17-08-2014، 22:36
ابتدا دوچرخهها و موتورهای مردم را به آتش كشیدند كه عدهای از مردم داخل مسجد به طرف آنها به راه افتادند. در همین هنگام پلیس به حمایت از آنان به طرف مردم تیراندازی كرد و مردم ناچار به داخل مسجد بازگشتند. عدهای از مهاجمان با شعار «جاوید شاه» به پشت بام مسجد رفته و با كندن آجر و پرتاب آنها، جمعیت را مورد حمله قرار دادند....
ناگهان حدود 300 نفر ظاهراً از ساكنین زاغهنشین كه به كولیها معروف هستند، با در دست داشتن چوب و میلة آهنی و دادن شعار «جاوید شاه» از چند خیابان شهر عبور و در ساعت 11:30 در حالی كه یكی از روحانیون مشغول سخنرانی بود، به مسجد حمله كردند
آنها مغازههایی را مورد حمله قرار میدادند كه متعلق به متدینین بود، و یا تصویرهایی از امام رحمهالله را پشت شیشههای مغازه خود نصب كرده بودند. هدف رژیم از ایجاد این بلوا، بر هم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ایجاد رعب و وحشت، آن هم به اسم مردم بود
حادثه به آتش كشیدن مسجد جامع كرمان از مهمترین فرازهای جنایات رژیم پهلوی محسوب می شود . روز 24 مهر 1357 كه حدود 20 هزار نفر از مردم مسلمان كرمان به منظور بزرگداشت اربعین شهدای 17 شهریور تهران و اولین سالگرد شهادت آیةالله حاج سیدمصطفی خمینی، به دعوت علما و روحانیون كرمان در مسجد جامع اجتماع كرده بودند و بازار و كلیة مغازهها تعطیل بود، ناگهان حدود 300 نفر ظاهراً از ساكنین زاغهنشین كه به كولیها معروف هستند، با در دست داشتن چوب و میلة آهنی و دادن شعار «جاوید شاه» از چند خیابان شهر عبور و در ساعت 11:30 در حالی كه یكی از روحانیون مشغول سخنرانی بود، به مسجد حمله كردند.
ابتدا دوچرخهها و موتورهای مردم را به آتش كشیدند كه عدهای از مردم داخل مسجد به طرف آنها به راه افتادند. در همین هنگام پلیس به حمایت از آنان به طرف مردم تیراندازی كرد و مردم ناچار به داخل مسجد بازگشتند. عدهای از مهاجمان با شعار «جاوید شاه» به پشت بام مسجد رفته و با كندن آجر و پرتاب آنها، جمعیت را مورد حمله قرار دادند. مردم درهای شبستان را برای جلوگیری از ورود آنها بستند. طولی نكشید كه گازهای خفهكنندهای فضا را پر كرد، درهای شبستان شكسته شد و كولیها با چماق و چوب و میله آهنی، به جان مردم افتادند. عدهای از مردم و روحانیون مجروح شدند.
آیةالله صالحی كرمانی و آیةالله رخشاد نجفی نیز در اثر پخش گاز بیهوش شدند و مردم آنان را روی دست از مسجد خارج كردند.
قسمتی از وسایل و ساختمان مسجد به آتش كشیده شد و قرآنهای داخل مسجد هم سوخته شد. سپس مهاجمان در میدان فابریك اجتماع كردند و در حالی كه شعارهایی به نفع رژیم میدادند از چندین خیابان گذشته و در جلوی مسجد صفا پس از تظاهرات كوتاهی، مجدداً به طرف میدان مشتاقیه آمده و از دو طرف به مسجد جامع حمله كردند. آنگاه به طرف میدان ارك رفتند و سه فروشگاه بزرگ را كه میلیونها تومان اتومبیل و دوچرخه و موتورسیكلت در آنها بود به آتش كشیدند و این در حالی بود كه اتومبیلهای آتشنشانی پشت سر آنها حركت میكرد. سپس وارد بازار شده و مغازههایی را كه متعلق به معتمدین شهر بود غارت كردند. بطور كلی اهداف مهاجمان از قبل مشخص بود. آنها مغازههایی را مورد حمله قرار میدادند كه متعلق به متدینین بود، و یا تصویرهایی از امام رحمهالله را پشت شیشههای مغازه خود نصب كرده بودند. هدف رژیم از ایجاد این بلوا، بر هم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ایجاد رعب و وحشت، آن هم به اسم مردم بود.
ناگهان حدود 300 نفر ظاهراً از ساكنین زاغهنشین كه به كولیها معروف هستند، با در دست داشتن چوب و میلة آهنی و دادن شعار «جاوید شاه» از چند خیابان شهر عبور و در ساعت 11:30 در حالی كه یكی از روحانیون مشغول سخنرانی بود، به مسجد حمله كردند
در این میان محمدجواد كازرونی كه خود در صحنه حضور داشت و مورد ضرب و شتم هواداران دولت قرار گرفته و سپس بر اثر اصابت گلوله مجروح شد، در مورد وقایع امروز كرمان میگوید:
ساعت 10:5 صبح، شبستان مسجد كاملاً پر شده بود. در این ساعت یكی از دبیران آموزش و پرورش چند دقیقهای سخنرانی كرد و بعد از او یكی از روحانیون به منبر رفت و ضمن عرض تسلیت به مناسبت چهلم شهدای میدان ژاله تهران به وعظ و خطابه پرداخت و مردم با سكوت به سخنان او گوش میدادند، ساعت حدود 11 بود كه یكی از دوستان گفت به نظر میرسد اطراف مسجد خبرهایی باشد فوراً از شبستان خارج شده و به محوطه بیرونی مسجد كه حدود 50 متر با فلكه فاصله داشت رفتم و با كمال تعجب مشاهده كردم بالای پلهها روی فلكه، عدهای در حالی كه هر كدام یك چماق و بعضیها میله آهنی و گروهی عكسهای شاه را در دست دارند ایستاده و تعدادی دوچرخه و موتورسیكلت در حال سوختن است.
در همین حال چشمم به روی پشتبام مسجد افتاد كه چندین مأمور اسلحه به دست آنجا كمین كرده بودند. با سرعت خود را به شبستان رسانده و مردم را در جریان امر قرار دادم. در همین هنگام بلندگو و برق مسجد به وسیله مأمورین قطع شد و دیگر سخنران نتوانست به صحبت خود ادامه دهد، جوانها به محیط مسجد آمدند و زنها و بچهها هم سعی میكردند از دری كه به خیابان ختم میشد خارج شوند اما پس از چند دقیقهای متوجه شدیم كه دیر شده و مسجد از چهار طرف در محاصره كامل چماق به دستان و مأموران قرار دارد. مردم با این امید كه حملهكنندگان به احترام خانه خدا وارد مسجد نخواهند شد، دربهای ورودی به حیاط مسجد را بستند و این در حالی بود كه تمامی وسایط نقلیه شركتكنندگان به آتش كشیده شده بود. چند دقیقه بعد، مأمورین از پشتبام مسجد شروع به تیراندازی و پرتاب گاز اشكآور به داخل حیاط مسجد كردند و جمعیت به ناچار به درون شبستان پناه آورد و چند دقیقه بعد دربهای بسته شده مسجد به وسیله چماق به دستان و مأمورین به آتش كشیده شد و به داخل حیاط هجوم آوردند و به دنبال آن حیاط مسجد یكپارچه دود و آتش شد و موتورها و دوچرخههای داخل حیاط مسجد نیز به آتش كشیده شد مأمورین با پرتاب گاز اشكآور و مواد آتشزا حمله به شبستان را آغاز كردند و در كمتر از چند دقیقه آنجا یكپارچه آتش و دود و گاز اشكآور بود و صدای تیراندازی لحظهای قطع نمیشد، فریاد «الله اكبر» و «وامحمدا» به حد اعلای خود رسیده بود.
آنها مغازههایی را مورد حمله قرار میدادند كه متعلق به متدینین بود، و یا تصویرهایی از امام رحمهالله را پشت شیشههای مغازه خود نصب كرده بودند. هدف رژیم از ایجاد این بلوا، بر هم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ایجاد رعب و وحشت، آن هم به اسم مردم بود
تعدادی به حال اغماء افتاده و عدهای شهادتین میگفتند. از آنجا كه تنها راه فرار این جمعیت چند هزار نفری، شكستن حلقه محاصره بود، جوانها و مردهایی كه هنوز رمقی برایشان باقی مانده بود با فریاد اللهاكبر به درهای خروجی شبستان حمله كرده و ضمن عقب راندن چماقداران، خود را به حیاط مسجد رساندند و درگیری نزدیك بین مردم و حملهكنندگان در حیاط مسجد آغاز شد و این فرصتی بود تا عده زیادی از مردم بتوانند خود را نجات دهند. و البته كمتر كسی بود كه تا خارج شدن از مسجد چند ضربه چماق نخورد. آتش از حیات و شبستان مسجد شعله میكشید و فرش، كتابها و قرآنهای مسجد در میان آتش میسوخت. وارد خیابان شدم، چند مأمور از پشتبام مسجد به طرف مردم تیراندازی میكردند در یك لحظه مردی حدود چهل ساله به نام محمد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد. در خیابان تمامی اتومبیلهای پارك شده به وسیله حملهكنندگان خرد و یا به آتش كشیده شده بود. ساعت 3 بعدازظهر هنوز درگیریهای پراكنده بین مأمورین و مردم ادامه داشت و مأموران و چماق به دستان در اطراف مسجد تجمع كرده بودند. آنها از مسیر خیابانها دستجمعی عبور كرده و تمامی مغازههایی كه عكس امام را روی شیشه خود نصب كرده بودند، تخریب نموده و چندین فروشگاه بزرگ را در خیابان و بازار كرمان به آتش كشیده و اموالشان را به سرقت بردند و تا پاسی از شب در خیابان به رقص و پایكوبی پرداختند…»