30-06-2014، 15:05
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.tarikhirani.ir/Images/news/1365491268_tacher2.jpg
تاریخ ایرانی: هشتم آوریل (۱۹ فروردین) با سکته مغزی مارگارت تاچر در ۸۷ سالگی، پرونده زندگی «بانوی آهنین» بسته شد که نه فقط در تاریخ معاصر بریتانیا که در جهان گرفتار جنگ سرد نقشی برجسته ایفا کرد.
مارگارت تاچر، تنها نخستوزیر زن تاریخ بریتانیا از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ بود؛ رهبر حزب محافظهکار که سه بار پیاپی بر مسند ریاست دولت نشست و سیاستهای او بویژه برای بازسازی نظام اقتصادی، آغاز فصل تازهای در انگلیس بود.
شاید درباره سیاستهای او اطلاعات کافی داشته باشید، اما زنی که «بانوی آهنین» لقب گرفته بود را چقدر میشناسید؟
۱- او در ابتدا شیمیدان بود
در سال ۱۹۴۳، مارگارت رابرتز در قالب یک بورسیه راهی آکسفورد شد و تحصیل در رشته علوم طبیعی را آغاز کرد. نخستوزیر آینده در رشتهٔ شیمی تخصص گرفت و به طور ویژه به بلورشناسی علاقمند شد. او اساتید خوبی هم داشت. استاد راهنمای او، دوروتی هاجکین، بعداً در سال ۱۹۶۴ به خاطر کار بر روی اشعهٔ ایکس جایزه نوبل را دریافت کرد.
مارگارت رابرتز پس از اخذ مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد، به عنوان یک شیمیدان محقق در شرکت صنایع پلاستیکی پیایکس در اسکس مشغول کار شد. اگرچه شیمی خیلی زود جایش را به سیاست داد. او وقتی ۲۵ سالش بود، دو بار به عنوان یک محافظهکار برای کسب کرسی حزب کار دارتفورد در پارلمان کاندیدا شد. هرچند هر دوبار شکست خورد اما به عنوان جوانترین کاندیدای زن کشور شهرت زیادی برای خود دست و پا کرد و زندگی سیاسیاش جان گرفت.
۲- صدایش راحت به دست نیامد
صدای مطنطن تاچر شاید ماندگار باشد، اما این صدا طبیعی نبود. خیز او از عضویت در پارلمان تا شماره ۱۰ داونینگ استریت (دفتر نخستوزیری) شاید اتفاق نمیافتاد اگر صدای اصلیاش را حفظ میکرد. تاچر حس میکرد که صدای طبیعیاش بیش از حد بم است تا واقعاً مقتدر به نظر بیاید، بنابراین با یک مربی صدا از تئاتر ملی کار کرد تا تن صدایش را پایین بیاورد. بعد از تمرینات متمرکز تاچر گام صدایش را تا ۴۶ هرتز کاهش داد و در نتیجه صدای او بینابین دامنهٔ صدای مردانه و زنانه قرار گرفت.
۳- او به زنان کاراتهکار نیاز نداشت
در سال ۱۹۷۹ تاچر در یک نشست اقتصادی در ژاپن شرکت کرد. زمانی که او راهی توکیو شد هنوز نخستوزیری تازهکار بود و میزبانانش میترسیدند که یک نخستوزیر زن چطور به نشست خواهد رسید. آنها برای تضمین امنیت تاچر، نقشهای بدیع طراحی کردند: آنها پیشنهاد کردند که یک گروه ۲۰ نفره از زنان کاراتهکار محافظت از او را برعهده بگیرند.
این طرح عجیب تنها یک مانع داشت: تاچر نمیخواست بخشی از این طرح باشد. در سندی که اخیراً منتشر شده، سر جان هانت، وزیر کابینه به نقل از تاچر گفته بود: «خانم تاچر به عنوان یک نخستوزیر در نشست شرکت خواهد کرد نه به عنوان یک زن. خانم نخستوزیر مایل است دقیقا همانطوری با او برخورد شود که با دیگر روسای هیاتهای نمایندگی رفتار میشود... برای مثال اگر برای هر کدام از دیگر رهبران ۲۰ کاراتهکار مرد تعیین میشود، خانم نخستوزیر هم حرفی نخواهد داشت، اما مایل نیست استثنا باشد.»
۴- شوهرش آدم شوخی بود
این نکته برای خوانندگان بریتانیایی چیز عجیبی نیست، چون خبرنگاران داخلی یک روز با دنیس تاچر کیف کردند. دنیس در مورد برخورد با خبرنگاران چنین توصیهای داشت: «جوابشان را ندهید تا گورشان را گم کنند. این کار عصبانیشان میکند.»
دنیس هرگز شرکت در هیچ مصاحبهای را نپذیرفت و به ندرت سخنرانی عمومی داشت، اگر هم داشت مایل بود زود تمام کند. در سال ۱۹۷۹ او تاثیری که بایکوت ورزشی آفریقای جنوبی دوران آپارتاید بر راگبی انگلیس گذاشت را تقبیح کرد و گفت: «ما مردم آزادی هستیم، یک بازی آماتور میکنیم و حق داریم در هر خراب شدهای که دوست داریم بازی کنیم.» حرف او خشم عدهای را برانگیخت.
در دوران نخستوزیری مارگارت تاچر، دنیس جوری رفتار میکرد که افکار عمومی او را یک سیگاری طرفدار دوآتشه گلف که میل زیادی به میگساری دارد، بدانند، حتی او خودش را «سایهوارترین شوهر تاریخ» میخواند. اگرچه مارگارت در کتاب زندگینامهاش نوشت که همسرش «پشتوانهٔ مشورتی زیرکانه و نظرات نافذ بود. او به طور بسیار محسوسی این پشتوانه را بیشتر برای وی حفظ میکرد تا برای جهان خارج.»
در سال ۱۹۹۰ او لقب بارون گرفت و سر دنیس شد. او این عنوان افتخار را با طنز بامزه معمولش پذیرفت: «ممنونم. اما مهمتر این است که به تازگی به عنوان عضو باشگاه گلف سانینگدیل انتخاب شدهام.»
۵- پسرش سیاستمدار پختهای نیست
اگرچه تاچر به خاطر کلام گیرایش شناخته میشد، با این حال فواید استفاده از دیپلماسی و روند سیاسی برای تغییر سریع را درک میکرد. از طرف دیگر، پسر مارگارت، مارک خوب پیش نرفته است. مارک در سال ۲۰۰۴ به دلیل دست داشتن در انجام یک کودتا در گینه استوایی به دردسر افتاد. در طرح پیچیده کودتا قرار بود که با حمله یک مزدور، رئیسجمهور تئودرو اوبیانگ نگوما امباسوگو سرنگون شود و سیاستمدار تبعیدی، سورو موتو جایگزینش شود. از قرار معلوم این طرح کودتا از نظر مالی حامیانی در بریتانیا داشت که میخواستند به ذخایر نفت و گاز طبیعی گینه استوایی دست یابند. سر مارک تاچر حدود ۲۵۰ هزار دلار برای کرایه چندین هلیکوپتر به طرح کودتا کمک مالی کرد. در سال ۲۰۰۵ او در یک دادگاه در آفریقای جنوبی به دلیل نقض قوانین ضد مزدوری به چهار سال زندان تعلیقی و پرداخت جریمه ۵۰۰ هزار دلاری محکوم شد. سر مارک اصرار کرده که او فکر میکرد هزینه کرایه هلیکوپتر را برای یک طرح حفاری و نه یک کودتا پرداخت کرده است، اما در نهایت محکوم شد. در سال ۲۰۰۵، ایالات متحده با وجود اینکه همسر آمریکایی و فرزندانش در آمریکا زندگی میکردند، درخواست ویزای مارک را رد کرد.
