31-05-2014، 18:35
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-04-2015، 18:47، توسط bahare_021.)
جوان 19 ساله ایی بانام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت مشاهده میکند
که دو دختر جوان مورد آزار و اذیت چندی از اراذل اوباش و دختر باز (خیلی
ببخشید) قرار گرفته اند سپس برای امر به معروف و نهی از منکر به آنها تذکر
میدهد اما ماجرا به درگیری میکشد ویکی از نامردان و اراذل اوباش به گردن وی
چاقو میزند سپس فرار میکنند و پس از مدتی در خون غلطیدن بالاخره پس از
ماجرا هایی که در حوصله ی تاپیک نیست به بیمارستان می رسد و بعد از 2 سال
مقاومت جان به جان آفرین تسلیم میکند و به مقام شهادت نایل میشود..لازم به
ذکر است که در همین جریانات ایشان 1 بار دچار سکته ی مغزی شده اند . حرکت
نکردن دست و از بین رفنت حنجره ....
وقتی این مردو میبینم بدنم میلرزه واقعا باید خجالت بکشیم . به
بعضیا حرفم اینه اول معنی عشقو بدونید بعد خودتونو عاشق بخونید الکی هم پوز
غیرت دوست پسرتونو ندید وقتی نمیدونید غیرتتتت یعنی چی که حالم بهم میخوره
- حرفم تمومـــــــــ اما خیلی حرفا هست که نتونستم بگم ...