امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نبرد پانیپت

#1
تاریخ وقوع : 14 ژانویه 1761

محل وقوع :پانیپت، هاریانای امروزی، هند

نتیجه : پیروزی احمد شاه درانی

تغییرات در قلمروها : مراتهه ها پنجاب و دهلی را به پادشاه افغان باختند.احمدشاه مدت کوتاهی پس از نبرد از دهلی خارج می شود، امپراتور مغول را با قدرتی ظاهری بر جا می نهد و به افغانستان باز می گردد.

متخاصمین

امپراتوری مراتهه
امپراتوری درانی ، نواب نشین اود ، روهیله ها

فرماندهان امپراتوری مراتهه
ساداشیورائو بهائو
ویشواسرائو
مالهاررائو هولکار
ماهاجی شینده
ابراهیم خان گردی
جانکوجی شینده
بهیورائو پانسه
بهوئیته
پورانداره
وینچورکار
سیدوجی غارگه

فرماندهان امپراتوری درانی ، نواب نشین اود ، روهیله ها
احمدشاه درانی
تیمورشاه درانی
وزیر ولی خان
شاه پسند خان
جهان خان
شجاع الدوله (نواب نشین اود)
نجیب الدوله (روهیله ها)
حافظ رحمت خان (روهیله ها)
دوندی خان ( روهیله ها )
بنغاز خان (روهیله ها)
زین خان سرهندی

استعداد رزمی امپراتوری مراتهه
40 هزار سوار،15 هزار پیاده،15 هزار پینداری (سربازان نامنظم)، 200 قبضه توپ
به همراه نیروی امدادی و تدارکاتی 300 هزار نفره ی غیررزمی ( اردونشینان و زائران)
جمعا یک ارتش 70 هزار نفری

استعداد رزمی امپراتوری درانی ، نواب نشین اود ، روهیله ها
42 هزار سوار، 38 هزار پیاده ،10 هزار نیروی ذخیره، 4 هزار نگهبان شخصی و 5 هزار قزلباش ،120 تا 130 قبضه توپ و تعداد زیادی نیروی نامنظم،در مجموع یک نیروی 100 هزار نفری

تلفات امپراتوری مراتهه
حدود 30 تا 40 هزار رزمنده در نبرد کشته شدند، بین 40 تا 70 هزار غیرنظامی پس از نبرد قتل عام شدند

تلفات امپراتوری درانی ، نواب نشین اود ، روهیله ها
بین 20 تا 40 هزار رزمنده طی نبرد کشته شدند

سومین نبرد پانیپت روز 14 ژانویه 1761 در پانیپت ( 60 مایلی شمال دهلی) میان نیروهای اعزامی امپراتوری مراتهه و ائتلافی متشکل از پادشاه افغانستان، احمدشاه درانی به همراه متحدان مسلمان هندی او ، افغان های روهیله از دوآب و شجاع الدوله ، نواب اود درگرفت.
از نظر نظامی ، پانیپت آوردگاه توپ خانه فرانسوی و سواره نظام مراتهه در برابر سواره نظام سنگین و توپخانه متحرک افغان ها و روهیله ها ( زنبورک و جزائل) محسوب می شود.
هم احمدشاه و هم نجیب الدوله (فرمانده روهیله ها) اصالتا ازمیان پشتون ها برخاسته بودند.
این نبرد از بزرگترین درگیری های قرن 18 میلادی شمرده می شود، و گمان می رود بیشترین میزان تلفات گزارش شده طی یک روز را دارا بوده است.
زوال امپراتوری مغولان هند در پی جنگ 27 ساله آن با مراتهه ها (1707-1680) ، منجر به گسترش سریع قلمرو امپراتوری مراتهه گردید.در دوره حکومت پیشوا باجی رائو ، گجرات و مالوا به کنترل مراتهه ها درآمد.سرانجام در سال 1737 ، باجی رائو مغول ها را در حومه دهلی شکست داد و بخش اعظم قلمرو سابق امپراتوری مغولان در جنوب دهلی را تحت فرمان گرفت.پسر باجی رائو ، بالاجی باجی رائو ( معروف به نانا صاحب ) ، با تصرف پنجاب در سال 1758 باز هم قلمرو مراتهه را گسترش داد، امری که به رویارویی مستقیم مراتهه ها با احمدشاه درانی و امپراتوری اش منجر شد.سال 1759 شاهد پیروزی های پی درپی احمدشاه و سپاهیان پشتون تبار او بر پادگان های کوچکتر مراتهه در پنجاب بود.احمدشاه به زودی با افغان های روهیله ساکن در ساحل رودخانه گنگ پیمان اتحاد بست و ائتلاف بزرگی علیه مراتهه ها ایجاد کرد.
پاسخ امپراتوری مراتهه گردآوری یک نیروی 40 تا 60 هزار نفره تحت فرمان ساداشیورائو بود.این نیرو توسط حدود 200 هزار تن دیگر همراهی می شد که تعدادی از آنان را زائران هندوی مایل به زیارت مناطق مقدس شمالی هند تشکیل می دادند.حرکت قوای مراتهه روز 14 مارس 1760 و از پاتدور به سوی شمال آغاز شد.
هر دو طرف سعی کردند نواب اود، شجاع الدوله را به اتحاد با خود بکشانند.در پایان جولای ، شجاع الدوله تصمیم گرفت به اتحاد افغان-روهیله بپیوندد، چون این اتحاد را (سپاه اسلام) می پنداشت.پیوستن شجاع الدوله به احمدشاه شست استراتژیک بزرگی برای مراتهه ها بود ، چون شجاع الدوله بخش اعظم مخارج لازم برای باقی ماندن افغان ها در شمال هند را تامین کرد.توانایی افغان ها و روهیله ها برای ادامه درگیری با مراتهه ها آن هم بدون پشتیبانی نواب نشین اود مورد شک و تردید بود.
نیروی کم سرعت مراتهه سرانجام در یک آگوست به دهلی رسید و روز بعد شهر را تحت کنترل گرفت.به دنبال آن زد و خوردهایی در کناره های رودخانه یامونا درگرفت و قوای مراتهه توانست یک پادگان 15 هزار نفری افغان را طی نبردی در کونجپورا شکست دهد.در همین هنگام احمدشاه و نیروهایش در ساحل شرقی رودخانه یامونا مستقر بودند.
احمدشاه روز 25 اکتبر و در منطقه باغ پت از رودخانه یامونا گذشت و مسیر ارتباطی اردوگاه مراتهه با دهلی را قطع کرد.این حرکت باعث شد قوای مراتهه مستقر در پانیپت مدت دو ماه در محاصره افغان ها باشد.طی این مدت هر دو طرف سعی در قطع تدارکات یک دیگر داشتند.افغان ها به طور قابل ملاحظه ای فعال تر بودند و در پایان نوامبر توانستند به طور کامل اردوگاه حدود 300 هزار نفری مراتهه را از دریافت منابع غذایی محروم کنند.در تمامی مراجع اشاره شده است که در اواخر دسامبر و اوایل ژانویه سال بعد (1761) منابع غذایی اردوگاه مراتهه به اتمام رسید و مرگ و میر چند هزاری احشام اردوگاه شروع شد.گزارش های مبنی بر مرگ سربازان از گرسنگی در اوایل ژانویه شنیده می شد.فرماندهان مراتهه در 13 ژانویه از رهبرشان ساداشیورائو خواهش کردند نبرد را آغاز کند ، زیرا مرگ در میدان نبرد را به تلف شدن از گرسنگی ترجیح می دادند.
روز بعد مراتهه ها سحرگاهان اردوگاهشان را به سوی جنوب و اردوگاه افغان ها ترک گفتند، حرکتی ناامیدانه برای پایان دادن به محاصره.
دو سپاه حدود ساعت 8 صبح با هم روبه رو شدند و نبرد تا حوالی عصر شدت گرفت.
مختصات دقیق محل نبرد مورد اختلاف مورخان است ، اما بیشتر آنان بر این عقیده اند که مسیر امروزی کالاآمب و سانوآلی محتمل ترین گزینه است.نبرد چند روز ادامه داشت و در آن بیش از 125 هزار تن شرکت داشتند.زد و خوردهای مداوم با تلفات از هر دو طرف ادامه داشت.
سرانجام نیروهای احمدشاه با در هم شکستن چند جناح مراتهه ها پیروز از میدان به درآمدند.میزان تلفات دو طرف نیز مورد اختلاف شدید مورخان است ، اما عقیده عمومی بر این است که بین 60 تا 70 هزار نفر طی نبرد کشته شدند.
بهترین مرجعی که خود شاهد نبرد بوده است ، کاشی راج ، کاتب دیوان شجاع الدوله بوده است.وی اشاره می کند که فردای روز نبرد ،40 هزار اسیر مراتهه با خون سردی توسط افغان ها قتل عام شدند.گرانت داف در کتاب خود ، ( تاریخ مراتهه ها ) مصاحبه خود با یکی از نجات یافتگان ماجرا را آورده است و آمار فوق را تایید می کند.
شجوالکار ، که رساله ( پانیپت 1761 ) او به عنوان بهترین مرجع ثانویه درباره نبرد شمرده می شود ، اظهار می دارد : بیش از 100 هزار مراتهه ( نظامی و غیرنظامی ) طی نبرد و پس از آن کشته شدند.
نتیجه نبرد توقف پیشروی مراتهه ها به سوی شمال و بی ثباتی در قلمرو انان برای بیش از 10 سال بود.این دوره 10 ساله با حکمرانی پیشوا مادهاورائو پایان یافت.او توانست برتری مراتهه ها را ده سال پس از نبرد پانیپت احیا کند.با اعزام یک نیروی بزرگ مراتهه به مناطق شمالی و تنبیه نیروهای سرکش متحد با افغان ها ، از جمله روهیله ها ،مادهاورائو آخرین حماسه هندوها در پانیپت را رقم زد.

