امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چند تا توصیه برای عاشقا !!

#1
نقل قول: اول از همه بگویم وقتی داشتم این مطلب را مینوشتم ، اشک در چشمانم حلقه بسته بود و کم مانده بود زار زار گریه بنمایم 
لطفا توصیه های ایمنی ما را جدی نگیرید 
دوست عزیز توجه کن "جدی نگیر" 
مواد لازم : 
یک عدد یا نفر انسان که بشود رویش حساب کرد 
یک عدد بشر که بشود عاشقش شد 
یک عدد خودت که باید عاشق باشی 
یک قلب پاره پاره ( برای اجاره قلب پاره پاره با ما تماس حاصل فرمایید _ شرکت پخش جگر زلیخا) 
اول از همه باید قصه ی یوسف و زلیخا را از بر باشید 
طرف حسابتان باید یکی باشد مثل یوزارسیف 
البته مال ما هیکلش خیلی بهتر از یوزارسیف داخل فیلم بود 
تازه مال ما قدی دارد اندازه ی ... اندازه ی ... هرچی که بلند است 
داشتم میگفتم . اگر قصه یوسف و زلیخا را نشنیده اید بنده خلاصه وار برایتان تعریف میکنم 
"یکی بود یکی نبود . یه زلیخا بود که عاشق پیغمبر خدا میشه. زلیخا انقدر عاشق میشه که چشمشو رو شوهرش هم آف میکنه. یعنی تب عشقش شدید بود. ولی زلیخا فکرش فقط تو اون جور چیزای مبتذل بود. حضرت یوسف هم که مرد خدا بود ، درهای بسته براش باز میشه و از تله ای که زلیخا براش ساخته بوده فرار میکنه . زلیخا سعی میکنه کارش رو اثبات کنه (من چون سریال را کامل ندیدم یادم نیست یوسف چگونه به زندان رفت و زلیخا چگونه پیر شد) به هر حال جگر زلیخا تیکه تیکه و پاره پاره میشه ( خوش به حالش که انقدر عاشق بوده ) بالاخره قصه با جوون شدن زلیخا تموم میشه " 
آه که جگرم به آتش کشیده شد. 
خوشا به حالش که آخرش به عشقش رسید 
پس هیچوقت نگویید تقدیر و قسمت 
از خدا بخواه 
اوست یاری رساننده 
داشتم میگفتم یکهویی از جو طنزمان خارج شدیم 
بعد از خواندن قصه ی زلیخا بسوی طرف مقابلتان بروید و این جمله را بسیار رک و پوست کنده به او بگویید " خاک تو سرت که دختر به این خوشگلی رو نمیبینی" 
دیروز بحثی شد و استاد چند ویژگی آورد که مرد نباید با چنین زن هایی ازدواج بفرماید 
ناگهان بنده حس کردم همه ی آن ویژگی ها را دارم 
میخواستم بگویم "جان من استاد از این حرفا تو کلاس پسرا نگینااا ما میترشیم میمونیم تو دست ننه باباهامون" 
ولی استادمان عین خیالش نبود. داشت ویژگی ها را یکی یکی می افزود . 
بعد که دیدید آن پسر مثل گینگول ها ایستاده است و به چشمانتان زل زده است و شاید به احتمال زیاد بگوید "مطمئنین؟" بدون اینکه خود را عصبی نشان بدهید بگویید 
_بله 
و اگر دیدید حرفی نمیزند بزنید فرق سرش و بگویید 
_چشمهایت را درویش کن . مردک هیز 
یکی نیست به من بگوید تو خودت به فکر چاره برای خودت باش. 
آری اگر دیدید این کارتان نتیجه ای نداد و طرف مقابل به شما گفت " برو بابا (البته طرف حساب ما از این حرفها بلد نیست )" شما خودتان را ناراحت نکنید. این نشد گزینه ی بعدی . 
اگر خیلی عاشقش هستید خب یک پسری را پیدا کنید تا بین شما واسطه بشود 
کار آن پسر محترم چیست؟ 
چیز خاصی نیست آن پسر میرود و دم گوش عشقتان ور ور میکند "این دختره خیلی دختره خوبیه. همیشه سر به زیر و با ادبه " 
فقط مراقب باشید عشقتان به آن پسر نگوید "میخوای برات برم خواستگاری "(البته فکر کنم طرف حسابمان آنقدر خودش را به خنگی زده است که حتی خواستگاری برای آن پسر هم به ذهنش خطور نکند ) 
بعد از این همه مشکل و نرسیدن به هدف محترمتان کافیست ماهانی شوید 
کتاب چی بخونم؟ 
مدرسان شریف 
کلاس کجا برم؟ 
مدرسان شریف 
حال که همه چیز دارد به خوبی خوشی تمام میشود ، یادتان نرود ما را هم به عروسیتان دعوت کنید. 
صفحه ی پروفایلم باز است 
ولی چون شمایید آدرس تالار را برایم خصوصی بفرسید 
البته یک نکته ی بسیار مهم : 
یکی از ترم بالایی ها گفت برخی پسرها ذاتا حرف نمیزنند. 
میخواهند وقتی مسئله ی ازدواج پیش آمد بگویند : یادته بهم اینطوری نگاه کردی. یادته فلان اتفاق افتاد تو اومدی فلان حرفو گفتی. 
کلا عاشق زدن بر روی سر مبارک دخترها هستن تا دخترها بشون "توسری خور"
if I'm not back again this time tomorrow carry on carry on as if nothing really matters.
پاسخ
 سپاس شده توسط eri 5
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان