11-11-2020، 23:49
اُزبَکِستان (ازبکی: O‘zbekiston، به سیریلیک: Ўзбекистон) با نام رسمی جمهوری ازبکستان کشوری محصور در خشکی واقع در آسیای مرکزی است. این کشور از شمال با قزاقستان، از غرب با تاجیکستان و قرقیزستان و از جنوب با افغانستان دارای مرز مشترک است. مساحت این کشور ۴۴۸٬۹۷۸ کیلومتر مربع است «پنجاه و ششمین کشور از نظر وسعت» و جمعیت آن نزدیک به ۳۳٫۴ میلیون نفر برآورد میشود. ازبکستان پرجمعیتترین کشور در میان کشورهای آسیای مرکزی است. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور تاشکَند است. زبان رسمی این کشور ازبکی است که با خط لاتین و خط سیریلیک نوشته میشود. واحد پول این کشور سوم ازبکستان نام دارد.پایتخت این کشور شهر تاشکند است.
مسلمانان ۸۰ درصد از جمعیت ازبکستان را تشکیل میدهند. ۵ درصد از جمعیت این کشور نیز پیروی مسیحیت ارتدکس روسی میباشند. ۱۵ درصد نیز پیرو دیگر ادیان یا بیدین هستند. نظام حکومتی این کشور سکولار است. زبان روسی همچنان استفاده زیادی در این کشور دارد و رایجترین زبان آموزشی در مدارس این کشور است. در برخی مناطق جنوبی این کشور که اغلب اقوام تاجیک در آنجا زندگی می کنند نیز زبان فارسی رایج است.
ازبکستان در آسیای مرکزی و در کنار جاده ابریشم، شامل شهرهای باستانی و تاریخی زیادی است و سمرقند، بخارا، خیوه ، ترمذ و شهرسبز از مهمترین و قدیمیترین شهرهای این سرزمین هستند.
منطقه کنونی ازبکستان از مناطق باستانی ایرانیزبان بود که بعدها با کوچ فزاینده ترکتباران زبانهای ترکی در آن رایج شد. دو شهر بزرگ سمرقند و بخارا در این کشور همچنان فارسی زبانند. آمارهای اعلامشده رسمی این کشور، درصد تاجیکان فارسیزبان ازبکستان را حدود ۵ درصد اعلام میکند. آماری که در محافل پژوهشی با شک و تردید روبهرو شدهاست. تاجیکهای سراسر ازبکستان بر این پافشاری دارند که این نمایه بیشتر به ۲۵ تا ۳۰ درصد نزدیک است و بر این تأکید دارند که تاجیکها ۷۰ درصد جمعیت سمرقند، پایتخت پیشین و دومین شهر بزرگ ازبکستان و بیش از ۹۰ درصد مردم بخارا را تشکیل میدهند.جمعیت امروزی ازبکها نشان دهنده درجات مختلفی از تنوع ناشی از ترافیک بالای مسیرهای هجوم از طریق آسیای مرکزی میباشند. هنگامی که جمعیت موجود در آسیای مرکزی توسط قبایل ایرانی و سایر مردم هندواروپایی و همینطور چندین حمله شدید از ناحیه مغولها تحت تأثیر قرار گرفت. بر اساس مطالعات اخیر ژنشناسی دانشگاه آکسفورد، ژن ازبکها ترکیبی از مردمان ایرانی و مغولها است.
ازبکستان از تولیدکنندگان عمده پنبه در جهان است. بزرگترین معدن طلای روباز جهان نیز در این کشور مورد بهرهبرداری قرار دارد. شوکت میرضیایف، رئیسجمهور دوم این کشور از زمان استقلال، دگرگونیهای عمدهای را باعث شده و از جمله بردهداری در کشتزارهای پنبه و کار کودکان را ممنوع کردهاست. او همچنین اصلاحات مالیاتی انجام داده و چهار منطقه آزاد اقتصادی در کشور ایجاد کردهاست. بخشودن بسیاری از زندانیان سیاسی و بهبود روابط با کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان و افغانستان از دیگر اقدامات اوست. به ویژه روابط سرد چندین ساله دوشنبه و تاشکند پس از مرگ اسلام کریماف رئیس جمهور سابق ازبکستان رو به بهبود است.
