امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اشرف، ام الفساد یا پلنگ سیاه پهلوی

#1
سرانجام طومار زندگی اشرف پهلوی در هم پیچیده شد و مرگ، به سراغ زنی رفت که روزنامه نگاران فرانسوی او را «پلنگ سیاه» نامیده بودند اما به راستی او که بود؟
فرآوری: ه-هدایتی-بخش تاریخ تبیان
اشرف پهلوی
کارنامه زندگی اشرف پهلوی، پرونده ای قطور از انواع و اقسام جنایات و کجروی هاست؛ از بی بندوباری های اخلاقی و قتل بی گناهان تا قاچاق مواد مخدر و اختلاس . اشرف پهلوی را می توان مهم ترین شخصیت پشت پرده رویدادهای دوران پهلوی دوم دانست. او در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، یکی از مجریان اصلی بود و دسته های اوباش تهران را، به سرکردگی شعبان جعفری معروف به «شعبان بی مخ»، برای ساقط کردن حکومت «دکتر مصدق» به کار گرفت. محمدرضاپهلوی، با وجود خوی مستبدانه اش، در برابر اشرف، حرفی برای گفتن نداشت و ترجیح می داد کاری به کار او نداشته باشد. حسین فردوست، دوست و ندیم شاه، در خاطراتش، از اشرف پهلوی با عنوان «شیطان» یاد می کند و او را «فاسدترین زن جهان» می نامد؛ تعبیری که ریشه در شناخت فردوست از ویژگی های اخلاقی دختر رضاخان میرپنج دارد.
اشرف پهلوی در رأس هرم تصمیم گیری های سیاسی در کشور قرار داشت و در زندگی خصوصی برادرش دخالت می کرد و تا آنجا پیش می رفت که میان شاه و ملکه اش آتش نفاق می انداخت و همچنین در مورد تصمیم گیری ها خط اصلی را می داد و عقیده اش را به برادرش تحمیل می کرد و قدرتش به حدّی بود که محمدرضا پهلوی نمی توانست در مقابل وی مقاومت کند.فرزندی که محبوب پدرش نبود
اشرف پهلوی، در آبان ماه سال ۱۲۹۸ هجری شمسی متولد شد؛ چند ساعت بعد از تولد نخستین پسر رضاخان، یعنی محمدرضاپهلوی. اشرف کودکی نحیف، اما قوی بنیه بود؛ صورت جذابی نداشت و پدرش، آشکارا، به شمس، خواهر بزرگ تر اشرف، بیشتر توجه می کرد. انحرافات اخلاقی اشرف خیلی زود آشکار شد؛ زمانی که او با علیشاه، مهتر اسب های دربار، ارتباط پیدا کرد. رابطه اشرف با مسئول تیمار اسب ها، زیاد طول نکشید؛ رضاخان از موضوع با خبر شد و حق علیشاه را کف دستش گذاشت! مدتی بعد، در سال ۱۳۱۷ ه .ش، موضوع ازدواج دختران رضاخان پیش آمد. شاه، فریدون جم و علی قوام را برای دامادی خود برگزید. اشرف که مایل بود با فریدون جم ازدواج کند، به دستور پدرش، ناچار به ازدواج با علی قوام شد. اشرف، خود در این باره می نویسد:«من از همان اول از علی قوام بدم می آمد. نمی دانم علتش این بود که او به اندازه فریدون جم جذاب نبود یا این که چون او را به من تحمیل کرده بودند، از او بدم می آمد.» به هر حال، این اتفاق، بهانه ای شد تا اشرف، پس از فرار پدرش در شهریورماه ۱۳۲۰، بدون هیچ شرم و حیایی، تمایلات غیراخلاقی خود را بروز دهد. او مدت کوتاهی پس از فرار رضاخان، از علی قوام جدا شد.
مرد، پول و دیگر هیچ!
در مرحله جدید زندگی اشرف پهلوی، پس از شهریورماه ۱۳۲۰، تنها دو چیز اهمیت داشت؛ مرد و پول. او پس از جدا شدن از علی قوام، با مردهای متعددی رابطه پیدا کرد. اشرف در مسافرت به مصر، با احمد شفیق آشنا شد و با وجود مخالفت محمدرضا، با او ازدواج کرد. اما این ازدواج که حاصل آن دو فرزند بود، دیری نپایید. اشرف، چند سال بعد، احمد شفیق را رها کرد، با این حال، شفیق تا سال ۱۳۳۹، رسماً شوهر اشرف بود! اشرف بعدها با مهدی بوشهری آشنا شد و با او ازدواج کرد، اما مدتی بعد، از بوشهری هم خسته شد و او هم اشرف را ترک کرد؛ با این تفاوت که بوشهری، بر خلاف احمد شفیق، توانست همچنان همسر اشرف باقی بماند و از منافع این نسبت خانوادگی استفاده کند. روابط غیراخلاقی اشرف، گاه به رسوایی منجر می شد. در یکی از این رسوایی ها، اشرف، مردی را که تمایلی به ارتباط با او نداشت، به قتل رساند؛ لئون پالانچیان، جوان ثروتمند و خوش تیپ ارمنی، ساعاتی پس از بیان عدم علاقه به اشرف پهلوی، با دستکاری هواپیمای شخصی اش توسط ساواک، کشته شد. پرویز راجی، سفیر ایران در انگلیس، نیز از مردان مورد علاقه اشرف بود، منتها او برخلاف پالانچیان، در برابر خواسته های اشرف کاملاً تسلیم بود و به همین دلیل توانست مدارج ترقی را خیلی زود طی کند. اشرف پهلوی، سال ها بعد، وقتی از ایران گریخت، در خاطراتش نوشت:«من نمی توانستم زنی باشم که معمولاً او را همسر کامل می خوانند. تنها عاملی که به من اجازه می دهد نسبت به این شکست احساس گناه نکنم، اعتقاد به این امر است که شوهرم از اول می دانست که با چگونه زنی ازدواج می کند.»
