24-07-2016، 16:19
آيا درك حقيقت بهشت مقدور است ؟در حديث قدسي اينگونه آمده است كه حقتعالي مي فرمايد: [اعدتُ لعبادي الصالحين ما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علي قلب بشير]براي بندگان شايسته خود ، بهشتي را آماده كرده ام كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و به ذهن هيچ كس خطور نكرده است .ما به حكم بودنما در نشئه طبيعت توان دريافت كم و كيف نشئه ما بعد الطبيعة را نداريم . در خلقت بهشت آنچه پروردگار توصيف فرموده ، آن چيزي است كه از ادزاك امروز ما خارج است.
اگر مي بينيم قرآن وسعت بهشت را به اندازه ي وستت آسمان ها و زمين مي داند، به خاطر آن است كه انسان چيزي وسيعتر از آسمان و زمين نمي شناسد تا مقياس سنجش قرار دهد . لذا قرآن به جهتاينكه وسعت و عضمت بهشت را ترسم كند ، آن را به پهنه ي آسمان ها و زمين تشبيه كرده است و چاره اي غير از اين نبوده استزيرا همانگونه كه الفاظ دنيا براي بيان مفاهيم بلند آخرت محدود و قاصر است ، مفاهيم دنيا و تمامي پديده هاي ملموس و محسوس آن براي تمثيل و بيان آخرت ناقص و كوتاه است .
ابن عباس مي فرمايد :
«كلما دكره الله في القرآن مما في افي القرآن مما في الجنة و سماه ليس له مثل في الدنياولكن سماهَََََُ الله بالاسم الذي يعرف»ابن عباس مي فرمايد : هر جه را كه خداوند در قرآ عباس مي فرمايد : هر جه را كه خداوند در قرآ عباس مي فرمايد : هر جه را كه خداوند در قرآن از نعمت بهشت ياد كرده و از آن اسم برده است ،در دنيا همانند نداردولي به مظور معرفي ، از هر نعمت به اسمي كه در اين جهان شناخته شده است نامبرده است .در خبر است كه وقتي جبرئيل خواست تا طول و عرض بهشت را بداند ، چندين هزار سال بر بالاي بهشت پرواز نمود تا اينكه دچارضعف و سستي شد. از خداوند براي ادامهكار مدد و قوت درخواست مي نمود و خداوند تبارك و تعالي توانايي مي داد . جبرئيل عرض كرد : خدايا از نيمي گذشته ام يا از نيمه بهشت بيشتر باقي مانده است؟ حوري از خيمه خود آواز داد كه : اي روح الله ، چرا خود را مي رنجاني چندين هزار سال است كه در پرواز هستي و مي پري ولي هنوز از ملك من بيرون
نشده اي !
جبريل گت : تو كيستي ؟ گفت : من حوري از حوريان يك مؤمنم .
پروردگار متعال در سخني با حضرت عيسي (عليه السلام) باز وصف بهشت مي كند :
يقول الله : يابن مريم لو رأت عيناك ما اعددت لاوليائي الصالحين ذاب قلبك و
زهقت نفسك شوقا اليه فليس كدار الاخرة دار ، تجاوز فيها الطيبون و يدخل
عليهم فيها الملائكة المقربون و هم مما يأتي يوم القيمة من اهوالها امنون. دار لا يتغير فيها النعم و لا يزول عن اهلها
اي پسرمريم ، اگر ديدگانت ببينند آنچه را كه براي دوستان صالح خود آماده كرده ام
( در بهشت ) قلبت از اشتياق ذوب مي شود و جانت به سوي آنها مشتاق مي گشت .
ماننده سراي آخرت سرائي نيست (مثل دار دنيا گذران نيست ) خانه آخرت محل پاكان
است كه با هم همسايه هستند و فرشتگان مقرب بر آنها وارد مي شوند و ساكنان آن خانه
از ترس و وحشت روز قيامت در امانند.
قرآن مجيد مي فرمايد:
«فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرة اعين» هيچ كس نمي داند چه چيزي را خداوند براي بهشتيان در نظر گرفته استكه چشمها از ديدنش بينا مي شود.
باز پروردگار به حضرت داوود از عدم درك كيفيت بهشت سخن مي گويد :
يقول الله عزوجل لداوود ( عليه السلام ) و يحكم لورأيتم الجنة و ماهددت فيها لاوليائي
من النعيم لماذقتم دواءها بشهوة.
خداوند عزوجل به حضرت داوود مي فرمايد : اي كاش ، اگر بهشت را ببيني و
آنچه از نعمتهاي براي دوستانم آماده كرده ام هرگز دواي آن را با ميل نمي نوشيديد.
پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمود :
لو انّ ثوبا من ثياب اهل الجنة القي علي اهل الدنيا لم يحتمله ابصارهم ولماتوا
من شهوة النظر اليه
اگر لباس از لباس بهشتيان را براي اهل دنيا بياورند چشماهل دنيا تحمل ديدنش را ندارند و از شدت عشق به نگاه كردنش مي ميرند.
اميرالمومنين ( عليه السلام ) :
كل شييء من الدنيا سماعه اعظم من عيانه و كل شييء من الاخرة عيانه اعظم من
سماعة
هر چيزي در دنيا شنيدنش و تعريفش بهتر است از ديدنش ( يعني تعريفها ، اغراق
آميزتر است از مشاهده اش ) و هر چيزي از آخرت ، ديدنش بزرگ است از شنيدنش
( يعني تعريفها براي توصيف آن كافي نيستند و ديدنش رساتر است از تعريفها وشنيده ها. )
بهشت و فضل الهي
خداوند بهشت را نه به اعتبار عدلش بلكه به اعتبار فضل و رحمت واسعه اش به بندگان انعام مي كند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
والذي نفسي بيده ما من الناس احدٌ يدخل الجنة بعمله قالو و لا انت يا رسول الله
قال و لا أنا إلا أن يتغمّدني الله برحمتهٍ منهُ و فضل
قسم به خداوندي كه جانم در دست اوست ، هيچ يك از مردم نيست كه با عملش
داخل بهشت گردد. سوال كردند : شما هم ( با تعملت وارد بهشت نمي شوي ) فرمود :
من هم به وسيله عملم وارد بهشت نمي شوم مگر اينكه فضل و رحمتش نصيبم شود و
از من در گذرد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)
ما اقل حياء من يطمع في جنتي بغير عملٍ
چقدر بي حياست كسي كه طمع به بهشت من دارد بدونعمل كردن .
درجات بهشت
طبق نقلي كه از امام سجاد ( عليه السلام ) شده است امام فرمودند :عمويم عباس در بهشت مقامي دارد كه همهي شهدا به مقامش غبطه مي برند.
بهشت هم كه جزا و پاداش مومنين مي باشد بر اساس تفاوت ايمان و خلوص و صداقت مومنين از درجات متعدد و مختلف برخوردار است .
آنان كه براي اثبات عشق ورزي و محبت به خداوند از جان خود صرف نظر كردند ،
بهشتيان با كساني كه بر پيمان محبت خداوند از مال و جانشان گذشتند تفاوت دارد و باز اين
گروه ، بهشتيان با افرادي براي حفظ دين خدا از جان و مال و فرزندانشان گذشتند و هجرت از
خانه و كاشانه را با آغوش باز استقبال كردند متفاوت است .
به هر حال ملاك ، ايمان انسانهاست و ايمان هم از مقوله عمل تلاش است نه از مقوله ي
عمل تلاش است نه از مقوله قول وسخن .
تفاوت بهشت به اعتبار ايمان افراد را امام صادق( عليه السلام ) اينگونه بيان فرمود:
لا تولن ان الجنة الواحدة ، انّ الله يقولُ : ( من دونهما جنتان) و لا تقولن درجة واحدة ان الله
يقول ( درجات بعضها فوق بعض ) انما تفاضل القوم بالا عمال قال و قلت له ان المؤمنين يدخلان الجنة فيكون احدهما ارفع مكانا من الآ خرفيشتهي ان يلقي صاحبه قالمنكان فوقه فله ان يهبط
و من كان تخته لم يكن له ان يصعد لانه لا يباغ ذلك المكان وليكنّهم اذا احبوا ذلك و اشتهوه
التقوا علي لاسّره
امام صادق ( عليه السلام)مي فرمايد :
نگوئيد كه بهشت يكي است . چون خوداوند مي فرمايد : غير از آن دو بهشت است و نگويد يك درجه دارد چونكه خداوند مي فرمايد :درجاتي هستند كه بعضي بالاتر از ديگري
است و برتربي هر درجه اي به وسيله اعمال مردم است سؤال شده كه مؤمنين داخل بهشت مي شوند ، پس يكي از آنها مقامشان بالاتر از ديگري است پس دوست دارد مومن
ديگري را ملاقاكند . آيا ممكن است يا نه ؟ فرمود آنكه بالاتر است مي تواند پائين
بيايد. اما آنكه مقامش پايين تر است نميتواند بالا برود ولكن زماني كه دوست داشته
باشد مي توانند سر يك سفره باشند.
بهشت جايگاه چه كساني است ؟
بهشت دائر مدار ترك گناه با انگيزه ترس از خدا است و متقين غير از مؤمنين يا محسنين يا عابدين يا صائمين نيستند .
بلكه معمولا همهي اين اوصاف در يكجا جمع مي شود يعني متقي ، مؤمن و
عابد و صائم و آمر به معروف و نهي از منكر و .... هم هست ، ولي تخصيص
بهشت به متقين به اعتبار صفت مطلوبي است كه در آنها وجود دارد. زيرا
بهشت ثمن و بهاي ترك گناه است . اگر انسان مؤمن در مياني تقوائي و ترك
گناه محكم باشند . از اين مؤمن تعبير به متقي مي شود . و خداوند بهشت را
اعتبار تقوي قائل شده است . با نگاهي به آيات زير يك حقيقت خود را نشان
مي دهد .
للذين اتقوا عند ربهم جنات تجري
لكن الذين اتقوا ربهم لهم جنات تجري من تحتها الانهار
لكن الذين اتقوا لهم غرف من فوقها غرف
وسيق الذين اتقوا ربهم الي الجنة زمراً
مثل الجنة التي وعد المتقون تجري من تحتها الانهار
جنة الخلد التي وعد المتقونمثل الجنة التي وعد المتقون فيها انهار
وجنة عرضها السموات والارض اعدت للمتقين
ان المتقين في جنات و عيون
ولدار الاخرة خير و لنعم دار المتقين
لهم فيها ما يشاؤن كذلك يجري الله المتقين
يوم نحشر المتقين الي الرحمن وفدا
و ازلفت الجنة للمتقين
ان للمتقين لحسن ماب
ان للمتقين في مقام امين
و ازلفت الجنةللمتقين غير بعيد
ان للمتقين في جنات و عيون
ان المتقين في جنات و نعيم
ان المتقين في جنات و نهر
ان المتقين عند ربهم جنات النعيم
ان للمتقين في ظلال و عيون
ان للمتقين مفاراً حدائن و اعنابا
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : القيامة عرس المتقين : قيامت عروسي اهل تقوي است.
رابطه بهشت با ايمان و عمل صالح
والذين امنوا و عملوا الصاحات سند خلهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا لهم فيها ازواج مطهرهو ندخلهم ظلاظليلا
و آنانكه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند . بزودي در بهشتي كه نهر ها از
زير درختانش جاري است وارد كنيم و در آن زندگي جاويد داشته و براي آنها همسراني
پاك باشد و آنان را در سايه ابدي خود در آوريم.
بهشت و نماز
و الذين هم علي صلاتهم يحافظون اولئك في جنات مكرمون و كساني كه براي نماز خود
محافظت مي كنند آنها در باغها ، با عزت و احترام متنعمند.
نمازگزاران در آخرت پاداش عاشقان را مي گيرند و آنها را معبود و معشوق حقيقي دلها ،
به بهترين شكل ممكن كه از تصور ما خارج است پذيرائي مي كند . في جنات مكرمون
اكرام و احترام حضرت حق در آن سراي چگونه است بايد رفت و ديد رزقنا الله و اياكم نعيم الجنة
بهشت و شهادت
انّ الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله
فيقتلون و عداٌ عليه حقاٌ
همانا خداوند خريداري كرده از مؤمنان جان و مالشان را به بهاي بهشت كه آنها
جهاد كنند و دشمنان دين را بقتل برسانند يا خود كشته شوند ، اين وعده قطعي است .
به تعبير قرآن اثاقلتم الي الارض اينها كساني هستند كه از جهاد مي ترسند ، چون از
جان خود مي ترسند و به مال چسبيده اند و لذا تاب فقدان مالشان را ندارند.
جايگاه بهشتيان
در مورد جايگاه بهشتي قرآن بيشتر تعبير غرفه را بكاربرده است .
« غرفاً تجري من تحتها النهار» و « و هم في الغرفات امنو » ترجمه : در غرفه هاي
امن كه نهر ها از زير درختان آن جاري است در حاليكه : علي سرر متقابلين :
بر تختهائي در مقابل هم تكيه زده اند .
در تعبير ديگري فرمود : فاما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فهم في
روضه يحبرون : كساني كه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند در باغها منزل
گزينند .
متكئين علي رفرف خضر و عبقري حسان در حاليكه بهشتيان بر رفرف سبز و بسط زيبا
تكيه زده اند.
خداوند متعال جايگاه بهشتي را زيبا معرفي مي كند . خالدين فيها حسنت
مستقرا و مقاما :در آن بهشت كه بسيار نيكو مقام و عالي قرارگاهي است هميشه خواهند
بود .
از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده كه پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله )
فرمودند : در بهشت غرفه هايي است كه از شدت نور و صفا ظاهرش از درونش
ديده مي شود و درونش از ظاهرش مشهود است و در اين غرفه از امت من كساني مسكن
دارند كه گفتارشان نيكو و پاكيزه باشد .
در ذيل آيه ( الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب ) مردي از
پيامبر اكرم پرسيد طوبي چيست ؟ فرمود : نام درختي است در بهشت سايه ي او صد
سال راه باشد . لباسهاي اهل بهشت از شكوفه هاي آن بيرون مي آيد .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر سوار تيزتك صد سال در سايه آن درخت
( طوبي) راه بپيمايد از سايه ي آن خارج نمي شود و اگر كلاغي براي رسيدن به اوج آن
به پرواز در آيد به انتها آن نمي رسد تا پر گردد . آگاه باشيد به اين نعمت رغبت نشان
دهيد ، مؤمن به خودش مشغول و مردم از دست او راحتند ، در تاريكي شب پيشاني
را بر خاك مي گذارد و با آفريننده خود راز و نياز مي كند كه او را ز جهنم ازاد گرداند ،
شما چنين باشيد.
مشخصات بهشت
در قرآن مجيد مشخصاتي را براي بهشت شاهديم : رنج و زحمت در آنجا منتفي است.
لايمسهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين هيچ رنج و زحمت در آنجا به بهشتيان نرسيد و هرگز از آن بهشت ابدي بيرونشان نكنند.
پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله )فرمود : انّ ادني اهل الجنة منزلة من ينادي الخادم من خدامه فيجبيه الف ينادي كلهم لبيك لبيك
آن كسي كه رتبه بهشتي او از همه پائين تر است ، كسي است كه وقتي يكي از خدمتگزاران
بهشتي خود را صدا مي كند هزار خدمتگزار با هم جوابش مي دهند : لبيك لبيك ( پاسخ
مثبت به خواسته او مي دهند).
در آنجام تقاضا انتقال نيست . خالدين فيها لا يبغون عنها حولا هميشه در آن
بهشت ابدي هستند و هرگز از آنجام انتقال نخواهند يافت .
از جايگاه خود راضي اند . ( ليدخلنّهم مدخلا يرضونه و ان الله لعليم حليم)خدا آنها را در بهشت ، منزلي عنايت كند كه بسيار بدان خشنود باشند.
اصحاب الجنه يومئذ خيرا مستقرا و احسن مقيلااهل بهشت در آن روز مسكن و مقري بهتر و آرامش و خوابگاهي نيكوتر خواهند يافت.
زندگي در نشاط و لذت سپري مي شود. ان اصحاب الجنه اليوم في شغل فاكهون اهل بهشت در آن روز قيامت خوش به وجد و نشاط مشغولند. در اين آيه «فاكه» به معني مسرور و خوشحال و خندان است.
در روايتي آمده : ان الله لا يدخل احدا الجنة حتي يطلعه علي النار و ما فيها
من العذاب ليعلم تمام فضل الله عليه و كمال لطفه و احسانه اليه فيزداد لذلك
فرحا و سرورا بالجنة و نعيمها و لا يدخل احدا النارذ حتي يطلعه علي الجنة و ما
فيها من انواع النعيم و الثواب ليكون ذلك زيادة عقوبة له حسرة علي ما فاته من
الجنة و نعيمها.
خداوند هيچ كس را داخل بهشت نمي كند ، مگر اينكه او را بر جهنم و
عذابهاي آن مشرف كند تا فضل خدا و كمال لطف و احسانش را بر او تمام كند
و بوسطه اين اشراف ، فرحو سرورش به بهشت و نعمتهايش زياد مي شود و هيچ
كس را وارد آتش نمي كند مگر اينكه بر احوال بهشت و نعمتهاي گوناگون آن
مطلعش مي نمايد تا آن آگاهي به وسيله اي براي عقوبت او باشد و حسرتش
بر آنچه از بهشت و نعمتهايش كه از دست رفته است افزون شود.
گفته اند هفت اندام بهشت يان به هفت نعمت در بهشت مشغول باشد :
1. پا به دخول ( ادخلوها بسلام آمنين )
2. دست به كاس ( يتنازعون فيها كأسا)
3. آلت به لذت (و حور عين )
4. نصيب شكم ( كلوا و اشربوا هنيا )
5. كرامت زبان( و آخر دعويهم ان الحمد الله رب العالمين )
6. خط گوش ( لا يسمعون فيها لغوا ...سلاما سلاما )
7. بهره چشم ( وتلذ الاعين )
سلام و تهنيت ، بهشتيان را استقبال مي كند و سيق الذين اتقوا ربهم الي
الجنة زمرا حتي اذا جاؤها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام عليكم طبتم فادخلو ها
خالدين
و متقين را فوج فوج به سوي بهشت ميبرند و چون بدانجام رسند همه
درب هاي بهشت به رويشان بگشايند و بر آنان خازنان بهشتي به تهنيت گويند :
سلام بر شما باد كه چه عيش ابدي نصيب شما گرديد ، داخل آن شويد و جاودان متنعم
باشيد.
مقدار نعمت بهشتيان
در بهشت كه انسان سر سفره اكرام و انعام الهي است ، از يك طرف همه چيز در استخدام و كمر بسته جهت پذيرائي اوست و از طرف ديگر ، بهشتي بدور از هر تلاشو رنج به اراده هايش جامعه عمل پوشيده مي شود.
لا يسمعون حسيسها و هم في ما اشتهت انفسهم خالدون هرگز آرزوي جهنم را نخواهند شنيد و به آنچه مشتاق و مايليد در بهشت تا ابد متنعمند.
تعبير ديگر قرآن مجيد مي فرمايد : لهم يشاؤون عند ربهم ذالك جزاء المحسنين : براي آن بندگان نزد خدا از هر نعمتي بخواهند مهيا است.
يدعون فيها بكل فاكهة امنين : از هر نوع ميوه كه بخواهد براي انان حاضر و از هر درد و رنج ، ايمن و آسوده اند .ايه فوق خواسته هاي مادي بهشتيان را عنوان مي كند . در زير درختان بر سرير هاي خود تكيه زده اند ، ميوه اي را كه از بالا درختان آرزو كنند ، فورا نزد آن حاضر مي شود و با صرف آن ميوه مجددا ميوه ها بر درخت مي رويد : قرآن مجيد در جاي ديگر مي فرمايد : نحن اولياءكم في الحيوة الدنياو الاخرة و لكم فيها ما تشتهي انفسكم و لكم ما تدعون.
فرشتگان مي گويند ، ما در دنيا يار و دوستداران شمائيم و براي شما در بهشت ابد هر چه مايل باشيد و يا آرزو و تقاضا كنيد مهيا ست.
لباسهای بهشتیان
در راستای عزت و اکرام بهشتیان ، لباس و پوشش آنها هم از ویژگی خاصی برخوردار است . اولا پروردگار متعال رنگ لباس بهشتی را سبز معرفی می کند گر چه آنها هر چه می خواهند و هر رنگ که آرزو می کنند مهیاست ولی رنگ سبز مطلوب اولیه طبع بشری است .
یلبسون ثیابا خضرا : لباس سبز می پوشند . رنگی که چشم را به فرح و شادی می اورد و نشاط روحی را تامین می کند و به اعتبار جایگاه روحی و روانی این رنگ است که در شادیها از سبز استفاده می شود . ثانیا انواع لباسها تنوع در زیبائیها ی آنها اینگونه بر می شمرد . یلبسون ثیابا خضرا من سندس و استبرق متکئین فیها علی الارائک و لباسهای حریر سبز و سندس و استبرق می پوشند و بر تختها تکیه زنند .
و لباس فیها حریر و لباسشان در بهشت حریر است .
و عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق بر بالای بهشتیان دیبای لطیف سبز و حریر براق است .
سندس جامه ی ابریشم نازک است و استبرق را ابریشم ضخیم براق می گویند . البته تعبیر حریر هم در روایات آمده است به هر حال قدر متیقن این است که حریر و ابریشم بهشتی هیچ شباهتی و تجانسی با حریر و ابریشم دنیا ندارد و کیفیت آن لباسها برای ما معلوم نیست .
ولی آنچه که عنایت پروردگار است لباسی از زیباترین رنگ (سبز) و زیباترین و لطیفترین جنس (حریر و ابریشم ) برای بهشتیان کرامت فرموده است .
نوشیدنیهای بهشتیان
در بهشت چند نوشیدنی نام برده شده است 1- آب 2- شراب 3- عسل 4- شیر . در حالیکه هر چهار مورد بالا را ما در دنیا داریم با مشخصات خاص خودشان . اگر این نعمتهای بهشتی را با مشابه دنیائی آن قیاس کنیم بشدت به خطا رفته ایم .
زیرا شراب دنیائی نوشیدنی ای است مضر که به اعتبار مفاسد و مضراتش در شرع مقدس حرام و ممنوع اعلام شده است . مست کننده و زائل کننده ی عقل است . تعادل انسان را از بیم می برد و انسان را با همه کرامت و بزرگی اش در فقدان عقل تا حد حیوان ، پائین می آورد . در حالیکه شراب بهشتی نه تنها زائل کننده ی عقل نیست ، بلکه نشاط آور هم می باشد .
فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذه للشاربین و انهار من عسل مصفی .
در آن باغ بهشت نهرهائی از آب زلال گوارا و نهرهائی از شیر ، بی انکه هرگز طعمش تغییر کند و نهرهائی از شراب طهور ناب که نوشندگان را به حد کمال ، لذت بخشد و نهرهائی از عسل صاف ، جاری است .
آسن به معنی فاسد و بد بوست . نهرهای آب و شیر و شراب و عسل بهشتی ضایعات دنیائی و فساد در آنها را ندارد . گذشت زمان برای نوشیدنیهای بهشت خرابی و تباهی ایجاد نمی کند .
از روایات استفاده می شود که این چهار نهر در کنار هم جاری هستند ، بدون حائل و به هم مخلوط نمی شوند . شخصی از امام صادق (ع) سوال کرد : چگونه این نهرها حرکت می کنند و مخلوط نمی شوند ؟ امام (ع) فرمود : نمی بینی که در تخم مرغ در پیوسته دو مایع با اختلاف رنگ و مزه و طبع جمع شده اند و مخلوط هم نمی شوند .
نهر های آبی که در بهشت جاری است ، مشخصات اب دنیا را ندارد ، بلکه آبی است با این توصیف که از برف سفیدتر و از عسل شیرینتر و از مشک خوشبوتر و نهرهای شراب ان عقل را زائل نمی کند بلکه به انسان نشاط و طراوت می بخشد .
البته در باب شراب بهشتی قرآن می فرماید :
و سقیهم ربهم شرابا طهورا : و خدایشان آنان را شرابی پاک و گوارا بنوشاند .
شرابی که پروردگار به آنها بنوشاند ، شراب نابی است که بهشتی حق دارد سالیان دراز با مقیاس آخرتی مدهوش باشد ، چون پروردگارشان به انها نوشانیده است .
در باب شراب بهشتی تعبیر دیگری در قرآن می فرماید :یطاف علیهم بکاس من معین بیضاء لذه للشاربین لا فیها غول و لاهم عنها ینزفون ( حور و غلمان ) جام شراب طهور بر آنان دور می زنند . شرابی سفید و روشن که آشامنده ی ان ، لذت کامل برد . که در آن شراب نه خمار و نه دردسری و نه مستی و بیهوشی است .
شرابی که غلمان و نوجوانان زیبای بهشتی که مثل در و مروارید می مانند ، به دست متقین دهند . آن شرابی را که لذه للشاربین است برای نوشندگان ان ، چه بسیار لذت آور است .
باز در وصف شراب بهشتی آمده : لا یصدعون عنها و لا ینزفون : با نوشیدن آن شراب ، دردسر و مستی و خماری ایجاد نمی شود .
و یسقون فیها کاسا مزاجها زنجبیلا عینا فیها تسمی سلسبیلا : و انجا شرابی که طبعش چون زنجبیل گرم و عطرآگین است به انها بنوشانند . در آنجا چشمه ایست که سلسبیل می نامند .
حور العین
حوران را خالق متعال جزا و پاداش کسانی قرار داده که در دنیا عفاف و پاکی و تقوی پیشه کردند و طغیان غرایز را از خوف الهی مهار کردند و بر خواهشهای نفسانی مسلط شده و عبد نفس اماره نشدند بلکه عبد صالح خدا بودند .
نکته دیگری که قابل ذکر است ، رفع توهم آنهائی است که از بهشت برداشت انحرافی دارند . گرچه در مباحث قبل اشاره ای به این نکته شده است . و آن اینکه ، هر حورالعینی را که خداوند افریده است ، فقط برای شوهران خود خلق کرده و فقط به شوهر معین خود چشم دارد . حتی از نظر مکانی در سراپرده و جایگاه شوهر بهشتی خویش است .
حور مقصورات فی الخیام حورانی که در سراپرده خود مستورند .
تصور اینکه زنانی در تماس با دیگرافراد ، ازاد باشند ف یک پندار غلط و انحرافی است . انها در عین زیبائی بسیار عفیف و شوهر دوستند . امتیازات حوران بهشتی را می توان اینگونه برشمرد ک
از الودگی پاک و مبرایند
تعبیر قرآن مجید این است که : لهم فیها ازواج مطهرهبرای ایشان در بهشت همسرانی پاکیزه است.
زنها در دوران عادت ماهانه را به عنوان دوران الودگی می گذرانند و .... ولی زنان بهشتی پاکیزه می باشند و از آلودگیها ی دنیا مبرایند .
حور العین در زیبائی مثل مروارید می ماند
و حور عین ، کامثال اللولو المکنون : و زنان سیاه چشم زیبا که در لطافت و زیبائی مانند مروارید درشت مکنون می ماند .
گرچه از مروارید برداشت درستی نداریم و ان را به عنوان سنگ قیمتی شفاف در قطع کوچکی مشاهده کرده ایم . ولی تشبیه حورالعین به مروارید شاید از جهت لطافت و شفافی و پاکی است .
پیامبر (ص) در وصف حورالعین فرمود : علی کل واحده منهن سبعون حله ، یری بیاض سوقهن من وراء الحلل السبعین کما تری الشراب الا حمر الزجاجه البیضاء و کالسک الابیض فی الیاقوت الحمراء. هر حور العینی هفتاد حله (لباس حریر) بهشتی دارد و از زیر آن حله ها مغز ساق استخوانشان ( در لطافت ) را می توان دید ، همانگونه که شراب سرخ در شیشه ی بلورین دیده می شود و مثل نخ سفیدی است در یاقوت سرخ . که البته این توصیفات در تصور ما هرگز نمی گنجد . نکته دیگری که در آیه اشاره شده این است که حور العین را به مرواریدی تشبیه می کند که هنوز در صدف است و هنوز غباری او را فرا نگرفته است . این تعبیر شاید کنایه از این باشد که تا به حال کسی دسترسی به او پیدا نکرده است .
همیشه باکره اند
انا انشاناهن انشاء فجعلنا هن ابکارا ما انها را در کمال حسن و زیبائی افریدیم و همیشه که زنان را باکره گردانیدیم .
زنان بهشتی بر خلاف زنان اهل دنیا که طراوت و شادابی و جوانی و زیبائی آنها در مقطعی خاص و دورانی گذرا از عمر می باشد ، صفات و اوصاف نیک و پسندیده را برای همیشه دارند هرگز پیر نمی شوند ، هرگز شادابی و طراوتشان عوض نمی شود. هرگز زیبائی و حسن انها زائل نمی شود . در راستای این حفظ نعمت هاست که پروردگار مقدر کرده است که در هر بار تماس شوهرانشان با آنها باکره باشند تا نهایت نعمتهای الهی در تمام ابعادش بر متقین ارزانی شده باشد.
فقط جلب توجه شوهر می کنند
و عندهم قاصرات الطرف اتراب :و نزد آنها حوران جوان و شوهر دوست می باشد .
یکی از مشخصات حوران بهشتی این است که اولا همه جوان و با شوهران خود هم سن و سالند . ثانیا فقط چشم به شوهرانشان دوخته اند .
طرف بمعنی پاک چشم است و (قاصرات الطرف) یعنی نگاهی کوتاه دارند . اشاره به اینکه تنها چشم به همسران خود دوخته اند و فقط به آنها عشق می ورزند و به غیر آنها نمی اندیشند .
بعضی هم (قاصرات الطرف ) را به غمزه ها و نگاههای حاکی از نهایت عشق و علاقه و محبت به شوهران خود تعبیر کرده اند . به هر حال بهشتیان در منار همسرانی با جمال و جوان و جذب قرار می گیرند که نه تنها نسبت به شوهران بهشتی خود بی توجه نیستند بلکه محو در علاقه و محبت انهایند .
از ابوذر نقل شده که : (همسر بهشتی به شوهرش می گوید : و عزه ربی ما اری فی الجنه احسن منک فالحمد لله الذی جعلنی زوجک و جعلک زوجی .سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزی را بهتر از تو نمی یابم ف سپاس مخصوص خداوندی است که مرا همسر تو و تو را همسر من قرار داد .)
در مجمع البیان روایت شده از پیامبر اکرم (ص) که فرمود : بهترین نعمت های اهل بهشت آن است که حوران با صوتی زیبا و دلنشین خوانندگی کنند که جن و انس نشنیده باشند .
دست هیچ کس قبلا به آنها نرسیده است
فیهن قاصرات الطرف لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان در آن بهشت ها زنان زیبای با حیائی است که به چشم پرناز فقط به شوهر خود می نگرند و دست هیچ کس قبلا به انها نرسیده است .
یکی از مشخصات مطلوب یک همسر این است که دست دوم نباشد و قبلا باب صفا و صمیمیت را با دیگری باز نکرده باشد ، نه اینکه دل در گرو دیگری داشته باشد و حوران بهشتی اینگونه اند .
همسر در بهشت
امام صادق (ع) فرمود : الخیرات الحسان من نساء اهل الدنیا هن اجمل الحور العین : خیرات حسان ( که در قران فرمود ) از زنان دنیا هستند که از حور العین زیباترند .
در روایات دیگر وارد شده از امام صادق (ع) سوال شد از آیه ی (فیهن خیرات حسان ) هن صوالح المومنات العارفات :آنها زنان صالحه ی مومنه اهل معرفت هستند .
ابو بصیر از امام صادق (ع) سوال می کند : مرا خبر ده از مرد مومن که او را در دنیا زوجه ی مومنه بوده ایا در بهشت میان ایشان ترویجی هست ؟ امام فرمودند : خداوند عادل و حکیم است . اگر مرد (از نظر درجه تقوائی ) از زن افضل باشداو را مخیر می کنند در تزویج با زوجه دنیائیش . اگر آن زن را اختیار کرد از جمله همسران او خواهد بود و همچنین اگر زن افضل از مرد باشد ، زن مخیر است در ازدواج ، پس اگر شوهر خود را اختیار نمود همیشه همسر او خواهد بود .
ام سلمه از پیامبر اکرم سوال می کند ؛ پدر و مادرم به فدایت ، زنی در دنیا دو شوهر داشته و مرده اند و هر دو در قیامت وارد بهشت می شوند ، این زن صالحه در بهشت با کدامیک تزویج می شود ؟ پیامبر فرمود : یا ام سلمه تخیر احسنهما خلقا و خیر هما لاهله ای ام سلمه هر کدام از دو شوهر که اخلاق نیکوتری داشته و خیرش برای خانواده اش بیشتر بوده مخیر است انتخاب کند .
آتش در بهشت
وجود آتش در بهشت برای کفار و منافقین و فاسقین و دیگر دشمنان خداوند می باشد . چطور ممکن است کافری وارد بهشت شود ولی در آنجا آتش باشد ؟ در اصل باید گفت که جهنم طوری ساخته شده است که انگار در میان بهشت است و بهشتیان چون اتش و عذاب را از درون بهشت ، جهنم را می بینند . به فرض اینکه در بهشت عذاب وجود دارد ولی در دلائلی بیان شده که خداوند تبارک و تعالی ساختار جهنم را طوری برافراشته که هم بهشتیان نظاره گر معذبین باشند و هم معذبین نظاره گر بهشتیان باشند . علت این مسئله متفاوت ولی شبیه و هم توافق هستند .
اگر مي بينيم قرآن وسعت بهشت را به اندازه ي وستت آسمان ها و زمين مي داند، به خاطر آن است كه انسان چيزي وسيعتر از آسمان و زمين نمي شناسد تا مقياس سنجش قرار دهد . لذا قرآن به جهتاينكه وسعت و عضمت بهشت را ترسم كند ، آن را به پهنه ي آسمان ها و زمين تشبيه كرده است و چاره اي غير از اين نبوده استزيرا همانگونه كه الفاظ دنيا براي بيان مفاهيم بلند آخرت محدود و قاصر است ، مفاهيم دنيا و تمامي پديده هاي ملموس و محسوس آن براي تمثيل و بيان آخرت ناقص و كوتاه است .
ابن عباس مي فرمايد :
«كلما دكره الله في القرآن مما في افي القرآن مما في الجنة و سماه ليس له مثل في الدنياولكن سماهَََََُ الله بالاسم الذي يعرف»ابن عباس مي فرمايد : هر جه را كه خداوند در قرآ عباس مي فرمايد : هر جه را كه خداوند در قرآ عباس مي فرمايد : هر جه را كه خداوند در قرآن از نعمت بهشت ياد كرده و از آن اسم برده است ،در دنيا همانند نداردولي به مظور معرفي ، از هر نعمت به اسمي كه در اين جهان شناخته شده است نامبرده است .در خبر است كه وقتي جبرئيل خواست تا طول و عرض بهشت را بداند ، چندين هزار سال بر بالاي بهشت پرواز نمود تا اينكه دچارضعف و سستي شد. از خداوند براي ادامهكار مدد و قوت درخواست مي نمود و خداوند تبارك و تعالي توانايي مي داد . جبرئيل عرض كرد : خدايا از نيمي گذشته ام يا از نيمه بهشت بيشتر باقي مانده است؟ حوري از خيمه خود آواز داد كه : اي روح الله ، چرا خود را مي رنجاني چندين هزار سال است كه در پرواز هستي و مي پري ولي هنوز از ملك من بيرون
نشده اي !
جبريل گت : تو كيستي ؟ گفت : من حوري از حوريان يك مؤمنم .
پروردگار متعال در سخني با حضرت عيسي (عليه السلام) باز وصف بهشت مي كند :
يقول الله : يابن مريم لو رأت عيناك ما اعددت لاوليائي الصالحين ذاب قلبك و
زهقت نفسك شوقا اليه فليس كدار الاخرة دار ، تجاوز فيها الطيبون و يدخل
عليهم فيها الملائكة المقربون و هم مما يأتي يوم القيمة من اهوالها امنون. دار لا يتغير فيها النعم و لا يزول عن اهلها
اي پسرمريم ، اگر ديدگانت ببينند آنچه را كه براي دوستان صالح خود آماده كرده ام
( در بهشت ) قلبت از اشتياق ذوب مي شود و جانت به سوي آنها مشتاق مي گشت .
ماننده سراي آخرت سرائي نيست (مثل دار دنيا گذران نيست ) خانه آخرت محل پاكان
است كه با هم همسايه هستند و فرشتگان مقرب بر آنها وارد مي شوند و ساكنان آن خانه
از ترس و وحشت روز قيامت در امانند.
قرآن مجيد مي فرمايد:
«فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرة اعين» هيچ كس نمي داند چه چيزي را خداوند براي بهشتيان در نظر گرفته استكه چشمها از ديدنش بينا مي شود.
باز پروردگار به حضرت داوود از عدم درك كيفيت بهشت سخن مي گويد :
يقول الله عزوجل لداوود ( عليه السلام ) و يحكم لورأيتم الجنة و ماهددت فيها لاوليائي
من النعيم لماذقتم دواءها بشهوة.
خداوند عزوجل به حضرت داوود مي فرمايد : اي كاش ، اگر بهشت را ببيني و
آنچه از نعمتهاي براي دوستانم آماده كرده ام هرگز دواي آن را با ميل نمي نوشيديد.
پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) فرمود :
لو انّ ثوبا من ثياب اهل الجنة القي علي اهل الدنيا لم يحتمله ابصارهم ولماتوا
من شهوة النظر اليه
اگر لباس از لباس بهشتيان را براي اهل دنيا بياورند چشماهل دنيا تحمل ديدنش را ندارند و از شدت عشق به نگاه كردنش مي ميرند.
اميرالمومنين ( عليه السلام ) :
كل شييء من الدنيا سماعه اعظم من عيانه و كل شييء من الاخرة عيانه اعظم من
سماعة
هر چيزي در دنيا شنيدنش و تعريفش بهتر است از ديدنش ( يعني تعريفها ، اغراق
آميزتر است از مشاهده اش ) و هر چيزي از آخرت ، ديدنش بزرگ است از شنيدنش
( يعني تعريفها براي توصيف آن كافي نيستند و ديدنش رساتر است از تعريفها وشنيده ها. )
بهشت و فضل الهي
خداوند بهشت را نه به اعتبار عدلش بلكه به اعتبار فضل و رحمت واسعه اش به بندگان انعام مي كند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
والذي نفسي بيده ما من الناس احدٌ يدخل الجنة بعمله قالو و لا انت يا رسول الله
قال و لا أنا إلا أن يتغمّدني الله برحمتهٍ منهُ و فضل
قسم به خداوندي كه جانم در دست اوست ، هيچ يك از مردم نيست كه با عملش
داخل بهشت گردد. سوال كردند : شما هم ( با تعملت وارد بهشت نمي شوي ) فرمود :
من هم به وسيله عملم وارد بهشت نمي شوم مگر اينكه فضل و رحمتش نصيبم شود و
از من در گذرد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)
ما اقل حياء من يطمع في جنتي بغير عملٍ
چقدر بي حياست كسي كه طمع به بهشت من دارد بدونعمل كردن .
درجات بهشت
طبق نقلي كه از امام سجاد ( عليه السلام ) شده است امام فرمودند :عمويم عباس در بهشت مقامي دارد كه همهي شهدا به مقامش غبطه مي برند.
بهشت هم كه جزا و پاداش مومنين مي باشد بر اساس تفاوت ايمان و خلوص و صداقت مومنين از درجات متعدد و مختلف برخوردار است .
آنان كه براي اثبات عشق ورزي و محبت به خداوند از جان خود صرف نظر كردند ،
بهشتيان با كساني كه بر پيمان محبت خداوند از مال و جانشان گذشتند تفاوت دارد و باز اين
گروه ، بهشتيان با افرادي براي حفظ دين خدا از جان و مال و فرزندانشان گذشتند و هجرت از
خانه و كاشانه را با آغوش باز استقبال كردند متفاوت است .
به هر حال ملاك ، ايمان انسانهاست و ايمان هم از مقوله عمل تلاش است نه از مقوله ي
عمل تلاش است نه از مقوله قول وسخن .
تفاوت بهشت به اعتبار ايمان افراد را امام صادق( عليه السلام ) اينگونه بيان فرمود:
لا تولن ان الجنة الواحدة ، انّ الله يقولُ : ( من دونهما جنتان) و لا تقولن درجة واحدة ان الله
يقول ( درجات بعضها فوق بعض ) انما تفاضل القوم بالا عمال قال و قلت له ان المؤمنين يدخلان الجنة فيكون احدهما ارفع مكانا من الآ خرفيشتهي ان يلقي صاحبه قالمنكان فوقه فله ان يهبط
و من كان تخته لم يكن له ان يصعد لانه لا يباغ ذلك المكان وليكنّهم اذا احبوا ذلك و اشتهوه
التقوا علي لاسّره
امام صادق ( عليه السلام)مي فرمايد :
نگوئيد كه بهشت يكي است . چون خوداوند مي فرمايد : غير از آن دو بهشت است و نگويد يك درجه دارد چونكه خداوند مي فرمايد :درجاتي هستند كه بعضي بالاتر از ديگري
است و برتربي هر درجه اي به وسيله اعمال مردم است سؤال شده كه مؤمنين داخل بهشت مي شوند ، پس يكي از آنها مقامشان بالاتر از ديگري است پس دوست دارد مومن
ديگري را ملاقاكند . آيا ممكن است يا نه ؟ فرمود آنكه بالاتر است مي تواند پائين
بيايد. اما آنكه مقامش پايين تر است نميتواند بالا برود ولكن زماني كه دوست داشته
باشد مي توانند سر يك سفره باشند.
بهشت جايگاه چه كساني است ؟
بهشت دائر مدار ترك گناه با انگيزه ترس از خدا است و متقين غير از مؤمنين يا محسنين يا عابدين يا صائمين نيستند .
بلكه معمولا همهي اين اوصاف در يكجا جمع مي شود يعني متقي ، مؤمن و
عابد و صائم و آمر به معروف و نهي از منكر و .... هم هست ، ولي تخصيص
بهشت به متقين به اعتبار صفت مطلوبي است كه در آنها وجود دارد. زيرا
بهشت ثمن و بهاي ترك گناه است . اگر انسان مؤمن در مياني تقوائي و ترك
گناه محكم باشند . از اين مؤمن تعبير به متقي مي شود . و خداوند بهشت را
اعتبار تقوي قائل شده است . با نگاهي به آيات زير يك حقيقت خود را نشان
مي دهد .
للذين اتقوا عند ربهم جنات تجري
لكن الذين اتقوا ربهم لهم جنات تجري من تحتها الانهار
لكن الذين اتقوا لهم غرف من فوقها غرف
وسيق الذين اتقوا ربهم الي الجنة زمراً
مثل الجنة التي وعد المتقون تجري من تحتها الانهار
جنة الخلد التي وعد المتقونمثل الجنة التي وعد المتقون فيها انهار
وجنة عرضها السموات والارض اعدت للمتقين
ان المتقين في جنات و عيون
ولدار الاخرة خير و لنعم دار المتقين
لهم فيها ما يشاؤن كذلك يجري الله المتقين
يوم نحشر المتقين الي الرحمن وفدا
و ازلفت الجنة للمتقين
ان للمتقين لحسن ماب
ان للمتقين في مقام امين
و ازلفت الجنةللمتقين غير بعيد
ان للمتقين في جنات و عيون
ان المتقين في جنات و نعيم
ان المتقين في جنات و نهر
ان المتقين عند ربهم جنات النعيم
ان للمتقين في ظلال و عيون
ان للمتقين مفاراً حدائن و اعنابا
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : القيامة عرس المتقين : قيامت عروسي اهل تقوي است.
رابطه بهشت با ايمان و عمل صالح
والذين امنوا و عملوا الصاحات سند خلهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا لهم فيها ازواج مطهرهو ندخلهم ظلاظليلا
و آنانكه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند . بزودي در بهشتي كه نهر ها از
زير درختانش جاري است وارد كنيم و در آن زندگي جاويد داشته و براي آنها همسراني
پاك باشد و آنان را در سايه ابدي خود در آوريم.
بهشت و نماز
و الذين هم علي صلاتهم يحافظون اولئك في جنات مكرمون و كساني كه براي نماز خود
محافظت مي كنند آنها در باغها ، با عزت و احترام متنعمند.
نمازگزاران در آخرت پاداش عاشقان را مي گيرند و آنها را معبود و معشوق حقيقي دلها ،
به بهترين شكل ممكن كه از تصور ما خارج است پذيرائي مي كند . في جنات مكرمون
اكرام و احترام حضرت حق در آن سراي چگونه است بايد رفت و ديد رزقنا الله و اياكم نعيم الجنة
بهشت و شهادت
انّ الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله
فيقتلون و عداٌ عليه حقاٌ
همانا خداوند خريداري كرده از مؤمنان جان و مالشان را به بهاي بهشت كه آنها
جهاد كنند و دشمنان دين را بقتل برسانند يا خود كشته شوند ، اين وعده قطعي است .
به تعبير قرآن اثاقلتم الي الارض اينها كساني هستند كه از جهاد مي ترسند ، چون از
جان خود مي ترسند و به مال چسبيده اند و لذا تاب فقدان مالشان را ندارند.
جايگاه بهشتيان
در مورد جايگاه بهشتي قرآن بيشتر تعبير غرفه را بكاربرده است .
« غرفاً تجري من تحتها النهار» و « و هم في الغرفات امنو » ترجمه : در غرفه هاي
امن كه نهر ها از زير درختان آن جاري است در حاليكه : علي سرر متقابلين :
بر تختهائي در مقابل هم تكيه زده اند .
در تعبير ديگري فرمود : فاما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فهم في
روضه يحبرون : كساني كه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند در باغها منزل
گزينند .
متكئين علي رفرف خضر و عبقري حسان در حاليكه بهشتيان بر رفرف سبز و بسط زيبا
تكيه زده اند.
خداوند متعال جايگاه بهشتي را زيبا معرفي مي كند . خالدين فيها حسنت
مستقرا و مقاما :در آن بهشت كه بسيار نيكو مقام و عالي قرارگاهي است هميشه خواهند
بود .
از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده كه پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله )
فرمودند : در بهشت غرفه هايي است كه از شدت نور و صفا ظاهرش از درونش
ديده مي شود و درونش از ظاهرش مشهود است و در اين غرفه از امت من كساني مسكن
دارند كه گفتارشان نيكو و پاكيزه باشد .
در ذيل آيه ( الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب ) مردي از
پيامبر اكرم پرسيد طوبي چيست ؟ فرمود : نام درختي است در بهشت سايه ي او صد
سال راه باشد . لباسهاي اهل بهشت از شكوفه هاي آن بيرون مي آيد .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر سوار تيزتك صد سال در سايه آن درخت
( طوبي) راه بپيمايد از سايه ي آن خارج نمي شود و اگر كلاغي براي رسيدن به اوج آن
به پرواز در آيد به انتها آن نمي رسد تا پر گردد . آگاه باشيد به اين نعمت رغبت نشان
دهيد ، مؤمن به خودش مشغول و مردم از دست او راحتند ، در تاريكي شب پيشاني
را بر خاك مي گذارد و با آفريننده خود راز و نياز مي كند كه او را ز جهنم ازاد گرداند ،
شما چنين باشيد.
مشخصات بهشت
در قرآن مجيد مشخصاتي را براي بهشت شاهديم : رنج و زحمت در آنجا منتفي است.
لايمسهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين هيچ رنج و زحمت در آنجا به بهشتيان نرسيد و هرگز از آن بهشت ابدي بيرونشان نكنند.
پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله )فرمود : انّ ادني اهل الجنة منزلة من ينادي الخادم من خدامه فيجبيه الف ينادي كلهم لبيك لبيك
آن كسي كه رتبه بهشتي او از همه پائين تر است ، كسي است كه وقتي يكي از خدمتگزاران
بهشتي خود را صدا مي كند هزار خدمتگزار با هم جوابش مي دهند : لبيك لبيك ( پاسخ
مثبت به خواسته او مي دهند).
در آنجام تقاضا انتقال نيست . خالدين فيها لا يبغون عنها حولا هميشه در آن
بهشت ابدي هستند و هرگز از آنجام انتقال نخواهند يافت .
از جايگاه خود راضي اند . ( ليدخلنّهم مدخلا يرضونه و ان الله لعليم حليم)خدا آنها را در بهشت ، منزلي عنايت كند كه بسيار بدان خشنود باشند.
اصحاب الجنه يومئذ خيرا مستقرا و احسن مقيلااهل بهشت در آن روز مسكن و مقري بهتر و آرامش و خوابگاهي نيكوتر خواهند يافت.
زندگي در نشاط و لذت سپري مي شود. ان اصحاب الجنه اليوم في شغل فاكهون اهل بهشت در آن روز قيامت خوش به وجد و نشاط مشغولند. در اين آيه «فاكه» به معني مسرور و خوشحال و خندان است.
در روايتي آمده : ان الله لا يدخل احدا الجنة حتي يطلعه علي النار و ما فيها
من العذاب ليعلم تمام فضل الله عليه و كمال لطفه و احسانه اليه فيزداد لذلك
فرحا و سرورا بالجنة و نعيمها و لا يدخل احدا النارذ حتي يطلعه علي الجنة و ما
فيها من انواع النعيم و الثواب ليكون ذلك زيادة عقوبة له حسرة علي ما فاته من
الجنة و نعيمها.
خداوند هيچ كس را داخل بهشت نمي كند ، مگر اينكه او را بر جهنم و
عذابهاي آن مشرف كند تا فضل خدا و كمال لطف و احسانش را بر او تمام كند
و بوسطه اين اشراف ، فرحو سرورش به بهشت و نعمتهايش زياد مي شود و هيچ
كس را وارد آتش نمي كند مگر اينكه بر احوال بهشت و نعمتهاي گوناگون آن
مطلعش مي نمايد تا آن آگاهي به وسيله اي براي عقوبت او باشد و حسرتش
بر آنچه از بهشت و نعمتهايش كه از دست رفته است افزون شود.
گفته اند هفت اندام بهشت يان به هفت نعمت در بهشت مشغول باشد :
1. پا به دخول ( ادخلوها بسلام آمنين )
2. دست به كاس ( يتنازعون فيها كأسا)
3. آلت به لذت (و حور عين )
4. نصيب شكم ( كلوا و اشربوا هنيا )
5. كرامت زبان( و آخر دعويهم ان الحمد الله رب العالمين )
6. خط گوش ( لا يسمعون فيها لغوا ...سلاما سلاما )
7. بهره چشم ( وتلذ الاعين )
سلام و تهنيت ، بهشتيان را استقبال مي كند و سيق الذين اتقوا ربهم الي
الجنة زمرا حتي اذا جاؤها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام عليكم طبتم فادخلو ها
خالدين
و متقين را فوج فوج به سوي بهشت ميبرند و چون بدانجام رسند همه
درب هاي بهشت به رويشان بگشايند و بر آنان خازنان بهشتي به تهنيت گويند :
سلام بر شما باد كه چه عيش ابدي نصيب شما گرديد ، داخل آن شويد و جاودان متنعم
باشيد.
مقدار نعمت بهشتيان
در بهشت كه انسان سر سفره اكرام و انعام الهي است ، از يك طرف همه چيز در استخدام و كمر بسته جهت پذيرائي اوست و از طرف ديگر ، بهشتي بدور از هر تلاشو رنج به اراده هايش جامعه عمل پوشيده مي شود.
لا يسمعون حسيسها و هم في ما اشتهت انفسهم خالدون هرگز آرزوي جهنم را نخواهند شنيد و به آنچه مشتاق و مايليد در بهشت تا ابد متنعمند.
تعبير ديگر قرآن مجيد مي فرمايد : لهم يشاؤون عند ربهم ذالك جزاء المحسنين : براي آن بندگان نزد خدا از هر نعمتي بخواهند مهيا است.
يدعون فيها بكل فاكهة امنين : از هر نوع ميوه كه بخواهد براي انان حاضر و از هر درد و رنج ، ايمن و آسوده اند .ايه فوق خواسته هاي مادي بهشتيان را عنوان مي كند . در زير درختان بر سرير هاي خود تكيه زده اند ، ميوه اي را كه از بالا درختان آرزو كنند ، فورا نزد آن حاضر مي شود و با صرف آن ميوه مجددا ميوه ها بر درخت مي رويد : قرآن مجيد در جاي ديگر مي فرمايد : نحن اولياءكم في الحيوة الدنياو الاخرة و لكم فيها ما تشتهي انفسكم و لكم ما تدعون.
فرشتگان مي گويند ، ما در دنيا يار و دوستداران شمائيم و براي شما در بهشت ابد هر چه مايل باشيد و يا آرزو و تقاضا كنيد مهيا ست.
لباسهای بهشتیان
در راستای عزت و اکرام بهشتیان ، لباس و پوشش آنها هم از ویژگی خاصی برخوردار است . اولا پروردگار متعال رنگ لباس بهشتی را سبز معرفی می کند گر چه آنها هر چه می خواهند و هر رنگ که آرزو می کنند مهیاست ولی رنگ سبز مطلوب اولیه طبع بشری است .
یلبسون ثیابا خضرا : لباس سبز می پوشند . رنگی که چشم را به فرح و شادی می اورد و نشاط روحی را تامین می کند و به اعتبار جایگاه روحی و روانی این رنگ است که در شادیها از سبز استفاده می شود . ثانیا انواع لباسها تنوع در زیبائیها ی آنها اینگونه بر می شمرد . یلبسون ثیابا خضرا من سندس و استبرق متکئین فیها علی الارائک و لباسهای حریر سبز و سندس و استبرق می پوشند و بر تختها تکیه زنند .
و لباس فیها حریر و لباسشان در بهشت حریر است .
و عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق بر بالای بهشتیان دیبای لطیف سبز و حریر براق است .
سندس جامه ی ابریشم نازک است و استبرق را ابریشم ضخیم براق می گویند . البته تعبیر حریر هم در روایات آمده است به هر حال قدر متیقن این است که حریر و ابریشم بهشتی هیچ شباهتی و تجانسی با حریر و ابریشم دنیا ندارد و کیفیت آن لباسها برای ما معلوم نیست .
ولی آنچه که عنایت پروردگار است لباسی از زیباترین رنگ (سبز) و زیباترین و لطیفترین جنس (حریر و ابریشم ) برای بهشتیان کرامت فرموده است .
نوشیدنیهای بهشتیان
در بهشت چند نوشیدنی نام برده شده است 1- آب 2- شراب 3- عسل 4- شیر . در حالیکه هر چهار مورد بالا را ما در دنیا داریم با مشخصات خاص خودشان . اگر این نعمتهای بهشتی را با مشابه دنیائی آن قیاس کنیم بشدت به خطا رفته ایم .
زیرا شراب دنیائی نوشیدنی ای است مضر که به اعتبار مفاسد و مضراتش در شرع مقدس حرام و ممنوع اعلام شده است . مست کننده و زائل کننده ی عقل است . تعادل انسان را از بیم می برد و انسان را با همه کرامت و بزرگی اش در فقدان عقل تا حد حیوان ، پائین می آورد . در حالیکه شراب بهشتی نه تنها زائل کننده ی عقل نیست ، بلکه نشاط آور هم می باشد .
فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذه للشاربین و انهار من عسل مصفی .
در آن باغ بهشت نهرهائی از آب زلال گوارا و نهرهائی از شیر ، بی انکه هرگز طعمش تغییر کند و نهرهائی از شراب طهور ناب که نوشندگان را به حد کمال ، لذت بخشد و نهرهائی از عسل صاف ، جاری است .
آسن به معنی فاسد و بد بوست . نهرهای آب و شیر و شراب و عسل بهشتی ضایعات دنیائی و فساد در آنها را ندارد . گذشت زمان برای نوشیدنیهای بهشت خرابی و تباهی ایجاد نمی کند .
از روایات استفاده می شود که این چهار نهر در کنار هم جاری هستند ، بدون حائل و به هم مخلوط نمی شوند . شخصی از امام صادق (ع) سوال کرد : چگونه این نهرها حرکت می کنند و مخلوط نمی شوند ؟ امام (ع) فرمود : نمی بینی که در تخم مرغ در پیوسته دو مایع با اختلاف رنگ و مزه و طبع جمع شده اند و مخلوط هم نمی شوند .
نهر های آبی که در بهشت جاری است ، مشخصات اب دنیا را ندارد ، بلکه آبی است با این توصیف که از برف سفیدتر و از عسل شیرینتر و از مشک خوشبوتر و نهرهای شراب ان عقل را زائل نمی کند بلکه به انسان نشاط و طراوت می بخشد .
البته در باب شراب بهشتی قرآن می فرماید :
و سقیهم ربهم شرابا طهورا : و خدایشان آنان را شرابی پاک و گوارا بنوشاند .
شرابی که پروردگار به آنها بنوشاند ، شراب نابی است که بهشتی حق دارد سالیان دراز با مقیاس آخرتی مدهوش باشد ، چون پروردگارشان به انها نوشانیده است .
در باب شراب بهشتی تعبیر دیگری در قرآن می فرماید :یطاف علیهم بکاس من معین بیضاء لذه للشاربین لا فیها غول و لاهم عنها ینزفون ( حور و غلمان ) جام شراب طهور بر آنان دور می زنند . شرابی سفید و روشن که آشامنده ی ان ، لذت کامل برد . که در آن شراب نه خمار و نه دردسری و نه مستی و بیهوشی است .
شرابی که غلمان و نوجوانان زیبای بهشتی که مثل در و مروارید می مانند ، به دست متقین دهند . آن شرابی را که لذه للشاربین است برای نوشندگان ان ، چه بسیار لذت آور است .
باز در وصف شراب بهشتی آمده : لا یصدعون عنها و لا ینزفون : با نوشیدن آن شراب ، دردسر و مستی و خماری ایجاد نمی شود .
و یسقون فیها کاسا مزاجها زنجبیلا عینا فیها تسمی سلسبیلا : و انجا شرابی که طبعش چون زنجبیل گرم و عطرآگین است به انها بنوشانند . در آنجا چشمه ایست که سلسبیل می نامند .
حور العین
حوران را خالق متعال جزا و پاداش کسانی قرار داده که در دنیا عفاف و پاکی و تقوی پیشه کردند و طغیان غرایز را از خوف الهی مهار کردند و بر خواهشهای نفسانی مسلط شده و عبد نفس اماره نشدند بلکه عبد صالح خدا بودند .
نکته دیگری که قابل ذکر است ، رفع توهم آنهائی است که از بهشت برداشت انحرافی دارند . گرچه در مباحث قبل اشاره ای به این نکته شده است . و آن اینکه ، هر حورالعینی را که خداوند افریده است ، فقط برای شوهران خود خلق کرده و فقط به شوهر معین خود چشم دارد . حتی از نظر مکانی در سراپرده و جایگاه شوهر بهشتی خویش است .
حور مقصورات فی الخیام حورانی که در سراپرده خود مستورند .
تصور اینکه زنانی در تماس با دیگرافراد ، ازاد باشند ف یک پندار غلط و انحرافی است . انها در عین زیبائی بسیار عفیف و شوهر دوستند . امتیازات حوران بهشتی را می توان اینگونه برشمرد ک
از الودگی پاک و مبرایند
تعبیر قرآن مجید این است که : لهم فیها ازواج مطهرهبرای ایشان در بهشت همسرانی پاکیزه است.
زنها در دوران عادت ماهانه را به عنوان دوران الودگی می گذرانند و .... ولی زنان بهشتی پاکیزه می باشند و از آلودگیها ی دنیا مبرایند .
حور العین در زیبائی مثل مروارید می ماند
و حور عین ، کامثال اللولو المکنون : و زنان سیاه چشم زیبا که در لطافت و زیبائی مانند مروارید درشت مکنون می ماند .
گرچه از مروارید برداشت درستی نداریم و ان را به عنوان سنگ قیمتی شفاف در قطع کوچکی مشاهده کرده ایم . ولی تشبیه حورالعین به مروارید شاید از جهت لطافت و شفافی و پاکی است .
پیامبر (ص) در وصف حورالعین فرمود : علی کل واحده منهن سبعون حله ، یری بیاض سوقهن من وراء الحلل السبعین کما تری الشراب الا حمر الزجاجه البیضاء و کالسک الابیض فی الیاقوت الحمراء. هر حور العینی هفتاد حله (لباس حریر) بهشتی دارد و از زیر آن حله ها مغز ساق استخوانشان ( در لطافت ) را می توان دید ، همانگونه که شراب سرخ در شیشه ی بلورین دیده می شود و مثل نخ سفیدی است در یاقوت سرخ . که البته این توصیفات در تصور ما هرگز نمی گنجد . نکته دیگری که در آیه اشاره شده این است که حور العین را به مرواریدی تشبیه می کند که هنوز در صدف است و هنوز غباری او را فرا نگرفته است . این تعبیر شاید کنایه از این باشد که تا به حال کسی دسترسی به او پیدا نکرده است .
همیشه باکره اند
انا انشاناهن انشاء فجعلنا هن ابکارا ما انها را در کمال حسن و زیبائی افریدیم و همیشه که زنان را باکره گردانیدیم .
زنان بهشتی بر خلاف زنان اهل دنیا که طراوت و شادابی و جوانی و زیبائی آنها در مقطعی خاص و دورانی گذرا از عمر می باشد ، صفات و اوصاف نیک و پسندیده را برای همیشه دارند هرگز پیر نمی شوند ، هرگز شادابی و طراوتشان عوض نمی شود. هرگز زیبائی و حسن انها زائل نمی شود . در راستای این حفظ نعمت هاست که پروردگار مقدر کرده است که در هر بار تماس شوهرانشان با آنها باکره باشند تا نهایت نعمتهای الهی در تمام ابعادش بر متقین ارزانی شده باشد.
فقط جلب توجه شوهر می کنند
و عندهم قاصرات الطرف اتراب :و نزد آنها حوران جوان و شوهر دوست می باشد .
یکی از مشخصات حوران بهشتی این است که اولا همه جوان و با شوهران خود هم سن و سالند . ثانیا فقط چشم به شوهرانشان دوخته اند .
طرف بمعنی پاک چشم است و (قاصرات الطرف) یعنی نگاهی کوتاه دارند . اشاره به اینکه تنها چشم به همسران خود دوخته اند و فقط به آنها عشق می ورزند و به غیر آنها نمی اندیشند .
بعضی هم (قاصرات الطرف ) را به غمزه ها و نگاههای حاکی از نهایت عشق و علاقه و محبت به شوهران خود تعبیر کرده اند . به هر حال بهشتیان در منار همسرانی با جمال و جوان و جذب قرار می گیرند که نه تنها نسبت به شوهران بهشتی خود بی توجه نیستند بلکه محو در علاقه و محبت انهایند .
از ابوذر نقل شده که : (همسر بهشتی به شوهرش می گوید : و عزه ربی ما اری فی الجنه احسن منک فالحمد لله الذی جعلنی زوجک و جعلک زوجی .سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزی را بهتر از تو نمی یابم ف سپاس مخصوص خداوندی است که مرا همسر تو و تو را همسر من قرار داد .)
در مجمع البیان روایت شده از پیامبر اکرم (ص) که فرمود : بهترین نعمت های اهل بهشت آن است که حوران با صوتی زیبا و دلنشین خوانندگی کنند که جن و انس نشنیده باشند .
دست هیچ کس قبلا به آنها نرسیده است
فیهن قاصرات الطرف لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان در آن بهشت ها زنان زیبای با حیائی است که به چشم پرناز فقط به شوهر خود می نگرند و دست هیچ کس قبلا به انها نرسیده است .
یکی از مشخصات مطلوب یک همسر این است که دست دوم نباشد و قبلا باب صفا و صمیمیت را با دیگری باز نکرده باشد ، نه اینکه دل در گرو دیگری داشته باشد و حوران بهشتی اینگونه اند .
همسر در بهشت
امام صادق (ع) فرمود : الخیرات الحسان من نساء اهل الدنیا هن اجمل الحور العین : خیرات حسان ( که در قران فرمود ) از زنان دنیا هستند که از حور العین زیباترند .
در روایات دیگر وارد شده از امام صادق (ع) سوال شد از آیه ی (فیهن خیرات حسان ) هن صوالح المومنات العارفات :آنها زنان صالحه ی مومنه اهل معرفت هستند .
ابو بصیر از امام صادق (ع) سوال می کند : مرا خبر ده از مرد مومن که او را در دنیا زوجه ی مومنه بوده ایا در بهشت میان ایشان ترویجی هست ؟ امام فرمودند : خداوند عادل و حکیم است . اگر مرد (از نظر درجه تقوائی ) از زن افضل باشداو را مخیر می کنند در تزویج با زوجه دنیائیش . اگر آن زن را اختیار کرد از جمله همسران او خواهد بود و همچنین اگر زن افضل از مرد باشد ، زن مخیر است در ازدواج ، پس اگر شوهر خود را اختیار نمود همیشه همسر او خواهد بود .
ام سلمه از پیامبر اکرم سوال می کند ؛ پدر و مادرم به فدایت ، زنی در دنیا دو شوهر داشته و مرده اند و هر دو در قیامت وارد بهشت می شوند ، این زن صالحه در بهشت با کدامیک تزویج می شود ؟ پیامبر فرمود : یا ام سلمه تخیر احسنهما خلقا و خیر هما لاهله ای ام سلمه هر کدام از دو شوهر که اخلاق نیکوتری داشته و خیرش برای خانواده اش بیشتر بوده مخیر است انتخاب کند .
آتش در بهشت
وجود آتش در بهشت برای کفار و منافقین و فاسقین و دیگر دشمنان خداوند می باشد . چطور ممکن است کافری وارد بهشت شود ولی در آنجا آتش باشد ؟ در اصل باید گفت که جهنم طوری ساخته شده است که انگار در میان بهشت است و بهشتیان چون اتش و عذاب را از درون بهشت ، جهنم را می بینند . به فرض اینکه در بهشت عذاب وجود دارد ولی در دلائلی بیان شده که خداوند تبارک و تعالی ساختار جهنم را طوری برافراشته که هم بهشتیان نظاره گر معذبین باشند و هم معذبین نظاره گر بهشتیان باشند . علت این مسئله متفاوت ولی شبیه و هم توافق هستند .