پیش زمینه
"لاهور ، مولتان ، کشمیر و توابع آن ها در این این سوی آتتوک بیشترشان تحت کنترل ما هستند و بقیه مناطق هم به زودی به دست ما خواهند افتاد. تیمور شاه پسر احمد شاه و جهان خان توسط نیروهای ما تعقیب می شوند و نیروهایشان کاملا متلاشی شده اند.هر دوی ان ها حالا با تعدادی نیروی فرسوده به پیشاور رسیده اند.پس احمدشاه هم با 12 تا 14 هزار نفر نیرو به قندهار برگشته است.همه چیز حالا به ضرر احمد است.ما تصمیم داریم قلمرومان را تا قندهار گسترش بدهیم."
نامه راگونات رائو به پیشوا ،4 می 1758

زوال امپراتوری مغولان هند
امپراتوری مغول از هنگام مرگ اورنگ زیب در 1707 به دلیل گسترش قدرت مراتهه ها تضعیف شده بود.این روند با حمله نادرشاه افشار به هند در 1739 تسریع پیدا کرد.شورش های مکرر مراتهه ها در جنوب و استقلال دوفاکتوی برخی مناطق مانند حیدرآباد و بنگال حکومت مغول را ضعیف تر کرد.
تنها چند سال پس از مرگ اورنگ زیب ،مراتهه ها تمامی متصرفات او در دکن و بخش اعظم مرکز و شمال هند را در دست گرفتند.قدرت مغولان تنها به دهلی محدود شده بود.در همین زمان پنجاب نیز شاهد حملات پی در پی احمدشاه درانی (ابدالی) بود. بابا وارث شاه ، شاعر بزرگ پنجابی در باره این وضعیت چنین گفته است : " جز خوراک و پوشاکمان چیز دیگری نداریم ، بقیه همه مال احمدشاه است ".
احمد پسر خود ، تیمور شاه را والی پنجاب و کشمیر قرار داد. راگونات رائو ، سردار مراتهه در سال 1758 لاهور و پیشاور را تسخیر کرد و تیمورشاه را بیرون راند. لاهور،مولتان،کشمیر و سایر توابع آن ها در بخش شرقی و جنوبی پیشاور به دست مراتهه ها افتاد.آنان اکنون قدرت غالب در کشمیر و پنجاب بودند.


قدرت گیری مراتهه ها
مراتهه ها کنترل بخش اعظم هند را بین سالهای 1707 تا 1758 به دست گرفتند.در 1758دهلی و لاهور به دست آنان تصرف شدند.این نهایت گسترش قلمرو مراتهه بود.مرزهای مراتهه در این زمان در شمال به رود سند و هیمالیا رسیده بود و در جنوب تا سواحل شبه قاره امتداد داشت.قدرت اصلی در دست پیشوای مراتهه بود که قصد داشت پسرش ویشواسرائو را به جای مغولان در دهلی به تخت بنشاند.اما دهلی هنوز در دست مغولان بود و نخبگان مسلمان مانند شاه ولی الله و روحانیون سنتی با مشاهده این تحولات نگران شده بودند. آنان از فرط ناامیدی برای متوقف کردن تهدید مراتهه ها دست به دامان احمدشاه ،پادشاه افغانستان شدند.
مقدمه
"چادرهای مرتفع و بزرگ زربفت،تزیین شده با ماهوت و ابریشم در تعداد زیاد به چشم می خورد.تعدادزیادی فیل جنگی ، پرچم های رنگارنگ ، بهترین اسب ها با برگستوان شاهانه ، به نظر می رسید از چهارگوشه کشور به اینجا اورده شده بودند.شبیه ارتش مغولان در بهترین و پرشوکت ترین دورانشان..."
گرانت داف ، در توصیف ارتش مراتهه

احمدشاه که از شنیدن اخبار شکست پسرش به خشم آمده بود نمی توانست گسترش قلمرو مراتهه را بیش از این تحمل کند.در پایان سال 1759 احمدشاه به همراه قوایی از قبایل افغان و متحد روهیله اش ، نجیب خان به لاهور و دهلی رسیدند و پادگان های کوچکتر مراتهه را شکست دادند.احمدشاه سپس قوایش را به آنوپ شهر در همسایگی قلمرو روهیله ها بازگرداند و توانست شجاع الدوله ، نواب اود را با وجود پیشنهادها و تشویقات مراتهه ها به اتحاد با خود مجاب کند.مادر شجاع الدوله اتحاد با مراتهه ها را بیشتر می پسندید.ارتش مراتهه پیش از این صفدرجانگ پدر شجاع الدوله را در جنگ با روهیله ها در فرخ آباد یاری داده بود.با این وجود ، با شجاع الدوله در اردوی احمدشاه چندان درخور رفتار نمی شد ، شاید به این دلیل که احمدشاه یک افغان سنی مذهب و شجاع الدوله یک ایرانی شیعه بود.
مراتهه ها به فرماندهی ساداشیورائو بهائو در پاسخ به تحرکات افغان با سپاهی بزرگ رهسپار شمال شدند. نیروی بهائو با پیوستن قوای فرماندهانی مانند هولکار ، سسیندیا ، گایک واد و گوویند پانت بوندله تقویت شد. سراج مال ،حاکم جات نژاد ( جات ها طایفه ای در مناطق شمالی هندوستان بودند) بهاراتپور نیز به این نیرو پیوست اما در میانه راه ان را ترک گفت.این ارتش 100 هزار نفری در دسامبر 1759 دهلی را از پادگان افغانی مستقر در ان پس گرفت.دهلی به سبب حملات پی در پی قبلی و نیز غارت ان توسط مراتهه ها به ویرانه تبدیل شد.بهائو دستور تاراج شهر خالی از سکنه شده دهلی را صادر کرد. گفته می شود بهائو قصد داشت پسر پیشوا ، ویشواسرائو را بر تخت سلطنت دهلی بنشاند.جات ها در این امر از مراتهه ها حمایت نکردند.بیرون رفتن آنان از اردوی مراتهه در شکست آنان تاثیر فراوانی داشت. احمدشاه نخستین درگیری جدی را با حمله به یک نیروی کوچک مراتهه به فرماندهی داتاجی شینده در موراری غات آغاز کرد. داتاجی با شجاعت خاص مراتهه ها مقاومت کرد اما در مدت کوتاهی توسط قوای احمدشاه شکست خورد و کشته شد.

