امتیاز موضوع:
  • 15 رأی - میانگین امتیازات: 3.87
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پارسی را پاس بداریم

#51
خب بنده اون اساتید رو نمیشناسم و به گفته شما قضاوت سریع و فاشیست نامیدنشون خوب نیست و بنده عذر می خوام، ولی در کل مهمتر از دیدن و شناختن خود اونها، دیدن نظریاتی هستش که ارائه دادن و صادقانه بگم که بنده کوچکترین آشنایی با زبان ترکی، در نوشتجاتشون نمی بینم.

البته حداقل تخصص بنده تو فارسی، بدون مطالعات دیگرم، آشنائی با این زبان در حد دانشگاهی است.

چندی از کلمات از این قرار اند:

یک ◄ یِک ◄ نزدیکترین

آذربایجان ◄ آزاربایجان ◄ محل حکمرانی مستقل

درد ◄ از مصدر "درمک"(دریدن!) بمعنی دریده شده از انسان --- عیناً مقابل همان کلمه، کلمه "درمان" بمعنی چیزی که جایگزین درد است، بطور عامیانه درمان درد.

آرمان ◄ آرمان ◄ از ریشه "آر" بمعنی "چیزی که عنوان جدایی است"

یاوه ◄ یاوا ◄ از ریشه "یا" بمعنی "پست شده، پست"

خانه ◄ خانا ◄ خان + حرف ربط. در کل بمعنی "محل خان ، مربوط به خان، خان نشین"

زور ◄ زُور ◄ از ریشه "زُو" با قبول پسوند حرکت،روش. بمعنی "چیز جلو آینده و شدید". مشتقات این کلمه "زوققو ، زوللاماق ، زولاتا و ... "

بار ◄ بار ◄ از ریشه "با(نظاره)" با قبول پسوند حرکت،روش. بمعنی "چیزی که جالب نظر است"(در مورد میوه درختان از این کلمه استفاده می شود"بارلانماق" - همچنین کلمه "بارا بار" (بمعنی بار در مقابل بار) برابر در فارسی)

استاد ◄ ئوْستاد ◄ ئؤست(بالا) + آد(نام) . بمعنی "والا نام"

مزدور ◄ موزدور ◄ از ریشه اش مطلع نیستم ولی ترکیبی ترکی دارد. موزد+ور "کسی که مزد می گیرد"

پاره ◄ پارا ◄ پار در ترکی به تکه هایی از هر چیز گفته می شود. "پاریلداماق (تکه-تکه شدن نور) ، پارتلاماق (تکه-تکه شدن(هر چیز)) ، پارچا (هر چیز متشکل از تکه ها)"

ساز ◄ ساز ◄ اسم مشتق از "ساغ(سلامت، درست)"

و ...
پارسی را پاس بداریم 6
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET ، Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ
آگهی
#52
نقل قول: خب بنده اون اساتید رو نمیشناسم و به گفته شما قضاوت سریع و فاشیست نامیدنشون خوب نیست و بنده عذر می خوام، ولی در کل مهمتر از دیدن و شناختن خود اونها، دیدن نظریاتی هستش که ارائه دادن و صادقانه بگم که بنده کوچکترین آشنایی با زبان ترکی، در نوشتجاتشون نمی بینم.

انگار سو تفاهم شده. من دیدم به این بود که در کل متخصصین زبان و استادان ادبیات قرار نیست همشون یک دیدگاه داشته باشن و دانش زبان این جوریه که درباره ی گذشته ی زبان های اقوام ابهام ها و تاریخچه ی محدود وجود داره پس در خیلی از موارد خیلی ها دیدگاه های گوناگون میدن و من اصلا نفگتم که این واژه نامه رو یک متخصص نوشته . من اصلا نتونستم پیدا کنم نامی از نویسندگانش و این که چه تخصصی دارند و بر چه پایه ای نوشتند.

