31-07-2014، 17:25
جنگ تحمیلی هشت ساله، تنها نبرد میان ایرانیان با مهاجمان بیگانه است که در آن توانستهایم تمامیت ارضی ایران نگه داشته و در آن پیروز باشیم؛ این موضوع در کنار دیگر ویژگیهای دفاع مقدس از اهمیت کم نظیری برخوردار است.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، در آستانه سالگرد آزادسازی خرمشهر قهرمان که با رشادت و ایثار و جانفشانی هزاران هزار جوان پاک سرزمین ایران میسر شد، باید به این نکته اشاره شود که کمتر جنگی را در طول تاریخ کهن ایران زمین سراغ داریم که به پاره شدن گوشهای از سرزمین مقدس ما نینجامیده باشد، ولی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که با رشادت و پایمردی و فداکاری بهترین جوانان این کهن زاد بوم همراه بود، با وجود حمایت همه جانبه تسلیحاتی، مالی و پشتیبانی اکثر قریب به اتفاق کشورهای عربی و دولتهای غربی و شرقی از عراق و برخلاف اهداف دولتهای عربی به تجزیه ایران و تکه تکه کردن سرزمین اهورایی ما منجر نشد.
نگاهی نو به سرزمینهای ایرانی که در طول زمامداری پادشاهان بی لیاقت و ضد ملی حاکم بر ایران در کمتر از دویست سال گذشته و در تنها 157 سال از ایران تجزیه شدهاند، بسیار آموزنده خواهد بود.
بر پایه این گزارش، سرزمینهای یاد شده یا بر اثر جنگهای نابرابر و یا با قراردادهای خفت بار و تحقیر آمیز بسته شده بین شاهان ضعیف ایران و قدرتهای استعماری بر ایرانیان تحمیل شده است، از این روی، مرور تاریخ معاصر و رخدادهای غم انگیز تجزیه ایران بزرگ، میتواند ما را در شناخت حدود واقعی مرزهای ایران بزرگ و حفاظت هر چه جدیتر از ایران امروز ـ که یک سوم سرزمینهای واقعی ایران بزرگ را در بر می گیرد ـ مصممتر سازد.
نقشههای ایران پیش و پس از قاجاریه، نشان از تجزیه بخشهای متعددی از ایران دارد؛ بخشهایی که به ویژه در دوران طولانی 37 ساله حکومت فتحعلی شاه قاجار پس از جنگهای پردامنه ایران و روسیه از ایران جدا شدند به بیش از 273000 کیلومتر مربع میرسد و در دوران بلند مدت حدودا پنجاه ساله حکومت ناصرالدین شاه قاجار نیز جدایی بیش از 2196500 کیلومتر مربع از سرزمینهای تاریخی ایرانیان به وقوع پیوست و آخرین تجزیه نیز در سال 1970 با جدا شدن استان چهاردهم ایران، یعنی بحرین رخ داد.
سرزمینهای جدا شده از ایران تا پایان دوره قاجاریه
آنچه در این میان، مهم است این که پس از جدایی غیر قانونی بحرین از ایران در سال 1970 میلادی ـ که هیچ گاه به تأیید ملت ایران نرسیده ـ توطئه دشمنان ایران زمین برای ادامه تجزیه ایران، همچنان در دست اجراست که این بار با بهانههایی چون تنوع زبانی و گویشی اقوام ایرانی و تبلیغ فدرالیسم قومی سیاسی ابعاد و اشکال جدیدی پیدا کرده است.
این گزارش میافزاید: نقشههای شوم «برنارد لوییس» انگلیسی برای تبدیل ایران به ایرانستان و نقشه تهیه شده توسط «رالف پیترز» و نیز نقشه خاورمیانه بزرگ با ایران تجزیه شده، تنها بخشی از زوایای توطئه های موجود برای تجزیه باقیمانده سرزمینهای بزرگ ایران ارزیابی میشود که هشیاری هر چه بیشتر ایرانیان به ویژه دستاندرکاران سیاست خارجی ایران را برای رویارویی با هر کاری که منافع بلندمدت ملی و تمامیت ارضی ایران را توسط بیگانگان ضد ایرانی فراهم کند، به ویژه در خلیج فارس و دریای کاسپین میطلبد.
با نگاهی به تاریخ رقتبار ایران در دو قرن اخیر از حیث مرزبانی از ایران و شرایط زمانی و مکانی جنگهای سالیان برشمرده شده می توان جنگ تحمیلی را نقطه عطفی در تاریخ ایران برشمرد. جنگی که نابرابرتر از آن را در هیچ نبرد دیگر در تاریخ معاصر نمی توان یافت.
هرچند از جنبههای گوناگونی به موضوع دفاع مقدس نگریسته شده است، به نظر میرسد آنگونه که باید و شاید، توجه لازم به این مهم نشده است که ایران در حالی که تنها یک سال از استقرار حکومت جدیدش میگذشت، با شورشهای مرزی روبهرو بود، گروههای معرض سیاسی هر روز بحران جدید میآفریدند، چگونه توانست از تمامیت ارضی خود حفاظت کرده و ایرانیان با رشادتهای خود در تاریخ ثبت کردند که هر وقت روح وحدت در جامعه دمیده شود و همه به هدف واحدی بیندیشند هیچ قدرتی توان غلبه بر آنان را ندارد.
بررسی تاریخ مبارزات ایرانیان، این واقعیت را آشکار میسازد که اگر در جنگ تحمیلی عراق نیز همانند جنگهای پیشین رفتار میشد، چه بسا تا امروز نیز بخشهایی از خاک ایران عزیز در اشغال بیگانه باقی میماند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، در آستانه سالگرد آزادسازی خرمشهر قهرمان که با رشادت و ایثار و جانفشانی هزاران هزار جوان پاک سرزمین ایران میسر شد، باید به این نکته اشاره شود که کمتر جنگی را در طول تاریخ کهن ایران زمین سراغ داریم که به پاره شدن گوشهای از سرزمین مقدس ما نینجامیده باشد، ولی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که با رشادت و پایمردی و فداکاری بهترین جوانان این کهن زاد بوم همراه بود، با وجود حمایت همه جانبه تسلیحاتی، مالی و پشتیبانی اکثر قریب به اتفاق کشورهای عربی و دولتهای غربی و شرقی از عراق و برخلاف اهداف دولتهای عربی به تجزیه ایران و تکه تکه کردن سرزمین اهورایی ما منجر نشد.
نگاهی نو به سرزمینهای ایرانی که در طول زمامداری پادشاهان بی لیاقت و ضد ملی حاکم بر ایران در کمتر از دویست سال گذشته و در تنها 157 سال از ایران تجزیه شدهاند، بسیار آموزنده خواهد بود.
بر پایه این گزارش، سرزمینهای یاد شده یا بر اثر جنگهای نابرابر و یا با قراردادهای خفت بار و تحقیر آمیز بسته شده بین شاهان ضعیف ایران و قدرتهای استعماری بر ایرانیان تحمیل شده است، از این روی، مرور تاریخ معاصر و رخدادهای غم انگیز تجزیه ایران بزرگ، میتواند ما را در شناخت حدود واقعی مرزهای ایران بزرگ و حفاظت هر چه جدیتر از ایران امروز ـ که یک سوم سرزمینهای واقعی ایران بزرگ را در بر می گیرد ـ مصممتر سازد.
نقشههای ایران پیش و پس از قاجاریه، نشان از تجزیه بخشهای متعددی از ایران دارد؛ بخشهایی که به ویژه در دوران طولانی 37 ساله حکومت فتحعلی شاه قاجار پس از جنگهای پردامنه ایران و روسیه از ایران جدا شدند به بیش از 273000 کیلومتر مربع میرسد و در دوران بلند مدت حدودا پنجاه ساله حکومت ناصرالدین شاه قاجار نیز جدایی بیش از 2196500 کیلومتر مربع از سرزمینهای تاریخی ایرانیان به وقوع پیوست و آخرین تجزیه نیز در سال 1970 با جدا شدن استان چهاردهم ایران، یعنی بحرین رخ داد.
سرزمینهای جدا شده از ایران تا پایان دوره قاجاریه
آنچه در این میان، مهم است این که پس از جدایی غیر قانونی بحرین از ایران در سال 1970 میلادی ـ که هیچ گاه به تأیید ملت ایران نرسیده ـ توطئه دشمنان ایران زمین برای ادامه تجزیه ایران، همچنان در دست اجراست که این بار با بهانههایی چون تنوع زبانی و گویشی اقوام ایرانی و تبلیغ فدرالیسم قومی سیاسی ابعاد و اشکال جدیدی پیدا کرده است.
این گزارش میافزاید: نقشههای شوم «برنارد لوییس» انگلیسی برای تبدیل ایران به ایرانستان و نقشه تهیه شده توسط «رالف پیترز» و نیز نقشه خاورمیانه بزرگ با ایران تجزیه شده، تنها بخشی از زوایای توطئه های موجود برای تجزیه باقیمانده سرزمینهای بزرگ ایران ارزیابی میشود که هشیاری هر چه بیشتر ایرانیان به ویژه دستاندرکاران سیاست خارجی ایران را برای رویارویی با هر کاری که منافع بلندمدت ملی و تمامیت ارضی ایران را توسط بیگانگان ضد ایرانی فراهم کند، به ویژه در خلیج فارس و دریای کاسپین میطلبد.
نقشه تجزیه ایران و تبدیل آن به ایرانستان توسط پدر تجزیه ایران برنارد لوییس(1978)
با نگاهی به تاریخ رقتبار ایران در دو قرن اخیر از حیث مرزبانی از ایران و شرایط زمانی و مکانی جنگهای سالیان برشمرده شده می توان جنگ تحمیلی را نقطه عطفی در تاریخ ایران برشمرد. جنگی که نابرابرتر از آن را در هیچ نبرد دیگر در تاریخ معاصر نمی توان یافت.
هرچند از جنبههای گوناگونی به موضوع دفاع مقدس نگریسته شده است، به نظر میرسد آنگونه که باید و شاید، توجه لازم به این مهم نشده است که ایران در حالی که تنها یک سال از استقرار حکومت جدیدش میگذشت، با شورشهای مرزی روبهرو بود، گروههای معرض سیاسی هر روز بحران جدید میآفریدند، چگونه توانست از تمامیت ارضی خود حفاظت کرده و ایرانیان با رشادتهای خود در تاریخ ثبت کردند که هر وقت روح وحدت در جامعه دمیده شود و همه به هدف واحدی بیندیشند هیچ قدرتی توان غلبه بر آنان را ندارد.
بررسی تاریخ مبارزات ایرانیان، این واقعیت را آشکار میسازد که اگر در جنگ تحمیلی عراق نیز همانند جنگهای پیشین رفتار میشد، چه بسا تا امروز نیز بخشهایی از خاک ایران عزیز در اشغال بیگانه باقی میماند.