28-07-2014، 18:49
در روز 17 خرداد 1357 جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت طی حکمی سپهبد ناصر مقدم را به سمت معاون نخستوزیر و رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور منصوب کرد.
روزنامه اطلاعات عصر همان روز در خبر انتصاب مقدم نوشت: «شاهنشاه آریامهر قبل از ظهر امروز آقای جمشید آموزگار نخستوزیر را در کاخ نیاوران به حضور پذیرفتند. در این شرفیابی آقای نخستوزیر، تیمسار سپهبد ناصر مقدم را به سمت معاون نخستوزیر و رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور به پیشگاه ملوکانه معرفی کرد.»

سپهبد مقدم فارغالتحصیل دانشکده افسری و دانشگاه و فرماندهی عالی ستاد مشترک بود و در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و مشاغل مختلف نظامی را طی کرد که مهمترین آن فرماندهی یگانهای مختلف رزمی پشتیبانی رزمی در نیروی زمینی و همچنین انجام وظیفه در دفتر ویژه اطلاعات بود. آخرین شغل وی ریاست اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران بود. تیمسار مقدم دارای نشان لیاقت درجه 2 - نشان تاج، نشان خدمت درجه یک، نشان درجه یک کوشش شهربانی، نشان افتخار درجه یک، نشان درجه 2 همایون و چند فقره دیگر نشانهای مختلف نیروهای مسلح شاهنشاهی و کشورهای دیگر و آجودان مخصوص شاهنشاه آریامهر بود.بدین ترتیب ناصر مقدم شصت ساله جانشین نعمتالله نصیری شد.
ناصر مقدم که بود و چه کرد؟
ناصر مقدم فرزند یعقوب در سال 1297 متولد شد. نام خانوادگی وی در آغاز «مقدم چهار گریل اصل» بود که پس از مدتی به مقدمراد و نهایتاً به مقدم تغییر پیدا کرد. همچنان که از نوشتههای خود او برمیآید تا سن ده سالگی تحت تکفل پدر زندگی میکرده و از آن پس داییاش حسین مقدم عهدهدار وظیفه نگهداری او شد.
مقدم تحصیلات ابتدایی و مقدماتی خود را از سال 1307 به ترتیب در دبستانهای کمالیه و علامه سپری کرد و در سال 1313 وارد دبیرستان نظام در تهران شده و به سال 1319 از این دبیرستان فارغالتحصیل شده و دیپلم گرفت.
ناصرمقدم طی سالهای 21ـ1319 در دانشکدهء افسری تحصیل کرد و با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد. وی چند سال بعد از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز لیسانس قضایی و حقوق گرفت. او که تمام دوران تحصیل و آموزشهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتیاش را در ایران سپری کرد با زبان فرانسه و انگلیسی آشنایی یافت.
ناصر مقدم تصور نمی كرد پس از پیروزی انقلاب آسیبی متوجه او شود و حتی امیدوار بود دولت بازرگان شغل و سمتی هم به او بدهد. از این رو از كشور خارج نشد و به انتظار حوادث آتی باقی ماند. اما روند تحولات چنانكه او انتظار داشت پیش نرفت و پس از مدتی وی دستگیر و راهی زندان شد
ناصر مقدم در 12 شهریور 1329 با فرانک سلیمانی ازدواج کرد و از او دارای سه فرزند شد.چنانکه از جدول وضعیت خدمتی وی بر میآید او از فروردین 1321 که در دانشکده افسری با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد تا اول شهریور1343 در مناصب و موقعیتهای مختلف و در واحدهای زیر خدمت میکرد: لشکر 2 مرکز، اداره بازرسی ارتش، اداره موتوری ارتش، دانشکده افسری، لشکر 10 خراسان، لشکر گارد شاهنشاهی، ستاد ارتش، لشکر 5 لرستان، وزارت دفاع، دادستانی ارتش، دانشگاه نظامی، اداره دادرسی ارتش، دانشگاه جنگ، کارگزینی ارتش، گارد شاهنشاهی و آجودانی نیروهای مسلح.
ریاست ساواك و پایان عمر سپهبد ناصر مقدم
همانطور که گفته شدناصر مقدم هنگامی كه در 17 خرداد 1357 رسماً حكم ریاست ساواك را دریافت كرددرجه سپهبدی داشت و در آستانه 57 سالگی بود.
منابع موجود نشان می دهد كه مقدم در واپسین ماههای ریاست نصیری بر ساواك بر دامنه مخالفت های پیدا و پنهان خود با روش خلاف قاعده او در ریاست بر این سازمان افزوده بود و نصیری را متهم می كرد كه با در پیش گرفتن مشی سركوبگرانه و غیر منطقی از درجه كارآمدی ساواك در برخورد موفق با مخالفان حكومت به شدت كاسته است. مقدم از این هم فراتر رفته و حتی در گفت و گوی خصوصی اش با یكی از عوامل ساواك تصریح كرده بود كه نصیری به خاطر سوء مدیریتش در رأس ساواك باید به جوخه اعدام سپرده شود. آنچه بود باتوجه به مجموعه شرایط موجود و توصیه هایی كه از سوی محافل مختلف داخلی و خارجی به شاه می شد و ابراز علاقه ای كه ناصر مقدم برای ریاست بر ساواك از خود نشان می داد،شاه درنیمه خرداد 1357 او را در رأس ساواك جایگزین نصیری بدنام و منفور كرد؛ با این امید كه او بتواند آب رفته را به جوی باز گردانده برای مهار ناآرامی های فزاینده ای كه اقصی نقاط كشور را در خود فرو برده بود، چاره ای بیاندیشد. اما مقدم برغم تمام اقدامات و سیاست هائی كه به كار برد، نتوانست هیچگونه تغییری در روند حوادثی كه آشكارا و به سرعت سقوط نهایی رژیم پهلوی را نشانه رفته بود ایجاد كند.

او حتی پس از انقلاب بالاخص از سوی محافل نزدیك و علاقمند به رژیم پهلوی و مدافعان سلطنت متهم شد كه به شاه و حكومت او خیانت ورزیده و با انقلابیون برای به سقوط كشانیدن رژیم پهلوی همكاری نموده است. با این احوال شواهدی وجود ندارد كه این ادعای طرفداران رژیم پهلوی و شاه را مورد تأیید قرار دهد. در واپسین روزهای عمر رژیم پهلوی مقدم برغم تمام تلاش هایی كه برای جلوگیری از سقوط نهایی رژیم پهلوی انجام می داد، به خاطر ارتباط او و تماس های نزدیكی كه با بازرگان و برخی از انقلابیون برقرار كرده بود احتمالاً تصور نمی كرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرجام بدی در انتظار او بوده باشد. ناصر مقدم در تمام دوران ریاستش بر ساواك ارتباط بسیار نزدیكی با شخص شاه داشت و هرچه از نیمه سال 1357زمان بیشتری سپری می شد تماس ها، مذاكرات و رایزنی های او با شاه افزایش چشمگیرتری پیدا می كرد. وی در واپسین ماههای عمر رژیم هنوز برخود فرض می دید كه به مناسبت سالروز تولد شاه و فرح طی مراسلاتی به آنان تبریك عرض كرده و با آرزوی سلامت و بهروزی برای آنان، امیدوار باشد كه خاندان پهلوی سالیانی طولانی بر كشور حكمرانی نمایند و او و سازمان تحت مدیریتش (ساواك) از هیچ تلاشی در دفاع از رژیم پهلوی فروگذار نكند. با این احوال منابع موجود نشان نمی دهد كه مقدم تا واپسین دوران عمر به فساد مالی و اقتصادی، اداری و نظایر آن اشتغال داشته است.
منابع موجود نشان می دهد كه مقدم در انتصاب شریف امامی به پست نخست وزیری نقش قابل توجهی داشت و ساواك تحت امر او هم در واقعه كشتار 17 شهریور و حوادث پس از آن از هیچ تلاشی فروگذار نكردند. در تمام ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی مقدم رئیس ساواك در میان دولتمردان و فرماندهان نظامی و در واقع تصمیم گیرندگان حكومت نقش درجه اولی داشت. هنگامی كه آشكار شد شریف امامی در مقام نخست وزیری، از حل بحران پیش رو عاجز مانده است، ناصر مقدم شخص شاه و نیز امریكاییان را متقاعد ساخت تا نخست وزیری نظامی را جایگزین او سازند. سرانجام ناصر مقدم از سوی شاه مأمور شد تا فرد دیگری را برای بدست گیری این مقام و تشكیل كابینه جستجو كند.
منابع موجود نشان می دهد كه مقدم در انتصاب شریف امامی به پست نخست وزیری نقش قابل توجهی داشت و ساواك تحت امر او هم در واقعه كشتار 17 شهریور و حوادث پس از آن از هیچ تلاشی فروگذار نكردند
در حالی كه قراین موجود از بحرانی تر شدن روز افزون اوضاع حكومت حكایت می كرد، ناصر مقدم در مشورت با محافل امریكایی و برخی رجال وابسته به حكومت و با موافقت شاه درصدد برآمد فردی از مخالفان میانه رو شاه را برای بدست گرفتن زمام نخست وزیری متقاعد كند.در این راستا علی امینی كه از سالها قبل مغضوب شاه بود، در ملاقات با مقدم و شاه شروط دشواری را برای پذیرش این مقام پیشنهاد كرد، كه البته مورد موافقت شاه قرار نگرفت؛ و پس از آن مقدم با افرادی دیگر مانند كریم سنجابی و غلامحسین صدیقی هم در این باره مذاكرات متعددی به عمل آورد اما هنگامی كه این افراد هم پیشنهاد مقدم و شاه را برای قبول پست نخست وزیری رد كردند، مقدم به سراغ شاپور بختیار رفت و پس از چند دوره مذاكره بختیار به پیشنهاد مقدم رئیس ساواك جواب مساعد داده و به عنوان آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی از شاه حكم گرفت. در تمام دوران كوتاه نخست وزیری بختیار، مقدم رئیس ساواك ارتباط بسیار نزدیكی با او داشت و جهت كنترل اوضاع بحرانی كشور، كه دیگر زمام آن آشكارا از اختیار رژیم رو به زوال پهلوی خارج شده بود، البته مأیوسانه از هیچ تلاشی فروگذار نمی كرد.
ناصر مقدم تصور نمی كرد پس از پیروزی انقلاب آسیبی متوجه او شود و حتی امیدوار بود دولت بازرگان شغل و سمتی هم به او بدهد. از این رو از كشور خارج نشد و به انتظار حوادث آتی باقی ماند. اما روند تحولات چنانكه او انتظار داشت پیش نرفت و پس از مدتی وی دستگیر و راهی زندان شد. چنانكه منابع موجود نشان می دهد او در زندان هم كماكان امیدوار بود به زودی رهایی یافته و نزد دولتمردان حكومت جدید ارج و قربی پیدا كند.
حتی وعده می داد پس از آزادی موجبات رهایی دیگر زندانیان وابسته به حكومت پهلوی كه با او هم بند بودند را نیز فراهم خواهد كرد. وی نیز مانند سایر بلندپایگان رژیم پهلوی محاكمه و به اعدام محكوم شد و در شامگاه روز 21 فروردین 1358به همراه ده تن دیگر از كارگزاران كشوری و لشكری رژیم پهلوی كه از جمله مهمترین آنان سرلشكر حسن پاكروان دومین رئیس ساواك بود، به جوخه ی اعدام سپرده شد.