16-11-2014، 10:23
حتما طاووسو دان میکنم
مرسی
مرسی
|
مــُعرفی رُمــآن هـای خارجی |
||||||||||||||||||||||||||||||||
16-11-2014، 10:23
حتما طاووسو دان میکنم
مرسی
08-12-2014، 3:18
رمان بادبادک باز ، هزار خورشید تابا ، ندای کو هستان
نویسنده 3 رومان : خالد حسینی هزار خورشید تابا با دواسم هزار خورشبد رو و هزار خورشید تابان هم شناخته میشود بادبادک باز (در افغانستان: کاغذپران باز)اولین رمان این نویسنده جوان افغانی - آمریکایی است. این رمان که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، در آمریکا و اروپا فروش خوبی داشت و به عنوان سومین اثر پرفروش همین سال شناخته شد. بنمایههای این اثر شامل زندگی امیر و پدرش به عنوان دو مهاجر در آمریکا و نیز تنشهای قومیتی میان پشتونها و هزارهها است. این اثر با صدای خود نویسنده به صورت صوتی نیز وارد بازار نشر شدهاست. همچنین در دسامبر سال ۲۰۰۷ فیلمی به همین نام با اقتباس از این داستان ساخته شد. دومین اثر نامدار خالد حسینی، هزار خورشیدرو است که دست کم برای سومین هفته متوالی به عنوان پرفروشترین کتاب ادبیات داستانی در آمریکای شمالی بودهاست.[۲] کتابا +14 سال ! کتاباش عالی هستن . در موضوع و ژانر خودشون حرف تدآرن (:
09-12-2014، 15:18
اتود در قرمز لاکی
آرتور کانن دویل مژده دقیقی این کتاب نخستین کتاب دکتر دویل اسکاتلندی و در حقیقت اولین کتاب از سری شرلوک هلمز می باشد . موضوع کتاب هم که خوب معلومه دیگه یک ماجرای پلیسی و یک کارآگاه که همه چیز را از روی تجزیه و تحلیل شواهد موجود کشف می کند و بسیار باهوش است . در یک خانه خالی جسد مردی با یک حلقه ازدواج پیدا می شود . در روی دیوار با خون نوشته شده انتقام اما مرد متوفی هیچ ضربه ای نخورده و زخمی نشده توی این کتاب گفته می شه که شرلوک هلمز در دانشگاه به صورت گسسته درسهایی را می خونه اما خوندنش به نحوی نیست که بشه اون را دانشجوی رشته خاصی دونست . همچنین نحوه آشنایی شرلوک هلمز و دکتر واتسون و خصوصیات اخلاقی هلمز در همین کتاب شرح داده می شه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نظر من اين رمان يكي از شاهكارهاي سر آرتو کانن دویله و براي من ازبين بقيه رمان هاي كانن دويل جذاب تر بود .-. يه بخش جالب داستان اينه كه شرلوك هلمز از روي همون كلمه ي Rashبه خيلي از نكات پي ميبره كه قد قاتل چه قدر بوده انگيزش چي بوده ناخوناش بلند بوده با چي اين كلمه رو نوشته و باز با استدلال مخصوص خودش متوجه ميشه كه شغل قاتل چيه در كجا زندگي ميكنه و اينكه فرديه با هيكل درشت و اگه داستان رو بخونيد در آخر متوجه ميشيد كه چطوري به همه ي اين نكات با كوچكترين سرنخ ها پي برده و اين معماي پيچيده رو چجوري حل كرده براي من يكي كه جالب بود كتاب خوبيه (: قسمت هاي زيبايي از کتاب وقتی شعبده باز حقه اش را توضیح بدهد دیگر هیچ اعتباری نصیبش نمی شود . جایی که از تخیل خبری نباشد ، وحشتی هم در کار نیست . پیش پا افتاده ترین جنایات غالبا از همه مرموزترند ، چون هیچ ویژگی به خصوص یا تازه ای ندارند که بتوان بر مبنای آن استنتاج کرد . خدا سرزمین ایلیوی را درست کرده ، میسوری را هم درست کرده خیال می کنم این طرف ها را یکی دیگر درست کرده باشد . به آن خوبی از کار در نیامده . آب و درخت یادشان رفته .
18-03-2015، 23:57
ده بچه زنگي
سپس هيچ كدام باقي نماندند يا ده بچه ي زنگي اثر آگاتا کریستی است معروف به ملكه ي جنايت كه به گفته ي آگاتا کریستی یکی از سختترین آثاری که خلق کرده است. ((خانوم كريستي بعد از جنگ جهاني اول نوشتن را با خلق هركول پوآرو آغاز كرد .او بعد از شرلوك هلمز مشهرورترين كاراگاه افسانه اي دنياست.)) ______________________________________________________________________________________________________________________ اينم يه خلاصه اي از داستان: اوون نام شخصيه كه طي نامه اي ده نفر مختلف رو به وسيله ي نامه اي به جزيره اي(نيگرآيلند) دعوت ميكنه تا تعطيلات خود را در قصري مجلل بگذرونند و بعد يكي يكي از آن ها را به قتل ميرسونه و اساس اين قتل هايش بر پايه ي يك شعر كودكانه است. اينم از شعر: ده بچه زنگي بيرون رفتند شام بخورند، يكي خود را خفه كرد و سپس نه تا باقي ماندند. نه بچه زنگي تا ديروقت نشستند،يكي به خواب رفت و سپس هشت تا باقي ماندند. هشت بچه زنگي به دون رفتند،يكي گفت همينجا ميمانم و سپس هفت تا باقي ماندند.هفت بچه زنگي هيزم ميشكستند، يكي خودش را تكهتكه كرد و سپس شش تا باقي ماندند. شش بچه زنگي با لانه زنبورها بازي ميكردند، يك زنبور پشمالو يكي را نيش را زد و سپس پنج تا باقي ماندند. پنج بچه زنگي ميرفتند پيش قاضي، يكي رسيد به دادگاه و سپس چهار تا باقي ماندند. چهار بچه زنگي رفتند به دريا، ماهي قرمز يكي از آنها را بلعيد و سپس سه تا باقي ماندند. سه بچه زنگي در باغوحش گردش ميكردند، خرس بزرگي يكي از آنها را بغل كرد و سپس دو تا باقي ماندند. دو بچه زنگي زير آفتاب نشسته بودند،يكي از آنها جزغاله شد و سپس فقط يكي باقي ماند. يك بچه زنگي تنها ماند.او رفت و خودش را دار زد و سپس بچه زنگيي باقي نماند. در اين داستان كاراگاهي وجود نداره كه دنبال قاتل بگرده بلكه اون خود شماييد كه با داستان بايد يكي بشيد و قاتل رو تشخيص بديد در آخر هم به تمامي سوالايي كه در ذهنتون شكل گرفته پاسخ داده ميشه و در آخر پيشنهاد ميكنم كه اگه اين رمانُ نخونديد حتما بخونيد داستان جالب و زيبايي است. ((:
06-04-2015، 17:24
من رمان محفل اسرار امیز رو خیلی دوست دارم
یه رمان شش جلدی که سه جلدش ترجمه شده و بقیه اش در حال ترجمه است رمان ترسناک و عاشقونه ی خوشگلیه
02-06-2015، 11:09
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-06-2015، 11:23، توسط mr.destiny.)
این کتاب هایی که معرفی می کنم حدود هشتاد صفحه دارند و میشه گفت جز دسته رمان نیستن
کتاب دروغگو،دروغگو شخصیت داستان پسری به اسم راس آرتوره که در خانواده ای ثروتمند زندگی کرده و عادت داره زیاد دروغ بگه و همیشه دو دختر را باهم به مهمونی دعوت می کنه در یکی از مهمانی ها دو دختری که راس آنها را به مهمانی دعوت کرده دست به یکی می کنند و سر راس را زیر آب می کنند ناگهان پسری مانند خود را در زیر آب می بیند که به او می گوید گم شو بالاخره آن دو دختر راس را از زیر آب در میارن بعد از وقایعی راس متوجه میشه که به دنیایی موازی سفر کرده است و در آنجا گیر کرده کسانی که به دنیای موازی سفر می کنند بعد از سه یا چهار روز میمیرند و راس برای زنده ماندن تلاش می کند و بالاخره بر می گردد اما نه به دنیای خودش بلکه به دنیایی دیگر داستان ماسک نفرین شده دختری به اسم کارلی بث دوست دارد در هالوین خیلی ترسناک باشد چون همیشه همه او را می ترسانند او به مغازه ماسک فروشی می رود ولی ماسک دلخواهش را نمی یابد ولی متوجه می شود اتاقی در آخر مغازه وجود دارد درون اتاق ماسک هایی ترسناک می بیند و یکی را انتخاب می کند ولی فروشنده قبول نمی کند که ماسک را بفروشد بالاخره کارلی بث ماسک را می خرد وعده زیادی را می ترساند در آخر وقتی می خواهد ماسک را بردارد متوجه می شود نمی تواند ماسک را بردارد و ماسک عضوی از بدن او شده است مهمانی در هالووین این داستان در مورد چهار دانش آموز است که به مهمانی معلمشان دعوت می شوند وقتی وارد خانه می شوند متوجه می شوند که در ها قفل شد و جلوی پنجره ها میله دارد ناگهان معلمشان که مدت زیادی نبود به مدرسه شان آمده بود گفت من و همسرم آدم گرگ ها را شکار می کنیم و یکی از شما آدم گرگ است معلم آنها را مجبور به کار هایی از قبیل خوردن خون و گوشت خام می کند دانش آموزان سعی می کنند فرار کنند و به موانعی برخورد می کنند اگه خواستین پ خ بدین تا لینک دانلود بدم
22-08-2015، 0:32
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-10-2015، 22:12، توسط oprah vinfrey.)
من دارم گل هایی به یاد آل جرنون رو میخونم کتاب در دبیرستان ها و دانشگاه های خارج از کشور به عنوان کتاب کمک درسی تدریس میشده وآنقدر میشه باهاش ارتباط گرفت که فکر کنی فردی نوشته که دچار عقب افتادگی ذهنی بوده در گفتن اتفاقات البته ...و در سن32 سالگی روش عمل جراحی انجام میشه تا به قول خودش باهوش بشه و میشه....
جالبه در کل و فرق داره یه جورایی با بقیه کتب، هنوز تموم نشده.... از دنیل کیز
17-05-2016، 14:57
رمان کرم ابریشم رو هم بخونید (:
اثر 2014 جی.کی رولینگ ( خالق هری پاتر ) داستانش ادامه ی رمان آوای فاخته ست .. وقتی اون کویین ناپدید میشه همسرش فکر میکنه از خونه برای یه مدتی رفته اخه اینکارش سابقه داشته .. ولی وقتی بعد از مدت طولانی ای همسرش پیدا نمیشه با یه کاراگاه خصوصی به اسم کورمون استرایک تماس میگیره ! این کتاب دومین کتاب از مجموعه ی فوق العاده ی کاراگاه استرابک و دستیار جوونش رابین الاکوته . کتاب جالبیه .. پیشنهاد میدم بخونیدش (:
30-05-2016، 10:05
یادداشت زیر زمین
خب منم یدونه معرفی کنم ! (: کتاب " کوری " از ژوزه ساراماگو ..
یه رمان معترضانه اجتماعی سیاسی ! که آشفتگی جامعه و انسان های سردرگم در افکار خویش و مناسبات اجتماعی تصویر میکنه (: .. داستان راجب شهریه که مرض وحشتناک کوری _ نه کوری سیاه و تاریک که کوری سفید مطلق ! _ یعنی به جای اینکه سیاه ببینن سفید میبینن همه جارو ! :| و یه نکته ی جالب اینه که توی کل کتاب هیچ کدوم از خیابونا ، شهرا یا حتی شخصیتای داستان اسم ندارن ! یک دکتر ، زن دکتر ، دختری ک عینک دودی داشت ، پیرمردی که چشمبند سیاه داشت ، پسرک لوچ ! کوری موردنظر نویسنده کوری معنویه .. مخصوصا که آخر داستان زن دکتر میگه : " چرا ما کور شدیم ، نمیدانم ، شاید روزی بفهمیم ، فکر نمیکنم ما کور شدیم ، به نظرم ما کور هستیم ! ، کور اما بینا ، کورهایی که میتوانند ببینند ولی نمیبینند ! " خود نویسنده گفته : این کوری واقعی نیس ، تمثیلی است . کور شدن عقل و فهم انسان است ، ما انسان ها عقل داریم ولی عاقلانه رفتار نمیکنیم !! ( چه جمله ی سنگینی :| ) کتاب تو سال 1995 منتشر شده ، برنده ی جایزه ی نوبل سال 1998 .. ! درحال حاضر چاپ 21 مشه ! دیگه خودتون تصور کنین چقد عالیه ! ♡ حالا من خیلی چرت دارم تعریفش میکنم :| اما حتما بخونین ارزشه وقت گذاشتنو داره ! (:
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
انشای یک پسرکوچک درباره ی خارجی ها(اوج خنده) | |||||
رمان های خارجی زیبا(عاشقانه های کلاسیک) |