17-08-2014، 19:12
حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری طی گفتوگویی خاطرات جالبی از رسیدگیهای این دفتر به دستور رهبر معظم انقلاب به تظلمها و شکایات مردمی روایت کرده که برگرفته از کتاب تداوم آفتاب است که در ادامه میخوانید:
هنوز دفتر بازرسی تشکیل نشده بود که روزی نامهای توسط دوستی فرستادند. در این نامه خطاب به من آمده بود «بر اساس گزارشی که رسیده دو نفر را بازداشت کردهاند که پس از دستگیری اذیت شدهاند و به اینها فشار آمده است. گزارشی که به دست من رسیده است خدا کند درست نباشد و اگر چنین باشد وای به حال من در آخرت. از شما میخواهم بررسی کنید و فصل به فصل که پیش میروید به ما گزارش کنید.» من تیمی را انتخاب کردم، رسیدگی کردم و گزارش درست بود، کسانی که خلاف قانون عمل کرده بودند بازداشت، محاکمه، تعزیر و از دستگاه مربوطه اخراج شدند. بعد از این ماجرا که برکات بسیار خوبی داشت، ایشان محبت کردند و حکمی به من دادند برای تشکیل یک دفتر کوچک. قید کوچک در این حکم جالب بود. ایشان فرمودند: از آنجا که اینجا آخرین ملجا مردم است و اگر به من تظلمی شد بتوانم رسیدگی کنم، شما دفتری تشکیل دهید که بتوان رسیدگی کرد. این دفتر که حالا عمری ۱۹ ساله دارد، با کمتر از بیست نفر دایر شده است. من چهار گروه تشکیل دادم که عبارتند از حقوقی، قضایی، اقتصادی، فرهنگی - اجتماعی و امنیتی - سیاسی که متشکل از یک سرگروه و دو کارشناس هستند. دفتر بازرسی مثل بازرسی کل کشور نیست که ابتدا به ساکن برای هر حادثهای برویم و تمام دستگاه را بازرسی کنیم. مسئولیت ما فقط در مواردی است که تظلمی به ایشان شده باشد و دستور اقدام بدهند.
مراجعه به ما البته بعد از این که من این دفتر را در چند مورد مثلا برنامه فوقالعاده صدا و سیما معرفی کردم، بیشتر شد. گاهی نامهای خطاب به من برای دفتر ارسال میشود که ما اجازه گرفتیم نامه را بررسی کرده اگر قابل حل بود حل کنیم اگر نه به شخص ایشان گزارش دهیم. این هم با آنچه ایشان ارجاع میدهند اضافه شد، اما کار اصلی ما ارجاعات مقام رهبری است.
بعد از این که چند سالی از تشکیل دفتر گذشت، ایشان از پیشرفت کارها تشکر کردند و فرمودند: زمانی که من مسئولیت رهبری را برعهده گرفتم همیشه نگران بودم اگر به شخص من تظلم شود باید چگونه رسیدگی کنم اما پس از تشکیل دفتر آرامش یافتم. من هم به فضل خدا و تشویق ایشان و همکاری دوستان، با هیچ کس تعارف ندارم. تاکنون اگر به فرض ما ۱۰۰ گزارش خدمت ایشان داده باشیم ۹۹ و حتی ۹۹٫۵ درصد از این گزارشها بدون پاسخ نمانده است.
ایشان همواره به پیشنهادهای ما توجه داشته و از دفتر خواستهاند که به پیشنهادها عمل شود. بدین ترتیب دفتر مقام معظم رهبری به دستگاهها ابلاغ میکند. سیستم ارائه گزارش از طریق دفتر بازرسی اینگونه است که گزارش اولیه را به گروه میدهم، آنها بازرسی کرده مستندات را پیوست و گزارشی را تهیه و ارسال میکند. گزارش اولیه جمعبندی و به همراه پیشنهادها به ایشان ارائه میشود.
ارجاعات به دفتر آقا خیلی زیاد است، قرار نیست همه اینها به دفتر بازرسی داده شود و الا دستگاههای دیگر چه کارهاند. در مجموعه این سیستم دفتری به نام ارتباطات مردمی وجود دارد که نوعا همه نامهها، خواستهها و شکوائیهها به آن دفتر میرسد. دفتر ارتباطات آنها را بررسی کرده و به دستگاههای مختلف ارجاع میدهد اما در برخی موارد از طریق دفتر ارتباطات مردمی به خدمت آقا فرستاده میشود. در مواردی نامه از طریق شخصیتها با واسطه ارسال میشود. مثلا فقهای اصحاب، در افطار ماه مبارک واسطهای هستند تا نامههای تظلم مردم را اگر به آنها داده شود خدمت آقا بیاورند. در مواردی هم نامه مستقیما خدمت ایشان داده میشود که اغلب مربوط به سفرهای ایشان است.
گاهی به طور کاملا اتفاقی حوادث عجیبی رخ میدهد. روزی یک پیرمردی از طریق پست یک نامه عادی برای دفتر آقا ارسال کرد. مبنی بر اینکه پسرش در نهادی مشغول به کار بوده و به اتهامی دستگیر شده و در حین حبس به دلیلی که روشن نبوده از دنیا میرود. پیرمرد که بازنشسته شهربانی رژیم شاه بود، این نامه را فرستاد.
این اقدام او مورد مضحکه دوستان و اطرافیان واقع میشود که هرگز منتظر پاسخی از طرف دفتر نباشد. از آنجا که خدا میخواست این پدر رنجدیده مورد مضحکه نباشد نامه از مسیر ارتباطات مردمی مستقیما خدمت آقا رسید و برای بازرسی به ما ارسال شد. در این بازرسی من دو قاضی را به عنوان مامور از قوه قضائیه گرفتم و همراه سرگروه قضایی به مهاباد رفتند. در این رسیدگی افسری که پرونده را در مهاباد در اختیار داشت بازداشت و به قصاص محکوم شد. من برای قضاتی که مامور بودند از طرف آقای دکتر یزدی که رئیس قوه قضائیه بودند نیابت قضایی گرفته بودم تا در صورت لزوم همان جا حکم را جاری کنند. این را هم بگویم که ورود همین هیات به مهاباد به خودی خود سبب ایجاد موج مساعدی شد؛ چرا که در شهر پخش شد که فردی یک نامه عادی برای آقا فرستاده و در بازخورد آن نامه هیاتی وارد شهر شده است. همین کار تاثیر بسیار مثبتی در منطقه داشت و به پیرمرد قوت قلب داد.
در ادامه این رسیدگی از آنجا که خانواده جوان نیز مستضعف بودند برای جلوگیری از مفاسد دیگر، افسر محکوم به ازای پرداخت دیه جوان که فرزند خانواده بود، رضایت صاحب دم را گرفت. نتیجه بازرسی را وقتی که خدمت آقا بردم، اشک در چشمان ایشان جمع شد و فرمودند: این دیگر فوق بازرسی بود.
گزارش دیگری به دست من رسید که مرحوم فردوسیپور زمانی که من مجلس بودم آن را به من داد، چون من در زمان ریاست مجلس نیز دفتر بازرسی را داشتم. ماجرا این بود که یک زندانی به ایشان نامه نوشته بود که من به اتهام زنا در زندان هستم اما اقوام آن طرف دختر ۷، ۸ ساله مرا در راه مدرسه دزدیدند و پس از تجاوز به قتل رساندند. در حالی که من زندانی هستم و کسی نیست به داد من برسد. من خیلی از این ماجرا منقلب شدم. یک هیاتی را به ۴۰ کیلومتری مشهد به روستایی فرستادیم که بالاخره منجر شد به بازداشت افرادی در دستگاههای مختلف، اخراج و برخورد با متهمان. به تظلمی که شده بود واقعا رسیدگی شد ولو این که از طرف متهمی بود که زندانی شده بود.
گفتم که ایشان همه ارجاعات را مطالعه میکنند. در این باره هم مثالی میزنم. یک موقعی ما دادگاه ویژه روحانیت را بازرسی کردیم، نتیجه بازرسی ما گزارشی ۵۰۰ صفحهای غیر از پیوستها بود. وقتی من این گزارش را خدمت آقا بردم، با خنده پرسیدند باید همه این را بخوانم گفتم نه شما ۴۰ صفحه را مطالعه بفرمایید، هر چند ۴۰ صفحه نیز با حجم کار بالا برای ایشان زیاد بود.
در ملاقات بعدی که خدمت ایشان رسیدیم لبخندی بر چهره داشتند و فرمودند پس از ارائه این گزارش من از خداوند خواستم فراغتی برای من فراهم شود تا بتوانم همه آن را بخوانم و الحمدالله موفق شدم. میدانید که نحوه خواندن ایشان معمولا به این شکل است که حاشیه میزنند، غلط املایی، تایپی و انشایی همه را ملاحظه میکنند. ایشان در نهایت ۷٫۵ صفحه برگه امتحانی پیشنهاد نوشته بودند. بعد از مطالعه آن برای دادگاه ویژه روحانیت که در واقع یک دستورالعمل یا حتی یک منشور برای دادگاه ویژه تلقی میشد. مواردی از این نوع فراوان است.