در گذشته یک فایل دیگری بود که ریشه یابی نداشت و تنها واژه های پارسی برابر عربی رو نوشته بود ولی خوب من پیداش نکردم دیگه به همین سبب اینو گذاشتم که خودم کامل نخوندم. امیدوارم خود واژه هایی که درونش هست و می تونه هنوز زنده بشه دوباره جای گذشته ی خود رو در زبانمون پیدا کنه.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط Azarbayjanliam
#53
موافقم و البته تلاش برای سخن گفتن به زبان خود، در هر قوم و ملتی، حقانی و شایسته است.

کلاً مشکل اینجاست که این کار به چه صورت انجام بگیرد! - مثلاً این اسفناک است که در ایران، زبان ترکی اینهمه مورد ظلم واقع شود و بدتر از آن، سعی در مصادره لغات این زبان با دلایل گوناگون شود.
اسماء ترکی از جغرافیای کـ ـشور حذف شده و جایشان را به یک "لفظ بی معنی" بدهند.

ما که خودمون رو مسئول حفظ زبان پارسی می دونیم، بایستی بهمان اندازه حس مسئولیت حراست از زبانهای دیگر این جغرافیا رو هم داشته باشیم. من که شخصاً راضی به استفاده "با کراهت" از لغات دیگر زبانها به نام لغت ترکی نیستم.

و بنظرم بهتره از یک واژه نامه تخصصی استفاده کرد تا مشکلات بعدی ناشی از عدم دانایی کافی نویسندگان واژه نامه، گریبان گیر جامعه علمی نشه. موافقید؟
پارسی را پاس بداریم 6
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET
#54
یکی بهترش رو پیدا میکنم می ذارم.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط Azarbayjanliam ، F A R ! N
#55
فارسی را پاس میداریم
زیرا گفته اند قدر زر زرگر شناسد
قدر گوهر گوهری
پارسی را پاس بداریم 6

پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET
#56
من همیشه مینوسم پارسی

نه ......
پاسخ
#57
(05-08-2013، 11:03)jasmin... نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(04-08-2013، 17:51)♥♥♥ رومینا ♥♥♥ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
[size=medium]بعله:/


پارسی را پاس بداریم . . . . . .عربی را زاپاس بدانیم


خیلی بده که عادت نداریم پـــــارسی صحبت کنیم!


آره خیلی بدهDodgyDodgyDodgyDodgy
پارسی را پاس بداریم 6
پاسخ
 سپاس شده توسط ~JaSmIn~
#58
من سعی میکنم پارسی را پاس دارم
اکنون گور او را بس است




آنکه جهان اورا کافی نبود
پاسخ
#59
پیش از تازیان و پیش از انگلوساکسون، ایرانیان دارای دانش و فند و 
اندیشه بوده اند و با زبان پارسی بیش از هزار سال، ایران را یکی از
دو اَبَرکشور های جهان شهرمند، نموده بودند. پس از تازش ها و آلودگی
زبان، اندیشه ورزی ما کاشته شد و خوشبختانه در سده ی پیش، فرهنگستان
زبان فارسی پدید امد تا کاراآیی زبان مارا افزایش دهد. شوربختانه این کار
با پیش آمدن فرهنگستان نوین اسلامی، یکسویه شده و تنها به پاکسازی و 
برابر سازی واژگان فرنگی پرداخت.  در این پاسخ میخواهیم بفهمیم از کجا میشه فهمید یه کلمه فارسی هست !
به هیچ عنوان یک قاعده مشخصی برای پاسخ به این سوال نیست. زیرا بسیاری از کلمات عربی تغییر یافته از پارسی و یا زبانهای دیگر است ولی بگونه ای تغییر کرده که در همه جا آنها را عربی می نامند مثلا کلمه صورت- جمع آن صور است - صابون – سوق (سووگ) پرده (برقع) نهی و منهی و ممنوع و … 

کسی که زبان شناس عربی نباشد باور نخواهد کرد که اینها از فارسی گرفته شده مانند صورت که تغییر یافته چهره است که به صورة تبدیل شده و مصور – صور خیال و دهها واژه از آنها ساخته شده یا مثلا الجص همان واژه گچ فارسی است می بینید که از گچ هیچ حرفی در معرب شدن باقی نمانده است. حالا مجصص و دهها کلمه از آن ساخته شده چطور بتوان ثابت کرد که مجصص ریشه فارسی دارد. یا مثلا فن – فنانه – فنون ریشه فارسی دارد اصل آن پن / پند است که تبدیل به فن شده است اصلا خود فن یک واژه فارسی است.


اما بطور کلی می توان گفت : صداها در زبان فارسی زبان ملایم و نرمی است صدای ته حلقی و صدای نوک زبانی در فارسی نیست شیوه تلفظ حروف در زبان فارسی شبیه انگلیسی است تنها تفاوت البته آنها خ و غ ندارند اما در فارسی خ و غ وجود دارد مانند خوراسان – مرغ – مرغزار- غ در زبان فارسی بسیار نازک ادا می شود و به همین دلیل نزدیک به صدای گ ساکن است. اگر کسی آهسته بگوید مرغ شنونده خواهد فهمید مورگ. اما ق غ در زبان عربی بسیار غلیظ و سنگین و ته حلقی است. 

الف:

حروف با تلفظهای سخت حلقی و ته زبانی و یا نوک زبانی مانند:

ث – ح – ط- ظ- ض – ذ- ق از حروف زبان پارسی نیست . در فارسی س- ت – ز – غ با تلفط آرام دارند و برای تلفظ نیاز به کج کردن دهن و زبان و بالا و پایین کردن حلق و حلقوم نیست .

حرف (ث) :

اکثر واژه هایی که دارای ث است می تواند عربی باشد اندکی از اینگونه کلمات عربی شده از زبانهای دیگر است . مانند(کیومرث: مرد دانا یا گاو مرد) ، ( تـَهمورث : دارنده ی سگ نر قوی ) و واژگان لاتین مانند بلوتوث یا نام هایی مانند ادوارد ثورندایک و … که بسی آشکار است نام های لاتین هستند نه عربی یا فارسی.


حرف (ح):

اکثر واژه هایی که دارای ح است می تواند عربی باشد اندکی از اینگونه کلمات عربی شده از زبانهای دیگر است . مانند کلمه ی حوله که درست آن هوله است وبه گمان نزدیک به یقین ریشه ی هندی دارد و به معنی (پُرزدار ) است . عرب به هوله (حوله) می گوید :
مِنشَفة در سعودی / خاولی یا خاولیة و بَشکیر در عراق / بِشکیر یا فوطة در سوریه .

واژه حول و حوش هم به گمان بسیار فارسی و درست آن هول و هوش است. هولی /حولی یعنی خانه کردهای فهلوی یا فَیلی هنوز به خانه می گویند هاوش که با house در انگلیسی همانندی دارد.


حرف (ذ) :

اکثر واژه هایی که دارای ذ است می تواند عربی باشد اندکی از اینگونه کلمات عربی شده از زبانهای دیگر است . کلمات فارسی را هرگز نباید با ذ نوشت مانند گذراندن باید نوشت گزراندن – واژه هایی مانند. استاذ- و کلمات فارسی گذر ، گذراندن ، گذشتن ، پذیرش ، پذیرفتن ، آذین، گنبذ (امروزه گنبد خوانده می شود.)ذانستن ( که امروزه دانستن تلفظ می شود. اما کردها ، لَکها و برخی دیگر از اقوام ایرانی ذانستن را زانستن تلفظ می کنند. مانند تالشی ها که به (می دانم) می گویند ( زُنُـمzonom) و کردها می گویند ( اَزانِـم یا زانِـم یا مَزانِم یا دَزانِم )


حرف(ص):

اکثر واژه هایی که دارای ص است می تواند عربی باشد اندکی از اینگونه کلمات عربی شده از زبانهای دیگر است . مانند صین عربی شده چین – صومالی عربی شده سومالی . کاسه را عربها می گویند قصعة - و عدد شصت و عدد صد که عمداً غلط نوشته شده اند تا با انگشت شست و سد روی رودخانه اشتباه نشوند.

صندلی نیز بی جهت با صاد نوشته شده و البته عربی شده ی چَندَل است. عرب به صندلی می گوید کُرسی که خود فارسی است ، مَقعَد و در گویش محلی عراق و سوریه اِسکَملی .

صابون هم در اصل واژه ای فارسی است و درست آن سابون است و این واژه از فارسی سابیدن است به بیشتر زبانهای جهان رفته مثلاً soap در انگلیسی همان سابون است . ما سابون را به صورت معرَّب صابون با صاد می نویسیم.اصفهان نیز معرّب یعنی عربی شده ی اَسپَدانـه یا سپاهان است.


حروف( ض/ظ /ع )

اکثر واژه هایی که دارای ض/ظ/ع است می تواند عربی باشد اندکی از اینگونه کلمات عربی شده از زبانهای دیگر است و یا نوشتار غلط از کلمات غیر عربی است.

مانند ایلام که عربها به غلط عیلام می نویسند در حالیکه آن را ته حلقی تلفظ نمی کنند . ض صدایی بین د و ز دارد مثلا ماه رمضان را ایرانی ها ماه رمزان تلفظ می کنند و لی عربها آن را ماه رمدان/ رمضان تلفظ می کنند. تلفظ ض ظ برای ایرانی ها ابدا امکان پذیر نیست.

برای همین خیلی زود یک عرب زبان می فهمد که شما حتی اگر دکترای عربی هم باشید لهجه فارسی دارید. ض ظ تنها صدای عربی است که هیچ ملیتی دیگر نمی تواند آن را تلفظ کند. حتی آقایان علما و آیت الله ها و در فارسی چنین صداهایی و حروف وجود نداردوبرای فارسی زبانان قابل تلفظ نیست . به ویژه ضاد تا جایی که عرب ها به الناطقین بالضادمعروفند زیرا این مخرج ویژه عرب است نه دیگر مردمان نژاد سامی.


حرف(ط) 

ط عربی تلفظی بین د و ت دارد. 

بیشتر واژه هایی که دارای ط است می تواند عربی باشد تعدادی از اینگونه کلمات با ط عربی از زبانهای دیگر است .طوطی – طاووس – طوس – طبس . .

مانند طاشکند عربی شده از تاشکند. بلیط از بلیت فرانسه. خارطه عربی شده از کارته. موریطانی که در اصل موریتانیاست. طازج اصل آن فارسی( تازه ) است .

مانند گرناداد عربی شده به قرناطه و کوردبای عربی شده به قر طبه
جنجالی ترین حرف در املای کلمات است . 
مخرج طاء تنها ویژه واژه های عربی است و در فارسی ط نداریم و واژه هایی که با ط نوشته می شوند یا عربی اند و یا اگر عربی نیستند غلط املایی هستند . مانند طهران ،طالش، اصطهبان ، طوس که خوشبختانه امروزه دیگر کسی تهران ،تالش ، استهبان و توس را نادرست نمی نویسد. البته هنوز تبس را به غلط طبس می نویسند 


اما بلیت واژه ای فرانسوی است . تایر tire واژه ای انگلیسی است . اتاق اصل آن اتاگ است . تپش فارسی است و دلیلی ندارد که آن ها را نادرست بنویسیم و امروزه دیگر این واژه ها را درست می نویسند مگر کسانی که با ریشه واژه ها آشنا نیستند.


حرف( ق ):

بیشتر واژه هایی که دارای ق است می تواند عربی باشد اندکی از اینگونه کلمات عربی شده از زبانهای دیگر است. مانند سوق که عربی شده سوگ soug است سوگ در زبان فارسی به معنای تونل است و به ساباتهایی گفته می شد که در آن بازار وجود داشت. مانند بازار تهران . چهار سوگ یعنی چهار راه که در زبان عربی نیز جار سو به کار می برند.

مانند کردبای که به قرطبه تبدیل شده یا آنکارا که به آنقره معرب شده یا موزمبیک که به موزمبیق معرب شده یا کسیین که به قزوین معرب شده است. قفقاز از کوکیژیا معرب شده است و …


ق از حروف عربی است. در فارسی قاف را نمی توان ته حلقی تلفظ کرد و آن را غ نرم تلفظ می کنیم . مانند دوغ

قاف ویژه واژه های عربی و یا معرب شده است.

واژه های عربی دارای ریشه ی اغلب سه حرفی و دارای وزن و هم خانواده اند مانند: قاسم ، تقسیم ، مقسِّم ، انقسام ، قَسَم ، قسمت ، اقسام ، مقسوم ، قسّام ، منقسم و تشخیص واژه ی عربی الاصل دارای قاف کار ساده ای است .

اما دیگر کلمات قاف دار یا تغییر یافته از صداهای گ – ک عجمی هستندمانند گرناداعربی شده به قرناطه و کوردبای عربی شده به قر طبه – فوگان = فقاع - کاسه = قصعة

و یا ترکی اند و یا مغولی و . مانند قره قروت: کشک سیاه / قره قویونلو : صاحبان گوسفند سیاه/ قره گوزلو: دارنده ی چشم سیاه / قزل آلا : ماهی طلایی

کلماتی مانند آقا ،قلدر ، قرمساق نیز مغولی اند. کلمه قوری نیز روسی است اصلاً قوری ،کتری ، سماور ، استکان همه واژه های روسی اند و اینها زمان قاجاریه و در دوره صدارت اعظمی امیر کبیر وارد ایران شدند . کلماتی مانند قند و قهرمان و قباد معرب کند کهرمان و کَواذ هستند همان گونه که کرماشان یا کرمانشاه را عرب قرماسان یا قَرمسین تلفظ می کرده اما امروزه ما ایرانیان کرمانشاه یا کرماشان را قرماسان یا قرمسین تلفظ نمی کنیم اما کواذ را قباد می گوییم و این تأثیر زبان عربی بر فارسی است.


حروف چهارگانه ( گ /چ/ پ / ژ ) :

نیز در عربی فصیح یعنی نوشتاری وجود ندارد. و هر کلمه ای که دارای یکی از این چهار حرف است حتماً عربی نیست و به احتمال بسیار ریشه ی فارسی دارد . واژگان فارسی که گچ پژ در معربات یا حذف می شوند و یا تبدیل مانند خونگر = خونجر- خنجر- گچ = جص – ژامه = جامه. پارسی = فارسی – پاریس = باریس – ژاپن = یابان – هرزه گوین – هرزک . گوگل = جوجل – پارکینگ = بارکنک 

مانند منیژه ، مژگان ، ژاله ،پروین ، پرنده ، گیو، گودرز ،منوچهر ، پریچهر و چهره – سپاس … البته اغلب چنین است و موارد اندکی نیز امکان دارد از دیگر زبانها باشد مانند پینگ پونگ که چینی است . یا چاخان و خپل که مغولی اند . اشتباه نکنید چاخان ترکی نیست . مغولی است زیرا در ترکی به دروغ می گویند یالان .یا پارتی partyکلمه ای انگلیسی است و آپارتمان واژه ای فرانسوی است.

شاید بپرسید پس سایر حروف مانند الف ب ت ج د ر ز س ش ف ک ل م ن و ه ی چگونه هستند ؟ پاسخ شما این است که اینها تقریبا حروف مشترک در سراسر زبانهای جهان است . هرچند برخی اقوام بعضی حروف را ندارند و به گونه دیگر ادا می کنند . مانند حرف ر که در فرانسه غ گفته می شود و یا همین ر در چین ل خوانده می شود. ج در بعضی ربانها خ و یا ی تلفظ می شود مانند جوان – یوان – خوان – یوسف – ژوزف / جوسف – خوزه .


وزن کلمات

از روی وزن کلمات نیز می توان فارسی بودن یا عربی بودن را تشخیص داد. 

کلماتی که بر وزن جمع مکسر عربی .(افعال – فعول – ) - اعمال - شموس - نجوم - ارامل و یا واژگان با جمع - ات – ین مانند بنات - طالبات – مومنین – مومنات - مسلمین – مسلمات فارسی نیستند و عربی هستند . وزن قاعده و قواعد عربی است البته قانون و قوانین . البته قانون عربی شده از کانون است و معرب است. 

