امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم

#23
بابا_خوب میدونید که من غیر از شما 2 تا بچه ای ندارم شغل منم که میدونید چیه من به 2 نفر که بتونم کامل بهشون اعتماد کنم نیاز دارم و کی بهتر از شما دو تا بعد از من شما باید رهبری گروه و به عهده بگیرید پس بهتره از الان ماموریتاتونو برید تا کم کم براتون جا بیفته و چی بهتر از این محموله که می.....


پریدم وسط حرفش با داد گفتم-چییییییی؟ تو میخوای ما چیکار کنیم یه خلافکار بشیم عین توووو عین خودت میخوای مارو بکشی تو منجلاب تو اصلا پدری تو اصلا ادمی ؟؟؟اینا رو باداد میگفتم ملینا از سر جاش بلند شده بود و سعی داشت منو اروم کنه ولی من جیغ و داد اینا رو میگفتم که ....با پشت دستی که به دهنم خورد لال شدم بابا در حالی کی میلرزید از عصابانیت گفت-تو خجالت نمیکشی دختره ی بی چشم و رو من چی برات کم گذاشتم از سر تا پات پول میریزه دیگه چی میخوای اگه ادمی ادمیتو من به تو دادم من لجنم؟؟دیگه ؟؟نه؟ اینا رو با داد میگفت 
خونب که تو دهنم بود و تف کردم تو صورتش گفتم -تو از لجنم کمتری 


با سیلی ای که تو گوشم خورد و جیغ ملینا بازم شوری خونو تو دهنم حس کردم و توفش کردم بیرون


بابا-دختره ی نمک نشناس خیابونی همین که گفتم شما این کارو انجام میدید .


حالا حتی اون زنه هم با نگرانی بلند شده بود و سعی میکرد اون مرده به اصطلاح پدرو اروم کنه البته نه واس من واس خودش که یه وقت سکته نکنه 


مامان-بس نیست هر چقدر گند زدی ملیسا برو توی اتاقت تا شر به پا نکردی 


میخواستم جوابشو بدم که ملینا بزور کشید بردم تو راه پله تا دم در اتاقمون باش رفتم وقتی درو باز کرد خواست بازم شونمو بگیره که بهش توپیدم -اه بسه دیگه چلاق که نیستم 
ملینا -برو گمشو باوا لیاقت نداری یه ایشیم گفت و رفت خودشو پرت کرد روی تختش ملینا -اوف امروز از در و دیوار واسم میباره 
چشام از این همه ریلکسیش زده بود بیرون عصبانی شدم-مثل این که حواست نیس ما تو چه وضعیتی هستیما یا شایدم خوشت میاد مثل بابا یه...
محکم پرید وسط حرفم-خفه شو ملیس خفه شو عصبانی بود- من ریلکسم چون به حال ما فرقی نمیکنه که حرص بخوریم یا نخوریم فک کردی با صداتو بلند کردن و جنگ و دعوا اون کثافطا از تصمیمشون بر میگردن؟ نه خیر خانوم هر چه قدر بیشتر وحشی بازی در اری اونام بیشتر سختگیری میکنن تو خودتم اینو میدونی  اونم خیلی خوب پس به جای جیغ جیغ فکرتو به کار بنداز 
راست میگفت حق با اون بود با لحن عذر خواهانه ای گفتم- معذرت میخوام اعصابم خورده .
-درکت میکنم عیب نداره در ضمن دلمم خنک شد که اونجوری بهش توپیدی کفتار پیر و ادای بابا رو در اورد-اگه ادمی من ادمیتو به تو دادم من لجنم ؟ نه تو گل منی عشقم والا


انقد بامزه ادا در میاورد که خواستم بخندم ولی جای زخم لبم که اون کوبیده بود تو صورتم بدجور سوخت -اخ
ملینا هینی کرد-ای وای چیشد یه نگاه به لبم کرد و گفت ای دستش از سه ناحیه ضربه مغزی شه ببین چی کار کرده قبلا حداقل میشد به ریختت نیگا کرد ولی حالا واس همونم باید کفاره بدیم 
دهنمو باز کردم که جوابشو بدم که صدای نالم بیشتر در اومد ملینا -ببند دهنتو باوا الان میرم یخ میارم با دو رفت و برگشت یخ و گذاشت یه طرف صورتم که حالا کبود شده بود 


بعد از یه چند دقیقه یخو ور داشتمو گفتم -به نظرت چیکار کنیم
ملینا-قیافتو؟نترس باوا تو که زشت بودی حالا یکم زشت تر شدی عیبی نداره که 
یه اه کشدار گفتم و - چی زر میزنی میگم مامان بابا رو چیکار کنیم ؟
ملینا-ببین من تو این چند دقیقه فکر کردم تنها راهمون فراره 
من- چییییی ؟فرار؟ 

 میتونید این رمانو تو سایت نگاه دانلودم دنبال کنید با اسم رمان به خاطر تو  مرسی
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم
پاسخ
 سپاس شده توسط azila ، #lonely girl#


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم - jaid - 23-09-2016، 20:58
خعلی ناملدین - tamana m - 04-01-2020، 19:12

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان