ژاپن حمله کردند که هر بار در برابر توفان سهمگینی موسوم به کامیکازه، کشتیها و آلات نظامی خود را از دست دادند و شکست خوردند. کمی بعد در دوره موروماچی (۱۳۳۶ تا ۱۵۷۳ میلادی) و در عصر جنگهای داخلی، کشتیهای پرتغالی راه خود را به سواحل غربی ژاپن یافتند و ارتباط با اروپا آغاز شد. با پایان جنگهای داخلی دوره آزوچی-مومویاما (۱۵۶۸ تا ۱۶۰۰ میلادی) و عصر ثبات سیاسی از راه رسید. در دوره ادو (سال ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی) تلاش استبداد نظامی توکوگاوا برای حفظ سامانه فرسوده سیاسی این کشور با شکست مواجه شد و با ورود کشتیهای جنگی آمریکا به فرماندهی ناخدا متیو پری به خلیج توکیو در سال ۱۸۵۳ میلادی، عصر فئودالی ژاپن به پایان رسید.
در دوران نوین، ژاپن به سرعت راه نوسازی را در پیش گرفت و در دوره میجی (۱۸۶۸ تا ۱۹۱۲ میلادی) با شکست روسیه به قدرتی جهانی مبدل شد. در جنگ جهانی اول که در دوره تایشو (۱۹۱۲ تا ۱۹۲۶ میلادی) به وقوع پیوست، ژاپن در کنار بریتانیا، فرانسه و روسیه قرار گرفت و در شورای جامعه ملل صاحب کرسی دائم شد. با این حال ابهام در قانون اساسی میجی، سبب چرخش قدرت به سوی نظامیان و گسترش نظامیگری ژاپن شد. روند نظامیگری در دوره شووا (۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ میلادی)، یورش به کشور چین را در پی داشت. ژاپن اعتراض جامعه ملل را برنتافت و از این سازمان خارج شد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بعد از آغاز جنگ جهانی دوم، در پی تحریمهای نفتی آمریکا، ژاپن به پرل هاربر حمله کرد. در نتیجه، آمریکا وارد جنگ شد و با بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی در سال ۱۹۴۵ میلادی ژاپن را به تسلیم واداشت. با پایان جنگ و اشغال هفت ساله ژاپن، این کشور به اصلاحات گسترده دموکراتیک و بازسازی نهادهای اقتصادی دست یازید. با امضای پیمان صلح سانفرانسیسکو ژاپن استقلال خود را دوباره به دست آورد. ژاپن در این دوره رشد سریعی را تجربه کرد و به یک قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل شد. در دوره هیسهای، پایین بودن نرخ بهره و افزایش قدرت ین در مبادلات ارزی باعث هجوم سرمایهگذاران خارجی به این کشور شد. اما در دهه نود سهام این کشور سقوط کرد و دوران موسوم به حباب اقتصادی ژاپن به پایان رسید. در سالهایی که در پی آمد، گسترش صنایع صادراتی کره و چین بخشی از بازارهای جهانی ژاپن را از آن خود کرد و امروز در ارزیابی این سالها، گاه از آن به عنوان دهه از دست رفته یاد میشود. با این حال، ژاپن با بیش از پنج و نیم تریلیون دلار تولید ناخالص ملی همچنان سومین قدرت اقتصادی جهان محسوب میشود.
تاریخ افسانهای
افسانهٔ آفرینش ژاپن به روایت کوجیکی در واقع از زمان ظهور زوج خلاق (به مانند آدم و حوا) به نامهای ایزاناگی نومیکوتو و ایزانامی نومیکوتو آغاز میشود. این دو از قلمروهای بلند و متعالی آسمان فرود میآیند و هشت جزیرهٔ بزرگ، یعنی کشور ژاپن و همه چیز و از جمله بسیاری از کامیها (واژهای ژاپنی به معنی «خدایان» یا «روح») را میزایند. سه تا از این کامیها از همه باشکوهترند، نخست کامی خورشید، دومی برادر وی که متکفل زمین بود و سومی الههٔ ماه که کامی قلمروی تاریکی است. نوهٔ پسری الههٔ خورشید به نام نینیگو–نو–میکوتو دستور یافت که به زمین فرود آید و بر ژاپن حکومت کند و نبیرهٔ پسری نینیگو–نو–میکوتو یعنی امپراتور جینمو اولین فرمانروای بشری سرزمین ژاپن شد.
از حدود قرن سوم میلادی با دوره کوفون (حدود ۲۵۰ تا سال ۵۳۸ میلادی) مرحله پیش از تاریخ ژاپن پایان یافته و عصر تاریخ باستان این سرزمین آغاز میشود. فرهنگی که در این دوره شکل میگیرد، مبتنی بر مذهب شینتو است. در دوره آسوکا (۵۳۸ تا سال ۷۱۰ میلادی) خط چینی برای نگارش زبان ژاپنی برگزیده شده و آیین بودایی از طریق سرزمین کره معرفی میشود. این آیین در دوران بعد که دوره نارا (۷۱۰ تا ۷۹۴ میلادی) نام دارد، از سوی امپراتور پذیرفته شده و به دستور او نیایشگاههای بودایی پرشکوهی همچون معبد تودایجی ساخته شد. دوره هیآن (۷۹۴ تا ۱۱۸۵ میلادی)، عصر ظهور خاندانهای پرقدرتی همچون خاندان فوجیوارا است که قدرت نظامی را در عمل به دست میگیرند و این مترادف است با پایان تاریخ باستان و آغاز دوران فئودالی در تاریخ ژاپن. با قدرتگیری شوگونها در دوره کاماکورا (۱۱۸۵ تا ۱۳۳۳ میلادی)، استبداد نظامی کاماکورا بنا نهاده میشود. در همین دوران مغولها دو بار به کشور ژاپن حمله کردند که هر بار در برابر توفان سهمگینی موسوم به کامیکازه، کشتیها و آلات نظامی خود را از دست دادند و شکست خوردند. کمی بعد در دوره موروماچی (۱۳۳۶ تا ۱۵۷۳ میلادی) و در عصر جنگهای داخلی، کشتیهای پرتغالی راه خود را به سواحل غربی ژاپن یافتند و ارتباط با اروپا آغاز شد. با پایان جنگهای داخلی دوره آزوچی-مومویاما (۱۵۶۸ تا ۱۶۰۰ میلادی) و عصر ثبات سیاسی از راه رسید. در دوره ادو (سال ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی) تلاش استبداد نظامی توکوگاوا برای حفظ سامانه فرسوده سیاسی این کشور با شکست مواجه شد و با ورود کشتیهای جنگی آمریکا به فرماندهی ناخدا متیو پری به خلیج توکیو در سال ۱۸۵۳ میلادی، عصر فئودالی ژاپن به پایان رسید.
در دوران نوین، ژاپن به سرعت راه نوسازی را در پیش گرفت و در دوره میجی (۱۸۶۸ تا ۱۹۱۲ میلادی) با شکست روسیه به قدرتی جهانی مبدل شد. در جنگ جهانی اول که در دوره تایشو (۱۹۱۲ تا ۱۹۲۶ میلادی) به وقوع پیوست، ژاپن در کنار بریتانیا، فرانسه و روسیه قرار گرفت و در شورای جامعه ملل صاحب کرسی دائم شد. با این حال ابهام در قانون اساسی میجی، سبب چرخش قدرت به سوی نظامیان و گسترش نظامیگری ژاپن شد. روند نظامیگری در دوره شووا (۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ میلادی)، یورش به کشور چین را در پی داشت. ژاپن اعتراض جامعه ملل را برنتافت و از این سازمان خارج شد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

بعد از آغاز جنگ جهانی دوم، در پی تحریمهای نفتی آمریکا، ژاپن به پرل هاربر حمله کرد. در نتیجه، آمریکا وارد جنگ شد و با بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی در سال ۱۹۴۵ میلادی ژاپن را به تسلیم واداشت. با پایان جنگ و اشغال هفت ساله ژاپن، این کشور به اصلاحات گسترده دموکراتیک و بازسازی نهادهای اقتصادی دست یازید. با امضای پیمان صلح سانفرانسیسکو ژاپن استقلال خود را دوباره به دست آورد. ژاپن در این دوره رشد سریعی را تجربه کرد و به یک قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل شد. در دوره هیسهای، پایین بودن نرخ بهره و افزایش قدرت ین در مبادلات ارزی باعث هجوم سرمایهگذاران خارجی به این کشور شد. اما در دهه نود سهام این کشور سقوط کرد و دوران موسوم به حباب اقتصادی ژاپن به پایان رسید. در سالهایی که در پی آمد، گسترش صنایع صادراتی کره و چین بخشی از بازارهای جهانی ژاپن را از آن خود کرد و امروز در ارزیابی این سالها، گاه از آن به عنوان دهه از دست رفته یاد میشود. با این حال، ژاپن با بیش از پنج و نیم تریلیون دلار تولید ناخالص ملی همچنان سومین قدرت اقتصادی جهان محسوب میشود.
تاریخ افسانهای
افسانهٔ آفرینش ژاپن به روایت کوجیکی در واقع از زمان ظهور زوج خلاق (به مانند آدم و حوا) به نامهای ایزاناگی نومیکوتو و ایزانامی نومیکوتو آغاز میشود. این دو از قلمروهای بلند و متعالی آسمان فرود میآیند و هشت جزیرهٔ بزرگ، یعنی کشور ژاپن و همه چیز و از جمله بسیاری از کامیها (واژهای ژاپنی به معنی «خدایان» یا «روح») را میزایند. سه تا از این کامیها از همه باشکوهترند، نخست کامی خورشید، دومی برادر وی که متکفل زمین بود و سومی الههٔ ماه که کامی قلمروی تاریکی است. نوهٔ پسری الههٔ خورشید به نام نینیگو–نو–میکوتو دستور یافت که به زمین فرود آید و بر ژاپن حکومت کند و نبیرهٔ پسری نینیگو–نو–میکوتو یعنی امپراتور جینمو اولین فرمانروای بشری سرزمین ژاپن شد.