27-07-2014، 22:04
محمدرضا شاه و دربار پهلوی، مستمراً در صدد بودند مانع به قدرت رسیدن مصدق شوند و او را به هر نحو ممکن شکست بدهند. این درگیری در جریان مبارزه برای بدست گرفتن کنترل ارتش ایران در سال 1331 به اوج خود رسید.
شاه به دلیل رابط هایی که در ارتش داشت و به ویژه به دلیل رابطه نزدیک با قدرتهای غربی فعال در ایران، دارای منابع قدرت اساسی خاص خود بود. اشرف، خواهر دوقلوی شاه، با او همکاری نزدیکی داشت. «بین تمام اعضای خاندان پهلوی و مصدق که انتقادهای نیش دار او از حکومت آنها به 25 سال قبل بر میگشت نیز، نوعی تنفر شخصی حاکم بود.» 1 بر این اساس در ابتدای روی کار آمدن ، وی نظر خوبی نسبت به خواهر دوقلوی شاه، یعنی اشرف، نداشت و مداخلات آنان را در امور سیاسی خلاف شوۆن سلطنت، تخطی از اصول مشروطه، مغایر حیثیت کشور میدانست و اشرف هم به این دستاویز متوسل میشدند که شاه وقتی بر تخت سلطنت ایران جلوس میکرد جوانی 22 ساله بود و تجربه مملکتداری نداشت و آنان باید به او کمک میکردند.
روزی که دکتر مصدق با رأی تمایل مجلس به نخست وزیری رسید،آگاه شد که اشرف در رأس گروهی از رجال سوءاستفاده جو، بدنام، فاسد و جاه طلب، دربار دیگری در دربار شاهنشاهی تشکیل داده است ودرهمه امور مداخله میکند وسازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که موسسهای به ظاهر نیکوکاری است به پاتوق طرفداران اشرف، مکان کارچاق کنی و باج گیری تبدیل شده است. بدین خاطر بود که مصدق تصمیم میگیرد اشرف را از ایران اخراج کند، بطوری که خود اشرف تعریف میکند:
«مصدق درست یک ساعت پس از رسیدن به مقام نخست وزیری، ضمن پیامی به من دستور داد که ظرف 24 ساعت ایران را ترک کنم، نخستین واکنشم آن بود که اولتیماتوم او را نشنیده بگیرم و با قدرت مطلق مبارزه کنم. اما برادرم توصیه کرد از کشور خارج شوم.» 2
«مصدق درست یک ساعت پس از رسیدن به مقام نخست وزیری، ضمن پیامی به من دستور داد که ظرف 24 ساعت ایران را ترک کنم، نخستین واکنشم آن بود که اولتیماتوم او را نشنیده بگیرم و با قدرت مطلق مبارزه کنم. اما برادرم توصیه کرد از کشور خارج شوم.»
انگیزههای شاه هر چه بود، انتقال اشرف به سویس او را برای مدت چندان مدیدی از ایفای نقش اساسی در سیاست ایران دور نکرد. اشرف به یاد میآورد که از سوئیس پیامهای محرمانهای برای شاه میفرستاد و از او میخواست شجاع و قوی باشد و در برابر کسب قدرت بیشتر توسط مصدق ایستادگی کند، مبادا که او نقشههای خصمانهای برای شاه داشته باشد. با رفتن اشرف بزرگترین حریف مصدق از ایران دور شد ولی خود اشرف به دوستان پاریسی خویش میگوید که این امر موقتی است و او خود را شکست خورده نمیداند و به هیچ وجه میل ندارد که از ایفای نقش مهمی در کارهای داخلی مملکت خود صرفنظر کند. در زمان اقامت خود در خارج از کشور وی بیکار ننشسته و اندیشه او متوجه کارهای سیاسی شد و به گردآوردن مخالفان سیاسی مصدق به دور خود پرداخت و با بودجهای که در اختیار داشت، موضوعهایی را در اختیار روزنامه نگاران خارجی گذاشت تا در مورد شکست قطعی دکتر مصدق و برنامههای اقتصادی او مطالبی بنویسند.
به هر حال، دکتر مصدق و تمام اطرافیانش اشرف را گرداننده اصلی حوادث ایران میدانستند و او را از عوامل اصلی روی کار آمدن قوام و کشتار 30 تیر به حساب میآورند. به عقیده آنها اشرف بود که نظر مساعد شاه ایران را نسبت به دکتر مصدق تغییر داده و مجلس سنا را به مبارزه علیه دولت واداشت. او میان شاه و قوام را آشتی داد و بالاخره آن تحول سریع و عجیب در عرض 10 روز اقامت خود را در دربار و دولت ایران فراهم آورد. 3
باند اشرف در کودتای 28 مرداد: اگر برای کودتای 28 مرداد 1332 دو نقش خارجی و داخلی قائل باشیم میتوانیم مهمترین عوامل خارجی را سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس نام ببریم و مهمترین عامل داخلی را اشرف پهلوی نام برد. در واقع اشرف پهلوی به عنوان رابط خارجی و داخلی ایفای نقش میکرد. بطوری که سازمانهای جاسوسی «سیا» و «اینتلیجنس سرویس» برای مطمئن ساختن محمدرضا شاه از اینکه آمریکا و انگلستان قصد پشتیبانی کامل او را دارند، در صدد برآمدند از نفوذ خواهرش اشرف، که در آن موقع از ایران اخراج شده بود و در فرانسه اقامت داشت استفاده کنند و به وسیله او شاه را مطمئن کنند که لندن و واشنگتن قصد حمایت از او را دارند. بدین منظور اشرف را که از پیش با او ارتباط داشتند، با پیام مخصوصی به تهران فرستادند.
اگر برای کودتای 28 مرداد 1332 دو نقش خارجی و داخلی قائل باشیم میتوانیم مهمترین عوامل خارجی را سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس نام ببریم و مهمترین عامل داخلی را اشرف پهلوی نام برد. در واقع اشرف پهلوی به عنوان رابط خارجی و داخلی ایفای نقش میکرد
از آن طرف در داخل مهمترین عامل اشرف بود. ایشان با تشکیل و جمع آوری دار و دسته توسط رابطین خود توانست نقش مهمی در انجام کودتا ایفا کند. به قول حسین فردوست:
«اشرف سهم مهمی در سقوط مصدق داشت... در آن زمان، اشرف سه بار به تهران آمد و با محمدرضا ملاقات کرد و برای سقوط مصدق باند و دسته سازمان دارد ... اشرف در پاریس برای من تعریف کرده که در سفر به تهران با خسروانی [پرویز] ملاقات کرده و ترتیبی داده که او و ورزشکارهایش در باشگاه «تاج» به نفع محمدرضا وارد عمل شوند. خود اشرف به من گفت که در تهران با اسدالله رشیدیان ملاقات کرده و او قول داده که 30-40 هزار نفر را به نفع محمدرضا به خیابانها بریزند. که البته چنین نشد و آنها توانستند با رقمی حدود 2-3 هزارنفر و حداکثر 5-6 هزارنفر کودتا را پیش ببرند ... فعالیتهای اشرف در دوران مصدق توسط انگلیسی ها هدایت میشد و اصولاً اشرف از اول با انگلیسی ها بود... »4
لازم به ذکر است که خسروانی در زمان مصدق باشگاه ورزشی تاج را داشت و در آن تعداد زیادی از ورزشکاران و باج گیران سرشناس تهران (مانند شعبان جعفری «بیمخ») را جمع کرده بود. او هر طرف که باد میآمد بدان سو میرفت. در زمان مصدق ورزشکاران را به خیابان ریخت و به نفع مصدق شعار میداد، ولی چندی بعد در 28 مرداد توسط اشرف پهلوی اجیر شد و همین ورزشکاران را به خیابان ریخت و علیه مصدق و به نفع محمدرضا شعار داد. از طرفی از مهمترین عناصر کودتا برادران رشیدیان (سیف الله، قدرت الله، اسدالله) بودند. پدر آنها از مأمورین سفارت انگلیس بود و هر سه پسر خود را نیز مامور انگلیسی ها کرد. آنها ثروت زیادی داشتند و در تهران صاحب خانه های متعدد بودند. این سه برادر بوضوع برای انگلیسی ها کار میکردند ولی از میان آنها کوچکترین برادر یعنی اسدالله، بیشتر به کاخ میرفت و با اشرف معاشرت داشت.