22-04-2020، 13:16
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-04-2020، 13:17، توسط The moon.
دلیل ویرایش: افزودن تصویر/
)
I:
نظارت و سانسور سینما در ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از سال ۱۲۸۳ با شروع نمایش عمومی فیلم در تهران توسط بانی آن میرزا ابراهیم صحاف باشی، آغاز شد.
چند دهه بعد لایحه نمایشها و سینماها را بلدیه تهران تهیه و تنظیم مینماید. چند سال بعد وزارت داخله طبق آییننامه و موادی مسئولیت رسیدگی به امور تولید و صدور پروانه نمایش فیلمها را به اداره کل شهربانی میدهد. سه سال بعد از این تفویض مسئولیت وزارت کشور (داخله سابق) دایرهای ویژه به اسم اداره نمایشات را تأسیس میکند تا ناظر سینمای ایران باشد. پس از گذر دوره کوتاهی این مسئولیت بر عهده اداره تبلیغات وزارت کار میافتد که با مخالفت وزات کشور مواجه شده دوباره مجلس شورای ملی رسیدگی به امور فیلم و نمایش را به وزارت کشور میدهد و به پیرو آن اداره نمایش وزارت داخله شروع به کار میکند. در اوایل دهه چهل با موافقت وزارت کشور و وزارت فرهنگ و هنر، اختیارات اداره نمایش وزارت کشور، به وزارت فرهنگ و هنر تفویض میشود و با نام اداره کل نظارت و نمایش فعالیت خود را شروع میکند.
دوره قاجار
سینمادارها و قرائت کنندگان میاننویسهای فیلمهای صامت نخستین سانسورچیهای فیلم در ایران بودند. در سال ۱۲۸۳ با آغاز نمایش همگانی فیلم در تهران به وسیله میرزا ابراهیم صحاف باشی، سانسور و ممیزی هم در فیلم و سینما آغاز میشود. نخستین ممیزها، قرائت کنندگان میاننویسهای فیلمهای صامت هستند. سینمادارها از قرائت کنندگان میخواستند تا در ترجمه و خواندن میان تیترها، رعایت عرف جامعه ایرانی را بکنند و در صورت لزوم با توضیح خودشان، تغییراتی را در محتوای فیلمها بدهند تا فیلمها با سلیقه و پسند تماشاگر ایرانی بهتر و همسوتر گردد.
دوره پهلوی
در سالهای ابتدایی حکومت رضاشاه، مطبوعات وقت درخواستهای مکرری از حکومت و مسئولین ذیربط، مبنی بر ایجاد سانسور و نظارت بر فیلمها داشتند. این مطالبات بیشتر در زمینه زدودن صحنههای غیراخلاقی و مهیج جنسی (پورنوگرافی) میبود. به عنوان مثال در مجله آئینه ایران به تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۰۹ آمدهاست:
<<این پر واضح است که وجود سینما برای دو قسمت باید فوقالعاده مفید باشد. یکی برای تهذیب اخلاق و دیگری برای تفریح دماغ، اما راجع به تهذیب اخلاق تصور میکنم درست نقطه مقابلش از سینماهای طهران تاکنون حاصل شدهاست، زیرا در اینجا ظاهراً فیلمها سانسور نمیشود و اگر هم فرضاً سانسور شود از نمایش فیلمهایی جلوگیری میشود که از لحاظ سیاست انتشار آنها صلاح نباشد، والا در خصوص اخلاق محققاً توجهی به این موضوع نمیشود. فیلمهای سینمای ایران که اکثراً از فیلمهای فرانسه است طوری مهیج شهوت و عشق بازی است که حتی پیرمردهای هشتادساله هم را تحریک میکند تا چه رسد به جوانهای عزب و دختران معصوم که برای تهذیب اخلاق! به سینما آمدهاند. گویا شهوت پرستی در اینجا به قدری کم است که باید مخصوصاً سینماها پول گزافی گرفته و شبها طریقه و اصول آن را توسط فیلم به مردم یاد دهند!>>
۱۳۰۹
با توجه به فشار مطبوعات وقت، برای نخستین بار مقررات و آییننامههایی رسمی برای نمایش فیلمها تصویب میشود. لایحه نمایشها و سینماها را بلدیه تهران تهیه و تنظیم میکند، آن را به وزارت داخله میدهد و در هیئت وزیران تصویب میگردد. در این لایحه بخش سینماها شش ماده دارد که مواد سه و چهار آن مربوط به نظارت و ارزیابی فیلم پیش از اکران است. مطابق این دو ماده، مدیران سینماها برای نمایش هر فیلم باید اجازهنامه دریافت کنند. فیلمها باید در ابتدا برای نماینده شهرداری نشان داده شود. صحنههایی که منافی با اخلاق و عفاف باشد حذف و بعد برای بقیه فیلم جواز نمایش صادر میشود.
لایحه نمایشها و سینماها
این لایحه که اولین مقررات و آییننامه مربوط به نظارت بر فیلم و سینمای ایران است در دهه اول مهر ماه ۱۳۰۹ توسط هیئت وزیران تصویب گردید. در ماده سوم این لایحه چنین آمدهاست: «مدیر سینما ملزم است که پیش از نمایش هر فیلمی تقاضای جواز نماید و موظف است که فیلم تقاضا شده را قبلاً در سالن غیرعمومی به نماینده معارف بلدیه ارائه بدهد تا در صورت لزوم از دیدگاه اخلاق جرح و تعدیل لازم را به عمل آورند.» و همچنین در ماده ۴ این چنین آمدهاست: «هر قست از فیلم را که بلدیه منافی با اخلاق و عفاف بداند قطع نموده با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده و در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارٌالیه خواهد داشت.»
1۳۱۲
با ساخت نخستین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لر به کارگردانی عبدالحسین سپنتا، نخستین مورد سانسور در سینمای ایران هم شکل گرفت. این فیلم داستان یک زوج ایرانی است که از ایران ناامن زمان مشروطه به هند پناه میبرند. با فشار مستقیم دربار، در انتهای فیلم ساخته شده، جعفر و گلنار به ایران بر میگردند و دلیل بازگشت آنها به ایران هم در میاننویس پایانی فیلم «امنیت دوران رضا شاه کبیر» عنوان میشود.
1317
با ورود صنعت فیلمسازی به ایران وزارت داخله، در واکنش به «توجه روزافزون برای ضبط مناظر، عمارات، تأسیسات و خیابانها نزد تولیدکنندگان وطنی»، آییننامه جدیدی تنظیم میکند که مقرراتی برای فیلمبرداری، عکاسی، نقاشی و طراحی دارد. بخش فیلمبرداری این آییننامه ۱۲ ماده دارد که ماده ۲ آن مسئولیت رسیدگی به امور تولید و صدور پروانه نمایش فیلمها را به اداره کل شهربانی میدهد. /ویکیپدیا
نظارت و سانسور سینما در ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از سال ۱۲۸۳ با شروع نمایش عمومی فیلم در تهران توسط بانی آن میرزا ابراهیم صحاف باشی، آغاز شد.
چند دهه بعد لایحه نمایشها و سینماها را بلدیه تهران تهیه و تنظیم مینماید. چند سال بعد وزارت داخله طبق آییننامه و موادی مسئولیت رسیدگی به امور تولید و صدور پروانه نمایش فیلمها را به اداره کل شهربانی میدهد. سه سال بعد از این تفویض مسئولیت وزارت کشور (داخله سابق) دایرهای ویژه به اسم اداره نمایشات را تأسیس میکند تا ناظر سینمای ایران باشد. پس از گذر دوره کوتاهی این مسئولیت بر عهده اداره تبلیغات وزارت کار میافتد که با مخالفت وزات کشور مواجه شده دوباره مجلس شورای ملی رسیدگی به امور فیلم و نمایش را به وزارت کشور میدهد و به پیرو آن اداره نمایش وزارت داخله شروع به کار میکند. در اوایل دهه چهل با موافقت وزارت کشور و وزارت فرهنگ و هنر، اختیارات اداره نمایش وزارت کشور، به وزارت فرهنگ و هنر تفویض میشود و با نام اداره کل نظارت و نمایش فعالیت خود را شروع میکند.
دوره قاجار
سینمادارها و قرائت کنندگان میاننویسهای فیلمهای صامت نخستین سانسورچیهای فیلم در ایران بودند. در سال ۱۲۸۳ با آغاز نمایش همگانی فیلم در تهران به وسیله میرزا ابراهیم صحاف باشی، سانسور و ممیزی هم در فیلم و سینما آغاز میشود. نخستین ممیزها، قرائت کنندگان میاننویسهای فیلمهای صامت هستند. سینمادارها از قرائت کنندگان میخواستند تا در ترجمه و خواندن میان تیترها، رعایت عرف جامعه ایرانی را بکنند و در صورت لزوم با توضیح خودشان، تغییراتی را در محتوای فیلمها بدهند تا فیلمها با سلیقه و پسند تماشاگر ایرانی بهتر و همسوتر گردد.
دوره پهلوی
در سالهای ابتدایی حکومت رضاشاه، مطبوعات وقت درخواستهای مکرری از حکومت و مسئولین ذیربط، مبنی بر ایجاد سانسور و نظارت بر فیلمها داشتند. این مطالبات بیشتر در زمینه زدودن صحنههای غیراخلاقی و مهیج جنسی (پورنوگرافی) میبود. به عنوان مثال در مجله آئینه ایران به تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۰۹ آمدهاست:
<<این پر واضح است که وجود سینما برای دو قسمت باید فوقالعاده مفید باشد. یکی برای تهذیب اخلاق و دیگری برای تفریح دماغ، اما راجع به تهذیب اخلاق تصور میکنم درست نقطه مقابلش از سینماهای طهران تاکنون حاصل شدهاست، زیرا در اینجا ظاهراً فیلمها سانسور نمیشود و اگر هم فرضاً سانسور شود از نمایش فیلمهایی جلوگیری میشود که از لحاظ سیاست انتشار آنها صلاح نباشد، والا در خصوص اخلاق محققاً توجهی به این موضوع نمیشود. فیلمهای سینمای ایران که اکثراً از فیلمهای فرانسه است طوری مهیج شهوت و عشق بازی است که حتی پیرمردهای هشتادساله هم را تحریک میکند تا چه رسد به جوانهای عزب و دختران معصوم که برای تهذیب اخلاق! به سینما آمدهاند. گویا شهوت پرستی در اینجا به قدری کم است که باید مخصوصاً سینماها پول گزافی گرفته و شبها طریقه و اصول آن را توسط فیلم به مردم یاد دهند!>>
۱۳۰۹
با توجه به فشار مطبوعات وقت، برای نخستین بار مقررات و آییننامههایی رسمی برای نمایش فیلمها تصویب میشود. لایحه نمایشها و سینماها را بلدیه تهران تهیه و تنظیم میکند، آن را به وزارت داخله میدهد و در هیئت وزیران تصویب میگردد. در این لایحه بخش سینماها شش ماده دارد که مواد سه و چهار آن مربوط به نظارت و ارزیابی فیلم پیش از اکران است. مطابق این دو ماده، مدیران سینماها برای نمایش هر فیلم باید اجازهنامه دریافت کنند. فیلمها باید در ابتدا برای نماینده شهرداری نشان داده شود. صحنههایی که منافی با اخلاق و عفاف باشد حذف و بعد برای بقیه فیلم جواز نمایش صادر میشود.
لایحه نمایشها و سینماها
این لایحه که اولین مقررات و آییننامه مربوط به نظارت بر فیلم و سینمای ایران است در دهه اول مهر ماه ۱۳۰۹ توسط هیئت وزیران تصویب گردید. در ماده سوم این لایحه چنین آمدهاست: «مدیر سینما ملزم است که پیش از نمایش هر فیلمی تقاضای جواز نماید و موظف است که فیلم تقاضا شده را قبلاً در سالن غیرعمومی به نماینده معارف بلدیه ارائه بدهد تا در صورت لزوم از دیدگاه اخلاق جرح و تعدیل لازم را به عمل آورند.» و همچنین در ماده ۴ این چنین آمدهاست: «هر قست از فیلم را که بلدیه منافی با اخلاق و عفاف بداند قطع نموده با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده و در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارٌالیه خواهد داشت.»
1۳۱۲
با ساخت نخستین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لر به کارگردانی عبدالحسین سپنتا، نخستین مورد سانسور در سینمای ایران هم شکل گرفت. این فیلم داستان یک زوج ایرانی است که از ایران ناامن زمان مشروطه به هند پناه میبرند. با فشار مستقیم دربار، در انتهای فیلم ساخته شده، جعفر و گلنار به ایران بر میگردند و دلیل بازگشت آنها به ایران هم در میاننویس پایانی فیلم «امنیت دوران رضا شاه کبیر» عنوان میشود.
1317
با ورود صنعت فیلمسازی به ایران وزارت داخله، در واکنش به «توجه روزافزون برای ضبط مناظر، عمارات، تأسیسات و خیابانها نزد تولیدکنندگان وطنی»، آییننامه جدیدی تنظیم میکند که مقرراتی برای فیلمبرداری، عکاسی، نقاشی و طراحی دارد. بخش فیلمبرداری این آییننامه ۱۲ ماده دارد که ماده ۲ آن مسئولیت رسیدگی به امور تولید و صدور پروانه نمایش فیلمها را به اداره کل شهربانی میدهد. /ویکیپدیا