انرژیهای تجدیدپذیر بیش از ۲۳ درصد از بخشهای انرژی ازبکستان را تشکیل میدهند. از این میزان ۲۱٫۴ درصد آن مربوط به نیروی برقآبی و دو درصد دیگر مربوط به انرژی خورشیدی است.
نخستین مردمانی که در آسیای میانه مسکن گزیدند سکاهای ایرانیتبار بودند که در هزاره نخست پیش از میلاد از دشتهای شمالی منطقه کنونی ازبکستان و دیگر مناطق اطراف وارد شده بودند. این کوچنشینان پس از یکجانشینی در این مناطق سامانه آبیاری گستردهای را پیرامون رودهای آسیای مرکزی بنا کردند.[۹] در این زمان شهرهایی چون بخارا و سمرقند به عنوان مراکز حکومتی و فرهنگی ایجاد شدند. در سده پنجم پیش از میلاد، مملکتهایی از اقوام ایرانیتبار باختری و سغدی و همچنین قوم هندواروپایی تخاری بر کلیه این مناطق تسلط داشتند.[۶]
پس از آنکه چین آغاز به گسترش راه ابریشم به سمت غرب نمود، شهرهای ایرانی نیز از این فرصت بازرگانی سود جسته تبدیل به مراکز تجاری شدند. به ویژه بازرگانان سغدی با استفاده از شبکه شهرها و سکونتگاههای ماوراءالنهر و مناطق تخارینشین (ترکستان امروزی چین، سینکیانگ) به سود فراوانی دست یافتند. بازرگانان سغدی رفته رفته تبدیل به متمولترین بازرگانان ایرانی شدند و در نتیجه آن شهرهای بخارا و سمرقند نیز تبدیل به شهرهای بسیار ثروتمند شده و بدین طریق فرارود تبدیل یکی از نیرومندترین و پرنفوذترین ایالتهای ایران در دوران باستان شد.
در سال ۳۲۷ پیش از میلاد اسکندر مقدونی شاهنشاهی ایران را تصرف کرد. ایالتهای سغد و باختر ازبکستان امروزی نیز جزئی از آنها بود که به تصرف اسکندر درآمد. به گزارش تاریخدانان، ایستادگی مردم این نواحی در برابر لشکر اسکندر بسیار شدید بود و باعث شد که نیروی او در این مناطق همواره درگیر و گرفتار بماند. در دوران پیش و پس از آن، منطقه ازبکستان همواره برای سدههای پیاپی بخشی از شاهنشاهی ایران یعنی در قلمرو پارتیان، ساسانیان و غیره بود. هپتالیها و گوکترکها نیز در دورههایی به بخشی از این مناطق دست یافتند.
اتسویوکی اکابه، پژوهشگر آسیای میانه مینویسد: «در دوران باستان مردم آبادینشین آسیای میانه، ایرانی بودند. از سده ششم میلادی به بعد چند موج از گروههای ترکتبار بهآبادیهای منطقه کوچ کردند و از جمله در وادی فرغانه سکنی گزیدند که در پی آن، برخی از ایرانیان ویژگیهای ترکی کسب کردند. ترکتباران در روستاها و شهرها ماندگار شدند. علیرغم روند تاریخی ترکسازی منطقه شمار زیادی از مردم در محلهای مختلف ایرانی باقیماندند و تا به سده بیستم میلادی رسیدند.[۸]
در سده هشتم میلادی عربها به ماوراءالنهر وارد شدند وباعلومی که داشتند منطقه به مرور اسلام را در آسیای مرکزی رواج دادند. با گذشت زمان و آموزش زبان عربی در این منطقه، زبان فارسی ماوراءالنهر نیز با خط عربی نگاشته شد و میزان سواد در این منطقه بالاتر رفته، دانشمندان معتبری چون ابن سینا و فارابی بخاطر اهمیت علم در اسلام از این نواحی سر برآوردند که کتابهای خود را به زبانهای عربی و فارسی مینوشتند
در سده دهم میلادی، منطقه کنونی ازبکستان جزئی از قلمرو سامانیان بود. در زمان سامانیان نخستین شاعران پارسیزبان، ادب فارسی را در شهرهایی چون سمرقند و بخارا پایهگذاری کردند. یکی دیگر از نقاط عطف فرارود شکلگیری و گسترش طریقههای گوناگون تصوف در آن زمان است. منطقه کنونی ازبکستان بعدها به ترتیب جزئی از حکومتهای غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، تیموریان و ازبک شد.
تا میانه قرن نوزدهم، سه خانات فرغانه، بخارا (جنوب ازبکستان) و خیوه (غرب و شمال ازبکستان) بهطور مستقل دارای حمکرانیهای مستقل بودند. پس از حمله امپراتوری روسیه به آسیای مرکزی در ۱۸۶۶ این خانات به زیر حکومت استعماری روسیه کشیده شدند. پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، بلشویکهای به قدرت رسیده قرار بر تقسیم آسیای مرکزی را بر بنیاد هویتهای قومی-زبانی نهادند. اما در این تقسیمبندی، گاه مصلحتهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی هم در نظر گرفته میشد؛ بنابراین در سال ۱۹۲۴، دولت بلشوویک برای جلوگیری از بروز کشمکشهای دیرپای تاریخی هر سه این خانات را در جمهوری سوسیالیستی ازبکستان جمع کرد.
در آغاز حکومتداری اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، نشانههای فراوان از کشمکش تباری و ولایتی بین بخشهای شرق و غرب و مرکز ازبکستان میتوان یافت. هر قومی و هر ولایتی سهم بیشتری از قدرت میطلبید. در فرایند استحکام پایههای حکومتداری شوروی اما هر چند توان قدرتجویی اقوام و ولایات به هم ریخت اما این قدرت جویی قومی-ولایتی در شکلهای گوناگون تا پایان حکومت شوروی همچنان ادامه یافت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ازبکستان به استقلال دست یافت. در این دوران اسلام کریموف، با استفاده از این کشمکشهای قومی و ایجاد تنش میان ولایات به تضعیف جایگاه آنها دست زد. در این میان به دلیل عقب ماندن وادی فرغانه، گرایش زیادی در میان مردم این منطقه به بنیادگرایی اسلامی ایجاد شدهاست.
سیاست
رئیس حکومت در این کشور رئیسجمهور است. در ازبکستان، رئیس دولت نخستوزیر است که رئیسجمهور او را انتخاب میکند. بر اساس قانون اساسی ازبکستان رئیسجمهور باید با رای مردم برای دورهای هفت ساله (قابل تمدید برای دور دوم) انتخاب شود. شورای عالی قانونگذاری در این کشور ۱۰۰ کرسی دارد که ۸۴ نماینده آن با رای مردم و ۱۶ نماینده به انتخاب رئیسجمهور برای دورهای پنج ساله انتخاب میشوند. مجلس ملی این کشور ۱۲۰ کرسی دارد که نمایندگانش با رای مردم برای دورهای پنج ساله تعیین میشوند.
اسلام کریموف، رئیسجمهور پیشین ازبکستان که در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۶ فوت کرد، بیش از ۲۶ سال مقام ریاست جمهوری کشور را در دست داشت.
اسلام کریماف در سال ۱۹۹۰ با رای شورای جماهیر انتخاب شد. او از ژوئن ۱۹۸۹ یعنی دو سال قبل از فروپاشی شوروی زمانی که بهعنوان دبیر اول حزب کمونیست انتخاب شد، زمام امور ازبکستان را در دست گرفته بود. اما او توانست در دسامبر ۱۹۹۱ بهعنوان اولین رئیسجمهوری ازبکستان پس از استقلال نام خود را در تاریخ این کشور ثبت کند. با آنکه قرار بود پنج سال پس از آن برای بار دوم در انتخابات شرکت کند، تحت شرایطی ویژه تصمیم گرفت با برگزاری همهپرسی در مارس ۱۹۹۵ مدت ریاستجمهوری خود را تا سال ۲۰۰۰ تمدید کند.
کریماف در ژانویه ۲۰۰۰ مجدداً برای دومین بار در انتخابات پیروز شد اما اینبار هم تنها پس از دو سال با اصلاح قانون اساسی در سال ۲۰۰۲ دوره ریاستجمهوری را از ۵ سال به هفت سال افزایش داد. او در انتخابات ۲۰۰۷ نیز بار دیگر توانست رهبری ازبکها را در دست بگیرد.
مسلمانان ۸۰ درصد از جمعیت ازبکستان را تشکیل میدهند. ۵ درصد از جمعیت این کشور نیز پیروی مسیحیت ارتدکس روسی میباشند. ۱۵ درصد نیز پیرو دیگر ادیان یا بیدین هستند. نظام حکومتی این کشور سکولار است. زبان روسی همچنان استفاده زیادی در این کشور دارد و رایجترین زبان آموزشی در مدارس این کشور است. در برخی مناطق جنوبی این کشور که اغلب اقوام تاجیک در آنجا زندگی می کنند نیز زبان فارسی رایج است.
ازبکستان در آسیای مرکزی و در کنار جاده ابریشم، شامل شهرهای باستانی و تاریخی زیادی است و سمرقند، بخارا، خیوه ، ترمذ و شهرسبز از مهمترین و قدیمیترین شهرهای این سرزمین هستند.
منطقه کنونی ازبکستان از مناطق باستانی ایرانیزبان بود که بعدها با کوچ فزاینده ترکتباران زبانهای ترکی در آن رایج شد. دو شهر بزرگ سمرقند و بخارا در این کشور همچنان فارسی زبانند. آمارهای اعلامشده رسمی این کشور، درصد تاجیکان فارسیزبان ازبکستان را حدود ۵ درصد اعلام میکند. آماری که در محافل پژوهشی با شک و تردید روبهرو شدهاست. تاجیکهای سراسر ازبکستان بر این پافشاری دارند که این نمایه بیشتر به ۲۵ تا ۳۰ درصد نزدیک است و بر این تأکید دارند که تاجیکها ۷۰ درصد جمعیت سمرقند، پایتخت پیشین و دومین شهر بزرگ ازبکستان و بیش از ۹۰ درصد مردم بخارا را تشکیل میدهند.جمعیت امروزی ازبکها نشان دهنده درجات مختلفی از تنوع ناشی از ترافیک بالای مسیرهای هجوم از طریق آسیای مرکزی میباشند. هنگامی که جمعیت موجود در آسیای مرکزی توسط قبایل ایرانی و سایر مردم هندواروپایی و همینطور چندین حمله شدید از ناحیه مغولها تحت تأثیر قرار گرفت. بر اساس مطالعات اخیر ژنشناسی دانشگاه آکسفورد، ژن ازبکها ترکیبی از مردمان ایرانی و مغولها است.
ازبکستان از تولیدکنندگان عمده پنبه در جهان است. بزرگترین معدن طلای روباز جهان نیز در این کشور مورد بهرهبرداری قرار دارد. شوکت میرضیایف، رئیسجمهور دوم این کشور از زمان استقلال، دگرگونیهای عمدهای را باعث شده و از جمله بردهداری در کشتزارهای پنبه و کار کودکان را ممنوع کردهاست. او همچنین اصلاحات مالیاتی انجام داده و چهار منطقه آزاد اقتصادی در کشور ایجاد کردهاست. بخشودن بسیاری از زندانیان سیاسی و بهبود روابط با کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان و افغانستان از دیگر اقدامات اوست. به ویژه روابط سرد چندین ساله دوشنبه و تاشکند پس از مرگ اسلام کریماف رئیس جمهور سابق ازبکستان رو به بهبود است.
انرژیهای تجدیدپذیر بیش از ۲۳ درصد از بخشهای انرژی ازبکستان را تشکیل میدهند. از این میزان ۲۱٫۴ درصد آن مربوط به نیروی برقآبی و دو درصد دیگر مربوط به انرژی خورشیدی است.
نخستین مردمانی که در آسیای میانه مسکن گزیدند سکاهای ایرانیتبار بودند که در هزاره نخست پیش از میلاد از دشتهای شمالی منطقه کنونی ازبکستان و دیگر مناطق اطراف وارد شده بودند. این کوچنشینان پس از یکجانشینی در این مناطق سامانه آبیاری گستردهای را پیرامون رودهای آسیای مرکزی بنا کردند.[۹] در این زمان شهرهایی چون بخارا و سمرقند به عنوان مراکز حکومتی و فرهنگی ایجاد شدند. در سده پنجم پیش از میلاد، مملکتهایی از اقوام ایرانیتبار باختری و سغدی و همچنین قوم هندواروپایی تخاری بر کلیه این مناطق تسلط داشتند.[۶]
پس از آنکه چین آغاز به گسترش راه ابریشم به سمت غرب نمود، شهرهای ایرانی نیز از این فرصت بازرگانی سود جسته تبدیل به مراکز تجاری شدند. به ویژه بازرگانان سغدی با استفاده از شبکه شهرها و سکونتگاههای ماوراءالنهر و مناطق تخارینشین (ترکستان امروزی چین، سینکیانگ) به سود فراوانی دست یافتند. بازرگانان سغدی رفته رفته تبدیل به متمولترین بازرگانان ایرانی شدند و در نتیجه آن شهرهای بخارا و سمرقند نیز تبدیل به شهرهای بسیار ثروتمند شده و بدین طریق فرارود تبدیل یکی از نیرومندترین و پرنفوذترین ایالتهای ایران در دوران باستان شد.
در سال ۳۲۷ پیش از میلاد اسکندر مقدونی شاهنشاهی ایران را تصرف کرد. ایالتهای سغد و باختر ازبکستان امروزی نیز جزئی از آنها بود که به تصرف اسکندر درآمد. به گزارش تاریخدانان، ایستادگی مردم این نواحی در برابر لشکر اسکندر بسیار شدید بود و باعث شد که نیروی او در این مناطق همواره درگیر و گرفتار بماند. در دوران پیش و پس از آن، منطقه ازبکستان همواره برای سدههای پیاپی بخشی از شاهنشاهی ایران یعنی در قلمرو پارتیان، ساسانیان و غیره بود. هپتالیها و گوکترکها نیز در دورههایی به بخشی از این مناطق دست یافتند.
اتسویوکی اکابه، پژوهشگر آسیای میانه مینویسد: «در دوران باستان مردم آبادینشین آسیای میانه، ایرانی بودند. از سده ششم میلادی به بعد چند موج از گروههای ترکتبار بهآبادیهای منطقه کوچ کردند و از جمله در وادی فرغانه سکنی گزیدند که در پی آن، برخی از ایرانیان ویژگیهای ترکی کسب کردند. ترکتباران در روستاها و شهرها ماندگار شدند. علیرغم روند تاریخی ترکسازی منطقه شمار زیادی از مردم در محلهای مختلف ایرانی باقیماندند و تا به سده بیستم میلادی رسیدند.[۸]
در سده هشتم میلادی عربها به ماوراءالنهر وارد شدند وباعلومی که داشتند منطقه به مرور اسلام را در آسیای مرکزی رواج دادند. با گذشت زمان و آموزش زبان عربی در این منطقه، زبان فارسی ماوراءالنهر نیز با خط عربی نگاشته شد و میزان سواد در این منطقه بالاتر رفته، دانشمندان معتبری چون ابن سینا و فارابی بخاطر اهمیت علم در اسلام از این نواحی سر برآوردند که کتابهای خود را به زبانهای عربی و فارسی مینوشتند
در سده دهم میلادی، منطقه کنونی ازبکستان جزئی از قلمرو سامانیان بود. در زمان سامانیان نخستین شاعران پارسیزبان، ادب فارسی را در شهرهایی چون سمرقند و بخارا پایهگذاری کردند. یکی دیگر از نقاط عطف فرارود شکلگیری و گسترش طریقههای گوناگون تصوف در آن زمان است. منطقه کنونی ازبکستان بعدها به ترتیب جزئی از حکومتهای غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، تیموریان و ازبک شد.
تا میانه قرن نوزدهم، سه خانات فرغانه، بخارا (جنوب ازبکستان) و خیوه (غرب و شمال ازبکستان) بهطور مستقل دارای حمکرانیهای مستقل بودند. پس از حمله امپراتوری روسیه به آسیای مرکزی در ۱۸۶۶ این خانات به زیر حکومت استعماری روسیه کشیده شدند. پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، بلشویکهای به قدرت رسیده قرار بر تقسیم آسیای مرکزی را بر بنیاد هویتهای قومی-زبانی نهادند. اما در این تقسیمبندی، گاه مصلحتهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی هم در نظر گرفته میشد؛ بنابراین در سال ۱۹۲۴، دولت بلشوویک برای جلوگیری از بروز کشمکشهای دیرپای تاریخی هر سه این خانات را در جمهوری سوسیالیستی ازبکستان جمع کرد.
در آغاز حکومتداری اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، نشانههای فراوان از کشمکش تباری و ولایتی بین بخشهای شرق و غرب و مرکز ازبکستان میتوان یافت. هر قومی و هر ولایتی سهم بیشتری از قدرت میطلبید. در فرایند استحکام پایههای حکومتداری شوروی اما هر چند توان قدرتجویی اقوام و ولایات به هم ریخت اما این قدرت جویی قومی-ولایتی در شکلهای گوناگون تا پایان حکومت شوروی همچنان ادامه یافت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ازبکستان به استقلال دست یافت. در این دوران اسلام کریموف، با استفاده از این کشمکشهای قومی و ایجاد تنش میان ولایات به تضعیف جایگاه آنها دست زد. در این میان به دلیل عقب ماندن وادی فرغانه، گرایش زیادی در میان مردم این منطقه به بنیادگرایی اسلامی ایجاد شدهاست.
سیاست
رئیس حکومت در این کشور رئیسجمهور است. در ازبکستان، رئیس دولت نخستوزیر است که رئیسجمهور او را انتخاب میکند. بر اساس قانون اساسی ازبکستان رئیسجمهور باید با رای مردم برای دورهای هفت ساله (قابل تمدید برای دور دوم) انتخاب شود. شورای عالی قانونگذاری در این کشور ۱۰۰ کرسی دارد که ۸۴ نماینده آن با رای مردم و ۱۶ نماینده به انتخاب رئیسجمهور برای دورهای پنج ساله انتخاب میشوند. مجلس ملی این کشور ۱۲۰ کرسی دارد که نمایندگانش با رای مردم برای دورهای پنج ساله تعیین میشوند.
اسلام کریموف، رئیسجمهور پیشین ازبکستان که در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۶ فوت کرد، بیش از ۲۶ سال مقام ریاست جمهوری کشور را در دست داشت.
اسلام کریماف در سال ۱۹۹۰ با رای شورای جماهیر انتخاب شد. او از ژوئن ۱۹۸۹ یعنی دو سال قبل از فروپاشی شوروی زمانی که بهعنوان دبیر اول حزب کمونیست انتخاب شد، زمام امور ازبکستان را در دست گرفته بود. اما او توانست در دسامبر ۱۹۹۱ بهعنوان اولین رئیسجمهوری ازبکستان پس از استقلال نام خود را در تاریخ این کشور ثبت کند. با آنکه قرار بود پنج سال پس از آن برای بار دوم در انتخابات شرکت کند، تحت شرایطی ویژه تصمیم گرفت با برگزاری همهپرسی در مارس ۱۹۹۵ مدت ریاستجمهوری خود را تا سال ۲۰۰۰ تمدید کند.
کریماف در ژانویه ۲۰۰۰ مجدداً برای دومین بار در انتخابات پیروز شد اما اینبار هم تنها پس از دو سال با اصلاح قانون اساسی در سال ۲۰۰۲ دوره ریاستجمهوری را از ۵ سال به هفت سال افزایش داد. او در انتخابات ۲۰۰۷ نیز بار دیگر توانست رهبری ازبکها را در دست بگیرد.