امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اس ام اس درباره حسرت بر دل

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اس ام اس درباره حسرت بر دل 1
نگران نباش
من میدانم چگونه
با حسرت نبودنت تا کنم
فقط برایم بنویس
هنوز میخندی

بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام
بی انصاف چانه نزن
حسرت هایم به قیمت عمرم تمام شده

من به تنهایی یک چلچله در کنج قفس
بند ، بندم همه در حسرت یک پرواز است
من به پرواز نمی اندیشم، به تو می اندیشم
که زیباتر از اندیشه یک پرواز است

چه فصل غم انگیزی …
دنبال یک اتاق خالی
که موزیک گوش کنیم
و چایی بخوریم
و حسرت
همین

امشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود
همه در دفتر من حسرت دیدار تو بود

پرسید میخوری یا میبری
من گرسنه جواب دادم میخورم
چه می دانستم حسرت ها را میخورند و لذت ها را میبرند

عشق یعنى شب نخفتن تاسحر
عشق یعنى سجده ها با چشم تر
عشق یعنى سربه دار آویختن
عشق یعنى اشک حسرت ریختن
عشق یعنى سوختن یاساختن
عشق یعنى زندگى را باختن

همه در حسرت یک پروازند من به پرواز نمی اندیشم
به تو می اندیشم که تو زیبا تر از اندیشه هر پروازی

یکی در آرزوی دیدن توست
یکی در حسرت بوسیدن توست
ولی من ساده و بی ادعایم
تمام هستیم خندیدن توست

زندگی یعنی نخواسته به دنیا آمدن مخفیانه گریستن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمی پذیرد سوختن

داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا

هیچ وقت حسرت سه چیز رو نخور!
تیپ ؛ قیافه ؛ شخصیت
ما که داریم به کجا رسیدیم

دیر امدی باران تمام وجودم
در حسرت نداشتنت خشکید
دیر امدی

خدایا
کودکیم را گرفتی به من جوانی دادی
عقلم را گرفتی به من عشق دادی
عشقم را گرفتی به من تنهایی دادی
خنده هایم را گرفتی به من غم دادی
آرزوهایم راگرفتی حسرت را به من دادی
خدایا برگرد
من هنوز نفس میکشم یادت رفت نفسم را بگیری

روزها به سرعت میگذرند و من همچنان در حسرت دیدار تو هستم
کاش میشد روزها را متوقف کرد

در حسرت یک ناله ی مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد
در حسرت یک عشق صمیمانه بمردیم
ویران شود این دل که معشوق ندارد

دلم بهانه میکند طلوع دیدن تو را
تا به کجا دلم کشد حسرت دیدار تو را

حسرت یعنی تو
یعنی با اینکه کنارم هستی داشتنت را ارزو میکنم

او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم
تا بیاید و پاسخ دهد چرا چرا تنهایم گذاشت
در حسرت پرسیدن این سوال هم ماندم

مردم از حسرت آهو روشان و رمشان
من ندانم به چه تدبیر به دام ٱرمشان
نیک رویان جهان را چو سرشتند ز گل
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

پیش از آنکه باخبر شوى
لحظه ى عزیمت تو ناگزیر مى شود
آه اى دریغ و حسرت همیشگى
ناگهان چقدر زود دیر مى شود

آه  را بگویید رهایم کند
حسرت هایم را خورده ام
تصمیم هایم را هم گرفته ام
در روزهایی که او نیست و میدانم که باز نمی گردد میخواهم بمیرم

گناهش گردن خودت
اما آن روز روزه بودم که حسرت بودنت را خوردم

ای عشق پس از تو نان من آجر نیست
بی تو دلم از دریغ و حسرت پر نیست
تو قسمت من نه مال مردم بودی
قربان دلم که مال مردم خور نیست

سالهاست کنار همیم
یادت هست؟
گاهی زندگی را از چهارچوب نگاه تو می دیدم
چه زیبا بود دنیای پیش چشمانت
روزگارانی داشتیم
زیبا، شیرین و گاهی هم تلخ
حسرت هیچ کدام را نمی خورم
جز آن شب بارانی
که حسابش از کل زندگیمان جداست
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان