حدود ۷۰ سال پیش، در سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳م، در جریان کاوشهای موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی «ارنست هرتسفلد» ایران شناس، مجموعه ای از گل نوشته ها در باروی شمال شرقی تخت جمشید به دست آمد. این مجموعه که مشتمل بر حدود ۳۰هزار لوح بود، متعلق به سالهای ۵۰۹ تا ۴۹۴ ق.م است و به خط میخی ایلامی نوشته شده است. چهار سال بعد، این مجموعه برای مطالعه به طور امانی به دانشگاه شیکاگو سپرده شد. از آن زمان تاکنون، بخشی از نتایج مطالعات محققان این دانشگاه منتشر شده است.
سال گذشته، در بهار ۱۳۸۳، دکتر «گیل استاین»، مدیر موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو، ۳۰۰ گل نوشته از متن های ترجمه شده باروی تخت جمشید را از سوی دانشگاه شیکاگو در جعبه های ضد اسید و ضد رطوبت به ایران بازگرداند. این اسناد که دارای ارزش فرهنگی بسیاری است و بخشی از پیشینه فرهنگی ایرانیان را بازگو می کند، تاکنون در انبار موزه ملی نگهداری می شد. اما پس از دسته بندی و تهیه شناسنامه انگلیسی و فارسی، برای نخستین بار نمایشگاهی از این الواح در موزه ملی تا پایان خرداد ماه برپا شده است. نمایش این تعداد الواح که از نظر موضوعی نیز دسته بندی شده اند، تاکنون در جهان بی سابقه بوده است.
اما از این الواح چه اطلاعاتی به دست می آید؟ شاهرخ رزمجو، سرپرست مرکز مطالعات هخامنشی موزه ملی، توضیح می دهد: بیش از ۳۰ ملت در قلمرو ایران هخامنشی جای داشتند. مرزهای ایران از یک سو، از هند تا یوگسلاوی و بلغارستان در اروپا و از سوی دیگر، از مصر و اتیوپی و لیبی در آفریقا تا مرزهای چین و دشت های سیبری گسترده بود. اداره چنین قلمرو بزرگی در ۲۵۰۰ سال پیش نیاز به نظم و انضباط و سازمان دهی اداری بسیار دقیقی داشت و هخامنشیان توانستند به کمک سازمان دهی بی نظیر خود، نزدیک به دو قرن این امپراتوری را به خوبی اداره کنند. اسناد اداری هخامنشیان بیشتر به خط و زبان ایلامی روی گل نوشته می شد. در کنار آن، از خط و زبان های دیگری مانند آرامی هم استفاده می شد که بیشتر با جوهر روی پوست و چرم و لوح نوشته می شد. الواح ایلامی به نمایش درآمده نمونه ای است از اسناد اداری هخامنشی که شامل پرداخت مواد خوراکی برای موارد گوناگون از طرف دولت است. تعدادی هم رسیدهایی است که در ازای دریافت کالا یا مواد غذایی داده می شد. چون هنوز پول و سکه به طور گسترده استفاده نمی شد.
در آن زمان، تازه داریوش بزرگ سیستم پولی را به وجود آورده بود و هنوز سیستم تبادلی بیشتر از طریق مواد غذایی انجام می شد. تعدادی از متنها محتوی پرداخت های دینی است. این گونه متن ها نشان می دهند که روحانیان ایرانی و ایلامی برای نذر به خدایان یا مراسم مذهبی خود مواجبی از دولت دریافت می کردند و جالب این که هر کدام از ایرانیان یا ایلامیان می توانستند مواجب خدایان را دریافت کنند و برای خدای دیگری به مصرف برسانند. یعنی همکاری بسیار نزدیکی میان دین ها بود. در بعضی متن ها آمده که کالایی که برای یک خدا داده می شد، بعد از اجرای مراسم به کارگران تحویل داده می شد تا آن را مصرف کنند. همین متن های پرداخت های دینی می تواند اطلاعاتی از قبیل خدایان مورد پرستش یا مراسم مذهبی مردمان آن روز به ما بدهد. مثلا از متن ها در می یابیم که مراسمی به نام «لن» وجود داشته است. چگونگی این مراسم مذهبی را دقیقاً نمی دانیم اما ظاهرا مشابه مراسم مسح مسیحیان بوده است. نام خدایانی چون اهورامزدا، میترا، نریوسنگ و سپندارمد هم در این الواح به چشم می خورد و قدمت پرستش این خدایان را نشان می دهد. نکته جالب دیگر این که از ایزدبانو آناهیتا با همه قدمت و جایگاهی که در افکار ایرانیان داشته نامی برده نشده اما پرداخت هایی برای آب، رود و کوه مقدس وجود دارد که شاید با این ایزد بانو بی ارتباط نباشد.
بنابر توضیحات شاهرخ رزمجو، آن چه در این نمایشگاه بسیار مهم است، اثر مهری است روی یکی از این گل نوشته ها که کهن ترین اثر مهر هخامنشی در جهان محسوب می شود. این اثر مهر متعلق به سال ۵۰۰ ق.م یا سال بیست و دوم داریوش است و خود مهر متعلق به کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، یعنی مربوط به سده هفتم پیش از میلاد است. این مهر نقش سواری است نیزه به دست و پیاده ای که نیزه ای از میان بدنش رد شده و کمان شکسته ای در دست دارد. کورش اول در این مهر خود را چنین معرفی می کند: «کورش، پسر چیش پش، پادشاه شهر انشان». یعنی در زمان داریوش هنوز از مهرهای خیلی قدیمی، مربوط به پادشاه چند نسل قبل استفاده می شده است. این مهر از نوع استامپی، مشابه مهرهای امروزی است. علاوه بر مهرهای استامپی، در این نمایشگاه گونه دیگر مهر نیز به نمایش درآمده به نام مهرهای سیلندری. این مهرها با غلتاندن آنها بر روی گل می توانسته بی نهایت شکل ایجاد کند.
کاربرد مهرها همانند امروز برای رسمیت بخشیدن به اسناد بوده است. در این نمایشگاه، یک نمونه قلم نگارش خط میخی نیز به نمایش درآمده است. این قلم به تازگی از حفاریهای دکتر اسماعیل یغمایی در «تل بندو» در فارس پیدا شده و ظاهرا برای نوشتن خط پروتو ایلامی (= ایلامی متقدم) بوده است نه خط میخی فارسی باستان. اما به هر حال، بهترین نمونه ای است که از یک قلم کتابت قدیمی در دست است.
رزمجو در مورد الواح گروه های دیگر میگوید: «سایر گروههای به نمایش درآمده، شامل مواجب مادران، مواجب سفر، مواجب حیوانات، مواجب کارگران و متن های محاسبات است.» سپس در مورد هر گروه توضیحاتی بدین شرح ارایه می دهد: مادرانی که ظاهرا کارمند دولت بودند و در شهرهای فارس، یعنی پارس قدیم، کار میکردند (چون این متنها همگی مربوط به ناحیه مذکور است)، از طرف دولت حق اولاد یا مواجب ویژهای دریافت می کردند. بررسی حقوق و دستمزدها نشان می دهد که در بعضی موارد، حتی با شغل برابر، زنان سه برابر مردان حقوق می گرفتند.
مواجب سفر بخشی به مسافرانی که از شهرهای مختلفی چون قندهار، هند، سارد، مصر، شوش، کرمان و… آمده بودند، داده می شد و بخشی به پیک های پیشتاز تعلق می گرفت. به عبارتی، قدیمی ترین پرداخت سیستم پست جهان در این الواح ثبت شده است. پیک های پیشتاز که در ایلامی «پیَّردَزیش» خوانده شده اند، پیام ها را به سرعت در طول جاده های امپراتوری حمل می کردند و این قدیمی ترین و سریع ترین سیستم پستی جهان بوده که داریوش آن را بنیان نهاده بود. برخی لوح ها جنبه برچسب کالا داشته که با خود کالا فرستاده می شده است. بعضی از متن ها هم به متن های محاسبات معروف اند. این متن ها سالانه اند و گزارش پرداخت ها، برداشت ها و ذخیره سال آینده را در بردارند. این متن ها درست مانند متن های حسابرسی امروزی جدول بندی شده اند و خطوط جدول ها روی الواح نمایان است. متن های محاسباتی از ریاضیات بسیار پیشرفته ای برخوردارند و برای مطالعه آن ها باید علاوه بر ایلامی، بر ریاضی نیز مسلط بود.
روی بیشتر الواح به خصوص الواح محاسباتی، نوشته ها یا علایمی به چشم می خورد به خط آرامی که با مرکب نوشته شده و نشان می دهد از روی این متن ها، آرشیو دیگری تهیه می شد که روی پوست یا چرم به زبان و خط آرامی نوشته می شد و جای دیگری نگهداری می شد. روی بعضی الواح فقط علامتی مبنی بر نسخه برداری به چشم می خورد و روی برخی دیگر، کاملا به آرامی نوشته شده «نسخ»، یعنی «نسخه برداری شد.» آرشیوها به این دلیل بوده که اگر مدارک اصلی از بین رفت، نسخه ای از آن موجود باشد. تعدادی از منابع اصلی این کار نیز شامل پژوهشهایی که دانشگاه شیکاگو روی این الواح انجام داده، به خصوص کتاب هایی که در مورد نقش مهرها تهیه کرده، به نمایش درآمده است.
مرکز مطالعات هخامنشی موزه ملی جدولی نیز از همه هجاهایی که در کتیبه های باروی دوره هخامنشی به کار رفته تهیه کرده است. اما به درستی نمی توان تعداد هجاهای خط ایلامی را مشخص کرد. چون ممکن است برای یک شکل چند صورت مختلف وجود داشته باشد. همچنین در دورههای متفاوت ایلامی، شکل هجاها فرق می کند. اما این جدول و گلها و قلم مخصوص نوشتن خط میخی با نام گوه که از چوب تراشیده شده، به بازدید کنندگان امکان می دهد گل را در دست بگیرند و باگوه و به کمک جدول، هجاهای میخی را به نگارش درآورند و عملا شیوه نگارش دوره باستان را تجربه کنند. همه الواح ایلامی آن چنان که در این نمایشگاه می بینیم، پاک و سالم و خوانا نیستند. بسیاری از الواح خرد شده بودند.
الواح خرد شده را که تعدادشان هم بیشتر شده و به ۳۵ هزار لوح رسیده، مرکز مطالعات هخامنشی موزه ملی در یک پروژه بلند مدت طبقه بندی کرده و به گروه هایی چون نقش مهرهای فرعی (متن و لبه)، متن و نقش، نقش مهر، متن، لبه، مغزی، برچسب و… تقسیم کرده است. نمونه ای از این قطعات نیز به نمایش درآمده است. این قطعات غالبا ناخوانا هستند و مثل پازل بزرگی می مانند که برای مطالعه باید قطعات مربوطه را پیدا کرد و به هم چسباند. همچنین قطعاتی سفالی در این مجموعه پیدا شده است که نشان می دهد این الواح در کوزه های سفالی نگهداری می شده اند.
در این نمایشگاه، ریسمانهای سوخته، یک نمونه گره و یک تارموی انسان هم به چشم می خورد که از داخل الواح به دست آمده اند. ریسمانها و گره به دلیل آتش سوزی تخت جمشید به دست اسکندر سوخته اند و تارموی به دست آمده به رنگ سفید است. مو به مرور زمان سفید و سفت می شود و بعد از صد سال هم نمی توان مو را با رنگ اصلی آن پیدا کرد، مگر اینکه در شرایط خاصی قرار گرفته باشد. از این رو، بر اساس رنگ مو نمی توان سن تقریبی صاحب آن را تشخیص داد. دو طرف همه این الواح سوراخ است. چون از داخل همگی این الواح ریسمان هایی عبور می کرده و از دو طرف لوح دو سر ریسمان بیرون می آمده و به صورت قلابی شکل پیدا می کرده است. به این ترتیب، می توانستند الواح را در جایی برای آرشیو آویزان کنند. معمولا سمت چپ الواح سطح صافی بوده که جای انگشت شست دست چپ است. چون به هنگام نگارش لوح را معمولا در دست چپ نگه می داشتند و از چپ به راست هم می نوشتند. در همین قسمت، لوح مهر می شده و در واقع رسمیت پیدا می کرده است. اگر نوشته ادامه پیدا می کرد، لوح را دور می گرداندند و در پشت لوح نوشته را ادامه می دادند. اگر نوشته پشت لوح را پر می کرد، به همان صورت رها می شد و سطح صاف سمت چپ آن مهر میشد تا به آن رسمیت بدهد. اما اگر فضایی خالی پشت کتیبه باقی ماند، آن فضا را مهر می کردند تا کس دیگری نتواند چیزی آن جا اضافه کند. (درست مانند امروز که انتهای نامه های اداری یا چک را می بندند.)
شاهرخ رزمجو توضیح می دهد که تمامی این الواح مشابه فاکتورهای امروزی است و هیچ گاه مستقیما به ما اطلاعاتی نمی دهند. اطلاعات را باید از داخل آن ها کشید. مثلا واحدهای وزنی آن دوره که برای پرداخت کالاها به کار رفته، از این الواح شناخته میشود: «بر» واحد وزنی جامدات و «مَّریش» واحد وزنی مایعات است. در بعضی متن ها، اسم منشی یا کاتب یا دبیری که متن را نوشته، پایین متن اضافه می شود. ظاهرا آنها که اسم دارند، شخص معروفی بودند که جایگاه خاص اداری داشتند و وقتی نام خود را پایین متن می گذاشتند، می خواستند همه بدانند او چه کسی است.
اما آن سازمان عریض و طویل اداری و اقتصادی چگونه اداره می شد؟ رزمجو می گوید: این سازمان پرداخت های مواد غذایی به عنوان پول برای مصارف مختلف، زیر نظر شخصی اداره می شد به نام «پَرنَکَه» که عموی داریوش بود. او معاون هایی داشت و این معاون ها خود زیردستانی داشتند که مقدار مواجب و مواجب مناطق مختلف را تعیین می کردند. مناطق مختلف مسئولان متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند که کالاها را حمل می کردند و به مناطق تحویل می دادند و کسانی هم بودند که کالاها را تحویل می گرفتند. تمام این ها عضو یک سازمان بسیار منظم و دقیق و برنامه ریزی شده پرداختهای حقوقی به آدم های مختلف بودند.
آیا از این الواح می توان پی برد که زندانیان یا بردگانی هم در این نظام به کار گماشته می شدند؟ رزمجو در پاسخ به این سئوال می گوید: در کتیبه ها، از آدم ها به عنوان آدم های آزاد اسم برده شده که کار می کنند و حقوق می گیرند. کاملا هم زیر نظر هستند، نه از نظر امنیتی و حفاظتی، از این نظر که بدانند هر کس چقدر کار کرده و چقدر باید حقوق بگیرد تا مبادا حقوقش کم شود یا به تعویق بیفتد. وضعیت حقوق ها هم نشان می دهد دستمزد در بعضی موارد خیلی بالا بوده است. اما از اسیر یا برده یا زندانی برای کارها استفاده نمی کردند. ممکن است زندانیانی داشته اند اما از آن ها برای کارهای ساختمانی بهره کشی نمی کردند.
هنرمندان را به این منظور دعوت می کردند و هنرمندان طبق قراردادهایی کار می کردند. مدارک مختلفی هم در این مورد وجود دارد. مانند دعوت نامه ای که ساتراپ مصر برای هنرمندان مصری نوشته بود. در متن های خزانه هم نام هنرمندان، ملیت آنان، کار و میزان دستمزدشان ثبت است.