(01-09-2015، 1:16)saeedrajabzade نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نقل قول: برخی افراد هم به مزاح و شوخی می گویند "امام سیزدهم" حساب این افراد را باید از حساب کسانی که ابهام و سؤال دارند جدا کرد.
نکته کلیدی دقیقا همینجاست که متن خیلی ساده و سرسری ازش رد شده
میگن طنز گاهی از هر حرف جدیی، جدی تره...
مشکل اصلی تعریف لغوی لفظ امام نیست مشکل بار معنوی و روانی(قداستی) هست که این کلمه بدنبال داره
بقول نویسنده امام به معنای رهبر و پیشواست پس چرا فقط ازاین کلمه(رهبر) استفاده نمیشه؟؟؟
چرا به خامنه ای میگن رهبر ولی به خمینی میگن امام؟ اگه واقعا فرقی نمیکنه (بقول نویسنده) چرا خامنه ای گفته به من نگید امام ولی بهش رهبر میگن؟؟؟
مگه اول متن نویسنده اشاره نکرده هر دو یکین؟؟؟؟؟؟
متن در ابتدا سعی کرد ارزش معنوی کلمه امام که ناخداگاه عوام رو به یاد معصومین میندازه در حد امام جماعت پایین بیاره ولی در ادامه خودش در چندین موردی که اشاره کردم حرفشو نقض کرده...
شماها کسایی هستید که به تاثیر اشکال و کلمات و... رو ناخداگاه مغز انسان خیلی حساسید وحتی رد اشکال شیطان پرستی رو تا بازی کلش او کلنز!!! گرفتید و با برعکس کردن آرم کوکا کولا، لامحمد لامکه کشف کردید!!!
چطور از تاثیر کلمه امام و قداستی که این کلمه بین مردم مذهبی و نیمه مذهبی داره و همواره به ائمه معصوم اطلاق میشده بر ناخداگاه انسان قافل شدید؟؟؟ عجیبه واقعا...
به طور کلی واژه «امام» دارای دو کاربرد عام و خاص می باشد که کاربرد خاص آن، صرف اختصاص به امامان منصوب به نصب خاص از جانب خداوند متعال داشته و به همين دليل اطلاق اين واژه بر افراد ديگر به اين معنا درست نمی باشد. چنين اطلاقی در دوران پس از بعثت پيامبر اسلام، اختصاص به امامان معصوم دارد کما اينکه روايت هاي فراوانی وجود دارد که امامان را 12 تن بر می شمار دو گاه در برخی از آنها اسامی امامان را هم ذکر می کند که همه اين روايات حاکی از اين است که اطلاق امام به چنين معنايی جز بر امام معصوم، جايز نمی باشد و تنها آنان امام به معنايی که پيامبر اراده کرده است می باشند.
در کاربرد عام آن «به هر کسي که از او پيروي شده و به وي اقتدا شود عنوان امام اطلاق می گردد خواه انسان باشد يا كتاب.
بر اين اساس به هر کسی که به نوعی پيشاپيش جمعی قرار گرفته و از وی پيروی می شود می توان اطلاق عنوان امام نمود همچون امام جمعه و امام جماعت که عنوانی کلی است که بر اشخاصی که پيشاپيش جمعيت به هنگام اقامه نماز جماعت و يا نماز جمعه پرداخته و ديگران به وی اقتدا می کنند، اطلاق می گردد.
همچنين گاه امام به صورت ويژه به برخي افراد اطلاق مي شود همچون امامان چهارگانه اهل سنت، امام غزالی، امام فخر رازی، امام ابوحنیفه
در ميان شيعيان نيز عنوان امام به معنای عام آن، کاربرد داشته است همچون امام کاشف الغطاء، امام موسی صدر و امام خویی که چنين اطلاقی هيچ ايرادی ندارد. کما اينکه نگاهی به روايات نيز حاکی از اين است که اطلاق عنوان امام به معنای عام آن بر برخی افراد هيچ ايرادی ندارد.
من واقعا نمیدونم سعید جان تو هدفت چیه دقیقا
عجیبه بحث هاے مذهبے
نمیدونم بار معنوے رو از کجا میاریذ..
همینه نشانه ها رو میبینید ولے نمیدونم چرا خودتون رو میزنید به اون راه واقعا نمیدونم
بعدش که روشن میشه عمق فاجعه کتمانش میکنید..(به طور کلی هستش حرفام و مختص به یه نفر نے)
عجیبه عجیب.-.
نظریه پردازان، تئوری سازان و ایدئولوگ ها و استراتژیست های جهان، در دوران انقلاب اسلامی، پنج کلید واژه را تعیین کرده و با استفاده از این پنج واژه که سه عدد از آنها متعلق به تفکر غربی ها و دو عدد از آنها متعلق به تفکر شرقی و مارکسیستی بود، به مدیریت جهان آن روز می پرداختند.
غرب از حدود دویست سال پیش از زمان انقلاب اسلامی و آغاز حرکت امام خمینی(ره)،با سه کلید واژه اصلی «دموکراسی» ،» آزادی » و «حقوق بشر » و صدها نظریه پردازی و تئوری سازی بر حول محور آنها، تقریبا افکار دو سوم جهان عصر امام خمینی (ره) را مدیریت می کردند.
مارکسیست ها از زمان لنین دو کلید واژه «مبارزه ی پرولتاریا (کارگر) با امپریالیسم (سرمایه داری) را در برابر این سه کلمه قرار داده بودند و این چنین توانسته بودند، افکار بیش از یک سوم کره زمین را در اختیار خود بگیرند.حضرت امام خمینی(ره) در مقابل این پنج کلمه جهان غیرخدایی، پنج کلمه قرآنی قرار دادند. «سیستم امت و امامت » حضرت امام حرف جهانشمول اسلامی بود که درعرصه ی سیاست احیا شد. نخستین کلمه «امامت محوری ولی فقیه» بود. اصل حرف امام خمینی همین یک کلمه است. جالبه که بدانید ده سال دوران امامت امام خمینی است. تعجب خواهید کرد اگر بگویم که رسانه های ما هر کاری کردند که یک رسانه غربی لفظ (امام) را در مورد ایشان بکار ببرد، اما موفق نشدند. همه آنها لفظ «آیت الله »را برای امام .بکار می بردند.
2555422053254938390
آیا تابه حال دقت نمودید که چرا ازآغاز انقلاب تاکنون در رسانه های غری وشبکه های خبری لفظ امام درمورد حضرت امام خمینی و الان درمورد حضرت امام خامنه ای به کارنمی رود درحالی که این رسانه ها اهل اسلام و تشیع نیستند؟
یکی از پیشکسوتان انقلاب که قبل ازانقلاب مدتی در اروپا مشغول تحصیل بوده این گونه می گوید: بنده سال ۵۹ به یکی از اساتید آلمانی که کار رسانه ای نیز می کرد گفتم «استاد! چرا رسانه های شما نمی گویند امام خمینی؟ ». خنده ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم! ». بعد کیفش را باز کرد و ترجمه ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه » امام خمینی رو از آن درآورد. بنده که قبلا ترجمه آلمانی این کتاب رو ندیده بودم با تعجب نام ناشرش رو پرسیدم که گفتند ناشران آلمان شرقی کمونیست. بعد رو به من کرد و گفت: شما این کتاب رو خوانده اید؟ » جواب دادم: «بله »، جواب داد: «ما هم همین طور، آقای خمینی شما یک تئوری جهانی دارد که اکنون ما درصددیم تئوری جدید، در برابر تئوری ایشان مطرح کنیم. ایشان «سیستم امت-امامت » را در برابر سیستم های موجود درجهان تعریف کرده اند. بنابراین اگر ما از لفظ «امام » برای ایشان استفاده کنیم، با توجه به اینکه کلمه «امام » قابل ترجمه نیست و مابه ازایی ندارد، جایگاه رهبری آقای خمینی در بین کشورهای دنیا شاخص می شود. ولی وقتی از لفظ «رهبر » استفاده کنیم، با بار منفی که این کلمه در فرهنگ غرب دارد ایشان را در اذهان عمومی، هم ردیف استالینو موسیلینی و هیتلر قرار می دهیم. این چنین هم از بعد ایدولوژیکی و هم رسانه ای کلمه ی «رهبر » به نفع ما و کلمه ی «امام » به نفع آقای خمینی است. اگر ایشان جایگاه دینی دارند، ما به ایشان می گوییم «آیت الله »، اما لفظ «امام » بار معنوی دارد که اگرتقویت شود طوری می شود که ایشان به عنوان «امام » ؛« امت اسلامی » را حول محور رهبری خودش جمع کرده و به وحدت می رساند! و البته ما نمی گذاریم چنین اتفاق بیفتد .»
با این صراحت این مطالب را به من گفت و ادامه داد؛ «استفاده از لفظ «امام » نه از طرف دنیای شرق و نه از طرف دنیای غرب ممکن نیست » یعنی نه بلوک شرقیِ چین و شوروی حاضر بودند نه غربی ها! حالا هم بنده عرض می کنم اگر کسی رسانه ی غربی و شرقی پیدا کنه که لفظ «امام » برای امام خمینی استفاده کرده باشد من بهش جایزه می دهم. همه رسانه ها از لفظ «آیت الله » استفاده می کردند. خوب آنها چیزی فهمیده بودند که برای من هم خیلی جالب بود، یکی از نقاط شروع توجه بنده به این موضوع نیز، سرهمین قضایا بود.جالب است بدانید بعد بنده آمدم در ایران پیگیری کردم ببینم، حداقل به عنوان یک آگهی تبلیغاتی در روزنامه های معتبر غربی آیا می پذیرند ما چیزی بنویسیم که تیترش «امام خمینی » باشد؟ حتی حاضر بودیم ۶۰۰۰۰ مارک بدهیم که چنین آگهی را چاپ کنند، ولی هیچ کدام قبول نکردند. جواب می دادند که فقط «آیت الله خمینی »می توانیم بنویسیم.این مدت گذشت، حالا خدمتتان عرض کنم وقتی امام به آقای بهشتی گفتن این کلمه امام رو توی قانون اساسی بیاور، شهریور ۵۸ که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور به هم ریخت. بازرگان اعلام استعفای دسته جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی بایدمنحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!بعد غربی ها آمدند نزدیک دو سال و نیم بعد از مطرح شدن تئوری ولایت فقیه درجایگاه سیستم امت و امامت، یک طرح جایگزین رو مطرح کردند با نام گلوبازیشن؛جهانی سازی یا جهانی شدن، دو سال و نیم بعد این طرح مطرح شد در برابر این سیستم.خوب بنابراین، «امامت محوری » اولین کلمه محوری در اندیشه های امام خمینی بود،بعد «امت گرایی » و بعد «عدالت گرایی » که رابطه امامت و امت را تعیین می کند وبعد از آن دو قطبی کردن جهان به اکثریت قریب بالاتفاق که «مستضعفین » هستندو اقلیتِ گردن کش که «مستکبرین » هستند. این پنج کلمه قرآنی که حضرت امام خمینی، گفتمان خودش را با آنها شکل داد، اساس وحدت و در واقع اساس انقلاب اسلامی بود.
بعد از رحلت حضرت امام خمینی، آقای هاشمی رفسنجانی، در دومین خطبه ی اولین نمازجمعه ی بعد از ارتحال، یعنی ۱۹ خرداد ۶۸ در دانشگاه تهران، راجع به ولایت فقیه دو جمله مهم گفتند. اولین جمله این بود که: «ما نمی خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان «امام » بگوییم ». عجب! آقا این همه مشکلات داشتیم، این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ شما می فرمائید نمی خواهیم، دشمنان اسلام گفته بودند ما اجازه نمی دهیم بعدازخمینی موضوع امامت ولی فقیه دنبال بشود حالا شما می فرمائید ما نمی خواهیم!!!؟ برچه اساسی؟قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام راحل این مطلب را از سال ۱۳۴۸مطرح کرده، قانون اساسی بر محوریت امامت ولی فقیه شکل گرفته حال شما به چه علت می گویی نمی خواهیم؟ به اسم اعزاز و اکرامِ امام خمینی گفتند به جانشیناش نمی گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم! بعد جمله ی دوم شان این بود: «مجلس خبرگان قانون اساسی، مرجع تقلید تعیین نکرده است ». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام. با همین دو جمله دوبال امامت و مرجعیت ولی فقیه شکسته شد.
وقتی ایشان بجای «امام » گذاشت «رهبر »،«امّت » هم تبدیل به «ملّت » شد. یعنی عملاً سیستم ملت-دولت یا ملت-رهبر انگلیسی ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت » شد «ملّت »، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی »« ان المومنین اخوه فاصلحو بین اخویکم »« بعضهم اولیا بعض » که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند تبدیل شدند به عناصرملت یعنی «شهروند » و «هموطن .»
اما کلمه ی سوم یعنی «عدالت »؛ مقدس ترین کلمه ای که به جای آن آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری شان ابداع و به به نظام اسلامی تحمیل کردند، کلمه ی «توسعه » بود.فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت » را خدا و پیغمبر)ص( و علی مرتضی)ع( تعریف می کنند، اما «توسعه » را صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم.پس امام تبدیل شد به رهبر، امت تبدیل شد به ملت، خواهر و برادر تبدیل شدند به شهروند و عدالت نیز تبدیل شد به توسعه، سه کلید واژه اصلی ایدئولوژیک امام خمینیاین چنین از دست ما گرفته شد.
Demo-Alamdare-Zaman
در عرصه ی بین الملل هم دو کلیدواژه ی قرآنی «مستکبرین » و «مستضعفین » را ایشان اصلاح کردند و گفتند یک کلمه «مستکبرین » فحش و توهین آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت های جهانی »! خب وقتی «مستکبرین » گفته می شود، یعنی باید در برابرشان بایستی و با آن ها «مبارزه » کنی، اما وقتی بجای آن «قدرت های جهانی »بکار برده می شود یعنی باید با آن ها «تعامل » داشته باشی، همکاری بکنی، همفکری بکنی و… . مستضعفین » را هم ایشان فرمودند «مستضعف » دیگه نداریم، مستضعف واژه سنتی است .بجای آن «قشر آسیب پذیر » استفاده می کنیم؛ و این یعنی آدم های بی لیاقت و بی عرضه ای که خودشان پذیرای آسیب هستند! کسانی که وضعیت فعلی شان را خودشون انتخاب کرده اند. شما چرا سعی در اصلاح و نجاتشان دارید! اگر خدا می خواست خوب این جمعیت را خودش کمک می کرد.و این چنین در نهایت، با کمال تاسف پنج کلیدواژه ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه هایی که دشمنان می خواستند. در این بین برادران، خواهران ما می توانیم تمام فعالیتهای خودمون روشکل بدیم تمام حرفهای خوب را بزنیم، جانفشانی بکنیم، حرس و جوش بزنیم، اما تازمانی که کلید واژه های قرآنی امام خمینی که راس اونها، امامت ولی فقیه هست احیا نشود هر کاری که بکنیم، وصله پینه کردن است.
ما را به یک وضعیت انداختن که انگار در یک دور گرفتاریم. هر قدر هم این نائب امام زمان هر زحمتی، هر تلاشی، هر تدبیری، به خرج بدهند تا وضعیت ما را اصلاح بکنند،می بینید که از بزرگترین توفیق ایشان بزرگترین فتنه را شکل بر علیه ایشان می دهند.برادران ما تا این جایگاه را احیا نکنیم حرفی برای گفتن نخواهیم داشت. شما هر لعنتی که به ایجاد کنندگان انحراف در مسیر انقلاب بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی سوزد که بگویید «امام خامنه ای .»مشکلی که هست هم این است که همه می گویند «دیگران بگویند ما هم می گوییم! .»اصولگراها می گویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم! صداوسیما می گوید ما که از روحانیون نمی توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و…این چنین مثل ما، همانند مثل آن تماشاگرانی شده است که همه منتظرند اول دیگری وارد استادیوم شد و این چنین درنهایت هیچ کس وارد استادیوم نمی شود.بعضی هم در جواب می گویند، چون قبلاً کسی این کارراانجام نداد باعث شده این کار سابقه خوبی در اذهان عموم نداشته باشد ما فعلا نگوئیم! خیلی خوب ، ما باید پرچمدار این کار شویم تا آن سابقه پاک شود. شما ببینید آیت الله سیدمحمدباقر حکیم پا می شود میرود نجف. از آن جا نامه می نویسد به «حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ». یک هفته بعد شهیدش می کنند. آن مرد بزرگ می فهمد که باید از آن جا پیغام دهد «امام خامنه ای ». سید حسن نصرالله می فهمد در سخت ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه ای. ما اینجا نشسته ایم و نمی گوییم! بدانیم اگرنعمت خدا را قدر ندانیم، می فرماید «إنّ عذابی لشدید ». روز قیامت هم آ نجا ندا داده میشود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون ». مدام حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.!!
این مطلب صرفا یک مطلب شعاری و احساسی نیست بلکه از اصول زیربنایی انقلاب اسلامی واز مبانی راهبردی نظام مقدس جمهوری اسلامی است ،اگر واقعا به دنبال جهانی نمودن تمدن اسلامی در راستای آرمان های امام راحل (ره) هستیم می بایست با این اصول راهبردی در جهان امروز عمل کنیم وگرنه در چینش پازل تمدن سازی اسلامی درجهان نه تنها موفق نخواهیم بود بلکه دچار انحراف توطئه گران وتاثیر غربزدگان خواهیم شد و لذا این اصول راهبردی ازنشانه های اهل بصیرت است که درسالهای اخیر علمدار فرزانه نظام حضرت امام خامنه ا ی برآن تاکید جدی دارندکه به فرموده مولایمان امیرالمونین(ع) :الا ولایحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصبر
منبع:راه دانا
منتظرم از متنم اشکال بگیرید هه