امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آشنایی اولیه با آراء و عقاید وهابیت

#1
حافظ وهبه از نویسندگان معروف وهابی، آراء و عقاید وهابیت را در امور کلی زیر خلاصه نموده است:

مبارزه و جنگ با بدعتها و منکرات، مخصوصاً چیزهایی که موجب شرک می باشد از قبیل زیارت ،توسل، تبرک به آثار اولیاء، نمازگزاردن نزدیک قبر و افروختن چراغ برای قبور و نوشتن برروی آنها، حال برای زیارت بنای قبور و تعمیر ساختمانهابرای قبور نذر و ذجه و گریه بر آنها، قسم به غیر خدا، استمداد و استشفاء از غیرخدا و شفاعت طلبیدن از آنان و...



عقاید وهابیت :
حافظ وهبه از نویسندگان معروف وهابی، آراء و عقاید وهابیت را در امور کلی زیر خلاصه نموده است:

۱) بازگشت به کتاب خدا و سنت پیغمبری و پیروی راه سلف صالح (صحابه پیامبر و تابعین) در فهمیدن آیات و احادیث و نرفتن به راه فلاسفه و متکلمان و صوفیه که همه آنها مخالف طریق سلف صالح است.

(از قبیل آیات و روایات مربوط به اعتقاد به رویت و اثبات جهت و جسم برای خدا و یا معصوم نبودن پیامبران قبل از بعثت و...). نقد این دسته افکار را می توان در کتاب "الوهابیة والتوحید" آقای کورانی ملاحظه نمود.

۲) مبارزه و جنگ با بدعتها و منکرات، مخصوصاً چیزهایی که موجب شرک می باشد از قبیل زیارت ،توسل، تبرک به آثار اولیاء، نمازگزاردن نزدیک قبر و افروختن چراغ برای قبور و نوشتن برروی آنها، حال برای زیارت بنای قبور و تعمیر ساختمانهابرای قبور نذر و ذجه و گریه بر آنها، قسم به غیر خدا، استمداد و استشفاء از غیرخدا و شفاعت طلبیدن از آنان و...

۳) مبالغه نکردن و غلو ننمودن درباره پیغمبر و اولیاء بویژه پس از مرگ و در نظر نگرفتن نیروهای و امداهای غیبی و فوِق العاده برای آنان و موثر نبودن و یا فقدان ارتباط ارواح آنان با این دنیا

آنچه در فوِق اشاره گردید خلاصه ای بود از افکار و عقاید وهابیت که با توجه به بنای نوشتار بر اختصار نگاشته شده و برای آشنایی بیشتر می توان به کتابهای "منهاج السنت"، "مجموعه الرسائل الکبری" "الفتادی الکبری"، "الجواب الباهر فی زوار المقابر" و "الرد علی الاختایی" از ابن تمیمه، کتابهای "التوحید" "المهدیة النسیه"، "خلاصة الکلام"، "کشف الشبهات عن خالق الارض و السموات" و رساله "اربع قواعد" از محمدبن عبدالوهاب، کتاب "تطهیر الاعتقاد" محمدبن علی شوکانی صنعانی و یا" ابن تمیمه حیاته و عصره و ارائه و فقه" از محمدابوزهره و بالاخره "حیات شیخ الاسلام ابن تمیمه" از محمدالبیطار مراجعه نمود.



نقد آراء و شبهات وهابیت
عمده افکار وهابیت در پشت دیوار دفاع از توحید و مبارزه با شرک و بدعت و بازگشت به سیره و گفتار سلف پنهان شده است به نحوی که خود را مدافع توحید دانسته و دیگران را مشرک می خواند. از این حیث قبل از پرداختن به خصوص شبهات مطرح شده، مناسب است مرز دقیق توحید و شرک مشخص گردیده و نیز تعریف و ملاک بدعت مشخص گردد. پرداختن به این دو مبحث پاسخ بسیاری از شبهات را به صورت مبنایی معلوم می گرداند بدون آن بسیاری از مباحث بی نتیجه باقی خواهد ماند.



نقد آرای وهابیت
۱) مرز توحید و شرک

وهابیت بدون ارائه تعریف دقیقی از عبارات، آنرا فی الجمله خضوع و تذلل فراوان در برابر موجود دیگر دانسته اند در حالیکه عبارات خضوع و تذللی است که جوشیده از اعتقادی خاص درباره معبود باشد خواه این معبود خدا باشد و خواه غیرخدا و انتساب شرک به مشرکان در قرآن به علت اعتقاد قلبی آنها به مقامات خاصی بوده که معبودها و خدایان کوچکی وجود دارند که بخشی از افعال الهی به آنها تفویض شده و در ربوبیت تصرف می کردند. آنها علاوه بر شفاعت فکر می کردند عزت و ذلت و پیروزی و شکست و شفاعت و مغفرت آنها به دست بتهاست. بدیهی است در اعتقاد به جواز و مشروعیت برخی افعال نظیر شفاعت و توسل خواهی، زیارت و... هیچکدام از ذهنیت های فوِق وجود ندارند. به نظر شیعه مقدمات عبادت دو امر است، خضوع و تذلل فراوان و احساس اینکه او رب، مدبر کارگردان هستی به صورت کلی یاجزئی است. لذا هر گونه خضوع و فروتنی را نمی توان پذیرفت مادام که همراه امر ملائک به سجده بر آدم، سجده فرزندان یعقوب در برابر یوسف و...