تعدادی از وزنهای جمع مکسر عربی معرب شده از فارسی و عجمی هستند و عربی اصیل نیستند. مثلا اکراد- جمع کرد- ابناک – جمع بانک – بنوک جمع بانک – ارائک جمع اریکه واژه فارسی است. ابراج جمع برج و ریشه اصلی آن بورگ / فورگ / بوزورگ است. اقلاع جمع قلعه اصل آن قله و کله فارسی است. 



قاعده ب :

بعضی صداها در زبان عربی کنار هم قرار نمی گیرند.

ب ۲- قواعد مذکور قرار ذیل است :

هیچگاه دریک واژة اصلى عربى { ج } و { ق } با هم نمی گنجند . ازینجاست که میتوان گفت واژه هاى المنجنیق ، القباجور ، القبج و الجلاهق واژه هاى بیگانه اند .

۲٫ در یک واژة اصلى عربى هیچگاه { ص } و { ج } با هم نمی آیند . پس واژه هاى الجص (گچ) ، الصولجان ، الصهریج ، الصوبج و الصنج واژه هاى عربى الاصل نیستند .

۳٫ در زبان عربى واژه یی وجود ندارد که دران پس از { ن } حرف { ر } آمده باشد . ازینرو به این نتیجه میرسیم که واژه هاى نرجس ، نربیش ، نرد و … واژه هاى معرب اند .

۴٫ در واژه هاى اصلى عربى بعد از حرف { د } هیچگاه حرف { ز } نمی تواند بیاید ؛ لذا واژة (مهندز) دزفول (دژپول) و امثال آن عربى نبوده و از جملة واژه هاى بیگانه شمرده میشوند .

۵٫ واژه هاى عربى هیچگاه { ز } یا { ذ } را در اجتماع با { س } نمی پذیرند . پس میتوان حکم کردکه واژة { ساذج (ساده ابله ) } – تازج و همگونه هایش اصلیت عربى ندارد .

۶٫ هیچگاه در یک کلمة اصلى عربى { ط } با { ج } دیده نشده است ، بدین ملحوظ واژه هاى طاجن ، طازج (تازه ) و … واژه هایی اندکه از زبان بیگانه داخل زبان عربى شده اند .

۷٫ واژه هاى رباعى الاصل و خماسى الاصل در زبان عربى همیشه داراى یکى از حروف زلاقه – که عبارتند از : ل ، ر ، ن ، م ، ف ، ب – میباشند ، تنها واژه ء ( عسجد ) – که به معناى طلاست – ازین امر مستثنى میباشد .

۸ – در زبان عربی کلمات اسامی با حروف عله و – ا- ی شروع نمی شود. مثلا عجم با ع شروع شده و نشان می دهد که این واژه عربی اصیل نیست و معربات است. اصل آن جم بوده تبدیل به الجم و سپس به عجم تغییر یافته است. مانند عروج که اصل آن ارج بوده است. 

یکی از دیالوگ‌های شاهکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» بین نادر (پیمان معادی) و ترمه (سارینا فرهادی)

نادر: معادل فارسی کلمات زیر رو بنویسید. نهضت.
ترمه: جنبش.
نادر: گارانتی.
ترمه: تضمین ... ضمانت.
نادر: گفتم معادل فارسی بگو نه عربی!
ترمه: خانوممون گفته...
نادر: دیگه هیچ وقت این جمله رو نگو. چیزی که غلطه، غلطه. مهم نیست کی گفته! واسه گارانتی بنویس ... پشتوانه.
ترمه: خانوممون نمره کم میکنه ازم.
نادر: مهم نیست بابا. بذار کم کنه!

===
پ.ن کاش همه‌ی ما به فرزندانمان بیاموزیم هیچ حرفی را از هیچ کس دربست قبول نکنند. حتی از آموزگارشان
A little thought can make all the difference
پاسخ
 سپاس شده توسط Łost Đλtλ ، FARID.SHOMPET ، F A R ! N
#60
باز یک متنی که نویسنده اش هیچ اطلاعی از زبان ترکی ندارد! مشکل ما همین است.
دیگر حوصله استخراج و اثبات کلمات ترکی را ندارم.
پارسی را پاس بداریم 6
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان