29-04-2014، 13:19
دعوای کودکان
علی یک بچه 3 ساله است که گاه گاهی برادر خود را میزند. این کار چیزی شبیه به زورگویی است. برای علی مهم نیست که مادرش راجع به او چه فکری میکند. علی نمیداند چگونه در این سن احساسات خود را بروز دهد. مادرش میگوید من اصلا رفتارهای کودکم را دوست ندارم.
وقتی كه كودك راه رفتن و تكلم را بیاموزد روشهای بیان مشكلات هیجانی او هم توسعه مییابد. در این حال ممكن است مشكلات هیجانی خود را از راه تخریب و عدم تحرك و مخالفتجویی و منفیكاری و مانند اینها ابراز كند. کودکان نو پا به طور مداوم علت و معلول ها را امتحان میکنند. با خود میگویند اگر من این کار را انجام دهم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و آنها تنها وسیله خود را به کار میگیرند. آنها مهارتی ندارند تا به روشی منطقی آنچه را که میخواهند به دست آورند، بنابراین ممکن است به طور سمج و سرسخت عمل کنند.
با این وجود درست نیست که بنشینید و کودکانتان هر کار که میخواهند انجام بدهند. اگر حالا دخالت نکنید و وارد عمل نشوید وقتی بزرگتر میشوند به فردی کاملا زورگو تبدیل میشوند، چون که راه دیگری برای رفع احتیاجات خود پیدا نمیکنند. در اینجا بعضی راهها برای پایان دادن به پرخاشگری کودکان را مطالعه کنید.
به کدام دلیل کودک کتک کاری می کند؟
شاید عصبانی است : عصبانیت شایعترین مشكل بچههاست. این عصبانیت در واقع تجلی درد و ناكامی كودك به دلیل ناتوانی او در كنترل جهان اطراف است. از آنجا كه كودك نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است اما وسیله كافی برای ابراز ناامیدی را ندارد و همین او را بیش از پیش ناامید كرده و از عصبانیت منفجر میكند. در نهایت او با تنها وسیلهای كه در اختیار دارد به دیگران حمله میكند یعنی با كتك زدن.
جلب توجه منفی میکند: كودك نیاز به توجه دارد بهطور معمول او ترجیح میدهد از راههای مثبت یعنی با انجام كارهای خوب این توجه را بهدست آورد اما اگر تشویق كارهای خوب به اندازه كافی نباشد و كودك مورد بیتوجهی قرار گیرد، برای او توجه منفی هم بهتر از بیتوجهی است. كودكی كه اغلب مورد غفلت واقع میشود ممكن است پس از مدتی كشف كند كه اگر جنگ و دعوا راه بیندازد و دیگران را بزند در مركز توجه دیگران قرار میگیرد.
هیجاناتش برونیسازی میکند: پسربچهها یک مکانیسم دفاعی دارند که به آن برونیسازی کردن میگویند. به این معنا که اگر یک مشکل روانشناختی داشته باشند معمولا با درگیر شدن با محیط سعی میکنند آن مشکل را برطرف کنند یا هیجان منفی را کم کنند. در دخترها بیشتر به این صورت است که آنها را درونیسازی میکنند.
سه عامل وجود دارد که در بیماریها باید به آن توجه شود؛ یکی رفتار انفعالی جدی است که در آن کودک کاری به کسی ندارد و برای خودش بازی میکند، دوم رفتار پرخاشگرانه و دیگری رفتار وسواسگونه است. اگر این 3 نوع رفتار در کودکان مشاهده شود باید حتما با مشاور مشورت شود تا بررسی انجام و اطمینان حاصل شود که مسئله خاصی وجود ندارد. والدین باید توجه داشته باشند که هرکدام از این رفتارها باید در مدت طولانی با کودک همراه باشد تا نیاز به بررسی داشته باشد اما به طور کلی علل و درمان متفاوتی برای این نوع رفتار وجود دارد.
عامل دیگر میتواند جلب کردن توجه منفی باشد. بیتوجهی والدین میتواند برای کودکان تولید خشم کند و در این صورت رفتارهای ناسازگارانهای از خود نشان میدهند. وقتی چنین رفتاری بروز میکند والدین مجبورند به آن رفتار توجه کنند. به این ترتیب کودک توجهی را که ندارد از این طریق کسب میکند و در او تقویت میشود.
نداشتن الگوی خوب: كودكان اگر ببینند والدین آنها تنبیه بدنی را بهكار میبرند، بیشتر تمایل به کتک زدن بچه های دیگر پیدا میكنند. اگر راجع به رفتار خشن كودك نگران هستید، نباید به او اجازه دهید شما را در حال كتك زدن حتی بهعنوان تنبیه ببیند.
اختلال بیشفعالی: مسئله دیگری که وجود دارد طیف اختلالات بیشفعالی و اختلال سلوک و نافرمانی مقابلهای است که اگر در تاریخچه خانوادگی چنین مشکلاتی وجود داشته باشد میتواند به ارث برسد و کودک از همان ابتدا حالت ناسازگارانهای داشته باشد. سۆال مهم اینجاست که این کودک از قبل این حالت را داشته یا به تازگی این رفتار را شروع کرده، تاریخچه خانوادگی این کودک و شرایط خانوادگی در این رفتار کودک بسیار مهم است.
این یک نشانه است: نمیتوان به صورت واضح درباره مشکل این کودک صحبت کرد چون طیف عوامل گوناگونی در بروز رفتار موثر است اما در میان پسربچهها این یک نشانه است. ممکن است این رفتار در یک جایی از خانواده یادگیری یا تقویت شده باشد. ممکن است مادر افسرده هنگام رسیدگی به کودک پرخاش کرده باشد.
علی یک بچه 3 ساله است که گاه گاهی برادر خود را میزند. این کار چیزی شبیه به زورگویی است. برای علی مهم نیست که مادرش راجع به او چه فکری میکند. علی نمیداند چگونه در این سن احساسات خود را بروز دهد. مادرش میگوید من اصلا رفتارهای کودکم را دوست ندارم.
وقتی كه كودك راه رفتن و تكلم را بیاموزد روشهای بیان مشكلات هیجانی او هم توسعه مییابد. در این حال ممكن است مشكلات هیجانی خود را از راه تخریب و عدم تحرك و مخالفتجویی و منفیكاری و مانند اینها ابراز كند. کودکان نو پا به طور مداوم علت و معلول ها را امتحان میکنند. با خود میگویند اگر من این کار را انجام دهم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و آنها تنها وسیله خود را به کار میگیرند. آنها مهارتی ندارند تا به روشی منطقی آنچه را که میخواهند به دست آورند، بنابراین ممکن است به طور سمج و سرسخت عمل کنند.
با این وجود درست نیست که بنشینید و کودکانتان هر کار که میخواهند انجام بدهند. اگر حالا دخالت نکنید و وارد عمل نشوید وقتی بزرگتر میشوند به فردی کاملا زورگو تبدیل میشوند، چون که راه دیگری برای رفع احتیاجات خود پیدا نمیکنند. در اینجا بعضی راهها برای پایان دادن به پرخاشگری کودکان را مطالعه کنید.
به کدام دلیل کودک کتک کاری می کند؟
شاید عصبانی است : عصبانیت شایعترین مشكل بچههاست. این عصبانیت در واقع تجلی درد و ناكامی كودك به دلیل ناتوانی او در كنترل جهان اطراف است. از آنجا كه كودك نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است اما وسیله كافی برای ابراز ناامیدی را ندارد و همین او را بیش از پیش ناامید كرده و از عصبانیت منفجر میكند. در نهایت او با تنها وسیلهای كه در اختیار دارد به دیگران حمله میكند یعنی با كتك زدن.
جلب توجه منفی میکند: كودك نیاز به توجه دارد بهطور معمول او ترجیح میدهد از راههای مثبت یعنی با انجام كارهای خوب این توجه را بهدست آورد اما اگر تشویق كارهای خوب به اندازه كافی نباشد و كودك مورد بیتوجهی قرار گیرد، برای او توجه منفی هم بهتر از بیتوجهی است. كودكی كه اغلب مورد غفلت واقع میشود ممكن است پس از مدتی كشف كند كه اگر جنگ و دعوا راه بیندازد و دیگران را بزند در مركز توجه دیگران قرار میگیرد.
هیجاناتش برونیسازی میکند: پسربچهها یک مکانیسم دفاعی دارند که به آن برونیسازی کردن میگویند. به این معنا که اگر یک مشکل روانشناختی داشته باشند معمولا با درگیر شدن با محیط سعی میکنند آن مشکل را برطرف کنند یا هیجان منفی را کم کنند. در دخترها بیشتر به این صورت است که آنها را درونیسازی میکنند.
سه عامل وجود دارد که در بیماریها باید به آن توجه شود؛ یکی رفتار انفعالی جدی است که در آن کودک کاری به کسی ندارد و برای خودش بازی میکند، دوم رفتار پرخاشگرانه و دیگری رفتار وسواسگونه است. اگر این 3 نوع رفتار در کودکان مشاهده شود باید حتما با مشاور مشورت شود تا بررسی انجام و اطمینان حاصل شود که مسئله خاصی وجود ندارد. والدین باید توجه داشته باشند که هرکدام از این رفتارها باید در مدت طولانی با کودک همراه باشد تا نیاز به بررسی داشته باشد اما به طور کلی علل و درمان متفاوتی برای این نوع رفتار وجود دارد.
عامل دیگر میتواند جلب کردن توجه منفی باشد. بیتوجهی والدین میتواند برای کودکان تولید خشم کند و در این صورت رفتارهای ناسازگارانهای از خود نشان میدهند. وقتی چنین رفتاری بروز میکند والدین مجبورند به آن رفتار توجه کنند. به این ترتیب کودک توجهی را که ندارد از این طریق کسب میکند و در او تقویت میشود.
نداشتن الگوی خوب: كودكان اگر ببینند والدین آنها تنبیه بدنی را بهكار میبرند، بیشتر تمایل به کتک زدن بچه های دیگر پیدا میكنند. اگر راجع به رفتار خشن كودك نگران هستید، نباید به او اجازه دهید شما را در حال كتك زدن حتی بهعنوان تنبیه ببیند.
اختلال بیشفعالی: مسئله دیگری که وجود دارد طیف اختلالات بیشفعالی و اختلال سلوک و نافرمانی مقابلهای است که اگر در تاریخچه خانوادگی چنین مشکلاتی وجود داشته باشد میتواند به ارث برسد و کودک از همان ابتدا حالت ناسازگارانهای داشته باشد. سۆال مهم اینجاست که این کودک از قبل این حالت را داشته یا به تازگی این رفتار را شروع کرده، تاریخچه خانوادگی این کودک و شرایط خانوادگی در این رفتار کودک بسیار مهم است.
این یک نشانه است: نمیتوان به صورت واضح درباره مشکل این کودک صحبت کرد چون طیف عوامل گوناگونی در بروز رفتار موثر است اما در میان پسربچهها این یک نشانه است. ممکن است این رفتار در یک جایی از خانواده یادگیری یا تقویت شده باشد. ممکن است مادر افسرده هنگام رسیدگی به کودک پرخاش کرده باشد.