امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فرار شاه به روایت همسرش

#1
محمدرضا بیم آن را داشت كه ما به سرنوشت ژنرال داوود خان رئیس دولت افغانستان ـ كه به اتفاق تمام اعضای خانواده اش اعدام شد ـ دچار شویم. خوشبختانه محمدرضا با پیش بینی درست از ماه ها قبل همه اعضای خانواده دیبا و پهلوی را به خارج فرستاده بود فرزندانم در امریكا بودند بیشتر اعضای خانواده محمدرضا هم به جز والاحضرت شمس و شوهرش در امریكا بودند و جایشان امن بود. اما من و محمدرضا ماهها بود از وحشت این كه به دست انقلابیون بیفتیم خواب راحت نداشتیم.


فرار شاه به روایت همسرش 1

پس از ناكامی جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در مهار كردن امواج خشم و نفرت عمومی مردم در جریان نهضت اسلامی، شاه آخرین تیر خود را رها كرد و سعی كرد با انتخاب یكی از اعضای جبهه ملی كه به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات كامل و خروج شاه از كشور بعد از رای اعتماد مجلسین به دولت، نخست وزیری را پذیرفت.سرانجام در روز 26 دی 1357، شاه پس از سالها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران، به همراه همسرش، ایران را به سمت مصر ترك كرد، در حالی كه حتی نزدیك ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع كردند. در ذیل جریان این فرار از زبان همسر شاه كه در آخرین روزهای حضور شاه در ایران در كنار وی بوده و همسفر او در خروج از كشور بوده است، نقل می شود:

عزیمت اشك آلوده محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. دخالت امریكا در امور داخلی ایران به اندازه ای رسیده بود كه دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی دادند، مثلا ژنرال رابرت هایزر مدتها بود به ایران آمده و فعالیت می كرد در حالی كه ما اصلا اطلاع نداشتیم . وقتی محمدرضا فهمید ژنرال هایزر در تهران است بیشتر مشكوك شد  و به من گفت: به محض اخذ رای اعتماد توسط بختیار كشور را ترك خواهیم كرد. ما در روزی كه بختیار به مجلس رفته بود در فرودگاه بودیم و جریان مجلس را از طریق تلفن بی سیم گوش می كردیم. محمدرضا بیم آن را داشت كه ما به سرنوشت ژنرال داوود خان رئیس دولت افغانستان ـ كه به اتفاق تمام اعضای خانواده اش اعدام شد ـ دچار شویم. خوشبختانه محمدرضا با پیش بینی درست از ماه ها قبل همه اعضای خانواده دیبا و پهلوی را به خارج فرستاده بود فرزندانم در امریكا بودند بیشتر اعضای خانواده محمدرضا هم به جز والاحضرت شمس و شوهرش در امریكا بودند و جایشان امن بود. اما من و محمدرضا ماهها بود از وحشت این كه به دست انقلابیون بیفتیم خواب راحت نداشتیم. روزی كه برای خروج از كشور به فرودگاه رفتیم (26دیماه57) ارتشبد قره باغی آمد جلوی هلی كوپتر و احترام كرد .بعد سپهبد بدره ای جلو آمد و من و محمدرضا را بوسید. محمدرضا به قره باغی و بدره ای ، خسرو داد ، ربیعی و اسیر افسران عالی رتبه حاضر در پاویون سلطنتی گفت: ما برای مدت كوتاهی استراحت می كنیم تا ببینیم چه می شود؟ افسران حاضر مثل بچه های كوچك گریه می كردند. سپهبد ربیعی فرمانده نیروهای هوایی دست محمدرضا را گرفته بود و رها نمی كرد. عده ای خود را روی پای محمدرضا انداخته بودند. محمدرضا به عنوان آخرین دستورات به آنها گفت: ما در این شرایط احتیاج به نهایت میهمن پرستی شما داریم. قره باغی با صدای نسبتا بلند گفت: اعلیحضرت  چه دستور می دهند؟محمدرضا گفت: ابتكار عمل به دست خود شما است همان كه گفتم احتیاج به میهن پرستی در نهایت معنی آن داریم امیدواریم خودتان را نشان بدهید.

محمدرضا به قره باغی و بدره ای ، خسرو داد ، ربیعی و اسیر افسران عالی رتبه حاضر در پاویون سلطنتی گفت: ما برای مدت كوتاهی استراحت می كنیم تا ببینیم چه می شود؟ افسران حاضر مثل بچه های كوچك گریه می كردند.

 محمدرضا از آن كه مجبور به ترك وطن شده بود به شدت متاثر و ناراحت بود ساعت از یك بعد از ظهر گذشته بود كه ما در میان بدرقه دكتر شاهپور بختیار (نخست وزیر) دكتر جواد سعید (رئیس مجلس شورای ملی) دكتر علی قلی اردلان (وزیر دربار) و فرماندهان عالی رتبه ارتش و گروهی از رجال و شخصیت های مملكتی فرودگاه مهر آباد تهران را ترك گفتیم. محمدرضا در گفتگوی كوتاهی كه پای پلكان هواپیما با خبرنگاران انجام داد گفت: برای چند روز استراحت به اسوان (مصر) می رود او اضافه كرد همان طور كه در موقع تشكیل این دولت گفته بودم مدتی است كه احساس خستگی می كنم و احتیاج به استراحت دارم ضمنا گفته بودم بعد از این كه خیال ما راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اكنون آغاز می شود. امروز با رای مجلس شورای ملی كه پس از سنا داده شد امیدوارم كه دولت بتواند هم در جبران گذشته و هم در قانون گذاری آینده موفق شود و برای این كار ما مدتی به همكاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد كلمه احتیاج داریم سخن دیگری غیر از حفظ مملكت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم... محمدرضا همین اندازه گفت كه خسته است و برای معالجه كشور را ترك می كند و از پاسخ به این پرسش كه كی باز خواهد گشت خودداری نمود و گفت كه این به وضع مزاجی اش بستگی خواهد داشت. محمدرضا در حالی كه از پلكان هواپیما بالا می رفتیم گریه می كرد. در هواپیما خودش به كابین خلبان رفت و هدایت هواپیما را به عهده گرفت و تا فرودگاه اسوان بدون استفاده از خلبان اتوماتیك شخصا هواپیما را هدایت كرد. ما پنج روز در مصر بودیم اما امریكایی ها به ما دستور دادند تا خاك مصر را ترك كنیم در روز پنجم سفیر امریكا به دیدار محمدرضا در اسوان آمد و بدون مقدمه چینی ها تشریفاتی به صراحت گفت شما باید فردا صبح خاك مصر را ترك كنید.
فرار شاه به روایت همسرش 1


پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  روایت سمیه و شاهرخ؛ عاشقانه‌ای تلخ با طعم جنایت!
  روزهای آخر شاه به روایت ویکیلیکس
  شاخص‌ترین توصیف پدرم را آقا برایم گفت/روایت آخرین دیدار نواب با خانواده‌اش
  ولخرجی دربارشاه ازكیسه ملت به روایت عوامل درباری
  امیر کبیر به روایت یک مورخ انگلیسی
  روایت های متفاوت از سردر نقاره خانه در دارالخلافه
  ملکه ای که از دربار پهلوی فرار کرد/عکس
  رمضان امام خمینی به روایت رهبری
  روایت یک فرزند از پدر مجتهدش/ اعلامیه‌ای که حاج احمد آقا بالای سرش چسبانده بود
  میکونوس به روایت جراید+تصاویر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان