اعتراف صمیمانه گاف ها !

[E.F.N]

ببین اشکم در اومد انقد خندیدم دمت گرم!!

[negar98]

تقصیر من بود :نامه ها عاشقانه به بچه ها مدرسه میدادم اونا هم علکی عاشق یه ادم خیالی می شدن

[ps3000]

واي تركيدم!

[houman]

اعتراف بنویسید

[wushu]

اعتراف میکنم این من بودم که زنگ اخر به بچه ها گفتم بچه ها معلم رفته تعطیل شده بریم خونه همه رفتن غیر از منو چندتای دیگر معلم اومد دید گفت کجا هستن بچه ها من گفتم پیچوندن عصبانی رفت بعد مدیر اومد اسمارو یادداشت کرد زنگ زد خونه های همه گفت پسر شما به علت خرج بدون اجازه از مدرسه 3 روز اخراج موقته بعدش باید بیایین مدرسه تعهد انظباطی بدین حدودا 20 نفر بودن که کلاسمونم 3 روز تعطیل شد بعدم من چون شر نیستم هرچی بچه ها گفتن این گفته باور نکردنو منم هی خندیدم بعد اخر مدرسه همه ریختن سرم تو خیابون 20 نفر دنبالم میدوییدن حالا من بدو اونا بدو اخرم گیرم اوردن داد بیداد کردم ملت اومدن کمکم تا 1 هفته هم مدرسه نرفتم بعد برای پاچه خواری شیرینی خریدم بردم مدرسه ولی هنوزم که هنوزه دنبالمن

[sajede]

چه سوتی های وحشتناکی...

[Armina]

چه مزخرف ......برشون

[Armina]

خودت چرانینویسی اققا

[m تنها]

ممنون خوب بود ار مينا خانوم

[Armina]

همین