بنابراین پذیرفتن مرز توحید و شرک با ملاک هر گونه تعلق و وابستگی به غیرخدا یا هر گونه تضرع و فروتنی شدید به غیرخدا ناصواب می باشد. هم چنین باید گفت هر گونه انتساب و وابستگی به غیرخدا نمی تواند نادرست باشد و با دو قید است که این انتساب یا اشکال می گردد یکی اینکه انتساب بالاصالة (با قدرت ذاتی) و دیگر باشد و دیگر اینکه انتساب بالاستقلال (بدون اذن گرفتن از دیگری) گردد.

بعضاً فروتنی و تذلل در برابر غیرخدا که در قرآن کریم مشروع دانسته شده است (از قبیل امر به ملائکه برای سجده بر آدم و...) را موجه و مدلل به علت فرمان خدا می دانند غافل از اینکه خداوند به عملی که واقعاً شرک است فرمان نمی دهد "ان الله لایامر بالفحشاء و اتقولون علی الله مالاتعلمون" و امر به شی ء نمی تواند ماهیت شی ء را دگرگون سازد.

ناگفته نماند که وهابیون توحید را به دو شاخه تقسیم می کنند توحید الوهی و توحید ربوبی، توحید ربوبی را همان توحید در خالقیت و توحید الوهی را همان توحید در عبادت می دانند و عنوان می کنند که مشرکین توحید ربوبی داشتند ولی توحید الوهی نداشتند یعنی اینکه در عبادت مشرک بودند. لازم است توضیح داده شود که توحید الوهی به معنای عبودی نیست، اله یعنی الوجود الاعلی و المطلق الذی من شوونه ان یکون معبودا، معبودیت لازمه الوهیت است نه مساوی با آن و تفسیر اله به معبود تفسیر شی به لازمه آن است نه تفسیر شی به نفس. از سوی دیگر رب نیز به معنای خالق نیست بلکه به معنای مدبر است و مشرکانی که ماه و ستاره را مدبر می دانستند نمی توانستند توحید ربوبی داشته باشند بلکه مشرکین در خالقیت موحد بودند ولی نه در توحید الوهی داشتند و نه ربوبی.

۲) تعریف و ملاک بدعت

دانشمند بزرگ شیعه سیدمحسن امین عاملی در تعریف بدعت می گوید "البدعة ادخال مالیس فی الدین فی الدین" بدعت عبارت است از داخل گرداندن چیزی که جزو دین نیست. همچون مباح کردن حرام و حرام کردن مباح، واجب گرداندن غیر واجب، مستحب شمردن غیرمستحب. به عبارت دیگر تصرف در قانون الهی خواه به صورت افزایش باشد و خواه کاهش بدعت نامیده شده و بدعت گزار از توحید و تشریع روی گردان است.

عناصر و ملاکهای بدعت نامیده شدن یک عمل عبارتنداز:

۱) تصرف در دین. بنابراین اگر نوآوری به دین منتسب نشود بدعت نخواهد بود و فرقی نمی کند که نوآوری مزبور جایز باشد (مثل فوتبال) و یا حرام باشد (مثل آمیزش و اختلاط زن و مرد اجنبی).

۲) فقدان دلیل خاص یا عام شرعی. اعمال شرعی، مشروعیت خود را از دلیل خاص و یا از دلیل عام شرعی می گیرند، برخی از این ادله عام عبارتند از: قاعده نفی سبیل، حرمت اکل باطل، قاعده نفی حرج، نفی اضرار. بنابراین مسائلی از قبیل بزرگداشت موالید و وفیات پیامبر از ادله کلی و عام وجوب رعایت اموات اهل بیت و احترام خاندان و ی و تعظیم شعائر الهی قابل استفاده می باشند و لذا ادعای بدعت بودن پذیرفته نیست و گرنه برخورداری از تجهیزات و سلاح های جدید نظامی از قاعده کلی واعدوالهم مااستطعتم من قوة قابل بهره برداری نبوده و بدعت به شمار می رود.

۳) قصد رواج در میان مردم. اندیشه تصرف مادامی که جنبه عملی به خود نگیرد اگر چه حرام می باشد ولی بدعت به شمارنمی رود.

با توجه مطالب فوِق بدعت در بسیاری از موارد که وهابیان ادعا می کنند جاری نمی شود از جمله الف: اموری که در راستای تحول و تکامل زندگی دنیوی و اجتماعی و معیشتی است از قبیل دستاوردهای صنعتی و دنیای مدرن.

ب) آداب و رسوم و عرفیات خاص جوامع مختلف که با توجه به فرهنگهای مختلف گونه های بسیاری دارد قابل ذکر است که اهل سنت بدعت را به دو بخش بدعت حسن و بدعت تقسیم می کنند. این تقسیم که مبنای تعریف مشخص ندارد به خلیفه دوم برمی گردد که اقامه نمازهای مستحب شبهای رمضان به جماعت را نعم البدعة خواند



نقد شبهات وهابیت
۱) تعمیر قبوراولیاء

الف) نخستین بار ابن تمیمه و شاگردش ابن القیم بر تحریم ساختن بناء و لزوم ویرانی آن فتوی دادند. "یحب هوم المشاهد التی نبیت القبور علی القبور ولا یجوز ابقاءهابعدالقدرة علی هدمهاو ابطالها یوماً واحداً" وباهمین طرز تفکر وهابیان در هشتم شوال ۱۳۴۴ ه ِ (۸۰ سال قبل) قبور ائمه بقیع و صحابه را ویران کردند.

ب) قرآن در این خصوص: حکم خاص ندارد ولی از برخی از کلیات می توان حکم موضوع را استفاده نمود. به عنوان مثال از آنجا که در قرآن تعظیم شعائر از تقوای قلوب دانسته شده (ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب) و در جایی دیگر صفاو مروه یا شتر تعیین شده برای ذبح از شعائر قلمداد می شوند (والبدان جعلناها لکم من شعائرالله) در حالی که یک شتر می تواند از شعائر گردد چگونه پیامبران و بزرگان و شهدا از شعائر نباشند و استحقاِق تعظیم و احترام نداشته باشند؟

ج) قرآن تعمیر قبر و ساختن مسجد در کنار قبر اصحاب کهف را بدون نقد و اعتراض ذکر می کند.

د) نقطه ای از بلاد اسلامی نیست که در آنجا قبر و مشهدی نباشد و لذا تعمیر قبور در فرهنگ اسلامی و سیره مسلمانان کاملا جاری و ساری بوده است.

هـ) حتی قبر پیامبر و قبور شیخین که به خاطر تبرک در کنار آن حضرت دفن شده اند همواره تعمیر و تجدید شده است. در این زمینه می توان مشروح تاریخ ادوار قبر پیامبر را در کتاب دفاء الوفاءسمهودی (۳۸۳ ۳۹۰) یا کتابهای تاریخ مدینه مطالعه نمود.

و) استناد به حدیث ابی الهیاج:

ابی الهیاج روایت می کند که حضرت علی بن ابیطالب به وی فرمود: الا ابعثک علی ما بعثنی علیه رسول الله صلی الله علیه آله ان لاتدع تمثال الاطمته و لاقبرا مشرفاً الاسوتیه از نظر شکل ۱ در تمام صحاح شش گانه از ابی الهیاج فقط همین یک حدیث نقل شده و وی اهل حدیث نبوده است.

۲) بر دیگر راویان این حدیث از جمله ، شفیان ثوری، ابی اسدی خدشه وارد شده است.

از نظر دلالت ۱ احدی از علماء، طبق آن فتوا نداده است و بلکه اتفاِق علماء بلندی به مقدار یک وجب را از سنت دانسته اند. ۲ مقصود از روایت صاف کردن سطح قبر است در برابر تسنیم (مثل سنام و کوهان شتر، کوژ ساختن قبر). ائمه مذاهب اربعه جز شافعی که به تسویه قبر فتوا داده است،به تسنیم آن فتوا داده اند که در این صورت این حدیث مؤید فتوای علمای شیعه را تسویه سطح قبر دارد.مؤید این مطلب آنکه عنوان باب این حدیث "الامر بتسویة القبر" آمده است نه "الامر بتخریب القبر و هدمها"

۳) نووی شارح صحیح مسلم در ذیل حدیث می گوید"ان السنة ان القبر لا یرفع عن الارض رفعاً کثیراً و لا یسنم بل یرفع نحو بشر و یسطح". ابن حجر در شرح صحیح بخاری نیز همین قول را آورده است.

۴) استدلال با حدیث جابر

"نهی رسول الله ان یحصص القبر و ان یقعد علیه و ان یبنی علیه" یا "نهی رسول الله ان یکتب علی القبر شیء" .با فرض قبول اشکالات سندی و اضطرابات متن، به اتفاقِ علماء مذاهب اسلامی برکراهت دلالت دارد و نباید فراموش کرد که قبر پیامبر در تاریخ همواره دارای بنابوده است.

۲) مسجدسازی در کنار قبور صالحان

الف) به اتفاِق مفسران پیشنهاد ساختن مسجد بر قبر اصحاب کهف مربوط به موحدان و خداپرستان بوده است (تفاسیر کشاف، حلابین، المیزان، مجمع و...). خالی بودن آیات قرآن و نیز مفسران و مورخان از هر گونه نقد و اعتراض در این خصوص نشان دهنده نوعی تقریر می باشد.

ب) دلیل وهابیت در این خصوص احادیثی است از قبیل "لعن الله الیمود و النصاری اتخذوا قبورانبیاءهم مسجداً، قالت (عایشه) و لولا ذلک لابرزوا قبره غیر انی اخشی ان یتخذ مسجداً" و در جایی دیگر "ان اولئک اذاکان فیهم الرجال الصالح فمات بنوا علی قبره مسجدا و صورا فیه تلک الصور اولئک شرار الخلق عندالله یوم القیامة" ویا"الهم لاتجعل قبری وثناً یعبد( مسنداحمد ۳/۲۴۸).

ج) احادیث با ملاحضه قبل و بعد عبارات آن نشان می دهد که با قبر و تصویر روی آن به سان بت رفتار کرده و یا آنرا قبله خود قرار می دادند.

د) بسیاری از شارحان صحیح مسلم و بخاری اینگونه تفسیر کرده اند که اقوام گذشته صورت های صالحان خود را روی قبر نصب یا حک می کردند و در کنار قبر خدا را می پرستیدند اما به مرور زمان به جای پرستش خدا در کنار این قبور خودِ این صورتها پرستیده می شد.

هـ) مورد حدیث در خصوص ساختن مسجد برروی قبر است در حالیکه در مشاهده مشرفه محدوده حرم و محدوده مسجد از هم جداست مسجدی وجود دارد برای عبادت و پرستش خداوند و حرمی وجود دارد برای خواندن زیارت و توسل.

و) مسجدسازی در کنار و یا برروی قبور صلحاء در جای جای کشورهای اسلامی رایج بوده و نیز در صدور اسلام نیز متعارف بوده است مثل مسجد روی قبر حمزه، یا مسجد روی قبر فاطمه بنت اسد.

ی) اگر مسجدسازی کنار قبور نامشروع بود چرا مسلمانان مسجد نبوی را توسعه دادند و قبر پیامبر را در وسط مسجد قرار دادند؟

۳) زیارت قبور مومنان

الف) وهابیان اصل زیارت را ممنوع و حرام نمی دانند بلکه سفر برای زیارت را نامشروع می دانند، اگر چه در عمل از آن نهی می کنند و آنرا مکروه می شمرند.

قرآن قیام و وقوف بر قبر و طلب رحمت را فقط برای منافق و مشرک ممنوع می داند (و لاتصل علی احد منهم مات ولاتقهم علی قبره)

ب) اصل زیارت مورد سفارش پیامبر اکرم (ص) بوده (زوروالقبور فانها تذکر الاخرة) و خود حضرت نیز به زیارت قبور می رفت و به قبور سلام می داد. هم چنین پیامبر به زیارت قبر مادر گرامیشان می رفتند و می گریستند (زارالنبی قبرامه فبکی و من حوله)، استاذنت ربی فی ان ازور قبرها فاذن لی فزور والقبور فانها تذکر کم الموت) .

ج) از برخی احادیث استفاده می شود که پیامبر برای مدتی زیارت قبور را که عمدتاً قبور مشرکان و بت پرستان بوده اند به ملاحظات تربیتی، نهی کرده بودند ولی این امر موقت بوده و سپس مردم به این امر تشویق می شدند ( کنت نهیتکمع زیارة القبور قرورها فانها تزهد فی الدنیا و تذکر فی الاخرة) .

د) زیارت قبور آثار فراوان تربیتی و اخلاقی به همراه دارد.

هـ) حضور برتربت عزیزان از رسوم عام و فراگیر بوده، به نحوی ریشه در فطرت انسانها دارد که به حکم عاطفی و روحی مردگان خود را از یاد نمی برند. براستی چگونه می توان مادر مومنی را از زیارت قبر فرزند رشیدش محروم کرد که شاید تنها طریق تخلیه و تسلی بخشی وی همین زیارت باشد؟

۴) زنان و زیارت قبور

الف) استناد مخالفان به احادیثی همچون "لعن رسول الله زواّرات القبور" می باشد.

ب) ترندی حدیث را منسوخ دانسته می گوید حدیث مربوط به دوران پیش از تجویز زیارات قبور بوده و وقتی پیامبر زیارت را تجویز کرد مرد و زن در آن یکسان هستند.

ج) در برخی روایات مقصود از این زنان را کسانی دانسته است که برای تماشای جنازه بیرون می آیند و ارتباط و مسئولیتی در مورد با میت ندارند. حداقل مطلب اینکه کسانی که بسیار به زیارت می آیند و این بیرون آمدن موجب مفسده و یا تضییع حقی می شود مورد نظر می باشند.

د) بسیاری از علماء نهی را کراهتی می دانند.

هـ) حضرت زهرا سلام الله علیه هر جمعه به زیارت قبر عموی خود می رفت، نماز می خواند و گریه می کرد.

و) در برخی روایات پیامبر به عایشه نحوه زیارت قبور را تعلیم داد و عایشه نیز به زیارت قبور می رفت .

ی) فواید و مصالح زیارت قبور، برای زنان نیز باقی است.

۵) زیارت قبر پیامبر اکرم

الف) کتاب "شفاءالسقام فی زیارة خیرالانام" از تقی الدین مشبکی شافعی (۷۵۶ ه ِ) از بهترین کتاب های نویسندگان اهل سنت در رد فتوای ابن تمیمه پیرامون تحریم زیارت قبر پیامبر است.

ب) از دیگر کتابهای معتبر که در این زمینه از میان علمای اهل سنت برآمده است می توان به الوفاءفی فضائل المصطفی اثر ابن جوزی (۵۹۷ ه ِ)، مصباح الظلام فی المستغیثین بخیرالانام اثر محمدبن نعمان مالکی (۶۷۳ ه ِ)، وفاء الوفاء اثر نورالدین سهمودی، المواهب الدنیه اثر ابوالعباس قسطلانی و صلح الاخوان خالدی بغدادی، الجواهر المنظم فی زیارة القبر المکرم اثر ابن حجرهتیمی شافعی (۹۳۷ ه ِ) و از نویسندگان معاصر می توان به کتاب التوسل و الزیارة فی الشریعة الاسلامیة از محمدنقّی از علمای الازهر نام برد.

ج) علامه امینی (ره) حدیث "من زار قبری و جبت له الجنة" را از ۴۱ طریق از کتابهایی از قبیل دار قطنی درالسنن و ابوبکر بیهقی در سنن، سیوطی در الجامع الکبیر و حدیث من جاءنی زائراً لاتحمله حاجة الازیارتی کان حقاً علیّ ان اکون له شفیعا یوم القیامة را از ۱۶ طریق از کتابهایی از قبیل غزالی در احیاء علوم، طبرانی در معجم الکبیر و... و ۲۰ حدیث دیگر از دهها طریق را در الغدیر آورده است.

د) علامه امینی کلمات ۴۰ تن از علماء و بزرگان اهل سنت را مبنی بر استجاب و سنت بودن زیارت پیامبر به همراه نه زیارتنامه مختلف جهت زیارت پیامبر از کتابهای اهل سنت ذکر کرده است.

ذ) و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروالله و استغفر لهم الرسول لوجدوا لله تواباً رحیماً(نساء/۶۴) از آراء مفسرین و نیز سیره مسلمانان انحصار آیه در زمان حضور حضرت فهمیده نمی شود.

ر) حدیث شکایت پیامبر به بلال در عالم رؤیا مبنی بر اینکه چرا بلال به زیارت حضرت نمی رود، (ما هذه الجفة یا بلال امالک ان تزرنی یا بلال...فاتی قبرالنبی فجعل یبکی عنده فاقبل الحسن و الحسین رضی الله عنهما فجعل و یقبلهما.

ز) علامه امینی ۵۰ نفر از بزرگان را در سرتاسر کشورهای اسلامی که قبرشان مزار مؤمنان است را ذکر می کند فضلا عن قبر پیامبر اکرم(ص).

ن) در کتابهای متعددی بابی تحت عنوان ادب زیارت پیامبر اکرم وجود دارد از جمله در کتاب حق التوسل فی اداب زیارة افضل الرسل، اثر جمال الدین عبدالله الفاکهی الملکی، ۴۹ ادب زیارت ذکر شده است .

هـ) از جمله احادیث این باب می توان به "من حج البیت ولم یزرنی جفانی، من زارنی بعد موتی فکانما زارنی فی حیاتی ومن زار قبری کنت له شفیعا" اشاره نمود.

ی) مسلمانان از قرن اول تا به امروز همواره به زیارت محبوب خود شتافته اند و هرگز کسی نگاه مشرکانه و بت پرستانه به آن نداشته است.

۶) تحریم سفر برای زیارت قبور

الف) وهابی ها معتقدند تسنن زیارة النبی الا انه لایشد الرحل الا الزیارة المسجد والصلاة فیه.

ب) حدیث تشد الرحال مستند اعتقاد وهابی هااست. لاتشد الرحال الا الی ثلاثة مساجد، مسجدی هذا، مسجدالحرام و مسجدالاقصی . اگر تقدیر و معنی جمله این باشد که برای هیچ مسجدی غیر از ۳ مسجد مذکور شد و حال نشود، بدین منظور می گردد که برای اقامه نماز ضرورتی ندارد رنج سفر تحمل گردد جز برای سه مسجد مذکور. که این در صورت تعارض و تنافری با سفرهای زیارتی ندارد چون سفر برای مسجد نشده است مضاف بر اینکه با مضمون برخی از احادیث تعارض دارد از جمله اینکه پیامبر روزهای شنبه به مسجد قبا می آمدند و نماز می گزاردند (ان النبی کان یاتی مسجد قبا سبت ماشیا وراکبا و ان ابن عمرکان یفعل کذلک). و در صورتی که تقدیر و معنی آنرا این بدانیم که برای هیچ مکانی غیر از این ۳ مسجد شد و حال نشود، مضایقی بی توجیه می بابد چرا که با آن تمام سفرهای معنوی منتفی خواهد شد مثل شد و حال برای مشعر، عرفات، منی، مسافرت برای تحصیل علم، جهاد در راه خدا، صله رحم، زیارت والدین در حالیکه بسیاری از این سفرها مندوب اند.

۷) برگزاری نماز و دعا نزد قبور اولیاء و احترام به قبور آنان

الف) ابن تمیمه می گوید: " لم یذکر احد من ائمة السلف ان الصلاة عند القبور فی مشاهدها مستحبه ولاان الصلاة و الدعاء هناک افضل بل اتفقوا کلهم علی ان الصلاة فی المساجد و البیوت افضل منها عند قبور الاولیاء و الصالحین "که به مرور از مرجوحیت به ممنوعیت و سپس به شرک توسعه یافت.

ب) نمازگزاردن به نحوی که صاحب قبر را قبله و یا مورد پرستش قرار دهد شرک است در حالیکه انگیزه مسلمانان تبرک به مکانی است که محبوب خدا در آنجا به خاک سپرده شده است.

ج) حضرت زهرا به حکم احادیث صحیح هر جمعه به زیارت قبر عموی خود می رفت و در آنجا نماز می گزارد.

د) قیام حضرت ابراهیم به آنجا شرافتی می دهد که مصلی می گردد و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی (بقره/ ۱۲۵)

ر) مدفن و مشاهد اولیا در قرآن مسجد می شود لنتخذن علیهم مسجدا (کهف/ ۲۱)

ز) هاجر و اسماعیل به خاطر صبر و تحمل سختی در راه خدا، محل گامهای آنها جایگاه عبادت می شود (صفاو مروه)

س) پیامبر در قضیه معراج در مکان هایی هم چون طیبه، طور سینا، بیت الحم نماز می گزارد.

ش) قبور پیشوایان گواه اصالت تاریخی اسلام و بخشی از هدایت و تمدن و فرهنگ اسلامی است.

ص) باید از اینکه جوان امروز مسیحی که به علت نداشتن اثری ملموس از حضرت مسیح، مادر وی و حوارییون دچار شک و تردید گشته است درس عبرت بگیریم.

ض) در همه اقوام و ملل زنده نگهداشتن نام و یاد شخصیت های ملی و مذهبی، ارزشمند و مرسوم است.

ک) بررسی کتب تاریخی و سفرنامه ها گواه وجود صدها آرامگاه و مرقد با شکوه در سرزمین وحی و دیگر ممالک اسلامی بوده، باتوجه و احترام مردم به این مقابر را در همه دوره ها حکایت می کند.

ل) وقتی بنی اسرائیل صندوقی را که مواریث خاندان موسی و هارون بوده است را تا مدتها بعد حفظ و حفاظت می کردند و قرآن آن را مایه آرامش و تقویت روحی و روانی می داند چگونه ما مسلمانها به ذخایر و مواریث انسانی خود می توانیم بی توجه باشیم؟



نقد آراء و شبهات
۸) تبرک و استشفاء به آثار اولیا

الف) وهابیان هر گونه تبرک به آثار اولیاء را شرک می دانند.

ب) تبرک به پیراهن یوسف چشم نابینا یعقوب را شفا بخشید اذهبوا بقمیصی هذا فلقوه علی وجه ابی یات بصیرا (یوسف/ ۹۲) فلما ان جاء البشیر القاه علی وجه فارتد بصیرا(یوسف/ ۹۶).

ج) بخاری در نقل سرگذشت صلح حدیبیه: هر گاه پیامبر وضو می گرفت یاران او برای ربودن قطرات آب وضوی آن حضرت بر یکدیگر سبقت می گرفتند.

د) تبرک به زره، عصا، شمشیر، ظروف، مهر، انگشتر، مو و کفن پیامبر در کتاب جهاد بخاری و تبرک به آب وضو و موی تراشیده حضرت در باب صفات پیامبر صحیح بخاری.

مناسب است در این زمینه به کتاب تبرک الصحابه باثارالرسول نوشته علامه محمدبن طاهرمکی و نیز التبرک نوشته آیة الله علی احمدی میانجی مراجعه نمود.

هـ) حضرت زهرا سلام الله علیها پس از دفن پدر کنار قبر ایستاد و خاک قبر را بر سر خود ریخت و گریست و سرود:

ماذا علی شم تربة احمدا***ان لا یشم مدی الزمان غوایا

صبت علی مصائب لو انها***صبت علی الایام صرن لیالیا

و) قرآن تبرک صندوِق حمل خاندان موسی و هارون را مایه آرامش و پیروزی می داند "وقال لهم نبیهم ان آیة ملک ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ال موسی و ال هارون تحمله المئکه (بقره/ ۲۱۸).

ز) عبدالله پسر احمدبن حنبلی از پدر پرسید حکم کسی که دست بر منبر رسول خدا می زند و تبرک می جوید و می بوسد چیست. احمد گفت اشکالی ندارد.

ح) شفاعت و تبرک به از فاعلی که در عین بندگی خدا، در فعل خود متکی به قدرت برتر باشد شرک نیست.

ط) اهتمام و اصرار صحابه بر بوسه بر کودکانشان توسط پیامبر.

ی) ابوایوب انصاری از قبر پیامبر تبرک نمود آنرا بوسید و موجب اعتراض مردان بن حکم شد. ابوایوب در پاسخ گفت که من به سوی سنگ نیامده ام بلکه من آهنگ و قصد خود پیامبر را نموده ام و این سنگ بهانه است.

۹) نذر برای اهل قبور

الف) عبدالله قمیصی از نویسندگان معاصر وهابی در کتاب الصراع بین الاسلام و الوثینه در رد کشف الارتیاب علامه سیدمحسن امین می نویسد: شیعیان به خاطر اعتقاد به الوهیت علی و فرزندانشان قبرهای آنان را آباد می کنند و نذر و قربانی تقدیم آنها می کنند، حکم نذرها و قربانیها همان حکم ذبیحه های بت پرستان برای بت هایشان می باشد.

ب) مولف سنی صلح الاخوان که در نقد وهابیت آنرا نگاشته است می گوید: ان المسألة تدور مدار نیات الناذرین و انما الاعمال بالنیات فان کان قصد الناذر المیت و التقرب الیه بذلک لم یجز قولا واحداً وان کان قصده وجه الله تعالی و انتفاع الاحیاء بوجه من الوجوه وثوابه لذلک المنذور له المیت فیجب الوفاء بالنذر

ج) در احادیثی که نهی از نذر و ذبح شده است، وجود بت در گذشته یا حال و یا وقوع آن برای اعیاد جاهلی مطرح شده است.

۱۰) ندای اولیاء

الف) نداء و دعا اولیاء خلاف آیات و روایات محکم می باشد از قبیل "و ان المساجد لله فلا تدعو مع الله احدا"(جن۱۸/)یا "ان الذین تدعون من دون الله عباداً امثالکم" (اعراف۱۹۴/)

ب) هر ندا و دعائی به غیر خدا، عبادت و پرستش نیست. "قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهاراً"(نوح/۵)

ج) مقصود از دعا در آیات مورد استناد، مطلق خواندن و نداء نیست و بلکه دعوت خاصی است که با لفظ و قصد پرستش همراه باشد.به عنوان مثال "فما اغنت عنهم الهتهم التی یدعون من دون الله من شیء"(هود/۱۰۱) که در آن دعوت بت پرستان با تعبیراتی همراه است که اطلاِق پرستش بر آن صحیح است و ربطی به ندای اولیاء از سوی مسلمانان ندارد.

د)دعوت و ندای مورد بحث، درخواست و خواندن بنده ای از بنده ای دیگر است که نه او را رب می داند و نه مالک و متصرف تام الاختیار، بلکه او را بنده عزیز و گرامی خدا می شناسد که او را به مقام رسالت و امامت برگزیده و وعده داده است که دعای او را بپذیرد.(و لو انهم اذ ظلموا انفسهم...نساء/۶۴)

۱۱) شفاعت

الف) وهابیان معتقدند شفاعت از سوی افراد مأذون من عندالله پذیرفته می شود اما نمی توان از خود آنها خواست بلکه باید از خدا خواست تا خدا شفاعت وی را به انسان عطا کند یا او را شافع انسان قرار دهد.ابن تمیمه می گوید:"اللهم شفع نبینامحمداً فینا یوم القیامة او اللهم شفّع فینا عبادک الصالحین او ملائکتک او نحو ذلک مما یطلب من الله لا اشکال فیه فلا یقال یا رسول الله او یا ولی الله اسألک الشفاعة او غیرها مما لایقدر علیه الا الله فاذا طلبت فی ایام البرزخ کان من اقسام الشرک"

ب) درخواست شفاعت به نحوی درخواست دعا است و دعا از افراد شایسته امری پسندیده است "یا وجیهاًعندالله اشفع لنا عندالله" و لذا در صحیح بخاری نیز این کلمه به معنای دعا به کار رفته است از قبیل باب اذا استشفعوا الی الامام لیستسقی لهم لم یردهم یا باب اذا استشفع المشرکون بالمسلمین عندالقحط.نیشابوری در تفسیر خود در ذیل آیه "مومن شفیع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها و من یشفع شفاعة سیئة یکن له کفل منها" (نسا/ء۸۵) می گوید شفاعت به درگاه خداوند همان دعا کردن برای شخص مومن می باشد.

ج) طلب دعا از مومن نه در حیات وی شرک است (ولوانهم اذظلمواالقسم...نساء/ ۶۴) ونه درخواست شفاعت آخرت پیامبر در زمان حیات همانگونه که ترندی در صحیح خود از انس بن مالک روایت می کند:" سألت النبی ان یشفع لی یوم القیامة فقال انا فاعل قلت فاین اطلبک قال علی الصراط" ونه شفاعت وطلب دعا از ارواح انبیاء و اولیاء شرک آمیز می باشد چرا که ارتباط ارواح پس از مرگ با دنیا قطع نگردیده و امکان آن موجود است. شاهدآنکه ابن عباس می گوید: حضرت امیر پس از تفسیل پیامبر می فرماید: بابی انت و امی اذکرنا عند ربک و جعلنا من ربک یا ابوبکر پس از وفات پیامبر پارچه از صورت آن حضرت کنار می زند و می گوید بابی انت و امی طلبت حیا و صیتا واذکرنا عند ربک

د) صرف اینکه شفاعت فعل خداست و انتساب آن به غیرخدا موجب شرک می شود دلیل محکمی نیست چراکه انتساب افعال و اعمالی از این دست به غیرخدا در خود قرآن وجود دارد افعالی از قبیل اماته، احیاء، توفی، اعانه و...

ذ) روشن است که شفاعت در آخرت به دست خداست منتهی رحمت و مغفرت از مجرای بندگان کمال یافته جاری می شود که به فرمان و اذن خداوند، گناهکاران از مجرای متعدد به رحمت ایزدی مرتبط می شوند.

ر) اگر از پیامبر در زمان حیاتش می توان طلب شفاعت نمود و موجب شرک نمی شود، بعد از وفاتش نیز نمی تواند موجب شرک گردد چون اصل عمل تفاوتی نیافته است.

ز) زرقانی در المواهب می گوید: اگر کسی بگوید اللهم انی استشفع الیک بنبیک یا نبی الرحمة اشفع لی عند ربک استجیب له.

و) این چنین نیست که اولیاء درباره هر کس و بدون دلیل شفاعت نکنند بلکه آنرا به کسی متوجه می سازند که رابطه ایمانی او قطع نشده و به واسطه برخی کارهای خوب استحقاِ تعلق چنین دعایی و تبدیل شدن به یک انسان پاک را می یابد.

ی) برای توضیح بیشتر می توان به کتاب شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث مراجعه نمود.

۱۲) اعتقاد به سلطه غیبی و قدرتهای فوِق العاده اولیاء

الف) اولیاء در برخورداری از قدرت های خارِق العاده، بالاصاله و بالاستقلال قادر نمی باشند.

ب) سلطه غیبی و تصرف حضرت مسیح در قرآن (و تبری الاکمه و الابرص باذنی واذتخرج الموتی باذنی) مائده /۱۱۰.

ج) قدرت نمائی یاران سلیمان قال الذی علم من الکتاب انا اتیک به قبل یرتد الیک طرفک نمل/ ۳۹

د) تصرف سلیمان، و سلیمان الریح عاصفة تجری بامره الی الارض التی بارکنا فیها انبیاء/ ۸۱

هـ) سلطه غیبی موسی، اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتاعشرة عینا بقره/ ۶۰

و) قرآن در جای جای خود برخی افعال را به غیر خدا منتسب کرده است مثل ارزاِ (فارز قدهم منه)، خلق کردن (انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر...)ابراء اکمه و ابراص، احیاء موتی، اعتاء(و مانقموا منهم الا ان اعتاهم الله و رسوله) یا شفای مریض و... همه این شواهد نشان می دهد که نسبت دادن افعال الهی به غیر خدا نمی تواند شرک باشد مگر اینکه انجام این امور را بالصالة یا بالاستقلال بدانیم.

۱۳) گریه بر قبور در فراِق عزیزان

الف) استناد وهابیان به حدیث "ان المیت یهذب بیکاء اهله" می باشد.این حدیث از عبدالله بن عمر در صحیح مسلم نقل شده است.

ب) در همان باب از عایشه کلامی نقل شده است تبادر وهابیان را مخدوش می سازد.هشام بن عروة در صحیح مسلم نقل می کند که وقتی نزد عایشه حدیث ابن عمر نقل شداو گفت: جنازه یهودی از کنار رسول خدا عبور داده شد که بر او گریه می کردند که پیامبر در این حال فرمود:شما بر او گریانید در حالیکه او در عذاب است

ج) گریه بر فراِق عزیزان امری فطری است و گریه مصیبت زده تسلی خاطر وی است.

د) پیامبر در وفات ابراهیم، فرزندش فرمود: العین تدمع والقلب یحزن و لا نقول الا بما یرضی ربنا و انا بک یاابراهیم لمحزنون

هـ) هنگامی که خبر شهادت جعفربن ابیطالب، زیدبن حارثه و عبدالله بن رواحه به پیامبر رسید اشک آن حضرت جاری شد

و) پیامبر بر قبر مادرش حاضر می شد و می گریست

ز) پیامبر در وفات یکی از دختران خود گریست

ح) پیامبر پس از وفات عثمان بن مظعون گریست.

ط) گریه شیعیان بر امام حسین از این باب است که "حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسیناً و ابغض الله من ابغض حسیناً"
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پیدایش وهابیت
  قرآن شناسی(آشنایی با سوره های قرآن)
  آشنایی با حرم حضرت‌‌ معصومه‌ (س‌)
  آشنایی با مسجدالاقصی
Exclamation فتواهای جنجالی و بسیار خنده دار وهابیت
  تمسک وهابیت به قرآن در نفی شفاعت
  فرقة وهابیت چگونه به وجود آمد وعقایدش چیست؟
  مادر وهابیت نمی میرد!! ، ولی...
  نبرد و آشنایی قنبر با علی (ع) به خاطر عشق دختر عمویش!
  وهابیت به راحتی مخالف خود را کافر می‌خواند!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان