ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
فِکـــرَتـــــ اَز سَـــَرمـ اُفتـــاد ...
بـهـ هَمیـــنـ راحَتــیـــ !!
نـَـهـ آسمــانـ بِــهـ زَمیـــنـ آمَــد و نَــهـ دُنیـــا تیـــرِه و تــار شُــد ..
ســادِه تـَـر اَز آنچِـــهـ کِــهـ فِکـــرَشـ را میـ کَـــردَمـ اَز سَـــرمـ اُفتـــادیـ !!
اُفتـــادیـ دُرُستـــــ وَسَــطِ چَشمــانَــمـ ..
بــا هَـــر قَطـــرِه اَشکَـــمـ فُـــرو مـیـ ریـــزیـ ...
وَ عـاقِبَتـــــ تَمـــامـ میـ شَـــویــ !!
تَمــامـ میـ شَـــویــ !!
وَ ...
تـَـــــمــــــامــــ میــــ شَــــــــوَمـــــــ ...!!!
ارسالها: 118
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Sep 2012
سپاس ها 551
سپاس شده 525 بار در 215 ارسال
حالت من: هیچ کدام
براي ان عاشق بي دل مي نويسم كه حرمت اشكهايم را ندانست
براي ان مينويسم كه معناي انتظار را ندانست،
چه روزها و شبهايي كه به يادش سپري كردم
براي ان مينويسم كه روزي دلش مهربان بود
مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست
نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم
و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم
مي نويسم شايد نامهرباني هايش را باور كند
ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
خسته شدم از بس به هر کس که می خواست جا تو تو قلبم بگیره
گفتم:
جای کسیه ! برمی گرده!!
ارسالها: 2,819
موضوعها: 290
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 8224
سپاس شده 15344 بار در 6489 ارسال
حالت من: هیچ کدام
من
واقعی ترین بانوی افسانه های توام
فرقی نمی کند کجا
آغوش تو هر جا که باز شود
با شکوهترین قصرِ دنیاست
قصری که
تنها آقایش تویی ...
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..
و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!
ڪـωـے ڪـہ میگریزב..
از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
رو در روی هم بودیم
نه دست هایش
نه صدای سکوت گرم و گیرایش
نه و نه و نه
فقط" چشم هایش"
چشم هایش بود که آزارم می داد
" قاب عکس لعنتی "
ارسالها: 257
موضوعها: 48
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 96
سپاس شده 1019 بار در 238 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ای کاش هیچ وقت مشروب عشقو نمی خوردم
بچه ها من یه داستان دارم که می خوام براتون تعریف کنم
با یه پسری رفیق شده بودم اسمش امید بود من و امید هم دیگه خیلی دوست داشتیم عاشق هم دیگه بودیم یه روز بهش زنگ زدم گفتم امید می ترسم گفت از چی گفتم از این که نکنه یه روز من اون از روی نفرت باهم تموم کنیم بیا همین الان باهم تموم کنیم اونم قبول کرد موقع مدرسه بود امید زیاد تو فکرم نبود زد تا این که مدرسه ها شروع شد من هروز به خاطرش گریه می کردم بد بختی سیم کارتم مسدود شده بود من یه عطر خریده بودم خیلی خوش بو بود داییم به من گفت اینو بده به من منم گفتم یه شرط داره اون می خواست سیم کارت دو قلو بخره من گفتم یه قولش واسه من هفته ی دیگه من سیمکارتو گرفتم اولین کاری که کردم به امید زنگ زدم ولی فهمیدم خطشو عوض کرده اعصابم خورد شد دلم می خواست بمیرم از اون موقعه به بعد دیگه ندیدمش
ارسالها: 2,819
موضوعها: 290
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 8224
سپاس شده 15344 بار در 6489 ارسال
حالت من: هیچ کدام
کاش نامت را با خط بریل مینوشتند ، صدا کردنت کافی نیست
شکوه اسم تو را باید لمس کرد !
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..
و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!
ڪـωـے ڪـہ میگریزב..
از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
ارسالها: 40
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 15
سپاس شده 118 بار در 39 ارسال
حالت من: هیچ کدام
مدیر انجمن یکمی خلاصه ش میکردی خوب میشد!!!!!!!!!:cool:
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری....