12-06-2014، 13:33
درباره ی اجرای پرفورمنس “نام من، سُرخ” علی اتحاد
مهسا فرهادی کیا
جنون ویرانگری در هر دورانی دلایل «مشروع» خویش را یافته است: به جرم زندقه یا کفر در طی تاریخ چه کتابها که به آتش کشیده نشده و چه سرهایی که بر سرِ دار نرفت. تعارض میان اندیشه و سیاق فکری آنانی که پیشتر بودند و آنها که سپس آمدند، همواره مکتوبات و مصورات و آثار هنری و فرهنگی بسیاری را به نیستی کشانده است. از اسکندر مقدونی تا مغول و تاتار، ویرانگی همواره بخشی از میراثمان بوده است. خاستگاه، معمولاًچیزی نیست جز حکایت کهن عدم رواداری در رویارویی با مسالۀ «تفاوت» و اندیشۀ جهلناکی که عصارۀ آن این باور است که:« آن چه با ما نیست، بر ماست و آنچه نمی دانیمش، خطرناک است و زیانبار». نخستین بخش از سهگانۀ گنج سوختۀ علی اتحاد بر همین موضوع تمرکز دارد این که چگونه داشتههای فرهنگی بر اثر نادانی و تنگ نظری،جنگ و خونریزی و تعصب و جهل بر باد میروند. نمایشگاه شامل ویدیو چیدمانی است که بر پایۀ یک اثر ادبی شکل میگیرد: نام من سرخ، برگرفته از نام رمان مشهور اورهان پاموک، نویسندۀ ترکیهای که بخش هایی از متن کتاب در قالب ویدیو توسط علی اتحاد و نیکو ترخانی اجرا شد.
در این رمان پاموک به تقابلی میپردازد که میان سنتهای مینیاتور شرقی و قواعد نوین رنسانسی، در تاریخ امپراطوری عثمانی در حدود قرن شانزدهم رخ می دهد. با افزایش روند تبادلات فرهنگی امپراطوری عثمانی با اروپا، تبادلات هنری که به واسطۀ حضور نقاشان اروپایی شکل میگیرد، نفوذ قواعد بصری طبیعت گرایانه همچون پرسپکتیو در مینیاتورهای تخت عثمانی، که تا پیش از این وامدار سنتهای تصویری ایرانی و چینی بود، افزایش مییابد. در این میان گروهی با نگرانی از بین رفتن فرهنگ و هنر «ترک»، به محکوم ساختن جریانهای نوگرا می پردازند و درگیری هایی شکل می گیرد که منجر به قتل مرموز یکی از نقاشان دربار میشود. عنوان رمان، برگرفته از نام گل سرخ اثر مشهور امبراکو است و در هر دو اثر تاریخی، داستان قتلی روایت می شود که در اثر تقابل افکار سنتی و نو رخ میدهد.
اثر ویدیو شامل بخشهایی از کتاب است که در قالب تکگوییهایی توسط دو هنرمند خوانده میشود، نام من سرخ به عنوان یکی از آثار قدرتمند ادبیات پست مدرن واجد چند صدایی است، به این ترتیب که هر فصل کتاب توسط یک فرد یا شیء خاص روایت میشود. در ویدیوآرت حاضر نیز هماهنگ با فرمت رمان، دو صفحۀ نمایشگر در دو دیوار، مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند و از هر نمایشگر تصویر و صدایی متفاوت پخش می شود. چراغ های خاموش گالری، جامههای سیاه هنرمندان در صفحۀ تصویر، در کنار چیدمانی از شمعهای روشن که به آیین گورستان بر روی دو میز قرار گرفته اند تا هرکه خواست به پاس یادبود آنچه در گذشته ، ویران یا تباه شده است و حتی به واسطۀ تقدسی که از مرگ یافته است -مانند شمعهای یک مکان مقدس- آنها را روشن کند. اتحاد و ترخانی با چهرۀ مغموم، چشمان اشکبار و صدای لرزان و اندوهناک بخشهایی از کتاب را زمزمه میکنند: «کسانی که همه چیز را گناه میدانند، تمام نقاشیها را خط خطی خواهند کرد. نقاشیهایمان را پاره پاره و از آنها برای نقاشیهای دیگر استفاده میکنند یا به بازی و سخره خواهند گرفت …شاهزادههای کم سن و سال نگارههایمان را با قلمهای مشقی خراب میکنند. چشم انسانها را سوراخ خواهند کرد، آب بینیشان را به صفحات خواهند مالید… صحنههای شگفت مرگ و جنگ، پادشاهانی که با ظرافت مشغول شکارند و آهوانی که با همان ظرافت رمیده اند… ستارهها، درختان سرو شبح مانند و نقشهای سرخ فام عشق، مرگ، همه و همه نابود خواهند شد… همه و همه نابود خواهند شد..» و ویدیو با تکرار جملۀ آخر همچون مرثیهای دردناک خاتمه مییابد. ادبیات بینظیر کتاب که در قالب جملاتی در سوگ ویرانی و در پیشگویی آن، به زیبایی نگارهها را به تصویر می کشد، با اجرای پراحساس و ماهرانۀ هنرمندان و منطبق با محتوای اثر، ترکیبی تاثیرگذار را شکل میدهند. از آن خودسازی فضا در به کارگیری محیط گالری نیز به خوبی به خدمت یکپارچگی و انسجام مجموعه آمده است.
در بخش دیگری از چیدمان پا به اتاقی پر از خاک میگذاریم که ورق پارههایی از صحنههای نگارههای ایرانی، مچاله و چروکیده در آن مدفون است، زمانی که پا بر این خاک میگذاری زیر قدمهایت به سستی فرو میرود، و بقایای نگارههای دلفریب ، همچون استخوانهای اجسادی بازیافته از دل ویرانه های زلزله زده، بیرون زده، گویی بر وجدان معذبمان چنگ می زنند. کلیت این مجموعه اما حول محور انتخاب میچرخد، عنصری که پس از دوشان، بار مفهومگرایی را در هنر معاصر به دوش میکشد، هنر معاصر در بسیاری موارد «انتخاب» را جایگزین «ساختن» میکند و از این منظر با گزینش عنصری فکری، فرهنگی یا بصری و وارد کردن آن به درون زمینۀ حاضر اثر هنری، به خلق ارجاعاتی تازه میپردازد. هنرمند در این مجموعه با انتخاب یک اثر ادبی از زمینۀ جغرافیایی متفاوت، و خوانش آن در جغرافیای حاضر، از دغدغههای مشترکی نشانی میدهد، از تجربۀ دردناک تاریخی که بازخوانیش در فضای زیستی ما همخوان است و همساز با تجارب تاریخیمان . از این رو عامل انتخابگری او، منجر به شکل گیری دلالتهایی اینزمانی- این مکانی از روایتی می شود که آن را طرح کرده است: زخمهای عمیق سوختن، پاره پاره شدن و در همکوبیده شدن بر تن تصاویر، نوشتارها و بناهایی که دیرزمانی است برای ما تصویری آشناست.
بهمن ماه سال 92