درگیری های اولیه
هر دو طرف اماده نبرد بودند و تحرکات و مانورهای زیادی صورت گرفت.طرفین دوبار در کرنال و کونجپورا با هم درگیر شدند.کونجپورا در کرانه رودخانه یامونا ،واقع در 60 مایلی شمال دهلی مورد حمله مراتهه ها قرار گرفت و تمامی نیروهای افغانی مستقر در آن کشته و اسیر شدند.با این که نیروی افغانی قابل توجهی در کونجپورا مستقر بود ، قوای مراتهه به پیروزی آسانی دست یافت.برخی از بهترین فرماندهان احمدشاه کشته شدند.اردوی احمدشاه در سمت چپ رودخانه یامونا قرار داشت که در معرض باران های سیل آسا قرار داشت و کمک رسانی به نیروهای مستقر در کونجپورا را ناممکن می کرد.قتل عام پادگان کونج پورا در برابر دیدگان اردوی اصلی ، احمدشاه را وادار به گذشتن از رودخانه آن هم با هر بهای ممکن کرد.
احمدشاه و متحدانش در 17 اکتبر 1760 از شاه دره به سوی جنوب حرکت کردند.با وجود خطرات احتمالی ، احمد و نیروهایش شروع به عبور از رودخانه کردند.بین روزهای 23 تا 25 اکتبر ارتش درانی در باغ پت و با کمک یک راهنمای محلی از بخش کم عمق رودخانه یامونا عبور کردند.مراتهه ها هنوز در کونجپورا بودند و تلاشی برای جلوگیری از عبور سپاهیان درانی از رودخانه انجام ندادند.
نیروهای مراتهه که نتوانسته بودند مانع عبور درانیان از رودخانه شوند شروع به ایجاد مواضع دفاعی در نزدیکی پانیپت کردند.هدف آنان بستن مسیر دسترسی احمدشاه به افغانستان بود ، همان طور که افغان ها راه دسترسی مراتهه ها به جنوب را بسته بودند.
طلایه سپاه احمدشاه در بعد از ظهر 26 اکتبر به سامبالکا در نیمه راه میان پانیپت و سونپت رسید و با نیروهای پیش تاز مراتهه رو به رو شد.در این رویارویی افغان ها با دادن هزار کشته و زخمی موفق به عقب راندن قوای پیش تاخته مراتهه به سمت اردوگاه اصلیشان شدند که چند روز بود به آرامی در حال عقب نشینی بود.درگیری های بعدی منجر به محاصره جزئی اردوی مراتهه گردید.
در مرحله بعد گوویند پانت بودله که فرماندهی 10 هزار سوار نامنظم را بر عهده داشت ، همراه با 500 تن از افرادش عهده دار عملیات یافتن آذوقه و علوفه شد.آنان در میروت توسط یک نیروی افغان غافلگیر شدند و بودله در درگیری کشته شد.بیش از 2 هزار سرباز دیگر مراتهه نیز که مسئول رساندن حقوق لشکریان از دهلی بودند نیز به همین ترتیب کشته شدند.ارتباط اردوی مراتهه با دهلی کاملا قطع شد و اردوگاه به محاصره کامل درآمد.
با کاهش یافتن ذخایر و منابع اردوی مراتهه ، سربازان مزدور که از پرداخت نشدن حقوقشان به تنگ آمده بودند باعث ایجاد تنش شدند.
مراتهه ها پیش از این حدود 150 قبضه توپ مدرن دوربرد ساخت فرانسه را همراه آورده بودند.با بردی در حدود چند کیلومتر ، این توپ ها از بهترین سلاح های آن دوره محسوب می شدند.نقشه مراتهه ها تطمیع افغان ها به رویارویی در حالتی بود که پشتیبانی موثر توپخانه شان را در اختیار داشته باشند.

تحرکات مقدماتی
طی دوماه محاصره ، زد و خوردها و دوئل های دائمی میان دو طرف جریان داشت.در یکی از این درگیری ها نجیب خان بیش از 3 هزار نفر از سپاهیان روهیله را از دست داد و خود نیز به زحمت موفق به فرار شد.با برقرای یک توازن نسبی ، احمدشاه تصمیم گرفت با شرایطی به مذاکره با مراتهه ها بپردازد ، چیزی که بهائو نیز مایل به آن بود.اما نجیب خان با مطرح کردن مسائل مذهبی هر توافقی را به تاخیر انداخت و در پایبندی مراتهه ها به هر توافقی ابراز تردید کرد.
پس از حرکت مراتهه ها از کونجپورا به پانیپت ، دلیر خان مروت و پدرش عالم خان با یک نیروی 2500 نفره پشتون به کونجپورا حمله و آن را تصرف کردند.پادگان مراتهه در کونجپورا متشکل از 700 تا 800 سرباز بود.در همین زمان عطا خان بلوچ ، فرزند وزیر احمدشاه ، با ده هزار سوار از افغانستان سر رسید و میسیر تدارکات مراتهه را به طور کامل قطع کرد.مراتهه ها در پانیپت به طور کامل محاصره شده بودند.احمدشاه درجنوب ، قبایل پشتون ( یوسف زای ، افریدی ، ختک ) در شرق ، شجاع الدوله و عطاخان در شمال و سایر قبایل پشتون (غنداپور، مروت،درانی و کاکارها) در غرب راه را از هر سو بر انان بسته بودند.احمدشاه هم چنین به وزیرشاه ولی خان افریدی فرمان داده بود به شدت مراقب مناطق جنگلی اطراف پانیپت باشند.
با غارت مناطق مجاور توسط مراتهه ها برای تامین آذوقه و تدارکات ، ساکنین محلی هم نسبت به انان موضعی خصمانه پیدا کرده بودند.
در حالی که بهائو سعی داشت با پذیرش شرایطی از این مخمصه نجات یابد ، نامه ای از پیشوا به او رسید که بر ادامه درگیری تاکید می کرد و قول رسیدن نیروی کمکی می داد. از آن جا که ادامه این وضع بدون دریافت تدارکات غیرممکن بود ، بهائو تصمیم به شکستن محاصره گرفت.نقشه او درهم شکستن صف آرایی دشمن با اتش توپخانه و به کارگیری سواره نظام در مرحله آخر و پس از تضعیف شدید افغان ها بود. با شکستن محاصره او می توانست به دهلی بازگردد و با اتخاذ موقعیت دفاعی از رسیدن تدارکات مطمئن شود.
نبرد

نحوه صف آرایی ارتش ها
خطوط مراتهه ها از نزدیکی شمال کالا آمب آغاز می شد.در حالی که مسیر احمدشاه به سوی شمال توسط مراتهه ها بسته شده بود خود آن ها نیز از دسترسی به جنوب محروم شده بودند.بهائو به همراه پسر پیشوا و نیروهای ویژه سلطنتی در مرکز اردوگاه مستقر بودند. جناح چپ از نیروهای (گردی) تحت فرمان ابراهیم خان تشکیل یافته بود و هولکار و سندیا در سمت راست استقرار یافته بودند.خطوط مراتهه در محوطه ای به طول 12 کیلومتر گسترش یافته بود.توپخانه در بخش جلویی قرار داشت و توسط پیاده نظام ، نیزه داران ، شمخال چی ها و کمانداران محافظت می شد.در پشت این خطوط حدود 30 هزار سرباز جوان و جنگ ندیده مراتهه به همراه 30 هزار غیر نظامی قرار داشتند.بسایری از آنان زنان ،مردان و کودکان طبقه متوسط هندو بودند که برای دیدار از اماکن زیارتی به همراه آمده بودند.در پشت این عده نیز یک خط محافظتی متشکل از سربازان بی تجربه موجود بود.
در آن سو افغان ها هم آرایش مشابهی داشتند و در فاصله اندکی با رودخانه سانوآلی قرار گرفته بودند. جناح چپ آنان از نیروهای نجیب خان و جناح چپ از دو تیپ نیروی ایرانی تشکیل شده بود.قسمت چپ مرکز سپاه توسط دو وزیر ، شجاع الدوله با 3 هزار سرباز و 50 تا 60 قبضه توپ و وزیر شاه ولی با 19 هزار سوار منتخب افغان هدایت می شد.
قسمت راست مرکز سپاه را 15 هزار روهیله تحت فرمان حافظ رحمت و سایر روسای قبایل پشتون های روهیله تشکیل می دادند. پسندخان جناح چپ را با 5 هزار سوار پوشش می داد،برخوردار خان و امیربیک جناح راست را با 3 هزار سوار روهیله که بهترین اسب های ایرانی نژاد را در اختیار داشتند حمایت می کردند.شمخال های دوربرد هم در نبرد به کار رفت.
احمدشاه به همراه محافظان ویژه اش در پشت خطوط باقی ماند تا مستقیما نبرد را نظاره کند.
مراحل اولیه نبرد
پیش از طلوع رور 14 ژانویه 1761 نیروهای مراتهه روزه خود را با آخرین آذوقه بازمانده اردوگاه شکستند و برای نبرد آماده شدند.قوای مراتهه با سربندهای پریشان شده و صورت های رنگ آمیزی شده خطوط اولیه خود را ترک کردند.توپ خانه مراتهه به سنگرهای از پیش تعبیه شده که در دو کیلومتری افغانها قرار داشت منتقل شد.احمدشاه با مشاهده این وضعیت آتش باری خود را با استفاده از 60 قبضه توپ بدون خان آغاز کرد.اما به دلیل برد کم توپ خانه افغان و استقرار مراتهه ها در مناطق سنگربندی شده این آتشباری چندان موثر نبود.حمله اولیه توسط پیاده نظام ابراهیم خان و علیه قوای روهیله ها و شاه پسندخان شروع شد.موج اولیه آتشباری توپخانه مراتهه از بالای سر افغان ها گذشت و تلفات چندانی به بار نیاورد.در همین حال اولین حمله افغان ها توسط کمان داران و نیزه داران مراتهه و یک واحد مشهور از شمخال چی های (گردی) که از توپخانه محافظت می کردند شکسته شد.آتشباری بعدی توپخانه مراتهه چنان تلفاتی به روهیله ها وارد کرد که باعث عقب نشینی ان ها به خطوط اولیه شد و سه ساعت بعدی نبرد را به دست ابراهیم سپرد ، طی این سه ساعت 12 هزار روهیله توسط شمخال چی های ( گردی) کشته شدند.
در مرحله دوم شخص بهائو به قسمت چپ مرکز سپاه افغان که تحت فرمان وزیر شاه ولی خان بود حمله برد.شدت حمله به حدی بود که خطوط افغان ها را از هم گسیخت و سربازان سردرگم را وادار به ترک موقعیت هایشان کرد.شاه ولی خان که نومیدانه سعی در منظم کردن قوایش داشت از شجاع الدوله درخواست کمک کرد.اما شجاع الدوله از موقعیتش خارج نشد ، و این امر قلب سپاه افغان را عملا دوپاره کرد.با این حال و با وجود موفقیت اولیه ، حمله بهائو به دلیل کورشدن دید سواران با تابش مستقیم آفتاب و هم چنین به دلیل خستگی و گرسنگی شدید سواران مراتهه نتوانست به پیروزی قاطعی دست یابد.

مرحله پایانی
در مرحله نهایی نبرد ،مراتهه های تحت فرمان سسیندیا به نیروهای نجیب خان حمله کردند.نجیب خان با موفقیت در وضعیت دفاعی اش جنگید و مانع از پیشروی قوای دشمن شد.اما با فرارسیدن ظهر احساس می شد بهائو می تواند بازهم مراتهه ها را به پیروزی برساند.وضعیت جناح چپ افغان ها تغییری نکرده بود،اما مرکز سپاه دوتکه شده بود و قسمت راستش تقریبا نابود شده بود.احمدشاه که از موقعیت خود شاهد وضعیت نبرد بود محافظان شخصی خود را فرستاد تا 1500 نفر نیروی ذخیره اش را از اردوگاه شخصی اش فرابخوانند و ستونی را در بخش جلویی قوایی متشکل از تفنگداران سواره (قزلباش ها ) و 2 هزار قبضه توپ شترسوار (زنبورک) تشکیل دهند.توپخانه مستقر بر پشت شترها به دلیل ارتفاع مناسب قادر بود بدون صدمه به پیاده های خودی سواران مراتهه را هدف قرار بدهد.سواران مراتهه قادر به مقابله با توپخانه شترسوار و شمخال های دوربرد افغان ها نبودند. توپخانه شترسوار و سواران تفنگدار افغان می توانستند بدون توقف در محل خاصی به شلیک ادامه بدهند و در برابر سواره نظام حریف بسیار موثر بودند.احمدشاه به محافضان شخصی اش فرمان داد هر فرد قادر به جنگ را از اردوگاه به صحنه نبرد منتقل کنند و هر کسی را که سرپیچی کرد بدون ترحم از دم تیغ بگذرانند.این نیروهای کمکی که بیش از 4 هزار تن بودند به یاری جناح راست آسیب دیده روهیله ها شتافتند.بقیه قوای 10 هزار نفری ذخیره به کمک شاه ولی رفتند تا به او که در نبردی نابرابر با بهائو درگیر شده بود کمک کنند.آنان چهارنعل به سوی وزیر شاه ولی شتافتند.در همین حال نجیب خان و فرماندهان ستاد باید به دیگر جناح های دشمن حمله می کردند.به دلیل وجود نیروهای خودی در صحنه درگیری،توپ خانه مراتهه نمی توانست توپ خانه شترسوار و سواران افغان را هدف قرار دهد.پیش از شروع درگیری تن به تن در ساعت دو بعد از ظهر بیش از 7 هزار سوار و پیاده مراتهه با آتش باری افغان ها کشته شدند. آن ها تا ساعت چهار بعد از ظهر در برابر حملات شدید ذخیره های افغان که مجهز به خفتان های چرمی بودند تسلیم شدند.

مورد حمله واقع شدن از هر طرف
ساداشیورائو بهائو که تحلیل رفتن صفوف نیروهایش در پیش و وجود غیرنظامیان را پشت سرش می دید با مشاهده ناپدید شدن ویشواسرائو در هنگامه نبرد ، احساس کرد چاره ای جز پایین آمدن از فیل و هدایت نبرد به صورت شخصی ندارد.سربازان افغان اسیر شده در نبرهای قبلی با استفاده از این موقعیت شروع به پخش شایعه شکست مراتهه ها در نبرد کردند.این امر باعث سردرگمی و ناامیدی سربازان مراتهه شد که گمان می کردند از پشت مورد حمله واقع شده اند.برخی از سربازان مراتهه که دیدند فرمانده شان از بالای فیل ناپدید شده است دست پاچه شدند و شروع به فرار کردند.
احمدشاه به بخشی از سپاهش وظیفه محاصره و کشتن نیروهای ( گردی) تحت ابراهیم خان را محول کرده بود.نیروهای گردی در منتهای سمت چپ سپاه مراتهه قرار داشتند.بهائو صاحب به ویتال وینچورکار ( با 1500 سوار) و داماجی گایکواد ( با 2 هزار سوار ) فرمان داده بود از گردی ها حفاظت کنند.اما آنان با مشاهده نحوه جنگیدن گردی ها آرام و قرار از دست دادند و تشجیع شدند که خود به روهیله ها حمله کنند.بدون درنظر گرفتن تاکتیک یکپارچه و با حمله پراکنده، سواران مراتهه که تنها به شمشیر مجهز بودند به شکار ساده ای برای تفنگداران روهیله تبدیل شدند.روهیله ها با استفاده از این موقعیت و محاصره گردی ها از چند طرف به قلب سپاه مراتهه که تحت فشار شاه ولی هم بود حمله کردند و نتیجه کشتارشدن کامل گردی ها بود.
ویشواسرائو پیش از این با اصابت گلوله ای به سرش کشته شده بود.بهائو و محافظان سلطنتی تا آخرین نفس جنگیدند، طوری که سه اسب زیر پای رهبر مراتهه تلف شدند.هولکار که نبرد را از دست رفته می دید از جناح چپ جدا شد و عقب نشینی کرد.ارتش مراتهه تحت حملات ویرانگر افغان ها در هم کوفته شد.15 هزار سرباز موفق به فرار و رسیدن به گوالیور شدند.مابقی،شامل تعداد زیادی غیرنظامی کشته یا اسیر شدند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نبرد ماراتن؛ از مهم ترین نبردهای زمان سلطنت داریوش کبیر
  نبرد آرتمیزیوم،نبرد خشایارشا و یونان آتن به آتش کشیده شد
  نبرد سپاه ساسانیان با اعراب
  شرح نبرد حران، اولین جنگ ایران و روم
  نبرد تالاس؛ نقطه عطفی در تاریخ آسیای میانه
  نبرد سالامیس
  نبرد ماراتون
  قبرستان‌های متعلق به نبرد تروا کشف شد!!!
  جنگ بابل نبرد کوروش کبیر و نبونید پادشاه بابل
  نبرد كاره

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان