23-12-2014، 11:35
قرارداد رژي يا انحصار نامه توتون و تنباکو که ميان دولت ايران و ماژور تالبوت انگليسي منعقد شد تا چهارم جماديالثاني 1309ق که الحاق کامل آن اعلام گرديد، به عنوان اولين مبارزات استعماري و استبدادي به شکل يک قيام متشکل و يکپارچه در تاريخ معاصر ايران به ثبت رسيده است. اين قيام بيش از 300 روز به طول انجاميد و دولت استبدادي قاجار و استعمار انگليس را ناچار به عقبنشيني ساخت.
قرارداد فوق محصول سومين سفر ناصرالدين شاه به فرنگستان بود. ناصرالدين شاه که در آن زمان تحت تأثير رجال روشنفکر درباري براي سفر به فرنگستان و ديدار از دستاوردهاي تمدن غربي ترغيب ميشد، به تأييد و تشويق محمدحسنخان اعتمادالسلطنه و ميرزا عليخان امينالدوله، ميرزا ملکمخان ناظمالدوله و ميرزا حسين خان سپهسالار از سرمايهگذاري خارجي در ايران استقبال کرد. 1 وليکن عدم آگاهي او از نحوۀ اين سرمايهگذاري باعث شد که قراردادي چنين وسيع که مورد تعجب جهانيان گرديد با ماژور تالبوت انگليسي ببندد و امتياز استخراج توتون و تنباکو را به مدت پنجاه سال به او واگذار نمايد.
پس از مراجعت شاه تالبوت به تأسيس شرکتي با سرمايه 650 هزار ليره دست زد و مخفيانه راهي تهران شد بهطوري که چند روز اول همگان بجز امينالسلطان و اعضاي سفارت انگليس از حضور او در تهران بياطلاع بودند.
پس از چندي با کمک سر هنري درموند ولف وزيرمختار انگليس در تهران، تالبوت و امينالسلطان قراردادي به مدت پنجاه سال در اين باب تنظيم کردند و براي امضاء توسط امينالسلطان به نزد ناصرالدين شاه بردند. امضاي قرارداد فقط براي ناصرالدين شاه مبلغ 25 هزار ليره پيشکش و هدايا در برداشت و البته اين هدايا از هداياي امينالسلطان و کامران ميرزا جدا بود. 2 با واگذاري اين قرارداد همه ساله مبلغ پانزده هزار ليره انگليس به خزانه دولت ايران واگذار ميشد در حالي که اين قرارداد سود کلاني براي انگلستان داشت. 3
اين قرارداد در اصل ناقض استقلال کشور بود و سرنوشت تمامي دست اندرکاران توتون و تنباکوي کشور اعم از تاجر و خردهفروش و زارع را به دست خارجيان ميسپرد. و در اين زمينه از قراردادهاي مشابهي که با کشورهاي ديگر به امضاء رسيده بود به مراتب ظالمانهتر بود. چرا که سرنوشت هزاران زارع، تاجر و کاسب در گرو آن بود و علاوه بر فروش داخلي يکي از کالاهاي بزرگ تجاري ايران به حساب ميآمد. 4
مردم ناباورانه ميديدند که شاه مقدرات آنها را به دست بيگانه سپرده است. اندک اندک صداهايي شنيده شد و عکسالعملهايي ديده شد.
بازتاب قرارداد در شيراز
اولين جرقه مخالفت با شرکت رژي و فعاليت آنان در ايران در فارس زده شد. در آن زمان تنباکوي ايران بيشتر در فارس توليد ميشد و تنباکوي فارس مرغوبترين تنباکوي ايران به شمار ميرفت. وضعيت کشت تنباکو در شيراز ويژگي خاصي داشت بدين مفهوم که از هنگام کاشت محصول تا برداشت آن، حدود هشت تا نه ماه طول ميکشيد. زارع ميبايست در ابتداي بهار، محصول خود را ميکاشت و در اوايل تابستان آن را درو ميکرد تا پاييز تنباکو بايد خشکانده ميشد، از ابتداي پاييز تا اوايل زمستان بستهبندي محصول شروع ميشد و نهايتاً در زمستان محصول براي فروش آماده ميگشت.
حاکمان فارس طبق معمول هر ساله در اوايل بهار مالياتها را حواله ميکردند و اين امر بار سنگيني بر دوش تجار و کشاورزان ميگذاشت. عدهاي از حکام دو ماه مانده بود به آخر سال، مقداري از ماليات را به دولت مرکزي ميپرداختند و در اوايل نوروز آن را از دهقانان مطالبه ميکردند. محصلان مالياتي براي اخذ وجوه، مردم را تحت شديدترين فشارها قرار ميدادند تا جايي که در بعضي از روستاها، زارعان ناچار ميشدند براي تأديه ماليات معوقه خود، حاصل زمين مرغوب خود را به يک پنجم قيمت در اختيار تجار قرار دهند. از اين اوضاع، تجار شيرازي و ماموران حکومت بهرهمند ميشدند. تعداد اين تجار به بيش از پنچاه تا شصت نفر نميرسيد. 5
به دليل اهميت شيراز پس از استقرار کمپاني رژي اولين ماموران عازم اين شهر شدند. مستر بنيز (نماينده شرکت در شيراز) حرکت خود را به آن ديار آغاز کرد. در حالي که چند نفر از ماموران ايراني در حالي که فرماني از طرف دولت مرکزي حمل ميکردند، او را همراهي ميکردند. قبل از اينکه فرنگيان وارد شيراز شوند شايع بود که دولت آن سامان را به فرنگيان فروخته است. زمزمههاي اعتراض عدهاي براي اولين بار در اين خطه از ايران آغاز شد. عدهاي از مردم رو به سوي علما نهادند و از آنها کسب تکليف نمودند. علماي شيراز هم از آنجا که اين امر را منافي با منافع دين ميدانستند اظهار انزجار کردند البته در اين ميان عدهاي از بازرگانان و تجار بزرگ تنباکو آشکارا عليه رژي موضع گرفتند و زمينههاي لازم را براي شورش مهيا ساختند مثلاً حاج عباس اردوبادي که از دولت روسيه حمايت ميکرد به دستور وزيرمختار روسيه در تهران مأموريت داشت در امر پيشترفت کار رژي اختلال ايجاد کند. 6
در شيراز شايع شده بود که اقدامات شرکت رژي موجب خواهد شد صدها تاجر ورشکسته و بيکار شوند. همچنين گفته ميشد بهاي تنباکو افزايش خواهد يافت و بيگانگان به ايران خواهند تاخت. با وجود وعدههاي گوناگون شرکت رژي و بريتانيا مردم از راه دادن خارجيان به شهر امتناع ميکردند. مأموران کمپاني در دروازۀ قرآن شيراز معطل بودند. در رمضان 1308 ق شور و هيجان به اوج خود رسيد. جمع کثيري از مردم دکانهاي خود را تعطيل نمودند و تحت رهبري آيتالله سيد علياکبر فالاسيري در مسجد وکيل تجمع کردند. مردم اعمال دولت مرکزي را تقبيح کردند و سيد طي سخنراني پرشوري مخالفت خود را با ورود انگليسان به شيراز اعلام کرد. 7
اين امر با وجود نفوذ انگليس در آن منطقه و حاکمي چون ظلالسلطان که دوست آنان بود امري تعجببرانگيز بود. سفير انگليس از امينالسلطان خواست تا شورش را خاتمه دهد و سيد تبعيد شد. البته تبعيد سيد علياکبر فالاسيري به عراق منجر به ديدار او با سيد جمالالدين اسدآبادي و تهيه نامهاي سرگشاده براي ميرزاي شيرازي بود که زمينههاي فتواي تحريم تنباکو را فراهم کرد. 8
شورش در تبريز و عقبنشيني رژي
دومين شهري که در مقابل هئيت انگليسي از خود عکسالعمل نشان داد تبريز بود. مردم تبريز توليدکننده تنباکو نبودند ولي در امر صادرات اين محصول شرکت داشتند. به همين دليل تبريز و علماي آن پس از انتشار اين خبر نارضايتي خود را ابراز کرده بودند. حاج ميرزا جواد آقا مجتهد تبريزي از جمله علما و سردمداران مبارزه بود. در همين ايام حسنعليخان اميرنظام گروسي، پيشکار و والي آذربايجان چون اين امتياز را منافي اهداف دين و دولت ميديد با مردم همدل شد و از کار خود استعفا کرد مأموران روسي نيز در تبريز در مقابل اهداف توسعهطلبانه انگليسيها مقاومت نشان دادند.
از اوايل تابستان جنبش مردم تبريز آغاز شد. عدۀ زيادي از مردم که اعطاي امتياز به خارجيها را منافي احکام دين تلقي ميکردند، دکانهاي خود را بستند و در اطراف ميرزا جوادآقا مجتهد گرد آمدند. در محرم سال 1309 ق شاه در ييلاق خود در شهرستانک در شمال تهران به سر ميبرد و از وقايع شهرستانها خبري نداشت. در يکي از روزها، تلگراف تهديدآميزي از سوي مردم تبريز به دست او رسيد که در آن از وي خواسته بودند از واگذاري منافع مسلمانان به مسيحيان که مخالف احکام قرآن هستند خودداري نمايد و اگر اين تقاضا پذيرفته نشود، خود با اسلحه از حقوق خويش دفاع خواهند کرد. 9
دولت مرکزي از روسها خواست تا جنبش تبريز را خاتمه دهد اما روسيه از جلوگيري اين جنبش خودداري کرد. روسها از شورش تبريز به نفع خود بهرهبرداري کردند. آنها در رقابت استعماري با انگليس، گوي سبقت را ربوده بودند و برگ برنده را در دست داشتند. به همين دليل تلاش کردند تا آنجا که ميتوانند حريف را به عقبنشيني وادار کنند. پس اصرار زيادي در الغاي امتيازنامه داشتند. شاه هم با تلاش بسيار موفق شد که مردم را با وعده الغاي قرارداد بهطور موقت آرام کند، اما در تابستان 1309ق يک بار ديگر مردم تبريز سربه شورش برداشتند. با اينکه به آنان قول داده شده بود که شرکت در آذربايجان عملياتي نخواهد داشت، بازهم مردم قانع نشدند و طغيان را آغار کردند. بدين ترتيب در تبريز طغيان جنبه عمومي پيدا کرد، 10 عليالخصوص آنکه قيمتهاي تعيين شده براي خريد تنباکو از تجار بسيار ستمگرانه بود و در واقع آنها ناچار بودند جنس خود را به قيمت نازل به فروش برسانند. 11
اصفهان و شورش عمومي
اصفهان نيز يکي از شهرهاي مهم مبارزات عليه رژي و رهبري علما در جنبش اصفهان مشخص و بارز بود. به علاوه اين جنبش از انسجام و به هم پيوستگي بسياري برخوردار بود. اهميت جنبش اصفهان در اين نکته نهفته بود که براي اولين بار نغمه تحريم تنباکو از آنجا آغاز شد. جالب اينکه ظلالسلطان حاکم اصفهان آشکارا از امتياز رژي حمايت ميکرد. و انگلستان در اصفهان و اقوام بختياري جايگاه ويژهاي داشت. 12
مردم اصفهان به رهبري ميرزا محمدتقي معروف به آقانجفي (روحاني قدرتمند) به مقابله با اقدامات شرکت رژي پرداختند و دست به ابتکار عمل زدند و تنباکو را تحريم کردند. رفتار عمال شرکت رژي در اصفهان بسيار تحقيرآميز و خشونت بار بود. يکي از تجار معروف و معتبر اصفهاني کار تاجر شيرازي را تکرار کرد و در مقابل دستور ظلالسلطان مبني بر تحويل توتون و تنباکوي خود، هر چه را که خريده بود آتش زد. اين اقدام نمادين جايگاه روحانيت را بيش از پيش محکم ساخت. فتواي تحريم تنباکو در اصفهان مؤثر واقع شد و کمپاني عملاً در آن منطقه فلج گرديد. بنابراين به دولت شکايت برد، دولت تهديد کرد که اگر علما تسليم نشوند و مردم شورش کنند خانههاي مردم را به توپ خواهد بست. اما علما بجز يکي دو نفر بقيه در مقابل اين تهديدها ايستادگي کردند. 13
به دنبال ورود مأموران انگليسي به مشهد، مردم دکانهاي خود را بستند و سر به شورش برداشتند اما فتحعليخان صاحب ديوان (حاکم مشهد) تنباکوفروشان را متقاعد کرد که دکانهاي خود را باز کنند. علاوه بر کسبه نيروي عمده حرکت در مشهد طلاب بودند. محور اعتراضات و شعارها در ابتدا رژي بود اما بعداً شورشيان آشکارا عليه انگليس شعار ميدادند ولي گفتند که انگليس آشکار ميخواهد در لواي تجارت مثل هند، ايران را تسخير کند. جنبش مشهد به دليل فقدان رهبري ديني قوي و قدرتمند نتوانست مانند شيراز، تبريز و اصفهان قدرت بسيج مردم را افزايش دهد. همانگونه که در تظاهرات و خيزش مردم در يزد، قزوين و کاشان بدينگونه بود. 14
تهران و تحريم تنباکو
در اين جنبش تهران به دليل ارتباطات سياسي و اقتصادي و وجود دولت و شاه در آنجا جايگاهي تعيينکننده داشت. به ويژه آنکه رهبري ديني تهران را عالمي چون ميرزا حسن آشتياني بر عهده داشت و از مبارزه دست برنميداشت. مردم و تجار دائماً به ديدار او ميرفتند. عدهاي از روحانيون چون ملا فيضالله فاضلدربندي تندترين خطابهها را بر ضد شاه ايراد ميکرد. به همين دليل به دستور دولت دستگير و به عراق تبعيد شد. 15 علماي تهران به تدريج به اين نتيجه رسيدند که بايد راه علماي اصفهان را در پيش گيرند و استعمال تنباکوي کمپاني رژي را تحريم کنند. 16 بدينتربيب ميرزاي شيرازي در عراق در جريان وقايع و مبارزات قرار ميگرفت. در اين ميان با اوجگيري نهضت شايعه فتواي تحريم تنباکو در تهران پخش شد و شور عظيمي برپا کرد. متن حکم چنين بود:
«بسمالله الرحمنالرحيم. اليوم استعمال تنباکو و توتون بأي نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجلالله تعالي فرجه است. الاحقر محمدحسن الحسيني». 17
روز بعد از انتشار حکم، يعني روز دوم جماديالاول، مسئله همبستگي مردم تحت رهبري ديني عينيت يافت. حتي لوطيان شهر نيز اطاعت از اين حکم را بر خود فرض داشتند. در مراسم اسبسواري شاه در دوشان تپه احدي قليان نکشيد زيرا مخالفت با حکم مرجع تقليد مخالفت با امام زمان (عج) محسوب ميشد. در حرمسراي شاهي نيز کليه قليانها شکسته شد. به دنبال آن شاه فرمان متوقف ساختن عمليات رژي را صادر نمود ولي در الغاي آن ترديد و تعلل کرد. 18
الغاي امتياز رژي
شب 23 جماديالاول 1309ق متن اعلاميهاي بر سر در شمسالعماره نصب شد که در آن آمده بود: «بر حسب حکم جناب حجتالاسلام آقاي ميرزاي شيرازي، يوم دوشنبه آتيه جهاد است. مردم مهيا شويد». 19
شاه و ناصرالدين شاه خواستند تا با تبعيد علما و ميرزاي آشتياني از تهران به غائله پايان دهند اما شايعه خروج ميرزا از تهران به سرعت در بين مردم پيچيد، مردم و علما يکدل و يکجهت اعلام کردند که با آشتياني همراه خواهند بود، بنابراين دولت احساس خطر کرد. 20
شايعه جهاد تکذيب شد ولي بيتدبيري امينالسلطان، اوضاع را وخيمتر کرد. او که از اصرار علما مبني بر الغاي رژي خشمگين بود راه را در تبعيد ميرزاي آشتياني ديد. اما در آن زمان حتي شيخ هادي نجمآبادي که مستقيماً در جنبش شرکت نکرده بود، اعلام کرد که اگر بنابر مهاجرت علما به عتبات عاليات باشد، او اول کسي است که ردا بر دوش ميکشد و با پاي پياده مهاجرت ميکند. از صبح روز دوشنبه 3 جماديالثاني 1309ق که قرار بود ميرزاي آشتياني را تبعيد کنند مردم کفنپوش و چوب به دست روانه محله سنگلج که منزل ايشان در آنجا بود شدند و فرياد سر دادند. 21
ناصرالدين شاه دانست که تا امتيازنامه رژي کامل لغو نشود، آرامش به تهران باز نخواهد گشت، به همين دليل نامهاي به امينالسلطان نوشت و الغاي کامل امتيازنامه رژي را اعلام کرد. 22 چند روزي از اعلام الغاي امتيازنامه گذشته بود اما دولت و مردم منتظر دستوري از طرف علما بودند. امينالسلطان نامهاي براي آشتياني ارسال کرد و با شگفتي پرسيد: «اکنون که رژي ملغي شده است چرا اجازه نميدهيد که مردم قليان بکشند؟» آشتياني پاسخ داد که حکم تحريم تنباکو را او صادر نکرده است تا آن را بردارد، حکم از آن ميرزاي شيرازي است.
ميرزا حسن آشتياني طي تلگرافي خطاب به ميرزاي شيرازي الغاي امتيازنامه را اعلام کرد و از ايشان خواست تا صراحتاً اجازۀ استعمال تنباکو را صادر نمايد. 23 ميرزا پاسخ داد که تا به کلي از فرنگي خلع يد نشود، حکم تحريم تنباکو پا برجاست. وي اعلام کرده بود که خلع يد از رژي بايد بر شخص او اثبات شود و تا آن زمان حکم حرمت باقي است. 24
اين امر درست تا زماني که کاسه صبر همه لبريز شده بود ادامه داشت و در نهايت متن حکم رفع تحريم تنباکو از ميرزاي شيرازي به دست آشتياني رسيد. و جنبشي به آن فراگيري با پيروزي خاتمه يافت.
_____________________________
1. ميرزا عليخان امينالدوله، خاطرات امينالدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائيان، تهران، انتشارات کتابهاي ايران، 1341. ص 115 و فريدون آدميت، انديشه ترقي و حکومت قانون، عصر سپهسالار، تهران، خوارزمي، 1356. ص 385 .
2. ناظمالاسلام کرماني، تاريخ بيداري ايرانيان، مقدمه، ص 51 .
3. فصل اول کتاب فوق.
4. کربلايي شيخ حسن، قرارداد 1890 رژي، انتشارات مبارزان، تهران، 1360، ص 30 .
5. ابراهيم تيموري، عصر بيخبري يا تاريخ امتيازات در ايران، تهران، اقبال، 1332، ص 39- 45 .
6. همان، ص 68 .
7. نيکي کدي، تحريم تنباکو در ايران، ترجمه شاهرخ قائممقامي، تهران، جيبي، 1358، ص 80 .
8. روحالله حسينيان، تاريخ سياسي تشيع، ج1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1380، ص 240 .
9. حسين آباديان، انديشه ديني و جنبش ضد رژي، تهران، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1376، ص 68-71 .
10. فوريه، سه سال در دربار ايران، ترجمه عباس اقبال، تهران، اقبال، 1325، ص 223 .
11. حسن کربلايي، قرارداد رژي 1890م، تهران، مبارزان، 1361، ص 45-46 .
12. آباديان، ص 116 .
13. حسن کربلايي، ص 57-58 .
14. همان، ص 124 .
15. آباديان، ص 123 .
16. روحالله حسينيان، ص 246 تا 247 .
17. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات، ص 870 .
18. آباديان، ص 126-127 .
19. کربلايي، ص 99 .
20. همان، ص 110 .
21. آباديان، ص 160 .
22. حسن کربلايي، ص 114-122 .
23. همان، ص 114-122 .
24. آباديان، ص 171.
قرارداد فوق محصول سومين سفر ناصرالدين شاه به فرنگستان بود. ناصرالدين شاه که در آن زمان تحت تأثير رجال روشنفکر درباري براي سفر به فرنگستان و ديدار از دستاوردهاي تمدن غربي ترغيب ميشد، به تأييد و تشويق محمدحسنخان اعتمادالسلطنه و ميرزا عليخان امينالدوله، ميرزا ملکمخان ناظمالدوله و ميرزا حسين خان سپهسالار از سرمايهگذاري خارجي در ايران استقبال کرد. 1 وليکن عدم آگاهي او از نحوۀ اين سرمايهگذاري باعث شد که قراردادي چنين وسيع که مورد تعجب جهانيان گرديد با ماژور تالبوت انگليسي ببندد و امتياز استخراج توتون و تنباکو را به مدت پنجاه سال به او واگذار نمايد.
پس از مراجعت شاه تالبوت به تأسيس شرکتي با سرمايه 650 هزار ليره دست زد و مخفيانه راهي تهران شد بهطوري که چند روز اول همگان بجز امينالسلطان و اعضاي سفارت انگليس از حضور او در تهران بياطلاع بودند.
پس از چندي با کمک سر هنري درموند ولف وزيرمختار انگليس در تهران، تالبوت و امينالسلطان قراردادي به مدت پنجاه سال در اين باب تنظيم کردند و براي امضاء توسط امينالسلطان به نزد ناصرالدين شاه بردند. امضاي قرارداد فقط براي ناصرالدين شاه مبلغ 25 هزار ليره پيشکش و هدايا در برداشت و البته اين هدايا از هداياي امينالسلطان و کامران ميرزا جدا بود. 2 با واگذاري اين قرارداد همه ساله مبلغ پانزده هزار ليره انگليس به خزانه دولت ايران واگذار ميشد در حالي که اين قرارداد سود کلاني براي انگلستان داشت. 3
اين قرارداد در اصل ناقض استقلال کشور بود و سرنوشت تمامي دست اندرکاران توتون و تنباکوي کشور اعم از تاجر و خردهفروش و زارع را به دست خارجيان ميسپرد. و در اين زمينه از قراردادهاي مشابهي که با کشورهاي ديگر به امضاء رسيده بود به مراتب ظالمانهتر بود. چرا که سرنوشت هزاران زارع، تاجر و کاسب در گرو آن بود و علاوه بر فروش داخلي يکي از کالاهاي بزرگ تجاري ايران به حساب ميآمد. 4
مردم ناباورانه ميديدند که شاه مقدرات آنها را به دست بيگانه سپرده است. اندک اندک صداهايي شنيده شد و عکسالعملهايي ديده شد.
بازتاب قرارداد در شيراز
اولين جرقه مخالفت با شرکت رژي و فعاليت آنان در ايران در فارس زده شد. در آن زمان تنباکوي ايران بيشتر در فارس توليد ميشد و تنباکوي فارس مرغوبترين تنباکوي ايران به شمار ميرفت. وضعيت کشت تنباکو در شيراز ويژگي خاصي داشت بدين مفهوم که از هنگام کاشت محصول تا برداشت آن، حدود هشت تا نه ماه طول ميکشيد. زارع ميبايست در ابتداي بهار، محصول خود را ميکاشت و در اوايل تابستان آن را درو ميکرد تا پاييز تنباکو بايد خشکانده ميشد، از ابتداي پاييز تا اوايل زمستان بستهبندي محصول شروع ميشد و نهايتاً در زمستان محصول براي فروش آماده ميگشت.
حاکمان فارس طبق معمول هر ساله در اوايل بهار مالياتها را حواله ميکردند و اين امر بار سنگيني بر دوش تجار و کشاورزان ميگذاشت. عدهاي از حکام دو ماه مانده بود به آخر سال، مقداري از ماليات را به دولت مرکزي ميپرداختند و در اوايل نوروز آن را از دهقانان مطالبه ميکردند. محصلان مالياتي براي اخذ وجوه، مردم را تحت شديدترين فشارها قرار ميدادند تا جايي که در بعضي از روستاها، زارعان ناچار ميشدند براي تأديه ماليات معوقه خود، حاصل زمين مرغوب خود را به يک پنجم قيمت در اختيار تجار قرار دهند. از اين اوضاع، تجار شيرازي و ماموران حکومت بهرهمند ميشدند. تعداد اين تجار به بيش از پنچاه تا شصت نفر نميرسيد. 5
به دليل اهميت شيراز پس از استقرار کمپاني رژي اولين ماموران عازم اين شهر شدند. مستر بنيز (نماينده شرکت در شيراز) حرکت خود را به آن ديار آغاز کرد. در حالي که چند نفر از ماموران ايراني در حالي که فرماني از طرف دولت مرکزي حمل ميکردند، او را همراهي ميکردند. قبل از اينکه فرنگيان وارد شيراز شوند شايع بود که دولت آن سامان را به فرنگيان فروخته است. زمزمههاي اعتراض عدهاي براي اولين بار در اين خطه از ايران آغاز شد. عدهاي از مردم رو به سوي علما نهادند و از آنها کسب تکليف نمودند. علماي شيراز هم از آنجا که اين امر را منافي با منافع دين ميدانستند اظهار انزجار کردند البته در اين ميان عدهاي از بازرگانان و تجار بزرگ تنباکو آشکارا عليه رژي موضع گرفتند و زمينههاي لازم را براي شورش مهيا ساختند مثلاً حاج عباس اردوبادي که از دولت روسيه حمايت ميکرد به دستور وزيرمختار روسيه در تهران مأموريت داشت در امر پيشترفت کار رژي اختلال ايجاد کند. 6
در شيراز شايع شده بود که اقدامات شرکت رژي موجب خواهد شد صدها تاجر ورشکسته و بيکار شوند. همچنين گفته ميشد بهاي تنباکو افزايش خواهد يافت و بيگانگان به ايران خواهند تاخت. با وجود وعدههاي گوناگون شرکت رژي و بريتانيا مردم از راه دادن خارجيان به شهر امتناع ميکردند. مأموران کمپاني در دروازۀ قرآن شيراز معطل بودند. در رمضان 1308 ق شور و هيجان به اوج خود رسيد. جمع کثيري از مردم دکانهاي خود را تعطيل نمودند و تحت رهبري آيتالله سيد علياکبر فالاسيري در مسجد وکيل تجمع کردند. مردم اعمال دولت مرکزي را تقبيح کردند و سيد طي سخنراني پرشوري مخالفت خود را با ورود انگليسان به شيراز اعلام کرد. 7
اين امر با وجود نفوذ انگليس در آن منطقه و حاکمي چون ظلالسلطان که دوست آنان بود امري تعجببرانگيز بود. سفير انگليس از امينالسلطان خواست تا شورش را خاتمه دهد و سيد تبعيد شد. البته تبعيد سيد علياکبر فالاسيري به عراق منجر به ديدار او با سيد جمالالدين اسدآبادي و تهيه نامهاي سرگشاده براي ميرزاي شيرازي بود که زمينههاي فتواي تحريم تنباکو را فراهم کرد. 8
شورش در تبريز و عقبنشيني رژي
دومين شهري که در مقابل هئيت انگليسي از خود عکسالعمل نشان داد تبريز بود. مردم تبريز توليدکننده تنباکو نبودند ولي در امر صادرات اين محصول شرکت داشتند. به همين دليل تبريز و علماي آن پس از انتشار اين خبر نارضايتي خود را ابراز کرده بودند. حاج ميرزا جواد آقا مجتهد تبريزي از جمله علما و سردمداران مبارزه بود. در همين ايام حسنعليخان اميرنظام گروسي، پيشکار و والي آذربايجان چون اين امتياز را منافي اهداف دين و دولت ميديد با مردم همدل شد و از کار خود استعفا کرد مأموران روسي نيز در تبريز در مقابل اهداف توسعهطلبانه انگليسيها مقاومت نشان دادند.
از اوايل تابستان جنبش مردم تبريز آغاز شد. عدۀ زيادي از مردم که اعطاي امتياز به خارجيها را منافي احکام دين تلقي ميکردند، دکانهاي خود را بستند و در اطراف ميرزا جوادآقا مجتهد گرد آمدند. در محرم سال 1309 ق شاه در ييلاق خود در شهرستانک در شمال تهران به سر ميبرد و از وقايع شهرستانها خبري نداشت. در يکي از روزها، تلگراف تهديدآميزي از سوي مردم تبريز به دست او رسيد که در آن از وي خواسته بودند از واگذاري منافع مسلمانان به مسيحيان که مخالف احکام قرآن هستند خودداري نمايد و اگر اين تقاضا پذيرفته نشود، خود با اسلحه از حقوق خويش دفاع خواهند کرد. 9
دولت مرکزي از روسها خواست تا جنبش تبريز را خاتمه دهد اما روسيه از جلوگيري اين جنبش خودداري کرد. روسها از شورش تبريز به نفع خود بهرهبرداري کردند. آنها در رقابت استعماري با انگليس، گوي سبقت را ربوده بودند و برگ برنده را در دست داشتند. به همين دليل تلاش کردند تا آنجا که ميتوانند حريف را به عقبنشيني وادار کنند. پس اصرار زيادي در الغاي امتيازنامه داشتند. شاه هم با تلاش بسيار موفق شد که مردم را با وعده الغاي قرارداد بهطور موقت آرام کند، اما در تابستان 1309ق يک بار ديگر مردم تبريز سربه شورش برداشتند. با اينکه به آنان قول داده شده بود که شرکت در آذربايجان عملياتي نخواهد داشت، بازهم مردم قانع نشدند و طغيان را آغار کردند. بدين ترتيب در تبريز طغيان جنبه عمومي پيدا کرد، 10 عليالخصوص آنکه قيمتهاي تعيين شده براي خريد تنباکو از تجار بسيار ستمگرانه بود و در واقع آنها ناچار بودند جنس خود را به قيمت نازل به فروش برسانند. 11
اصفهان و شورش عمومي
اصفهان نيز يکي از شهرهاي مهم مبارزات عليه رژي و رهبري علما در جنبش اصفهان مشخص و بارز بود. به علاوه اين جنبش از انسجام و به هم پيوستگي بسياري برخوردار بود. اهميت جنبش اصفهان در اين نکته نهفته بود که براي اولين بار نغمه تحريم تنباکو از آنجا آغاز شد. جالب اينکه ظلالسلطان حاکم اصفهان آشکارا از امتياز رژي حمايت ميکرد. و انگلستان در اصفهان و اقوام بختياري جايگاه ويژهاي داشت. 12
مردم اصفهان به رهبري ميرزا محمدتقي معروف به آقانجفي (روحاني قدرتمند) به مقابله با اقدامات شرکت رژي پرداختند و دست به ابتکار عمل زدند و تنباکو را تحريم کردند. رفتار عمال شرکت رژي در اصفهان بسيار تحقيرآميز و خشونت بار بود. يکي از تجار معروف و معتبر اصفهاني کار تاجر شيرازي را تکرار کرد و در مقابل دستور ظلالسلطان مبني بر تحويل توتون و تنباکوي خود، هر چه را که خريده بود آتش زد. اين اقدام نمادين جايگاه روحانيت را بيش از پيش محکم ساخت. فتواي تحريم تنباکو در اصفهان مؤثر واقع شد و کمپاني عملاً در آن منطقه فلج گرديد. بنابراين به دولت شکايت برد، دولت تهديد کرد که اگر علما تسليم نشوند و مردم شورش کنند خانههاي مردم را به توپ خواهد بست. اما علما بجز يکي دو نفر بقيه در مقابل اين تهديدها ايستادگي کردند. 13
به دنبال ورود مأموران انگليسي به مشهد، مردم دکانهاي خود را بستند و سر به شورش برداشتند اما فتحعليخان صاحب ديوان (حاکم مشهد) تنباکوفروشان را متقاعد کرد که دکانهاي خود را باز کنند. علاوه بر کسبه نيروي عمده حرکت در مشهد طلاب بودند. محور اعتراضات و شعارها در ابتدا رژي بود اما بعداً شورشيان آشکارا عليه انگليس شعار ميدادند ولي گفتند که انگليس آشکار ميخواهد در لواي تجارت مثل هند، ايران را تسخير کند. جنبش مشهد به دليل فقدان رهبري ديني قوي و قدرتمند نتوانست مانند شيراز، تبريز و اصفهان قدرت بسيج مردم را افزايش دهد. همانگونه که در تظاهرات و خيزش مردم در يزد، قزوين و کاشان بدينگونه بود. 14
تهران و تحريم تنباکو
در اين جنبش تهران به دليل ارتباطات سياسي و اقتصادي و وجود دولت و شاه در آنجا جايگاهي تعيينکننده داشت. به ويژه آنکه رهبري ديني تهران را عالمي چون ميرزا حسن آشتياني بر عهده داشت و از مبارزه دست برنميداشت. مردم و تجار دائماً به ديدار او ميرفتند. عدهاي از روحانيون چون ملا فيضالله فاضلدربندي تندترين خطابهها را بر ضد شاه ايراد ميکرد. به همين دليل به دستور دولت دستگير و به عراق تبعيد شد. 15 علماي تهران به تدريج به اين نتيجه رسيدند که بايد راه علماي اصفهان را در پيش گيرند و استعمال تنباکوي کمپاني رژي را تحريم کنند. 16 بدينتربيب ميرزاي شيرازي در عراق در جريان وقايع و مبارزات قرار ميگرفت. در اين ميان با اوجگيري نهضت شايعه فتواي تحريم تنباکو در تهران پخش شد و شور عظيمي برپا کرد. متن حکم چنين بود:
«بسمالله الرحمنالرحيم. اليوم استعمال تنباکو و توتون بأي نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجلالله تعالي فرجه است. الاحقر محمدحسن الحسيني». 17
روز بعد از انتشار حکم، يعني روز دوم جماديالاول، مسئله همبستگي مردم تحت رهبري ديني عينيت يافت. حتي لوطيان شهر نيز اطاعت از اين حکم را بر خود فرض داشتند. در مراسم اسبسواري شاه در دوشان تپه احدي قليان نکشيد زيرا مخالفت با حکم مرجع تقليد مخالفت با امام زمان (عج) محسوب ميشد. در حرمسراي شاهي نيز کليه قليانها شکسته شد. به دنبال آن شاه فرمان متوقف ساختن عمليات رژي را صادر نمود ولي در الغاي آن ترديد و تعلل کرد. 18
الغاي امتياز رژي
شب 23 جماديالاول 1309ق متن اعلاميهاي بر سر در شمسالعماره نصب شد که در آن آمده بود: «بر حسب حکم جناب حجتالاسلام آقاي ميرزاي شيرازي، يوم دوشنبه آتيه جهاد است. مردم مهيا شويد». 19
شاه و ناصرالدين شاه خواستند تا با تبعيد علما و ميرزاي آشتياني از تهران به غائله پايان دهند اما شايعه خروج ميرزا از تهران به سرعت در بين مردم پيچيد، مردم و علما يکدل و يکجهت اعلام کردند که با آشتياني همراه خواهند بود، بنابراين دولت احساس خطر کرد. 20
شايعه جهاد تکذيب شد ولي بيتدبيري امينالسلطان، اوضاع را وخيمتر کرد. او که از اصرار علما مبني بر الغاي رژي خشمگين بود راه را در تبعيد ميرزاي آشتياني ديد. اما در آن زمان حتي شيخ هادي نجمآبادي که مستقيماً در جنبش شرکت نکرده بود، اعلام کرد که اگر بنابر مهاجرت علما به عتبات عاليات باشد، او اول کسي است که ردا بر دوش ميکشد و با پاي پياده مهاجرت ميکند. از صبح روز دوشنبه 3 جماديالثاني 1309ق که قرار بود ميرزاي آشتياني را تبعيد کنند مردم کفنپوش و چوب به دست روانه محله سنگلج که منزل ايشان در آنجا بود شدند و فرياد سر دادند. 21
ناصرالدين شاه دانست که تا امتيازنامه رژي کامل لغو نشود، آرامش به تهران باز نخواهد گشت، به همين دليل نامهاي به امينالسلطان نوشت و الغاي کامل امتيازنامه رژي را اعلام کرد. 22 چند روزي از اعلام الغاي امتيازنامه گذشته بود اما دولت و مردم منتظر دستوري از طرف علما بودند. امينالسلطان نامهاي براي آشتياني ارسال کرد و با شگفتي پرسيد: «اکنون که رژي ملغي شده است چرا اجازه نميدهيد که مردم قليان بکشند؟» آشتياني پاسخ داد که حکم تحريم تنباکو را او صادر نکرده است تا آن را بردارد، حکم از آن ميرزاي شيرازي است.
ميرزا حسن آشتياني طي تلگرافي خطاب به ميرزاي شيرازي الغاي امتيازنامه را اعلام کرد و از ايشان خواست تا صراحتاً اجازۀ استعمال تنباکو را صادر نمايد. 23 ميرزا پاسخ داد که تا به کلي از فرنگي خلع يد نشود، حکم تحريم تنباکو پا برجاست. وي اعلام کرده بود که خلع يد از رژي بايد بر شخص او اثبات شود و تا آن زمان حکم حرمت باقي است. 24
اين امر درست تا زماني که کاسه صبر همه لبريز شده بود ادامه داشت و در نهايت متن حکم رفع تحريم تنباکو از ميرزاي شيرازي به دست آشتياني رسيد. و جنبشي به آن فراگيري با پيروزي خاتمه يافت.
_____________________________
1. ميرزا عليخان امينالدوله، خاطرات امينالدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائيان، تهران، انتشارات کتابهاي ايران، 1341. ص 115 و فريدون آدميت، انديشه ترقي و حکومت قانون، عصر سپهسالار، تهران، خوارزمي، 1356. ص 385 .
2. ناظمالاسلام کرماني، تاريخ بيداري ايرانيان، مقدمه، ص 51 .
3. فصل اول کتاب فوق.
4. کربلايي شيخ حسن، قرارداد 1890 رژي، انتشارات مبارزان، تهران، 1360، ص 30 .
5. ابراهيم تيموري، عصر بيخبري يا تاريخ امتيازات در ايران، تهران، اقبال، 1332، ص 39- 45 .
6. همان، ص 68 .
7. نيکي کدي، تحريم تنباکو در ايران، ترجمه شاهرخ قائممقامي، تهران، جيبي، 1358، ص 80 .
8. روحالله حسينيان، تاريخ سياسي تشيع، ج1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1380، ص 240 .
9. حسين آباديان، انديشه ديني و جنبش ضد رژي، تهران، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1376، ص 68-71 .
10. فوريه، سه سال در دربار ايران، ترجمه عباس اقبال، تهران، اقبال، 1325، ص 223 .
11. حسن کربلايي، قرارداد رژي 1890م، تهران، مبارزان، 1361، ص 45-46 .
12. آباديان، ص 116 .
13. حسن کربلايي، ص 57-58 .
14. همان، ص 124 .
15. آباديان، ص 123 .
16. روحالله حسينيان، ص 246 تا 247 .
17. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات، ص 870 .
18. آباديان، ص 126-127 .
19. کربلايي، ص 99 .
20. همان، ص 110 .
21. آباديان، ص 160 .
22. حسن کربلايي، ص 114-122 .
23. همان، ص 114-122 .
24. آباديان، ص 171.