29-10-2014، 19:10
به اضطراب خود حمله کنید
فعالیت ذهنی: هیچ چیزی بدتر از این نیست که تمام روز بنشینید و در مورد حملههای اضطرابی خود فکر کنید و غصه بخورید. به جای این کار باید برنامه روزانه خود را از فعالیتهای مختلف پر کنید، به خصوص فعالیتهای عملی که باعث تحرک شما میشوند.
استفاده از پارادوکسها: دکتر ویکتور فرانکل در یکی از کتابهای روانشناسی خود مینویسد: «پسربچهای که لکنت زبان داشت در حال دزدی از مغازهای بود که مغازهدار او را دید و دستگیرش کرد. پسربچه با خودش فکر کرد چون من لکنت زبان دارم، احتمالا مغازهدار دلاش برای من میسوزد و آزادم میکند. پس شروع کرد به خواهش و تمنا اما در کمال ناباوری همه جملات کاملا سلیس و روان ادا میشدند و هر چهقدر پسربچه سعی میکرد،
نمیتوانست با لکنت زبان صحبت کند!» این همان قضیه پارادوکس است. اگر در مواجهه با اضطراب به خودتان بگویید که این بار بدترین حمله اضطرابی به سراغ شما آمده، ماجرایی شبیه همین قصه اتفاق خواهد افتاد، یعنی اگر اضطراب را بپذیرید و وحشتی از آن نداشته باشید، علایم از بین میروند؛ یعنی ترس شما باعث تشدید اضطرابتان میشود.
جادوی کلمات: همیشه با صدای بلند به خودتان بگویید فردی قوی هستید و از زندگی لذت میبرید. عادت نکنید در هر جمعی فقط از احساسات بد و منفیتان صحبت کنید؛ چون همینها ناخودآگاه در مغز شما جای میگیرند و باعث بروز احساسات منفی میشوند.
مواجهه با استرس: شروع حمله اضطرابی را در خودتان بشناسید و خودتان را در معرض آن قرار دهید. این کار در ابتدا باعث افزایش ترس و اضطراب میشود اما نهایتا اثر بسیار خوبی دارد. کمکم عوامل استرسزا برای شما عادی میشوند و روش برخورد با آنها را یاد میگیرید.
نگران نباشید: اضطراب به هر حال احساسی گذراست. قبول کنید که شما فرد مضطربی هستید و اجازه بدهید بقیه زندگی مسیر خودش را طی کند. به خودتان بگویید: «مهم نیست که الان مضطرب هستم چون این بار هم مثل دفعات قبل میگذرد.»
فعالیت ذهنی: هیچ چیزی بدتر از این نیست که تمام روز بنشینید و در مورد حملههای اضطرابی خود فکر کنید و غصه بخورید. به جای این کار باید برنامه روزانه خود را از فعالیتهای مختلف پر کنید، به خصوص فعالیتهای عملی که باعث تحرک شما میشوند.
استفاده از پارادوکسها: دکتر ویکتور فرانکل در یکی از کتابهای روانشناسی خود مینویسد: «پسربچهای که لکنت زبان داشت در حال دزدی از مغازهای بود که مغازهدار او را دید و دستگیرش کرد. پسربچه با خودش فکر کرد چون من لکنت زبان دارم، احتمالا مغازهدار دلاش برای من میسوزد و آزادم میکند. پس شروع کرد به خواهش و تمنا اما در کمال ناباوری همه جملات کاملا سلیس و روان ادا میشدند و هر چهقدر پسربچه سعی میکرد،
نمیتوانست با لکنت زبان صحبت کند!» این همان قضیه پارادوکس است. اگر در مواجهه با اضطراب به خودتان بگویید که این بار بدترین حمله اضطرابی به سراغ شما آمده، ماجرایی شبیه همین قصه اتفاق خواهد افتاد، یعنی اگر اضطراب را بپذیرید و وحشتی از آن نداشته باشید، علایم از بین میروند؛ یعنی ترس شما باعث تشدید اضطرابتان میشود.
جادوی کلمات: همیشه با صدای بلند به خودتان بگویید فردی قوی هستید و از زندگی لذت میبرید. عادت نکنید در هر جمعی فقط از احساسات بد و منفیتان صحبت کنید؛ چون همینها ناخودآگاه در مغز شما جای میگیرند و باعث بروز احساسات منفی میشوند.
مواجهه با استرس: شروع حمله اضطرابی را در خودتان بشناسید و خودتان را در معرض آن قرار دهید. این کار در ابتدا باعث افزایش ترس و اضطراب میشود اما نهایتا اثر بسیار خوبی دارد. کمکم عوامل استرسزا برای شما عادی میشوند و روش برخورد با آنها را یاد میگیرید.
نگران نباشید: اضطراب به هر حال احساسی گذراست. قبول کنید که شما فرد مضطربی هستید و اجازه بدهید بقیه زندگی مسیر خودش را طی کند. به خودتان بگویید: «مهم نیست که الان مضطرب هستم چون این بار هم مثل دفعات قبل میگذرد.»