「 آقای قاضی! 」

[امیر539]

اقای قاضی کلاغ که نمیتونع ادا عقابو دربیارع

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

-چرا کشتیش؟

+همینجوری

-اعدامی.چقدر اینو اونو آزاد کنم؟یکی هم اعدام بشه خب

[Sirvan10_a]

+چرا میخندی و خوشحالی؟؟

-اقای قاضی بزرگترین دغده بعضیا شده ناراحت کردن من


+خوشحالی داره؟؟

-اره

+چرا

-چون پیگیرن ببین چیکار میکنم و چی میگم تا ازش .... بخورن

+تو چیکار میکنی؟


-یاد گرفتم به کسی کارش ... خوردن توهین نکنم!

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

.___.اون میخواست منو بکشه ولی تورو کشت
اقای قاضی من از پنجره پرتش کردم بیرون ولی میدونستم اون زندس.
باور کن اقای قاضی.

[Sirvan10_a]

اقای قاضی

جای که ما نشستیم

زندگی انتن نمیده

[Emmɑ]

اون حرفایے ڪه میریزیم توے دݪمون
پیرمون ڪرد آقاے قاضے

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

آقای قاضی دل ساده داشتن تاوان دارد،

هر روز باید بدوزی زخم هایی رو که از صداقت خوردی..

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

داره دروغ میگه اقای قاضی
اون داشت به رئیس خلافکارا رشوه میداد!

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

آقای قاضی

من اگه تموم این جرم هارو گردن بگیرم
رفیقام آزاد میشن

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

آقای قاضی

داستان چیه!!
تا دست یکیو میگیریم برا بلند شدن سوارمون ميشه!