فعالیت های سیاسی اشرف در عرصه ی بین الملل
اشرف پهلوی از همان سال های آغازین سلطنت برادرش، حضور مستمری در عرصه ی روابط خارجی و نیز عرصه ی بین الملل داشت؛ به گونه ای که هیچ زنی حتی زنان شاه به اندازه ی وی در این عرصه فعال نبودند. از ملاقات و حشرونشر با دیپلمات های خارجی در ایران گرفته تا ملاقات با سران برخی از کشورهای دنیا همچون بوتو، جواهر لعل نهرو، گاندی، استالین، مارشال تیتو، هایلار سلاسی، جان اف کندی، چائو شسکو و سوهارتو. یکی از مهم ترین این دیدارها، ملاقات وی با استالین بود که اشرف همواره ضمن بالیدن به آن، چنین وانمود می نماید که در این ملاقات، انتقادهایی را به استالین در خصوص حمایت شوروی از نیروهای تجزیه طلب و کمونیست های آذربایجان، وارد کرده است.
در مرحله جدید زندگی اشرف پهلوی، پس از شهریورماه ۱۳۲۰، تنها دو چیز اهمیت داشت؛ مرد و پول. او پس از جدا شدن از علی قوام، با مردهای متعددی رابطه پیدا کرد. اشرف در مسافرت به مصر، با احمد شفیق آشنا شد و با وجود مخالفت محمدرضا، با او ازدواج کرد
اشرف طی سفری به آمریکا با ترومن رئیس جمهور در قالب جلسه ی سران سازمان صلیب سرخ جهانی دیدار کرده بود. وی سفرهای متعددی به خارج از کشور داشت که در این سفرها، به نمایندگی از شاه با دول درگیر با ایران مذاکره می نمود.
اشرف را یکی از چهره های مؤثر در برقراری رابطه بین ایران با جمهوری خلق چین برشمرده اند. او در سال ها دهه ی پنجاه میلادی، یکی از اعضای اصلی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل محسوب می شد. بلندپروازی های وی چنان بود که می خواست به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد انتخاب شود و آن را در جهت افزودن به وجهه ی سیاسی ایران در عرصه ی بین الملل تفسیر می نمود.
در دوران سلطنت پهلوی هیچ زنی به اندازه اشرف در سیاست داخلی و خارجی نقش آفرین نبود. او نقش اصلی را در کودتای 28 مرداد 1332 بازی کرد.
وی در سیاست های بین المللی ایران هم دخالت داشت. به مسافرت های خارجی متعددی می رفت و از طرف برادرش، مذاکراتی با دولت های متخاصم ایران انجام می داد. برای نمونه، اشرف در سال های بعد یکی از چهره های مهم در برقراری رابطه ایران با جمهوری خلق چین بود. او همچنین از سال های دهه 1950 یکی از اعضای اصلی هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل محسوب می شد.
یکی از نخستین نقشه های او این بود که با استفاده از مطبوعات بتواند پایگاهی سیاسی برای محمدرضا پهلوی تدارک ببیند و برای این منظور با یافتن یک سردبیر مشتاق و با کمک مالی دربار، روزنامه اطلاعات را ارگان دربار کرد.
اشرف پهلوی در رأس هرم تصمیم گیری های سیاسی در کشور قرار داشت و در زندگی خصوصی برادرش دخالت می کرد و تا آنجا پیش می رفت که میان شاه و ملکه اش آتش نفاق می انداخت و همچنین در مورد تصمیم گیری ها خط اصلی را می داد و عقیده اش را به برادرش تحمیل می کرد و قدرتش به حدّی بود که محمدرضا پهلوی نمی توانست در مقابل وی مقاومت کند.
روزگاری به اشرف «اردک سیاه رضاشاه» می گفتند. اما بعدها یکی از روزنامه نویسان فرانسوی به او لقب «پلنگ سیاه» داده بود.
لقبی که از شنیدنش خرسند می شد. اشرف در خاطرات خود اعتراف کرده است که از این عنوان خوشش آمده و آن را متناسب با خلقیات خود می داند. «البرتو بلیجی» یکی از روزنامه نگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب «ام الفساد» داده است.
این لقب خشم اشرف را به دنبال داشت و به نظر وی از او جز یک بیمار جنسی با تمایلات سادیسمی، هیچ نکته مثبت دیگری ترسیم نشده است.
سرانجام اشرف پهلوی خواهر شاه معدوم در سن نود و هفت سالگی در نیویورک مرد.
منابع : رصد / فارس / مشرق

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اشرف، ام الفساد یا پلنگ سیاه پهلوی 1
پاسخ
 سپاس شده توسط sober
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان