30-08-2015، 8:17
روزها در پی هم می آیند و می روند. زندگی اکثر ما روندی یک نواخت به خود گرفته است و برنامه ای ثابت بر آن حاکم است. در یک روز معمولی، اگر تأمین معاش خانواده را بر عهده داشته باشیم، صبح از خواب برخاسته به سر کار می رویم. در محل کار مشغول انجام وظایف می شویم. بعد از ظهر خسته به خانه بازگشته اندکی استراحت می کنیم. سپس اوقاتی را با خانواده سپری کرده و به تماشای تلویزیون، خوردن و آشامیدن می پردازیم و در آخر نیز با رفتن به رختخواب خود را برای فردایی دیگر آماده می کنیم.
دیگر افراد جامعه نیز هر یک به فراخور شرایطی که دارند روزگار را سپری کرده و لحظه ها را طی می کنند. بسیاری از ما در روز زمانی نسبتاً طولانی را برای دیدن فیلم های تکراری و غیر تکراری، که بعد از مدتی فراموشمان خواهند شد می گذاریم. زمان هایی را پای صحبت افرادی می نشینیم که شاید جز خستگی روح ، نتیجه دیگری برایمان نداشته باشد. اوقاتی را به انجام کارهایی می پردازیم که دوستشان نداریم. فرمان روسا و بالادستان در رأس امور زندگیمان قرار دارد. در این هنگام اگر بانگ اذان شنیده شود خود را به نشنیدن زده و بسیاری از کارها را مقدم بر آن می داریم. نمازی که در روز 17 دقیقه بیشتر از وقت ما را نخواهد گرفت.
پاسخ خدا را به موقع دهید!
حال همان شرایط پیشین را تصور کنید. مشغول کار حساسی هستید که اذان می گویند. در بسیاری از موارد چنان غرق کار هستید که اصلا بانگ اذان را نمی شنوید و یا با وجود آنکه صدا را شنیده اید توجیهاتی برای خود آورده و نهایتاً خواندن نماز را به پس از انجام کارتان موکول می کنید! در هنگام تماشای فیلم و نشستن در کنار خانواده اگر اذان گفته شود با خود خواهید گفت اگر من الان برای خواندن نماز بروم ممکن است فرزندان یا همسرم دلگیر شوند و یا چون حواسم به ادامه فیلم و اتفاقات آن است به خوبی نمی توانم با خدای خود صحبت کنم! در هنگامه مشکلات شاید با خود بگویید خدا خود می داند چقدر درگیر انجام این امور هستم و از من توقع ندارد که بلافاصله برای اقامه نماز برخیزم و بسیاری توجیهات دیگر!
امام صادق علیه السلام فرمود: هر نمازى دو وقت دارد : اوّل و آخر . اوّل وقت، بهترین آن است . هیچ كس نباید نماز را بدون علّت به آخر وقت بیندازد . آخر وقت فقط براى بیمار و علیل و كسى كه عذرى دارد، قرار داده شده است . اوّل وقت [مایه ]خشنودى خداست و آخر وقت [باعث ]آمرزش خدا
اما آیا چنین نیست که خدا حاکم کل جهان و رب العالمین است؟! آیا همه چیز در ید قدرت او قرار ندارد؟! ما را چه شده است که فرمان رئیسی خاکی را بی هیچ وقفه ای انجام می دهیم اما پای سخن مالک مُلک که می رسد از خود سستی نشان می دهیم. مگر در این عالم کسی بیشتر از خدا در حق ما خوبی کرده است؟! چه کسی بیش از او به گردن ما حق دارد؟! به جز او چه کسی است که در لحظه لحظه حیاتمان ـ اگر اندکی دقت کنیم ـ یاری رسانمان بوده است؟!
و کیست که نعمت هایش از شمارش خارج است و چه کسی است که بی منت دوستمان داشته باشد؟! ... با این همه حاضر نیستیم دقایقی را به صحبت کردن با او اختصاص دهیم. صبح ها خوابمان می آید و معمولاً نمازهایمان قضا شده یا آخر وقت خوانده می شود. ظهرها درگیر کار و مشکلات بوده و یا سنگینی خواب ظهر چشمانمان را گرفته است.
در هنگامه مغرب نیز بودن با خانواده و سرگرمی ها و درگیری های وقت غروب از رفتن به پیشگاهش دورمان می سازد. در حالی که یک رکعت نماز صحیح بدون آنکه مستحباتش به جا آورده شود و تنها با در نظر گرفتن واجبات، تنها و تنها یک دقیقه از وقت ما را خواهد گرفت و در یک حساب کلی در روز 17 دقیقه برای خواندن نماز کافی است.
نمازی که خواندن اول وقت آن برکات فراوان با خود به همراه خواهد داشت. به قول آیت الله بهجت(ره): اگر کسی مقید باشد نماز را در اول وقت بخواند به جایی که باید برسد می رسد. (بهجت عارفان در حدیث دیگران، ص 121)
نماز اول وقت وسیله ای است برای شناخت شیعیان چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: "شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید که چه اندازه به فکر نمازشان هستند". (سفینه بحار، ج 2، ص 44) بسیاری از ما به خوبی تجربه کرده ایم که اگر نماز در اول وقت خوانده نشود به دلائل مختلف تا آخر وقت به عقب خواهد افتاد و یا حتی فراموش می گردد.
در اول وقت خدا ندا می دهد و پس از آن شیطان اسباب فراموشی را مهیا خواهد کرد. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: "ای علی! هر گاه وقت نمازت رسید آماده آن شو وگرنه شیطان تو را سرگرم خواهد کرد".
{نتیجه}
نماز زمانی است برای سخن گفتن با معبود بی همتا، لحظه ای است برای حاضر شدن در پیشگاه حضرت حق. هنگامه ای است که رئیس روسا صدایمان می زند. وقتی است که یار دیرین دعوتمان می کند. اگر این گونه به نماز نگاه کنیم همواره مشتاقش خواهیم شد و در بهترین زمان ممکن آن را به جا خواهیم آورد.