امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

°| نزار قباني |°

#11
البعض يبكي كي ينسى
والبعض يضحك كي ينسى
والبعض ينام كي ينسى
والبعض يصمت كي ينسى
لكني افعل الاربعة ولم انسى


برخی گریه می کنند تا فراموش کنند، برخی می خندند تا فراموش کنند، برخی می خوابند تا فراموش کنند و برخی سکوت می کنند تا فراموش کنند، اما من هر چهار کار را انجام دادم و فراموش نکردم



_نزار قباني
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
آگهی
#12
| من ديوان أبجدية الياسمين |

1
لا تَسأليني،يا صديقةُ مَنْ أنا؟
ما عُدْتُ أعرف،حينَ اكتُبُ ما أُريدُ.

رَحلتْ عباءَاتٌ غزَلتُ خُيُوطَها
وتَمَلمَلَت منّي،العُيُون السُودُ.

لا الياسمينُ تجيئُني أخبارُهُ
أمَّا البَريدُ،فليسَ ثَمَّ بَريدُ.

لم يَبقَ في نَجدٍ،مكانٌ للهوى
أو في الرَصَافَةِ،طائرٌ غِرِّيدُ.
2
العَالَمُ العربيُّ ضَيَّعَ شعرَهُ وشُعُورهُ،
والكاتبُ العربيُّ بينَ حُرُوفِهِ مَفْقُودُ!!
3
الشعرُ،في هذا الزمانِ فَضِيحةٌ،
والحُبُّ،في هذا الزمانِ شَهيدُ.
4
ما زالّ للشِعر القديمِ نضارةٌ،
أما الجديدُ،فما هناكَ جديدُ!!

لُغةٌ بلا لُغةٍ وجوقُ ضفادعٍ،
وزوابعُ ورقيّةٌ ورُعُودُ.

هم يذبحونَ الشِعرَ،مثل دجاجةٍ،
ويُزّورونَ وما هناكَ شهودُ!!
5
رحلَ المُغنون الكِبارُ بشعرِنا،
نفي الفرزدقُ من عشيرتهِ وفرَّ لبيدُ!!
6
هل أصبحَ المنفى بديلَ بيُوتنا؟
وهل الحمامُ،مع الرحيلِ،سعيدُ؟؟
7
الشعرُ،في المنفى الجميلِ،تحرّرٌ
والشِعرُ في الوطنِ الأصيلِ قيودُ!!
8
هل لندنٌ،للشعرِ، آخرُ خيمةٍ؟
هل ليلُ باريسٍ…
ومدريدٍ…
وبرلينٍ…
ولُوزانٍ…
يبدّدُ وحشتي؟
فتفيضُ من جسدي
الجداولُ…والقصائدُ…والورودُ؟؟
9
لا تسأليني يا صديقةُ:أين تبتدئ الدموعُ،
وأين يبتدئ النشيدُ؟

أنا مركبٌ سكرانُ
يُقلعُ دونَ أشرعةٍ
ويُبحرُ دون بُوصلةٍ

ويدخُلُ في بحار الله مُنتحراً،
ويجهلُ ما أرادَ وما يريدُ.
10
لا تسأليني عن مخازي أُمتي،
ما عدتُ أعرفُ ،حين أغضبُ ما أُريدُ.

وإذا السيوفَ تكسرت أنصالُها،
فشجاعةُ الكلماتِ،ليس تُفيدُ.
11
لا تسأليني،من هو المأمونُ والمنصورُ؟
أو من كان مروانٌ،ومن كانَ الرشيدُ؟

أيامَ كان السيفُ مرفوعاً
وكان الرأسُ مرفوعاً
وصوتُ الله مسموعاً

وكانت تملأ الدنيا،الكتائبُ والبنودُ.

واليومَ، تختـــجلُ العروبة من عروبتنا,
وتختجلُ الرجولةُ من رجولتنا,
ويختجلُ التهافتُ من تهافتنا,

ويلعننا هشامٌ…والوليدُ!
12
لا تسأليني,
مرةً أخرى… عن التاريخ
فهو إشاعةُ عربيةٌ,
وقصاصةٌ صحفيةٌ,
وروايةٌ عبثية,
لا تسألي، إن السّؤَالَ مذلةٌ
وكذا الجوابُ مذلةٌ

نحنُ انقرضنا مثل أسماكِ بلا رأسٍ،
وما انقرضَ اليهودُ!!
13
أنا من بلادٍ كالطحينِ تناثرَت مِزَقاً،
فلا ربٌّ… ولا توحيدُ.

تغزو القبائلُ بعضها بشهيةٍ كبرى،
وتفترسُ الحُدودَ… حدودُ!!
14
أنا من بلادٍنكّست راياتها،
فكتابُها التوراةُ… والتلمودُ.
15
هل في أقاليم العروبةٍ كُلّها،
رجلٌ سَوِيُّ العقلِ،
يجرؤ ان يقول: أنا سعيدُ؟؟
16
لا تسأليني من أنا؟
أنا ذلك الهِندي
قد سرقوا مزارعهُ,
وقد سرقوا ثقافته,
وقد سرقوا حضارتهُ,
فلا بقيت عظامٌ منهُ,
أو بقِيت جُلودُ!!
17
أنيابُ أمريكا تغوصُ بلحمِنا،
والحِسُّ في أعماقنا مفقودُ.
18
نتقبلُ (الفيتو)ونلثمُ كفَّها،
ومتى يثورُ على السياطِ عبيدُ؟؟
19
والآن جاؤوا من وراء البحرِ
حتى يشربُوا بترولنا,
ويبدّدوا أموالنا,
ويُلوّثوا أفكارنا,
ويُصدِّروا عُهراً الى أولادنا,
وكأننا عربٌ هنودُ!!
20
لا تسأليني,فالسؤالُ إهانةٌ
نيران اسرائيل تحرقُ أهلنا
وبلادنا… وتُراثنا الباقي
ونحنُ جليدُ!!
21
لا تسأليني، يا صديقةُ، ما أرى،
فالليلُ أعمى والصباحُ بعيدُ.

طعنوا العروبةَ في الظلام بخنجرٍ
فإذا هُمُ بين اليهودِ يهودُ!!


_نزار قباني
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ
#13
خانه نزار قبانی، دمشق.
گفته بود: «می‌دانید چه حسی دارد که انسان در یک شیشه عطر زندگی کند؟ خانه‌ ما آن شیشه عطر بود.»

°| نزار قباني |° 2

°| نزار قباني |° 2

°| نزار قباني |° 2

°| نزار قباني |° 2
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ
#14
همه‌ی زنان
با حضور زنی دیگر فراموش نمی‌شوند!
زنی وجود دارد که اگر گم شد،
تمام زندگی‌ات را
برای جمع کردن چهره‌اش
از صدها زن دیگر،
می‌گذرانی و پیدایش نمی‌کنی!

#نزار_قبانی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
#15


"عِندَما يُريدون الحب يأتون بأجمل الكلمات لاختِراق القُلوب ومَتى يُريدونَ الذهاب
إنَهُم يبحثون عَن أقل الأعذار
لكسر القُلوب."

آن هنگام که خواهانِ عشق‌‌اَند
زیباترین واژه‌ها را می‌آورند
برای نفوذ در قلب‌ها
و آنگاه که می‌خواهند بروند
پیِ کمترین بهانه‌ها هستند
«برای شکستنِ دل‌ها.»

-نزار‌ قبانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
پاسخ
 سپاس شده توسط SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ ، מַברִיק
#16
" مِثلَ سیجارَهٍ
بَقیّت فی اِصبَعَیکِ لا تُدَخِنینی و لا تُطِفئینَنی!
هَل نَسیتی اِنّی اَحتَرِق؟ "

هم‌چون سیگار
میان انگشتانت باقی مانده‌ام، نه دودم می‌کنی و نه خاموش
آیا فراموش کرده‌ای که در حال سوختنم؟

_نزار قبانی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
#17

برای این زن شراب نریزید
می ترسم سیاه مست شوم
می ترسم فراموش شوم
برای این زن
باغی از گلهای وحشی بیاورید
پرندگان مهاجر بیاورید
سکوت رودخانه
برای این زن بهشت بیاورید
شاید برای همیشه ماند.

#نزار_قبانی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
#18
«‏اﻧﺎ ﻻ ﺃﻣﻠﮏ ﻓﯽ ﺍﻟﺪﻧﯿﺎ، ﺇلّا عینيك ﻭ ﺍﺣﺰاني...»
من در اين دنیا، جز چشم‌های تو و غم‌هایم هیچ ندارم.

-‏نزار قبانى
پاسخ
 سپاس شده توسط מַברִיק
#19
«كل عين تراك على قدر حبها لك »
‏هر چشمی به اندازه‌ای که دوستت دارد تو را می‌بیند.

_ نزار قبانی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
#20
لم يكن الربيع صديقي في يومٍ من الأيام
ولا تحمست لطبقات الطلاء الأحمر و الأزرق التي يضعها على وجهه
ولا للأشجار التي تقلد راقصات الـ (فولي بيرجير)
الخريف وحده؛ هو الذي يشبهني...

بهار هیچ‌گاه دوست من نبود!
هیچ وقت برای رنگ قرمز و آبی که روی صورتش می‌مالید هیجان‌زده نشدم.
حتی برای درختانی که ادای رقاصان «فولی برژر» * را در می‌آوردند.
پاییز..
فقط پاییز است که شبیه من است...


* «فولی برژر» یا به فرانسوی Folies Bergère از معروف‌ترین تالارهای موسیقی و رقص در شهر پاریس است.

_نزار قبانی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  "قصیده فقط با قرمز " از نزار قبانی
  " قصیده فرار از هیروشیما "از نزار قبانی
  باران یعنی تو برمی گردی از “نزار قبانی"
  "قصیده عذر میخواهم " از" نزار قبانی"
  معرفی کتاب تا سبز شوم از عشق از نزار قبانی
  نگارنامه های نزار قبانی از نزار قبانی
  برایت نامی سراغ ندارم از نزار قبانی
  سمفونی پنجم از نزار قبانی
  قصيدة هاملت شاعرا_نزار قباني
  ترجمه اشعار خارجی / نزار قبانی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان