06-02-2015، 13:59
کارل مارکس همچون آدام اسمیت و ریکاردو بر این باور بود که ارزش کالاها بر پایه مقدار کاری که برای تولید آنها انجام می گیرد،تعیین می شود که به این نظریه به اصطلاح "نظریه ارزش کار"گویند.
نظریه ارزش کار مبنای نظریه ارزش اضافی می باشد و بطور کلی منظور از ارزش اضافی ماالتفاوت بین ارزش تولید کارگر و نرخ دستمزد واقعی اش می باشد.کارل مارکس براساس نظریه ارزش اضافی معتقد است که سرمایه به دو دسته تقسیم می شود
1-سرمایه ثابت:سرمایه ای که صرف خرید ماشین آلات و تجهیزات تولیدی می شود
2-سرمایه متغیر:سرمایه ای که صرف خرید نیروی کار می شود.کارل مارکس بر اساس این نظریه(ارزش اضافی) بر این باور است که ارزش اضافی یا سود کل بیشتر وابسته به نوع سرمایه متغیر است و همچنین ایشان برای نظام سرمایه داری نیز همین اعتقاد را دارد بطوریکه کارل مارکس معتقد است که با گذشت زمان و پیشرفت روند ماشینیسم در جهان،نسبت سرمایه متغیر به سرمایه کل کاهش خواهد یافت که در نتیجه این امر منجر به ضعیف شدن سطح مقاومت نظام سرمایه داری خواهد شد و در نهایت این امر منجر به فروپاشی نظام سرمایه داری خواهد شد