05-03-2015، 14:26
سرزمین ایران در طول تاریخ کهن خویش ، همواره به نشر دانش و فرهنگ در تمامی
نقاط جهان ، دست یازیده است. یکی از سرزمینهایی که از این رهگذر ،
بهرهی شایانی برده ، سرزمین « یونان » میباشد.
در این جستار ، گوشهای از بهرهگیری بیپایان یونان از ایران را میآوریم.
--------------------------------------------------------------------------------------
■ « مارتین ورمازرن » :
{ چون شاهنشاهی هخامنشی گسترش یافت ، موبدان با طبقات روحانی سایر ملل
و به خصوص کلدانیان ، مربوط شدند. پیوندهای سرراستتری میان این مغان
و فرهنگ یونانی برقرار شد. آمده است که موبدی به نام « اُستانس »
اندیشههای دینی ایران را در یونان رواج داده است. بر اساس همین
قول است که محققان در جستجوی روابطی میان موبدان و فلسفهی یونان
هستند.}
[ آیین میترا ▬ مارتین ورمازرن ▬ ترجمهی بزرگ نادرزاد ▬ صفحهی 24 ]
■ « اردشیر خدادادیان » :
{ « پریکلس » خطیب ، در جمع همرزمان نظامی و رجال کشوری یونان
چنین گفت :
< شما که مدعیان اجرای قانون ، ایجاد نظم و برقرای آزادی هستید ، بنگرید
که امیران لشکر پارسی ، چگونه لرزه بر اندامشان میافتد وقتی نام
قانون را میشنوند. >
در همین راستا « هرودوت » آورده است که :
< پارسیان در اجرای قوانین و اعمال مجازات برای قانونگریزان ، عادل بوده
و زمامدارانشان ، متخلفان را بیرحمانه کیفر میدهند. >
« دموستن » خطیب ، سیاستمدار و نظریهپرداز نظامی در یونان باستان
گفته است :
< با پارسیان ، ستیزه و درشتی نکنید ، زیرا آنها مردمانی بااستعداد و دارای
نبوغ فوقالعادهاند و شما ای یونانیان ، به جای نواختن بر طبل جنگ علیه این
مردم ، از توان هنری و اندیشههای سازنده و سودمند آنان بهره بگیرید. >
« پلینیوس » به هنگام سفر به ایران و بازدید از کرانههای خلیج پارس ،
خاک ایران را همانند ایرانیان ، بارور و پُربازده دانسته و پارسیان را
پُر توان ، هوشیار و هنرمند به شمار آورده است. }
[ تاریخ یونان باستان ▬ جلد اول ▬ اردشیر خدادادیان ▬ مقدمه ]
■ « ذبیح بهروز » :
{ تمدن یونان ، اقتباسی است. یونان یکمرتبه طلوع میکند و یکمرتبه غروب میکند
و تاریخش تجدید نمیشود ؛ زیرا آن سرزمین کموسعت و نامساعد ، استعداد پروراندن
جمعیتی که به تدریج از خود ، تمدنی ایجاد کند نداشته و اگر داشت از « دو هزار » سال
به این طرف هم بایستی دانشمندان و هنرمندانی در آنجا پیدا شده باشند. با وجود این
برخی اصرار دارند که بر خلاف واقع وانمود کنند : تمدن اروپا از یونان سرچشمه گرفته ؛
در صورتی که حتی در قرون وسطا هم کتابهای « فلسفی » ، « علمی » ، « طبی »
و « ریاضی » اروپا ، از دانشمندان « ایران » بود و ارقام هندسی نیز از این سرزمین ( ایران )
به آنجا منتقل گردید. قرنها پیش از این که در آثار باستانی جهان به نام « یونان » برخوریم ،
مغرب آسیا محل سکونت ملل متمدن « آریایی » بود و هنگامی تمدن یونان ، صورتی به خود
میگیرد که این نواحی از قلمرو « شاهنشاهی ایران » به شمار میآید. بزرگترین و قدیمیترین
فلاسفه و متفکرین یونان در عصر « هخامنشی » پیدا شدهاند و چنانکه در تواریخ یونان ، مذکور
است ، ایشان برای کسب معلومات به « ایران » سفر میکردند و دعوی شاگردی « زرتشت »
و « مغان » را داشتند. }
[ خط و فرهنگ ▬ ذبیح بهروز ▬ صفحهی 215 ]
■ « استفان پانوسی » :
{ بنا به گفتهی هرمیپوس ، « اَوِستا » به یونانی ترجمه شده بود و این همانا
کافیست که یونانیان و از جمله : « افلاتون » ، از جهانبینی ایرانیان ،
آگاه شده باشند. }
[ تأثیر فرهنگ و جهانبینی ایرانی بر افلاتون ▬ استفان پانوسی ▬ صفحهی 45 ]
■ « واندروردن » :
{ افلاتون تعلیم میدهد که روح ، جاودانیست و روان نیکوکاران ، روانهی
بهشت خواهد شد. مفاوضاتِ(=گفتگوی) شکوهمند او در « جمهوریت » با
استورهای عظیم پایان مییابد. در آن ، بیان میشود که چگونه ارواح در گذشتگان ،
به سرزمین اسرارآمیزی میرسند که راهی به بالا و راهی به پایین دارد. نیکوکاران
از یک راه به آسمان ، و گناهکاران از راه دیگر به زیرِ زمین خواهند رفت و در
آنجاست که 10 بار برای گناهانی که مرتکب شدهاند ، کیفر خواهند دید.
اینها همه یادآوری داوری اهورامزدا بر ارواح ، و پل « چینواد » است
که از فراز آن ، نیکوکاران راهی فردوس(=بهشت) و گناهکاران روانهی
دوزخ میشوند. مرغزار پریان افلاتون ، جایی که ارواحِ هنوز زاییدهنشده ،
گرد هم میآیند تا سرنوشت خویش را انتخاب کنند نیز خاطرهی چمنزارهای
آکنده از گل « هادخت نسک » را زنده میکند ؛ جایی که مردگان در آنجا
با ارواح همیشه زندهی خود روبرو میشوند. افلاتون خودش منبع مشرقزمینیِ
این استوره را فاش میسازد. }
[ پیدایش دانش نجوم ▬ بارتل واندروردن ▬ ترجمهی همایون صنعتیزاده ▬
صفحهی 208 ]
■ « هاشم رضی » :
{ نویسندگان قدیم یونان ، دربارهی سفر « فیساغورس » به ایران و آشنایی
با « زرتشت » یا فلسفهی مغان و آموختن سِحر و نجوم نزد مغان کلدانی ،
اشاراتی کردهاند.
از این جمله بایستی از « سیسرو » ( Cicero ) در سدهی یکم پیش از میلاد و
« والریوس ماکسیموس » ( Valerius Maximus ) ، « آپولییوس » ( Apuleius )
« کلمنس الکساندرینوس » ( Clemens Alexandrinus ) ، « دیوگنس لائرتیوس »
(Diogenes Laerius ) نام برد که هرکدام در ضمن اشاره به سفرهای کسانی
چون « فیساغورس » و « امپدوکلس » ( Empedocles ) و « دموکریتوس »
( Democritus ) و « افلاتون » ( Plato ) در آثار خود یاد کردهاند.
این نامآوران فلسفه و علم در آن اعصار دور ، بیتردید رنج سفر به خود
هموار کرده و به « ایران » برای توشهگیری از فلسفهای سترگ روی
میآوردهاند و این حاکی از شهرت دین زرتشتی و آیینهای مغی در آن
دورانِ دورِ تاریخ در ایران و مستملکات ایرانی یا حوزهی بینالنهرین بوده است. }
[ آیین مغان ▬ هاشم رضی ▬ صفحهی 15 ]
نقاط جهان ، دست یازیده است. یکی از سرزمینهایی که از این رهگذر ،
بهرهی شایانی برده ، سرزمین « یونان » میباشد.
در این جستار ، گوشهای از بهرهگیری بیپایان یونان از ایران را میآوریم.
--------------------------------------------------------------------------------------
■ « مارتین ورمازرن » :
{ چون شاهنشاهی هخامنشی گسترش یافت ، موبدان با طبقات روحانی سایر ملل
و به خصوص کلدانیان ، مربوط شدند. پیوندهای سرراستتری میان این مغان
و فرهنگ یونانی برقرار شد. آمده است که موبدی به نام « اُستانس »
اندیشههای دینی ایران را در یونان رواج داده است. بر اساس همین
قول است که محققان در جستجوی روابطی میان موبدان و فلسفهی یونان
هستند.}
[ آیین میترا ▬ مارتین ورمازرن ▬ ترجمهی بزرگ نادرزاد ▬ صفحهی 24 ]
■ « اردشیر خدادادیان » :
{ « پریکلس » خطیب ، در جمع همرزمان نظامی و رجال کشوری یونان
چنین گفت :
< شما که مدعیان اجرای قانون ، ایجاد نظم و برقرای آزادی هستید ، بنگرید
که امیران لشکر پارسی ، چگونه لرزه بر اندامشان میافتد وقتی نام
قانون را میشنوند. >
در همین راستا « هرودوت » آورده است که :
< پارسیان در اجرای قوانین و اعمال مجازات برای قانونگریزان ، عادل بوده
و زمامدارانشان ، متخلفان را بیرحمانه کیفر میدهند. >
« دموستن » خطیب ، سیاستمدار و نظریهپرداز نظامی در یونان باستان
گفته است :
< با پارسیان ، ستیزه و درشتی نکنید ، زیرا آنها مردمانی بااستعداد و دارای
نبوغ فوقالعادهاند و شما ای یونانیان ، به جای نواختن بر طبل جنگ علیه این
مردم ، از توان هنری و اندیشههای سازنده و سودمند آنان بهره بگیرید. >
« پلینیوس » به هنگام سفر به ایران و بازدید از کرانههای خلیج پارس ،
خاک ایران را همانند ایرانیان ، بارور و پُربازده دانسته و پارسیان را
پُر توان ، هوشیار و هنرمند به شمار آورده است. }
[ تاریخ یونان باستان ▬ جلد اول ▬ اردشیر خدادادیان ▬ مقدمه ]
■ « ذبیح بهروز » :
{ تمدن یونان ، اقتباسی است. یونان یکمرتبه طلوع میکند و یکمرتبه غروب میکند
و تاریخش تجدید نمیشود ؛ زیرا آن سرزمین کموسعت و نامساعد ، استعداد پروراندن
جمعیتی که به تدریج از خود ، تمدنی ایجاد کند نداشته و اگر داشت از « دو هزار » سال
به این طرف هم بایستی دانشمندان و هنرمندانی در آنجا پیدا شده باشند. با وجود این
برخی اصرار دارند که بر خلاف واقع وانمود کنند : تمدن اروپا از یونان سرچشمه گرفته ؛
در صورتی که حتی در قرون وسطا هم کتابهای « فلسفی » ، « علمی » ، « طبی »
و « ریاضی » اروپا ، از دانشمندان « ایران » بود و ارقام هندسی نیز از این سرزمین ( ایران )
به آنجا منتقل گردید. قرنها پیش از این که در آثار باستانی جهان به نام « یونان » برخوریم ،
مغرب آسیا محل سکونت ملل متمدن « آریایی » بود و هنگامی تمدن یونان ، صورتی به خود
میگیرد که این نواحی از قلمرو « شاهنشاهی ایران » به شمار میآید. بزرگترین و قدیمیترین
فلاسفه و متفکرین یونان در عصر « هخامنشی » پیدا شدهاند و چنانکه در تواریخ یونان ، مذکور
است ، ایشان برای کسب معلومات به « ایران » سفر میکردند و دعوی شاگردی « زرتشت »
و « مغان » را داشتند. }
[ خط و فرهنگ ▬ ذبیح بهروز ▬ صفحهی 215 ]
■ « استفان پانوسی » :
{ بنا به گفتهی هرمیپوس ، « اَوِستا » به یونانی ترجمه شده بود و این همانا
کافیست که یونانیان و از جمله : « افلاتون » ، از جهانبینی ایرانیان ،
آگاه شده باشند. }
[ تأثیر فرهنگ و جهانبینی ایرانی بر افلاتون ▬ استفان پانوسی ▬ صفحهی 45 ]
■ « واندروردن » :
{ افلاتون تعلیم میدهد که روح ، جاودانیست و روان نیکوکاران ، روانهی
بهشت خواهد شد. مفاوضاتِ(=گفتگوی) شکوهمند او در « جمهوریت » با
استورهای عظیم پایان مییابد. در آن ، بیان میشود که چگونه ارواح در گذشتگان ،
به سرزمین اسرارآمیزی میرسند که راهی به بالا و راهی به پایین دارد. نیکوکاران
از یک راه به آسمان ، و گناهکاران از راه دیگر به زیرِ زمین خواهند رفت و در
آنجاست که 10 بار برای گناهانی که مرتکب شدهاند ، کیفر خواهند دید.
اینها همه یادآوری داوری اهورامزدا بر ارواح ، و پل « چینواد » است
که از فراز آن ، نیکوکاران راهی فردوس(=بهشت) و گناهکاران روانهی
دوزخ میشوند. مرغزار پریان افلاتون ، جایی که ارواحِ هنوز زاییدهنشده ،
گرد هم میآیند تا سرنوشت خویش را انتخاب کنند نیز خاطرهی چمنزارهای
آکنده از گل « هادخت نسک » را زنده میکند ؛ جایی که مردگان در آنجا
با ارواح همیشه زندهی خود روبرو میشوند. افلاتون خودش منبع مشرقزمینیِ
این استوره را فاش میسازد. }
[ پیدایش دانش نجوم ▬ بارتل واندروردن ▬ ترجمهی همایون صنعتیزاده ▬
صفحهی 208 ]
■ « هاشم رضی » :
{ نویسندگان قدیم یونان ، دربارهی سفر « فیساغورس » به ایران و آشنایی
با « زرتشت » یا فلسفهی مغان و آموختن سِحر و نجوم نزد مغان کلدانی ،
اشاراتی کردهاند.
از این جمله بایستی از « سیسرو » ( Cicero ) در سدهی یکم پیش از میلاد و
« والریوس ماکسیموس » ( Valerius Maximus ) ، « آپولییوس » ( Apuleius )
« کلمنس الکساندرینوس » ( Clemens Alexandrinus ) ، « دیوگنس لائرتیوس »
(Diogenes Laerius ) نام برد که هرکدام در ضمن اشاره به سفرهای کسانی
چون « فیساغورس » و « امپدوکلس » ( Empedocles ) و « دموکریتوس »
( Democritus ) و « افلاتون » ( Plato ) در آثار خود یاد کردهاند.
این نامآوران فلسفه و علم در آن اعصار دور ، بیتردید رنج سفر به خود
هموار کرده و به « ایران » برای توشهگیری از فلسفهای سترگ روی
میآوردهاند و این حاکی از شهرت دین زرتشتی و آیینهای مغی در آن
دورانِ دورِ تاریخ در ایران و مستملکات ایرانی یا حوزهی بینالنهرین بوده است. }
[ آیین مغان ▬ هاشم رضی ▬ صفحهی 15 ]