کرول، خواهر دوقلوی مارک در سال ۲۰۰۵ خبرساز شد. او برنده نسخه بریتانیایی برنامه «من یک ستارهام، مرا از اینجا ببرید بیرون» شد، او دو هفته را در جنگلهای استرالیا گذرانده بود.
http://www.tarikhirani.ir/Images/news/1365491268_tacher2.jpg
تاریخ ایرانی: هشتم آوریل (۱۹ فروردین) با سکته مغزی مارگارت تاچر در ۸۷ سالگی، پرونده زندگی «بانوی آهنین» بسته شد که نه فقط در تاریخ معاصر بریتانیا که در جهان گرفتار جنگ سرد نقشی برجسته ایفا کرد.
مارگارت تاچر، تنها نخستوزیر زن تاریخ بریتانیا از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ بود؛ رهبر حزب محافظهکار که سه بار پیاپی بر مسند ریاست دولت نشست و سیاستهای او بویژه برای بازسازی نظام اقتصادی، آغاز فصل تازهای در انگلیس بود.
شاید درباره سیاستهای او اطلاعات کافی داشته باشید، اما زنی که «بانوی آهنین» لقب گرفته بود را چقدر میشناسید؟
۱- او در ابتدا شیمیدان بود
در سال ۱۹۴۳، مارگارت رابرتز در قالب یک بورسیه راهی آکسفورد شد و تحصیل در رشته علوم طبیعی را آغاز کرد. نخستوزیر آینده در رشتهٔ شیمی تخصص گرفت و به طور ویژه به بلورشناسی علاقمند شد. او اساتید خوبی هم داشت. استاد راهنمای او، دوروتی هاجکین، بعداً در سال ۱۹۶۴ به خاطر کار بر روی اشعهٔ ایکس جایزه نوبل را دریافت کرد.
مارگارت رابرتز پس از اخذ مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد، به عنوان یک شیمیدان محقق در شرکت صنایع پلاستیکی پیایکس در اسکس مشغول کار شد. اگرچه شیمی خیلی زود جایش را به سیاست داد. او وقتی ۲۵ سالش بود، دو بار به عنوان یک محافظهکار برای کسب کرسی حزب کار دارتفورد در پارلمان کاندیدا شد. هرچند هر دوبار شکست خورد اما به عنوان جوانترین کاندیدای زن کشور شهرت زیادی برای خود دست و پا کرد و زندگی سیاسیاش جان گرفت.
۲- صدایش راحت به دست نیامد
صدای مطنطن تاچر شاید ماندگار باشد، اما این صدا طبیعی نبود. خیز او از عضویت در پارلمان تا شماره ۱۰ داونینگ استریت (دفتر نخستوزیری) شاید اتفاق نمیافتاد اگر صدای اصلیاش را حفظ میکرد. تاچر حس میکرد که صدای طبیعیاش بیش از حد بم است تا واقعاً مقتدر به نظر بیاید، بنابراین با یک مربی صدا از تئاتر ملی کار کرد تا تن صدایش را پایین بیاورد. بعد از تمرینات متمرکز تاچر گام صدایش را تا ۴۶ هرتز کاهش داد و در نتیجه صدای او بینابین دامنهٔ صدای مردانه و زنانه قرار گرفت.
۳- او به زنان کاراتهکار نیاز نداشت
در سال ۱۹۷۹ تاچر در یک نشست اقتصادی در ژاپن شرکت کرد. زمانی که او راهی توکیو شد هنوز نخستوزیری تازهکار بود و میزبانانش میترسیدند که یک نخستوزیر زن چطور به نشست خواهد رسید. آنها برای تضمین امنیت تاچر، نقشهای بدیع طراحی کردند: آنها پیشنهاد کردند که یک گروه ۲۰ نفره از زنان کاراتهکار محافظت از او را برعهده بگیرند.
این طرح عجیب تنها یک مانع داشت: تاچر نمیخواست بخشی از این طرح باشد. در سندی که اخیراً منتشر شده، سر جان هانت، وزیر کابینه به نقل از تاچر گفته بود: «خانم تاچر به عنوان یک نخستوزیر در نشست شرکت خواهد کرد نه به عنوان یک زن. خانم نخستوزیر مایل است دقیقا همانطوری با او برخورد شود که با دیگر روسای هیاتهای نمایندگی رفتار میشود... برای مثال اگر برای هر کدام از دیگر رهبران ۲۰ کاراتهکار مرد تعیین میشود، خانم نخستوزیر هم حرفی نخواهد داشت، اما مایل نیست استثنا باشد.»
۴- شوهرش آدم شوخی بود
این نکته برای خوانندگان بریتانیایی چیز عجیبی نیست، چون خبرنگاران داخلی یک روز با دنیس تاچر کیف کردند. دنیس در مورد برخورد با خبرنگاران چنین توصیهای داشت: «جوابشان را ندهید تا گورشان را گم کنند. این کار عصبانیشان میکند.»
دنیس هرگز شرکت در هیچ مصاحبهای را نپذیرفت و به ندرت سخنرانی عمومی داشت، اگر هم داشت مایل بود زود تمام کند. در سال ۱۹۷۹ او تاثیری که بایکوت ورزشی آفریقای جنوبی دوران آپارتاید بر راگبی انگلیس گذاشت را تقبیح کرد و گفت: «ما مردم آزادی هستیم، یک بازی آماتور میکنیم و حق داریم در هر خراب شدهای که دوست داریم بازی کنیم.» حرف او خشم عدهای را برانگیخت.
در دوران نخستوزیری مارگارت تاچر، دنیس جوری رفتار میکرد که افکار عمومی او را یک سیگاری طرفدار دوآتشه گلف که میل زیادی به میگساری دارد، بدانند، حتی او خودش را «سایهوارترین شوهر تاریخ» میخواند. اگرچه مارگارت در کتاب زندگینامهاش نوشت که همسرش «پشتوانهٔ مشورتی زیرکانه و نظرات نافذ بود. او به طور بسیار محسوسی این پشتوانه را بیشتر برای وی حفظ میکرد تا برای جهان خارج.»
در سال ۱۹۹۰ او لقب بارون گرفت و سر دنیس شد. او این عنوان افتخار را با طنز بامزه معمولش پذیرفت: «ممنونم. اما مهمتر این است که به تازگی به عنوان عضو باشگاه گلف سانینگدیل انتخاب شدهام.»
۵- پسرش سیاستمدار پختهای نیست
اگرچه تاچر به خاطر کلام گیرایش شناخته میشد، با این حال فواید استفاده از دیپلماسی و روند سیاسی برای تغییر سریع را درک میکرد. از طرف دیگر، پسر مارگارت، مارک خوب پیش نرفته است. مارک در سال ۲۰۰۴ به دلیل دست داشتن در انجام یک کودتا در گینه استوایی به دردسر افتاد. در طرح پیچیده کودتا قرار بود که با حمله یک مزدور، رئیسجمهور تئودرو اوبیانگ نگوما امباسوگو سرنگون شود و سیاستمدار تبعیدی، سورو موتو جایگزینش شود. از قرار معلوم این طرح کودتا از نظر مالی حامیانی در بریتانیا داشت که میخواستند به ذخایر نفت و گاز طبیعی گینه استوایی دست یابند. سر مارک تاچر حدود ۲۵۰ هزار دلار برای کرایه چندین هلیکوپتر به طرح کودتا کمک مالی کرد. در سال ۲۰۰۵ او در یک دادگاه در آفریقای جنوبی به دلیل نقض قوانین ضد مزدوری به چهار سال زندان تعلیقی و پرداخت جریمه ۵۰۰ هزار دلاری محکوم شد. سر مارک اصرار کرده که او فکر میکرد هزینه کرایه هلیکوپتر را برای یک طرح حفاری و نه یک کودتا پرداخت کرده است، اما در نهایت محکوم شد. در سال ۲۰۰۵، ایالات متحده با وجود اینکه همسر آمریکایی و فرزندانش در آمریکا زندگی میکردند، درخواست ویزای مارک را رد کرد.
کرول، خواهر دوقلوی مارک در سال ۲۰۰۵ خبرساز شد. او برنده نسخه بریتانیایی برنامه «من یک ستارهام، مرا از اینجا ببرید بیرون» شد، او دو هفته را در جنگلهای استرالیا گذرانده بود.