31-03-2016، 23:38
(آخرین ویرایش در این ارسال: 31-03-2016، 23:39، توسط ρυяρℓє_ѕку.)
به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند.
« عبادالله! زِنُوا انفسکم مِن قَبلِ أن توزَنُوا، و حاسِبوها مِن قَبلِ أن تُحاسَبوا، و تَنَفَّسُوا قَبلَ ضیق الخِناقِ، وَ انقادوا قبلَ عُنفِ السِّیاق، واعلموا أنَّهُ مَن لَم یُعَن علی نَفسه حتّی یکونَ لَهُ مِنها واعِظٌ و زاجرٌ، لَم یَکُن لَهُ مِن غَیرِها لا زاجرٌ و لا واعظٌ»
امیر بیان علی (علیه السلام) در این فراز از خطبه ی نورانی ۹۰ نهج البلاغه، بندگان خدا را به حسابرسی و سنجش خویشتن دعوت نموده و در این باره می فرماید: «بندگان خدا ، خود را بسنجید، قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید، و به حساب خود برسید، قبل از آنکه به حساب شما برسند، و پیش از آنکه راه گلو گرفته شود نفس راحت بکشید، و پیش از آنکه با زور شما را به اطاعت وادار نمایند، فرمانبردار باشید. بدانید همانا آن کس که خود را یاری نکند و پند دهنده و هشدار دهنده خویش نباشد، دیگری هشدار دهنده و پند دهنده ی او نخواهد بود.»
سخن حکیمانه ی مولای متّقیان علی (علیه السلام) بیانگر آن است که انسان تا زمانی که در این دنیا نفس می کشد و دستش از آن کوتاه نشده و آفتاب عمرش غروب نکرده، هرچه سریعتر باید با سنجش و حسابرسی اعمال، نسبت به پاکسازی نفس اقدام نماید و مملکت باطن را از هرگونه آلودگی و ناخالصی پاک و پیراسته نماید.
آری این وظیفه ی هر انسانی است که در زندگی لحظاتی از عمر خویش را به محاسبه ی نفس و بررسی وضعیّت عملکرد خود اختصاص دهد، که این نوع حسابرسی، می تواند در مسیر سعادت و خوشبختی کمک بسیار شایانی را به انسان نماید.
در روایات گهربار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) بر لزوم محاسبه ی نفس و حسابرسی اعمال تأکید زیادی شده است، به گونه ای که هرگز به ما اجازه داده نشده که به سادگی از کنارش عبور نموده و آن را بدست فراموشی بسپاریم، به عنوان نمونه در روایتی امام رضا (علیه السلام) با جمله ی بسیار تکان دهنده ای نسبت به ترک حسابرسی هشدار داده و در این باره می فرماید: «از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود نرسد، اگر کار نیک انجام داده از خدا توفیق فزونیش را طلب کند، و اگر کار بدی کرده استغفار نماید و توبه کند»
در روایتی دیگر از قول امام سجاد (علیه السلام) در مورد اهمّیّت محاسبه ی نفس چنین می خوانیم: «ای فرزند آدم، همواره در خیر و سعادت خواهی بود مادامی که از نفست واعظی داشته باشی، و همّ و غمّت محاسبه ی نفس باشد، و مادامی که ترس از خدا به منزله ی لباس زیر و اندوه از گناه به منزله ی لباس روی تو باشد، ای فرزند آدم!، تو خواهی مرد و دوباره زنده خواهی شد و در مقابل خدا مورد سۆال قرار خواهی گرفت، اکنون برای آن روز پاسخی آماده کن»
همگی در محضر خدا
نکته ی حائز اهمیت پیرامون ضرورت محاسبه ی نفس این است که تأکید پیشوایان دین بر محاسبه ی نفس از آن جهت است که در این دنیا آدمی زیر ذرّه بین دقیق و خطاناپذیر الهی قرار دارد و آن یگانه خالق هستی به گونه ای اعمال ما را ثبت و ضبط می نماید که حتّی سر سوزنی از آنها از قلم نخواهد افتاد.
پروردگار هستی در کلام نورانی خویش بارها این امر را به صراحت بازگو نموده و نسبت به آن هشدار جدّی داده است، به عنوان نمونه در سوره مبارکه انبیاء در این باره چنین آمده است: «وَ نَضَعُ الموازینَ القِسطَ لِیَوم القیامَة فلا تُظلَمُ نفسٌ شیئاً وَ إن کانَ مثقالَ حَبَّةٍ مِن خردلٍ أتینا بها و کفی بنا حاسبین»:«و ترازوهای عدل را در روز رستاخیز می نهیم پس هیچ کس اندک ستمی نمی بیند و اگر عملی، هم وزن دانه ی خردلی هم باشد، آن را می آوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم».
این آیات پُر برکت زنگ خطری است برای انسان، که در زندگی کاملاً به هوش باشد و بداند که خداوند در کمین اوست و او از ریز و درشت اعمالش آگاه بوده که پس از مرگ در عالم برزخ و قیامت به خاطر آنها آدمی را به محاسبه خواهد کشید، محاسبه ای سخت و دقیق که به سادگی نمی توان از کنارش عبور کرد.
بنابراین شایسته است که انسان در این دنیا با محاسبه ی نفس و مراقبت از خویش، و واداشتن به پایبندی به طاعات الهی، خود را از خطرات کمرشکن قیامت رهایی بخشد که بی تردید اگر کسی چنین عملکردی داشته باشد، روز قیامت سبکبار بوده و به هنگام پرسش از پاسخ در نخواهد ماند و سرانجام خیری خواهد داشت، اما اگر نسبت به این امر بی اعتنا باشد و همواره در اثر پیروی از هوای نفس و وسوسه های شیطان خویشتن را فراموش نماید، بی تردید با دست خود، خرمن سعادت ابدی خویش را به آتش کشیده و در سرای باقی به عذاب دردناک الهی گرفتار خواهد شد.
محاسبه ی خدا دقیق است
سید نعمت الله جزائری در انوار نعمانیه، باب احوال بعد از مرگ می نویسد: که در اخبار است مرد مستمندی از دنیا رفت و از صبح که جنازه او را بلند کردند تا شام از دفنش فارغ نشدند به واسطه ی کثرت ازدحام و انبوه جمعیت، بعدها او را در خواب دیدند، از او پرسیدند خداوند با تو چه کرد؟ گفت: خداوند مرا آمرزید و نیکی و لطف زیادی به من فرمود، ولی حساب دقیقی کرد، حتی روزی بر در دکان رفیقم که گندم فروشی داشت نشسته بودم و من روزه بودم، هنگام اذان که شد یک دانه از گندم های او را برداشته و با دندان خود دو نیم کردم، در این موقع به خاطرم آمد که گندم از من نیست و لذا آن دانه ی شکسته را روی گندم های دیگر انداختم. خداوند چنان حسابی کرد که از حسنات من به اندازه ی نقص قیمتی که گندم شکسته پیدا کرده بود، گرفت.