30-06-2014، 13:47
من ک از این عکس چیزی نفهمیدم:|(شوخی میکنم تا از تاریخ خسته نشید)
تاریخ ایرانی: هنگامی که از برج نگهبانی مرکزی به بیابان شومی مینگریم که کورههای فرو ریخته، محل کلبههای زندانیان، سیمهای خاردار و گودالهای آشویتس - بیرکناو را در خود جای داده است، مشکل است باور کنیم که در گوشههایی از قلمروی نازیها کشتار بیشتری از آشویتس صورت گرفته است.
۶۹ سال از آزادسازی آشویتس توسط نیروهای جماهیر شوروی میگذرد، روزی که به عنوان روز جهانی هولوکاست شناخته میشود؛ در حالی که بیش از یک سوم از شش میلیون یهودی کشته شده در هولوکاست، در کشتارهای وسیع کمپها به قتل نرسیدند بلکه اعدامها در محلهایی صورت گرفتند که امروزه تاریخنگاران آن را «کشتارگاه» مینامند: هزاران دهکده، معادن سنگ، جنگلها، چاهها، خیابانها و خانههایی که در سرتاسر نقشهٔ اروپای شرقی علامتگذاری شدهاند.
آنچه که امروزه «هولوکاست به ضرب گلوله» نامیده میشود تلفات زیادی برجای گذاشت. در سالهای اخیر این موضوع توجه تاریخپژوهان را به خود جلب کرد و آنها مدارک و اسناد ناقص و ناتمامی که تنها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسترس قرار گرفت را بررسی و مطالعه کردند.
دیوید سیلبرکلانگ از تاریخپژوهان هولوکاست میگوید: «مردم نشستند و اعداد را با یکدیگر جمع زدند.» با کاهش تدریجی تعداد بازماندگان هولوکاست، این اسناد و شهادت شاهدان عینی - از بلاروس، اوکراین، بخشهایی از روسیه و کشورهای حوزهٔ دریای بالتیک - تصویر جدیدی از روشهای به کار رفته توسط نازیها را برای ما روشن کرد.
بیشتر این کشتارها در شرق اروپا اتفاق افتاد پس از آنکه نازیهای در ژوئن ۱۹۴۱ اتحاد جماهیر شوروی را اشغال کردند. با افزایش آشوبهای جنگ، آلمانیها متوجه شدند که طی هشت تا دوازده هفته نمیتوانند به آرزویشان در مقهور ساختن اتحاد جماهیر شوروی دست بیابند و میبایست شکست را بپذیرند.
دیتر پُل، استاد تاریخ دانشگاه کلاگنفورت اتریش در کنفرانسی در شهر کراکف لهستان توضیح داد: «ارتش ورماخت هرچه بیشتر به سمت شرق پیش میرفت، کشتارها نیز افزایش مییافت.» اعدامها و گورهای جمعی بینشان از «پایههای حکومت آلمان در اروپای شرقی بود.»
در سالهای پس از ۱۹۴۵، صحبت چندانی از این اعدامها در میان نبود. شوک ناشی از کشف اردوگاههای مرگ یکی از دلایل این امر بود. اردوگاهها بازماندگانی داشتند که در محل یافت شده بودند و آنها داستانهای غیرقابل تصوری برای بازگو کردن داشتند. در مقابل، بازماندگان اعدامهای محلی در نواحی شرقی وحشتزده بوده و سکوت اختیار کرده بودند. به اضافه اینکه پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از شاهدان به آن سوی پردهٔ آهنین مهاجرت کردند و هیچ کس تمایلی به شنیدن خاطرات آنها نداشت.
دکتر پل میافزاید: «اخبار کشتهشدگان محلی بسیار سریعتر از شایعات تاریک اتاقهای گاز در اردوگاههای مرگ، پخش میشدند. تعداد کمی از بازماندگان پس از سال ۱۹۴۵ شهادت دادند، در نتیجه نمای کلی از کشتارگاهها در دسترس نبود.» دکتر سیلبرکلانگ میگوید: «این موضوع نزد افکار عمومی نسبت به هولوکاست کمتر شناخته شده است.» به عقیدهٔ او این اعدامها «به نوعی مخفی ماندند.»
یکی از افرادی که ۱۲ سال در پی مدارک و شواهد بود، کشیش کاتولیک فرانسوی به نام پاتریک دسبوا است. او زمانی وارد این قضیه شد که به صورت اتفاقی با راوا ـ روسکا برخورد کرد، محلی که طی جنگ جهانی دوم اردوگاه زندانیان فرانسوی در اوکراین بود و پدربزرگش در آنجا زندانی شده بود.
پدر دسبوا تنها فرد از خانوادهاش بود که کنجکاوی به خرج داد و با پدربزرگش راجع به خاطراتش صحبت کرد. اکنون ۲۳ نفر به صورت تمام وقت در پاریس به استخدام او درآمدهاند، آنها سرزمینهای اتحاد جماهیر سابق را در مینوردند تا با بازماندگان مصاحبه کنند. او میگوید ۹۰ درصد از آنها تاکنون داستانهایشان را بازگو نکردهاند. او اضافه میکند: «این کشتارها نزد کشورهای غربی کاملا مخفی بودند، در دهکدهها اما همگی از آن آگاه بودند.»
پدر دسبوا با کمیتهٔ یهودیان آمریکا در پنج محل مختلف اوکراین و بلاروس همکاری کرده، پارامترهای این اماکن را یافته و آنها را نشانهگذاری کرده است. به گفتهٔ دایدر برجر، رئیس این کمیته در برلین، یکی از مشکلات این است که دین یهود نبش قبر را ممنوع کرده است.
خانم برجر در کنفرانس کراکف میگوید: «آشکارسازی و کشف یک تراژدی بزرگ که ناشناخته مانده، کاری طاقتفرساست.» او میگوید که این کار اهمیت بسیار بالایی دارد، با توجه به اینکه تعداد یهودیانی که به ضرب گلوله در اوکراین کشته شدهاند ـ که تخمین زده میشود تعدادشان به ۱.۵ میلیون نفر برسد - از تعداد کشتهشدگان در کورههای آشویتس بیشتر است.
تعیین مشخصات برای کشتارگاهها و چگونگی محافظت از آنها، از نکاتی بود که در کراکف مطرح شد و ۳۱ ملت عضو در این کنفرانس به آن پرداختند. خانم برجر میگوید: «هدف آن است که به جوانها بیاموزیم تا مسوولیت حفاظت از تاریخشان را به عهده بگیرند.»
پدر دسبوا و تاریخپژوهان آلمانی تلاش دارند تا نام همهٔ کشتهشدگان هولوکاست زنده نگاه داشته شود. به عقیدهٔ پدر دسبوا این حرکت «گامی نوین در زمینهٔ انسانشناسی» محسوب میشود.
توماس لوتز، رئیس یادمان «مکاننگاری وحشت» در برلین عقیده دارد که همهٔ هدف ما باید این باشد که «این نامها را زنده نگه داریم.»
سؤال مهمی که پیش میآید این است که آیا میبایست بر روی کشتهشدگان یهودی تمرکز کرد یا تعداد ۱.۳ میلیون تا ۱.۵ میلیون (طبق بررسیهای دکتر پل) غیریهودی کشته شده توسط نازیها و نیروهای محور را نیز به شمار آورد؟ همه بر این عقیدهاند که باید سرعت تحقیقات را نیز بیشتر کرد، پیش از آنکه همهٔ بازماندگان از دنیا بروند. دقت بالا در تحقیقات نیز از دیگر نکات مهم است، در زمان اتحاد جماهیر شوروی تعدادی از این اماکن تحت دکترین کمونیستی محافظت شدند ولی از تعداد دقیق کشتهشدگان و یا محل دقیق اعدامها اطلاعاتی در دست نیست.
خانم برجر میگوید: «اغلب اوقات حقایق آن چیزی نیستند که میپنداشتیم.» پدر دسبوا اضافه میکند: «ما باید پیشبینی فردا را نیز بکنیم، زمانی که مردم بگویند: نه، در اینجا هیچ اتفاقی نیافتاده است.»