امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روایت های متفاوت از سردر نقاره خانه در دارالخلافه

#1
روایت های متفاوت از سردر نقاره خانه در دارالخلافه 1

اطراف ارگ سلطنتی در تهران قاجاری، سردر و عمارات زیادی وجود داشت که مهم ترین آنها «سردرنقاره خانه» بود. این سردر از سمت شرق به دیوار انبار، از سمت غرب به دیوار چینه ای به گلوبندگ و خیابان جلیل آباد و از سمت جنوب به حصار جنوبی ارگ منتهی می شد. سردر نقاره خانه شبیه دروازه خیابان باب همایون بود که با اتاقکی سه در پنج نقاره چی ها طبل، کرنا و بوق های خود را طبق دستورات و برنامه های حکومتی یا به مناسبت های خاص مثل عید نوروز یا اعیاد مذهبی در بالای آن به صدا در می آوردند. سردر نقاره خانه در واقع شبیه دروازه ای بود که شهر را به ارگ سلطنتی مرتبط می کرد و نگهبانان ارگ شب را در نقاره خانه سپری می کردند. این دروازه شب ها پس از به صدا در آمدن شیپور ارگ بسته می شد و تا کسی نام مخصوص شب را نمی گفت نمی توانست وارد ارگ شود، در دروازه را باز نمی کردند و تا صبح سربازان کشیک می دادند. ناصر نجمی مولف کتاب «تهران در یکصد سال پیش» نقاره چی ها را اینگونه معرفی کرده است: «مردانی که کلاهی از پوست سیاه و سرخ که یراق دوزی شده بود بر سر داشتند و نیم تنه های شان سرخ رنگ بود، سر و دست و یقه نیم تنه ها نیز از پوست سیاه و دکمه های برنجی شیر و خورشید داشتند.»
 
 




در نقاره خانه، همه روزه سه نوبت نقاره چی ها طبل می نواختند. دو نوبت به هنگام طلوع و غروب خورشید و نوبت آخر یک ساعت از شب گذشته شده، نواخته می شد و طبل خبردار زده می شد. معمولا طبال هنگام نواختن طبل به دور خود می چرخید تا صدای آن به تمام قسمت های شهر برسد. البته محدوده تهران در آن روزگار کوچک بود که صدای طبل به گوش عموم می رسید. ناگفته نماند که طبل زدن از سنت های دیرین در ایران است.
 






● زنان و نقاره خانه
 
سنت دیگری که از نقاره خانه در اذهان برجای مانده، برگزاری کوزه شکنی در شب های چهارشنبه سوری بود که به نیت شکستن و نابود کردن گرفتاری ها، نحوست سال گذشته، کوزه ای کهنه را از بالای نقاره خانه به پایین می انداختند. همچنین رسم بود بچه ها کوزه های جادو جنبل زنان برای نابود کردن دشمن، هوو یا بخت گشایی را از بالا به پایین پرتاب کنند. دکتر هانریش بروژ آلمانی که در دوران ناصری در دارالخلافه زندگی می کرد، رسومات چهارشنبه سوری با نقاره چی ها را این گونه توصیف کرده است: «زن ها، دختران رسیده و دم بخت خود را با چادر و چاقچور و روبنده آراسته می کردند و به طرف سردر نقاره خانه راه می افتادند. زن ها عقیده دارند اگر موقعی که نخستین چوب نقاره چی ها به طبل می خورد از زیر سردر یک مرتبه به این طرف و یک مرتبه به آن طرف بروند، بخت دختران شان گشوده خواهد شد و فورا برای آنها خواستگار خواهد آمد ولی به شرط آنکه درست در همان لحظه که نخستین چوب به طبل بخورد در زیر سردر باشند و نقاره چی ها به زحمت صف زنان را شکسته و خود به بالای سر در نقاره خانه می رسانند.»
 






● از ارگ تا میدان مشق
 
زمانی که سردر نقاره خانه در میدان ارگ تخریب شد، نقاره چی ها به علت علاقه و شوق زیادی که به کار نقاره زدن داشتند در محل جدیدی که سردر میدان مشق بود برای خود بساط نقاره خانه چیدند. در اواخر دوره قاجاریه در سر در میدان مشق، یکی دو اتاق تعبیه شده بود که نقاره چی ها به همان ترتیب گذشته در داخل آن اتاق ها نقاره می زدند. البته تفاوتش با سردر نقاره خانه ارگ آن بود که فقط در دو نوبت پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب نقاره زده می شد. متاسفانه دولت های وقت که چندان دلخوشی از نقاره چی ها نداشتند، حقوق و مواجب آنان را قطع کردند تا نقاره ها به دنبال شغل و پیشه دیگری بروند اما باز نقاره چی ها به دلیل علاقه و دلبستگی خود به نقاره زنی بدون حقوق کار خود را دو بار در همان اتاق های سردر میدان مشق در پیش گرفتند تا جایی که سردمداران در اتاق های نقاره خانه را گل گرفتند و مانع از زدن نقاره شدند. با ویران شدن نقاره خانه در ارگ و سر در میدان مشق، دفتر نقاره و نقاره چی برای همیشه در تهران بسته شد.
 
 




البته در زمینه انتقال سردر نقاره خانه به سردر میدان مشق، روایت دیگری وجود دارد. سلیمان بهبودی، پیشکار رضاخان در دفترچه خاطرات خود نوشته است: «خاطرم هست یک روز غروب در باغ مشغول قدم زدن با رضا خان بودیم که ملاحظه کردم او به سمت معینی توجه کرده و پس از مدتی تامل پرسید: مگر نقاره نمی زنند؟ عرض کردم: از وقتی سردر نقاره خانه را خراب کرده اند نقاره زنی موقوف شده است. وی گفت: بگویید سردر جدید باغ ملی جای مناسبی برای این کار است و باید مثل سابق نقاره زنی برقرار شود و از فردا مشغول شوند. من نمی دانستم نقاره زنی مربوط به کدام سازمان است، با رییس نظمیه مطلب را در میان گذاشتم.
 




نظمیه با زحمت توانست معلوم کند که نقاره زنی مربوط بوده به وزارت داخله و بعد از آنکه موقوف شده و اجزا و اعضای آن با سمت پیشخدمتی و کارمند در ادارات تابعه وزارت داخله مشغول خدمت شده اند، ولی هر طور بود در اجرای امر، شب بعد نقاره به صدا درآمد و شنیدند و فرمودند موقوف نشود و همیشه دایر باشد.»
روایت های متفاوت از سردر نقاره خانه در دارالخلافه 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  روایت سمیه و شاهرخ؛ عاشقانه‌ای تلخ با طعم جنایت!
  روزهای آخر شاه به روایت ویکیلیکس
  شاخص‌ترین توصیف پدرم را آقا برایم گفت/روایت آخرین دیدار نواب با خانواده‌اش
  خانه مشیرالدوله و خاطراتش
  ولخرجی دربارشاه ازكیسه ملت به روایت عوامل درباری
  فرار شاه به روایت همسرش
  امیر کبیر به روایت یک مورخ انگلیسی
  بالا نشین شکوهمند قجری-عمارت امیر بهادر یا خانه مفاخر ایران
  خانه مشروطه پرافتخارترین خانه تبریز+عکس
  خانه غفاری کرمان هم فرو ریخت + عکس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان