14-12-2014، 19:00
590 سال پيش از ميلاد دريكي ازروزهاي تابستان -معادل 9تير - نخستين قرارداد مرزي در تاريخ بشر ميان دولت ايران (حكومت ماد) و دولت ليدي (قسمتي از تركيه امروزي) بسته شد.
مادها مردماني بودند آريايينژاد كه سلسله خودرا در ابتداي قرن هفتم يا هشتم قبل از ميلاد تاسيس كردند، تاريخ ورود قوم ماد به فلات ايران دقيقا معلوم نيست. آشوريان در 844 قبل از ميلاد پارسيان را به نام پارسوا و در 836 قبل از ميلاد مادها را به نام ماداي ميشناختند.
اين كه مقصود از ماداي همان اقوام ماد بودهاند ترديدي نيست ليكن در مورد پارسوا معلوم نيست كه مقصود از ذكر اين نام، پارسيان مورد نظر بوده يا مردمان ديگري، از لشكركشيهاي پيدرپي كه توسط آشوريها به سرزمين ماد شده و باعث ويراني شهرهاي زيادي گرديد چنين ميتوان استنباط كرد كه اين مملكت در آن زمان آباد و پرجمعيت بوده است. مادها تحت تبعيت دولت آشور بودند گاهي هم با ساير اقوام آريايينژاد متحد شده به قلمرو آشور ميتاختند. در هر حال عوامل خارجي مخصوصا تاخت و تازهاي خارج از اندازه آشوريان را ميتوان يكي از عوامل تشكيل دولت و وحدت ماد دانست. از آنجايي كه حكومت مادها اولين حكومت ايراني بود با سرزمينهاي ديگر و اقوام و قبايل مختلف در داد و ستد بودند و در واقع اولين چيزي كه مردم از دولت ماد می خواستند این بود که به کسی باج ندهند.
سرزمين ليدي (Lydia) (لوديا، ليديه، لودي، ليديا) در آن زمان همسايه دولت ماد بود و در قسمت آسياي صغير وجود داشت كه اين سرزمين براي حكومت مادها ارزش داشت. پادشاهان ماد در حال پيشروي و گسترش قلمرو خود بودند تا اينكه در زمان حكومت هوخشتره (كياكسار) (633 _ 584 ق.م) سومين و مقتدرترين پادشاه ماد به سرزمين ليدي رسيدند. در واقع هوخشتره پس از پيروزي بر آشوريان، از آنچنان پشتكار و اطميناني برخوردار بود كه به فتح بخشهاي مهمي از آسياي صغير و به ويژه سرزمين ليدي كمر بست. مادها هنگامي كه در حال پيشرفت بودند با آلياتس (آليات) پادشاه كشور ليدي درگيري پيدا كردند و مدت شش سال جنگ بين آنها به طول انجاميد تا سرانجام در سال 85 قبل از ميلاد خورشيدگرفتگي تاثير زيادي در روحيه متخاصمان باقي گذاشت واين پيشآمد را علامت خشم خدا دانستند، پس از آن دولت بابل بين طرفين حَكَم شد و مقرر شد که رود هالیس (قزل ایرماق کنونی) سرحد بین دولتین باشد.
دكتر «اردشير خداداديان»، كارشناس تاريخ باستان و استاد دانشگاه شهيد بهشتي در مورد جنگ ميان حكومت مادها و دولت ليدي و انعقاد قرارداد ميان اين دو حكومت ميگويد: «هوخشتره يا كياكسار كه زمان سلطنت او از 633 تا 584 ق.م است و برخي اين زمان را از 625 الي 575 ق.م دانسته و نوشتهاند، ارتش ماد را مدرن ميكند و آن را براساس نمونه آشوري بازسازي مي كند. او به دشمني خود با آشوريان با قاطعيت ادامه ميدهد و نينوا را محاصره و اشغال ميكند، ولي به علت حمله گروهي از سكاهاي مهاجم كه به سرزمين ماد سرازير ميشوند، از محاصره نينوا صرفنظر كرده و عقبنشيني ميكند و سپس در سال 616 ق.م با پادشاه بابل متحد ميشود. او نخست سكاها را سركوب كرده و بعد نينوا را تسخير ميكند. در تداوم اين سياست سلطهجويانه، كياكسار از طريق انتيتاوروس (احتمالا كوههاي آناتولي) از مسير غرب تا رود هاليس مركز كشور ليدي، پيشروي كرده و در تاريخ 28 ماه مه 585 قبل از ميلاد كه بر اثر يك كسوف اين جنگ بدون هيچ برندهاي متوقف و با وساطت بيطرفانه نبوكد نصر دوم پادشاه بابل منصفانه به آن پایان داده می شود.»
شاه ماد (كياكسار)عليه پادشاه ليدي (آليات) دست به حمله ميزند وجنگ آنهابه مدت 5 تا 6 سال به طول ميانجامد كه در حين اين جنگ خورشيدگرفتگي رخ ميدهد كه آن را نشانه خشم خدايان ميدانند و دست از جنگ ميكشند. مهمترين شرطي كه مطرح بوده انتخاب يك مرز ميان ماد و ليدي است كه اين مرز رود هاليس (قزل ايرماق) تعيين مي شود و با وساطت حاكم بابل دو طرف مقرر ميشوند كه جنگ نكنند و از هم حمايت كند. به دنبال اين صلح، آستياگ فرزند هوخشتره با آرينيس دختر آليات شاه ليدي ازدواج ميكند و در واقع اين يك ازدواج سياسي بود و براي تقويت صلح ميان ماد و ليدي اين ازدواج صورت می گیرد.
البته در مورد جنگ ميان مادها و ليديها سخنان زيادي شده است اما آنچه را كه هرودوت نقل ميكند جالب و شنيدني است: آنگاه كه كياكسار پادشاه ماد بر سكاها غالب آمد و خوب ميدانست كه سكاها در فنون جنگي، سواركاري و شكار مهارت فراوان دارند، لذا بر آن شد كه پسران خود را به آنان بسپارد تا زبان سكاها و فنون رزمي را از آنان بياموزند. كياكسار شيفته كمانكشي سكاها شده بود و پسران خود را نيز بدان جهت به آنان سپرد. پس از گذشت زماني، اين سكاها كه هر وقت به كار ميرفتند و جانوري يا جانوراني را شكار ميكردند و به خانه ميآوردند، اين بار دست خالي از شكار بازگشتند و كياكسار بر آنان وارد شد. وي با خشونت و به سختي با سكاها برخورد كرد. سكاها وقتي چنين ديدند همانند كساني كه ميخواهند علايم نارضايتي خود را به خاطر ستمي كه شاه ماد بر آنان كرده است، نشان دهند، تصميم گرفتند يكي از پسربچههايي را كه به آنان سپرده شده است، بكشند و آن را كباب كنند. سكاها اين پسربچه را آنگونه كباب كردند كه در حالت عادي و هميشگي جانوراني را كه شكار ميكردهاند، كباب ميكردند. سكاها چنان كردند كه گويي كباب از گوشت شكار فراهم كردهاند. سيني كباب آن كودك را در برابر كياكسار قرار دادند. كياكسار و ديگر ميهمانان حاضر از آن گوشت خوردند و سكاها شتابزده به نزد ليدياييها رفتند و از آلياتس پادشاه ليدي درخواست پناهندگي كردند. كياكسار وقتي متوجه شد كه سكاها كبابي از گوشت فرزندش را به خورد او و ميهمانان دادهاند، سخت برآشفت و از آلياتس پادشاه ليدي خواست كه سكاها را به او مسترد كند. آلياتس چنين نكرد و عليرغم درخواست شاه ماد، سكاها را در پناه خود گذاشت و این خود می توانست زمینه جنگی میان مادها و لیدیایی ها باشد.
مادها مردماني بودند آريايينژاد كه سلسله خودرا در ابتداي قرن هفتم يا هشتم قبل از ميلاد تاسيس كردند، تاريخ ورود قوم ماد به فلات ايران دقيقا معلوم نيست. آشوريان در 844 قبل از ميلاد پارسيان را به نام پارسوا و در 836 قبل از ميلاد مادها را به نام ماداي ميشناختند.
اين كه مقصود از ماداي همان اقوام ماد بودهاند ترديدي نيست ليكن در مورد پارسوا معلوم نيست كه مقصود از ذكر اين نام، پارسيان مورد نظر بوده يا مردمان ديگري، از لشكركشيهاي پيدرپي كه توسط آشوريها به سرزمين ماد شده و باعث ويراني شهرهاي زيادي گرديد چنين ميتوان استنباط كرد كه اين مملكت در آن زمان آباد و پرجمعيت بوده است. مادها تحت تبعيت دولت آشور بودند گاهي هم با ساير اقوام آريايينژاد متحد شده به قلمرو آشور ميتاختند. در هر حال عوامل خارجي مخصوصا تاخت و تازهاي خارج از اندازه آشوريان را ميتوان يكي از عوامل تشكيل دولت و وحدت ماد دانست. از آنجايي كه حكومت مادها اولين حكومت ايراني بود با سرزمينهاي ديگر و اقوام و قبايل مختلف در داد و ستد بودند و در واقع اولين چيزي كه مردم از دولت ماد می خواستند این بود که به کسی باج ندهند.
سرزمين ليدي (Lydia) (لوديا، ليديه، لودي، ليديا) در آن زمان همسايه دولت ماد بود و در قسمت آسياي صغير وجود داشت كه اين سرزمين براي حكومت مادها ارزش داشت. پادشاهان ماد در حال پيشروي و گسترش قلمرو خود بودند تا اينكه در زمان حكومت هوخشتره (كياكسار) (633 _ 584 ق.م) سومين و مقتدرترين پادشاه ماد به سرزمين ليدي رسيدند. در واقع هوخشتره پس از پيروزي بر آشوريان، از آنچنان پشتكار و اطميناني برخوردار بود كه به فتح بخشهاي مهمي از آسياي صغير و به ويژه سرزمين ليدي كمر بست. مادها هنگامي كه در حال پيشرفت بودند با آلياتس (آليات) پادشاه كشور ليدي درگيري پيدا كردند و مدت شش سال جنگ بين آنها به طول انجاميد تا سرانجام در سال 85 قبل از ميلاد خورشيدگرفتگي تاثير زيادي در روحيه متخاصمان باقي گذاشت واين پيشآمد را علامت خشم خدا دانستند، پس از آن دولت بابل بين طرفين حَكَم شد و مقرر شد که رود هالیس (قزل ایرماق کنونی) سرحد بین دولتین باشد.
دكتر «اردشير خداداديان»، كارشناس تاريخ باستان و استاد دانشگاه شهيد بهشتي در مورد جنگ ميان حكومت مادها و دولت ليدي و انعقاد قرارداد ميان اين دو حكومت ميگويد: «هوخشتره يا كياكسار كه زمان سلطنت او از 633 تا 584 ق.م است و برخي اين زمان را از 625 الي 575 ق.م دانسته و نوشتهاند، ارتش ماد را مدرن ميكند و آن را براساس نمونه آشوري بازسازي مي كند. او به دشمني خود با آشوريان با قاطعيت ادامه ميدهد و نينوا را محاصره و اشغال ميكند، ولي به علت حمله گروهي از سكاهاي مهاجم كه به سرزمين ماد سرازير ميشوند، از محاصره نينوا صرفنظر كرده و عقبنشيني ميكند و سپس در سال 616 ق.م با پادشاه بابل متحد ميشود. او نخست سكاها را سركوب كرده و بعد نينوا را تسخير ميكند. در تداوم اين سياست سلطهجويانه، كياكسار از طريق انتيتاوروس (احتمالا كوههاي آناتولي) از مسير غرب تا رود هاليس مركز كشور ليدي، پيشروي كرده و در تاريخ 28 ماه مه 585 قبل از ميلاد كه بر اثر يك كسوف اين جنگ بدون هيچ برندهاي متوقف و با وساطت بيطرفانه نبوكد نصر دوم پادشاه بابل منصفانه به آن پایان داده می شود.»
شاه ماد (كياكسار)عليه پادشاه ليدي (آليات) دست به حمله ميزند وجنگ آنهابه مدت 5 تا 6 سال به طول ميانجامد كه در حين اين جنگ خورشيدگرفتگي رخ ميدهد كه آن را نشانه خشم خدايان ميدانند و دست از جنگ ميكشند. مهمترين شرطي كه مطرح بوده انتخاب يك مرز ميان ماد و ليدي است كه اين مرز رود هاليس (قزل ايرماق) تعيين مي شود و با وساطت حاكم بابل دو طرف مقرر ميشوند كه جنگ نكنند و از هم حمايت كند. به دنبال اين صلح، آستياگ فرزند هوخشتره با آرينيس دختر آليات شاه ليدي ازدواج ميكند و در واقع اين يك ازدواج سياسي بود و براي تقويت صلح ميان ماد و ليدي اين ازدواج صورت می گیرد.
البته در مورد جنگ ميان مادها و ليديها سخنان زيادي شده است اما آنچه را كه هرودوت نقل ميكند جالب و شنيدني است: آنگاه كه كياكسار پادشاه ماد بر سكاها غالب آمد و خوب ميدانست كه سكاها در فنون جنگي، سواركاري و شكار مهارت فراوان دارند، لذا بر آن شد كه پسران خود را به آنان بسپارد تا زبان سكاها و فنون رزمي را از آنان بياموزند. كياكسار شيفته كمانكشي سكاها شده بود و پسران خود را نيز بدان جهت به آنان سپرد. پس از گذشت زماني، اين سكاها كه هر وقت به كار ميرفتند و جانوري يا جانوراني را شكار ميكردند و به خانه ميآوردند، اين بار دست خالي از شكار بازگشتند و كياكسار بر آنان وارد شد. وي با خشونت و به سختي با سكاها برخورد كرد. سكاها وقتي چنين ديدند همانند كساني كه ميخواهند علايم نارضايتي خود را به خاطر ستمي كه شاه ماد بر آنان كرده است، نشان دهند، تصميم گرفتند يكي از پسربچههايي را كه به آنان سپرده شده است، بكشند و آن را كباب كنند. سكاها اين پسربچه را آنگونه كباب كردند كه در حالت عادي و هميشگي جانوراني را كه شكار ميكردهاند، كباب ميكردند. سكاها چنان كردند كه گويي كباب از گوشت شكار فراهم كردهاند. سيني كباب آن كودك را در برابر كياكسار قرار دادند. كياكسار و ديگر ميهمانان حاضر از آن گوشت خوردند و سكاها شتابزده به نزد ليدياييها رفتند و از آلياتس پادشاه ليدي درخواست پناهندگي كردند. كياكسار وقتي متوجه شد كه سكاها كبابي از گوشت فرزندش را به خورد او و ميهمانان دادهاند، سخت برآشفت و از آلياتس پادشاه ليدي خواست كه سكاها را به او مسترد كند. آلياتس چنين نكرد و عليرغم درخواست شاه ماد، سكاها را در پناه خود گذاشت و این خود می توانست زمینه جنگی میان مادها و لیدیایی ها باشد.