19-05-2014، 9:14
امير خسرو دهلوي
امير ناصرالدين ابوالحسن خسرو بن امير سيفالدين محمود دهلوى از عارفان و شاعران نامآور پارسىگوى هندوستان در نيمه دوم قرن هفتم و آغاز قرن هشتم هجرى است. پدرش سيفالدين محمود از اميران قبيله لاچين، از ترکان ختائى ماوراءالنهر ساکن شهر کش بود و بههمين سبب به 'امير لاچين' شهرت داشت.
امير خسرو بهسال ۶۵۱ هجرى در قصبه مؤمنآباد (= پتيالي) دهلىزاه شد. درباره ميلاد امير خسرو داستانهاى خارقالعاده نقل شده است. بنابر بعضى مأخذها در کودکى بههمراه دو برادرش عزالدين علىشاه و نصيرالدين محمود به شرف دستبوس شيخ نظامالدين اولياء (م ۷۲۵ هـ) از بزرگان مشايخ چشتيه نائل گشت. برخى ديگر از مآخذها اين دستبوس را در سالهاى دوران بلوغ اميرخسرو ذکر کردهاند و اين شيخ بزرگ چشتيه را مشوق امير خسرو در ساختن شعرهاى 'عشقانگيز و زلف و خالآميز' و بهطرز 'صفاهانيان' مىدانند. ظاهراً امير خسرو در خدمت همين پير با خواجه حسن دهلوى شاعر معروف و ضياءالدين برنى مؤلف تاريخ فيروزشاهى آشنائى يافت.
خسرو در جوانى از تحصيل بسيارى از دانشهاى متداول زمان فارغ شد و چون بهحد رشد رسيد به دربار غياثالدين بَلَبَن (۶۶۴-۶۸۶ هـ) راه جست و سپس در خدمت پسر بزرگ او يعنى ملکمحمد قاآن حاکم مولتان به مولتان رفت، تا در سال ۶۸۴ که ملکمحمد در جنگ با مغولان کشته شد، اميرخسرو و خواجه حسن دهلوى در معرکه به اسارت مغول افتادند اما پس از دوسال رهائى يافته و به دهلى بازگشتند. پس از فوت غياثالدين بلبن در سال ۶۸۶، خسرو ملازم درگاه معزالدين کيقباد (۶۸۶-۶۸۹ هـ) و سپس مقرب درگاه جلالالدين فيروزشاه خلجى (۶۸۹-۶۹۵ هـ) شد و مانند پدر و برادر خود در زمرهٔ اميران درآمد و به 'اميرخسرو' اشتهار يافت. وى از اين پس نيز در دستگاه سلاطين دهلى بود تا دور سلطنت به تُغلُق شاهيه رسيد. غياثالدين تُغلُقشاه (۷۲۰-۷۲۵) که تغلقنامهٔ اميرخسرو بهنام او است بر مرتبت امير افزود و امير در سفر تغلقشاه به بنگاله همراه او بود و در بازگشت از آن ديار بهسال ۷۲۵ هجري، چون در راه شنيد که مرادش شيخ نظامالدين اولياء درگذشته است، ترک خدمت گفت و به دهلى شتافت و مجاور قبر مرشد خويش گرديد و هرچه داشت به بينوايان بخشيد و بعد از شش ماه در ذىقعدهٔ سال ۷۲۵ هجرى بدرود حيات گفت و در جوار نظام اولياء بهخاک سپرده شد. اميرخسرو با آنکه زندگى خويش را در خدمت شاهان مىگذراند از مصاحبت شيخ و پيشواى اعتقادى خود نظامالدين غافل نبود، چندانکه محرم اسرار وى شد و کتابهاى خود را پس از اتمام بهنظر شيخ مىرسانيد و دربارهٔ اين ارادت و نزديکى وى به شيخ در تذکرهها و ترجمهها حکايتها آمده است (رجوع شود به سيرالاولياء، ص ۳۰۰ به بعد و تاريخ فرشته، ج ۲، ص ۷۵۶).
اميرخسرو علاوه بر اطلاعات وسيع از زبانهاى فارسى و ترکى و عربى و ادبيات اين هر سه زبان، به زبان هندى و ادب آن نيز آشنائى داشت. در نظم و نثر هر دو استاد و در موسيقى هندى و ايرانى ماهر و توانا بوده است. به او آوازى خوش نسبت دادهاند و گفتهاند سيزده پرده و نغمه ابداع کرده است. وى يکى از پرکارترين شاعران پارسىگوى است.
آثار دهلوى
ديوان خسرو شامل انواع مختلف شعر غير از مثنوىهاى او است که شاعر خود در پنج دفتر 'پنجگنج' مرتب ساخته و آن را بهنامهاى 'تحفةالصغر' ، 'وسطالحيات' ، 'غرةالکمال' ، 'بقيهٔ نقيّه' و 'نهايةالکمال' ناميده است. مثنوىهاى هشتگانهٔ وى که به 'ثمانيهٔ خسرويه' نيز مشهور است و بخشى از آنها در نظيرهگوئى بر نظامى سروده شده است بهعلاوهٔ دو مثنوى ديگر عبارتست از:
۱. منظومهٔ دَولرانى خضرخان به بحر هزج مثمن مقصور يا محذوف در داستان عشق خضرخان پسر علاءالدين محمدشاه خلجى با 'ديولدي' دختر راجهٔ گجرات مشتمل بر ۴۵۱۹ بيت.
۲. تاجالفتوح، منظومهاى است مربوط به سال اول جلوس جلالالدين فيروزشاه، به بحر هزج مثمن مقصور يا محذوف.
۳. نه سپهر، منظومهاى است بر نه باب و هر باب در بحرى مستقل که اميرخسرو بهسال ۷۱۸ آن را بهنام قطبالدين مبارکشاه خلجى ساخته است.
۴. تُغلُقنامه، در ذکر احوال غياثالدين تغلقشاه سردودمان شاهان تغلقيهٔ دهلى.
۵. معطلالانوار، به بحر سريع در جواب مخزنالاسرار نظامى در سه هزار و سيصد و ده بيت و در موضوع توحيد و تحقيق و تهذيب و تربيت که در سال ۶۹۸ سروده شد.
۶. شيرين و خسرو بهبحر هزج مثمن مقصور يا محذوف که شاعر به تقليد از خسرو و شيرين نظامى و در موضوع همان منظومه و مشتمل بر ۴۱۲۴ بيت در رجب سال ۶۹۸ به انجام رسانيد.
۷. مجنون و ليلى، به تقليد از ليلى و مجنون و مشتمل بر ۲۶۶۰ بيت که آن را نيز در سال ۶۹۸ سرود.
۸. آئينه اسکندرى در جواب اسکندرنامهٔ نظامى به بحر متقارب مثمن مقصور يا محذوف در ۴۴۵۰ بيت که به سال ۶۹۹ به انجام رسيد.
۹. هشت بهشت در جواب هفت پيکر نظامى در موضوع عشق بهرام گور با دلارام. اين منظومه را اميرخسرو در ۳۳۵۲ بيت و به سال ۷۰۱ سرود.
۱۰. قران سعدين، مثنوى است به بحر سريع در موضوع مناسبات و مراسلات معزالدين کيقباد پسر بغراخان با پدر خود که اميرخسرو آن را در ۳۶ سالگى خود و در مدتى کوتاه بهنظم آورد ولى مهارت و قدرت او در شاعرى در اين منظومه مشهود است.
اميرخسرو گذشته از ديوان و مثنوىهاى يادشده مجموعهٔ شعرى بهنام 'جواهر خسروى' دارد مشتمل بر موضوعهاى مختلف که بيشتر تفننى است و شرح آنها چنين است: نصاب بدايع العجايب؛ گهريال اميرخسرو که منظومهٔ کوتاهى است در حساب انگشتان؛ مثنوى شهر آشوب مرکب از ۶۷ رباعي؛ خالق بارى که نصابى است براى زبان هندى و به چندين بحر است؛ چيستان مرکب از قطعههائى به هندي.
کتابهاى نثر اميرخسرو عبارتست از: 'خزائن الفتوح' معروف به تاريخ علائى، در تاريخ سلطان علاءالدين محمد خلجى؛ 'افضلالفوايد' متضمن ملفوظات نظامالدين اولياء مراد اميرخسرو؛ 'رسائلالاعجاز' يا اعجاز خسروى در ذکر قواعد انشاء زبان فارسي.
سبک و روش دهلوى
اميرخسرو دهلوى بىترديد بزرگترين شاعر پارسىگوى هند و يکى از شاعران شيرينسخن و نيرومند فارسى است. او در غزل از سعدى و در مثنوى از نظامى و در موعظه و حکمت از سنائى و خاقانى و در قصيده از رضىالدين نيشابورى و کمالالدين اسماعيل پيروى کرده است. به اين سبب خواننده در شعر اين شاعر به سبکهاى مختلف باز مىخورد که در عين حال به يارى طبع روان و ذوق خداداد و حدّت ذهن و به سبب اينکه در محيط جديدى از ادب فارسى تربيت شده و لهجهاى نو و ترکيبهائى تازه و انديشههائى خاص نصيبش گرديده بود طبعاً تازگىهاى بسيار و مضمونهاى نو فراوان در سخن وى مشاهده مىشود و شاعران و نويسندگان بعد از او بارها از او به استادى ياد کردهاند.
امير ناصرالدين ابوالحسن خسرو بن امير سيفالدين محمود دهلوى از عارفان و شاعران نامآور پارسىگوى هندوستان در نيمه دوم قرن هفتم و آغاز قرن هشتم هجرى است. پدرش سيفالدين محمود از اميران قبيله لاچين، از ترکان ختائى ماوراءالنهر ساکن شهر کش بود و بههمين سبب به 'امير لاچين' شهرت داشت.
امير خسرو بهسال ۶۵۱ هجرى در قصبه مؤمنآباد (= پتيالي) دهلىزاه شد. درباره ميلاد امير خسرو داستانهاى خارقالعاده نقل شده است. بنابر بعضى مأخذها در کودکى بههمراه دو برادرش عزالدين علىشاه و نصيرالدين محمود به شرف دستبوس شيخ نظامالدين اولياء (م ۷۲۵ هـ) از بزرگان مشايخ چشتيه نائل گشت. برخى ديگر از مآخذها اين دستبوس را در سالهاى دوران بلوغ اميرخسرو ذکر کردهاند و اين شيخ بزرگ چشتيه را مشوق امير خسرو در ساختن شعرهاى 'عشقانگيز و زلف و خالآميز' و بهطرز 'صفاهانيان' مىدانند. ظاهراً امير خسرو در خدمت همين پير با خواجه حسن دهلوى شاعر معروف و ضياءالدين برنى مؤلف تاريخ فيروزشاهى آشنائى يافت.
خسرو در جوانى از تحصيل بسيارى از دانشهاى متداول زمان فارغ شد و چون بهحد رشد رسيد به دربار غياثالدين بَلَبَن (۶۶۴-۶۸۶ هـ) راه جست و سپس در خدمت پسر بزرگ او يعنى ملکمحمد قاآن حاکم مولتان به مولتان رفت، تا در سال ۶۸۴ که ملکمحمد در جنگ با مغولان کشته شد، اميرخسرو و خواجه حسن دهلوى در معرکه به اسارت مغول افتادند اما پس از دوسال رهائى يافته و به دهلى بازگشتند. پس از فوت غياثالدين بلبن در سال ۶۸۶، خسرو ملازم درگاه معزالدين کيقباد (۶۸۶-۶۸۹ هـ) و سپس مقرب درگاه جلالالدين فيروزشاه خلجى (۶۸۹-۶۹۵ هـ) شد و مانند پدر و برادر خود در زمرهٔ اميران درآمد و به 'اميرخسرو' اشتهار يافت. وى از اين پس نيز در دستگاه سلاطين دهلى بود تا دور سلطنت به تُغلُق شاهيه رسيد. غياثالدين تُغلُقشاه (۷۲۰-۷۲۵) که تغلقنامهٔ اميرخسرو بهنام او است بر مرتبت امير افزود و امير در سفر تغلقشاه به بنگاله همراه او بود و در بازگشت از آن ديار بهسال ۷۲۵ هجري، چون در راه شنيد که مرادش شيخ نظامالدين اولياء درگذشته است، ترک خدمت گفت و به دهلى شتافت و مجاور قبر مرشد خويش گرديد و هرچه داشت به بينوايان بخشيد و بعد از شش ماه در ذىقعدهٔ سال ۷۲۵ هجرى بدرود حيات گفت و در جوار نظام اولياء بهخاک سپرده شد. اميرخسرو با آنکه زندگى خويش را در خدمت شاهان مىگذراند از مصاحبت شيخ و پيشواى اعتقادى خود نظامالدين غافل نبود، چندانکه محرم اسرار وى شد و کتابهاى خود را پس از اتمام بهنظر شيخ مىرسانيد و دربارهٔ اين ارادت و نزديکى وى به شيخ در تذکرهها و ترجمهها حکايتها آمده است (رجوع شود به سيرالاولياء، ص ۳۰۰ به بعد و تاريخ فرشته، ج ۲، ص ۷۵۶).
اميرخسرو علاوه بر اطلاعات وسيع از زبانهاى فارسى و ترکى و عربى و ادبيات اين هر سه زبان، به زبان هندى و ادب آن نيز آشنائى داشت. در نظم و نثر هر دو استاد و در موسيقى هندى و ايرانى ماهر و توانا بوده است. به او آوازى خوش نسبت دادهاند و گفتهاند سيزده پرده و نغمه ابداع کرده است. وى يکى از پرکارترين شاعران پارسىگوى است.
آثار دهلوى
ديوان خسرو شامل انواع مختلف شعر غير از مثنوىهاى او است که شاعر خود در پنج دفتر 'پنجگنج' مرتب ساخته و آن را بهنامهاى 'تحفةالصغر' ، 'وسطالحيات' ، 'غرةالکمال' ، 'بقيهٔ نقيّه' و 'نهايةالکمال' ناميده است. مثنوىهاى هشتگانهٔ وى که به 'ثمانيهٔ خسرويه' نيز مشهور است و بخشى از آنها در نظيرهگوئى بر نظامى سروده شده است بهعلاوهٔ دو مثنوى ديگر عبارتست از:
۱. منظومهٔ دَولرانى خضرخان به بحر هزج مثمن مقصور يا محذوف در داستان عشق خضرخان پسر علاءالدين محمدشاه خلجى با 'ديولدي' دختر راجهٔ گجرات مشتمل بر ۴۵۱۹ بيت.
۲. تاجالفتوح، منظومهاى است مربوط به سال اول جلوس جلالالدين فيروزشاه، به بحر هزج مثمن مقصور يا محذوف.
۳. نه سپهر، منظومهاى است بر نه باب و هر باب در بحرى مستقل که اميرخسرو بهسال ۷۱۸ آن را بهنام قطبالدين مبارکشاه خلجى ساخته است.
۴. تُغلُقنامه، در ذکر احوال غياثالدين تغلقشاه سردودمان شاهان تغلقيهٔ دهلى.
۵. معطلالانوار، به بحر سريع در جواب مخزنالاسرار نظامى در سه هزار و سيصد و ده بيت و در موضوع توحيد و تحقيق و تهذيب و تربيت که در سال ۶۹۸ سروده شد.
۶. شيرين و خسرو بهبحر هزج مثمن مقصور يا محذوف که شاعر به تقليد از خسرو و شيرين نظامى و در موضوع همان منظومه و مشتمل بر ۴۱۲۴ بيت در رجب سال ۶۹۸ به انجام رسانيد.
۷. مجنون و ليلى، به تقليد از ليلى و مجنون و مشتمل بر ۲۶۶۰ بيت که آن را نيز در سال ۶۹۸ سرود.
۸. آئينه اسکندرى در جواب اسکندرنامهٔ نظامى به بحر متقارب مثمن مقصور يا محذوف در ۴۴۵۰ بيت که به سال ۶۹۹ به انجام رسيد.
۹. هشت بهشت در جواب هفت پيکر نظامى در موضوع عشق بهرام گور با دلارام. اين منظومه را اميرخسرو در ۳۳۵۲ بيت و به سال ۷۰۱ سرود.
۱۰. قران سعدين، مثنوى است به بحر سريع در موضوع مناسبات و مراسلات معزالدين کيقباد پسر بغراخان با پدر خود که اميرخسرو آن را در ۳۶ سالگى خود و در مدتى کوتاه بهنظم آورد ولى مهارت و قدرت او در شاعرى در اين منظومه مشهود است.
اميرخسرو گذشته از ديوان و مثنوىهاى يادشده مجموعهٔ شعرى بهنام 'جواهر خسروى' دارد مشتمل بر موضوعهاى مختلف که بيشتر تفننى است و شرح آنها چنين است: نصاب بدايع العجايب؛ گهريال اميرخسرو که منظومهٔ کوتاهى است در حساب انگشتان؛ مثنوى شهر آشوب مرکب از ۶۷ رباعي؛ خالق بارى که نصابى است براى زبان هندى و به چندين بحر است؛ چيستان مرکب از قطعههائى به هندي.
کتابهاى نثر اميرخسرو عبارتست از: 'خزائن الفتوح' معروف به تاريخ علائى، در تاريخ سلطان علاءالدين محمد خلجى؛ 'افضلالفوايد' متضمن ملفوظات نظامالدين اولياء مراد اميرخسرو؛ 'رسائلالاعجاز' يا اعجاز خسروى در ذکر قواعد انشاء زبان فارسي.
سبک و روش دهلوى
اميرخسرو دهلوى بىترديد بزرگترين شاعر پارسىگوى هند و يکى از شاعران شيرينسخن و نيرومند فارسى است. او در غزل از سعدى و در مثنوى از نظامى و در موعظه و حکمت از سنائى و خاقانى و در قصيده از رضىالدين نيشابورى و کمالالدين اسماعيل پيروى کرده است. به اين سبب خواننده در شعر اين شاعر به سبکهاى مختلف باز مىخورد که در عين حال به يارى طبع روان و ذوق خداداد و حدّت ذهن و به سبب اينکه در محيط جديدى از ادب فارسى تربيت شده و لهجهاى نو و ترکيبهائى تازه و انديشههائى خاص نصيبش گرديده بود طبعاً تازگىهاى بسيار و مضمونهاى نو فراوان در سخن وى مشاهده مىشود و شاعران و نويسندگان بعد از او بارها از او به استادى ياد کردهاند.