ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
کاشــــ گفتهــ بودیـــ
موجــــ نگاهتـــ از دریایـــ هوســـ بر میخیزد تا تنـــ بهـــ تو بسپارمـــ نهـــ دلـــ.......!
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24894 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
واي، باران؛ باران؛
شيشه پنجره را باران شست.
از دل من اما،
چه کسي نقش تو را خواهد شست؟
من شکو فائي گلهاي اميدم را در روءياهامي بينم،
و ندائي که به من مي گويد:
"گر چه شب تاريک است
دل قوي دار،
سحر نزديک است
از گريبان تو صبح صادق، مي گشايد پر و بال.
تو گل سرخ (نازنين)مني، تو گل ياسمني
تو مثل چشمه نوشين کوهساراني
تو مثل قطره باران نو بهاراني،تو روح باراني
تو چنان شبنم پاک سحري؟
- نه، از آن پاکتري.
تو بهاري؟ نه،-بهاران از توست.
از تو مي گيردوام، هر بهار اينهمه زيبايي را.
گل به گل،سنگ به سنگ اين دشت
يادگاران تواند.
رفته اي اينک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت سوکواران تواند.
در دلم آرزوي آمدنت مي ميرد
رفته اي اينک،اما آيا باز بر مي گردي؟
چه تمناي محالي دارم خنده ام مي گيرد!
در ميان من و تو فاصله ها ست.
گاه مي انديشم،
-مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري!
تو توانائي بخشش داري.
دستهاي تو توانائي آن را دارد؛
-که مرا، زندگاني بخشد.
وتو چون مصرع شعري زيبا،
سطر برجسته اي از زندگي من هستي.
من در آئينه رخ خود ديدم، و به تو حق دادم.
آه مي بينم،مي بينم
تو به اندازه تنهائي من خوشبختي
من به اندازه زيبائي تو غمگينم
آرزومي کردم،
که تو خواننده شعرم باشي.
-راستي شعر مرا مي خواني؟-
نه،دريغا،هرگز،
باورم نيست که خواننده شعرم باشي.
- کاشکي شعر مرا مي خواندي!-
وقتي تو نيستي، خورشيد تابناک،
شايد دگر درخشش خود را،
و کهکشان پير گردش خود را
از ياد مي برد. و هر گياه،
از رويش نباتي خود، بيگانه مي شود.
افسوس!
آيا چه کسي تو را،
از مهربان شدن با من، مايوس مي کند؟
اي مهربان من،
من دوست دارمت؛
چون سبزه هاي دشت
چون برگ سبز رنگ درختان نارون.
اي قامت بلند مقدس،تنديس جاودان،
اي مرمرسپيد،
اي قامت بلند اي از درخت افرا
گردنفرازتر
از سرو سربلند بسي پاکبازتر
اي آفتاب تابان
از نور آفتاب بسي دلنوازتر
اي پاک تراز برفهاي قله الوند،
تو ،با نوشخند مهر،با واژه محبت،
فرسوده جان محتضرم را ز بند درد
آزاد مي کني.
وبا نوازشت،اين خشکزار خاطره ام را،
آباد مي کني.
اي مرمر بلند سپيد،اي پاکي مجرد پنهان
مهر سکوت را ،زين سنگواره لب سرد ساکتت
-بردار
اي آفريده من،با واژه هاي ناب
در معبد خيالي خود ساختم تو را.
اما،اي آفريده من!
-نه، اي خود تو آفريده مرا،
-اينک،
با من چه مي کني؟؟؟؟؟؟!!!!!!
اي بلند اندام،سياه جامه به تن،دلبر دلير، آن شير
بيا که ديده من
به جستجوي تو گر از دري شده نوميد
گمان مدار که هرگز
-دري دگر زده است
در انتظار اميدم،در انتطار اميد
طلوع پاک فلق را،چه وقت آيا من
به چشم- غو طه ورم در سرشک-
خواهم ديد؟؟؟!!!
تو اي گريخته از من! حصار خلوت تنهايي مرا بشکن
به من بتاب،که سنگ سرد دره ام
که کوچکم،که ذره ام
مرا ز شرم مهر خويش آب کن
مرا به خويش جذب کن،مرا هم آفتاب کن.
دوباره با تو نشستن
- دوباره آزادي؟
مگر به خواب ببينم،
- شبي بدين شادي
اگر تو باز نگردي،به طفل ساده خواهر
که نام خوب تو را
زنام مادر خود بيشتر صدا زده است
چگونه با چه زباني به او توانم گفت:"که بر نمي گردي"
ونام خوب تو در ذهن کودک معصوم
تصوري ست هميشه،
هميشه بي تصوير،هميشه بي تعبير
دوباره با من باش! پناه خاطره ام
اي دو چشم،روشن باش!(فانوس روشن باش)
من ندانم که کيم ،من فقط مي دانم
که تويي،شاه بيت غزل زندگيم
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
او همــــ آدم استـ
اگـــــــر دوســتتــ ـــ دآرم هـــآیتــ را نشنیـــــده گرفتــــــ
غصه نخــــور
اگــــر رفتــ گریـــــــه نکن
یکــــ روز چشمــــهآی یکــــ نفر عــــآشقش میکند
یکـــــ روز معنی کمـــ محلی را می فهمد
یکــــــ روز شـ ـکستـ ـن را درک میکند
آن روز می فــــــهمد آه هـآیی که کشیدی،
از تـــــه ِ تـــــهِ قلبتـــــ بوده!
می فهــــمد شـ ـکستـ ـن یک آدم تــــآوان سنگینی دآرد...
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24894 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
داشتـــــــــن یــــــــــــــه حـامــــــــــــی ؛
شــیریـن ترین چـــیز تو زندگــــی آدمـه ؛
چــه زن باشــــه ، چــه مــــرد !
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
خاطراتت دارند رنگ میبازند
از بس با نگاه خیس مرورشان کردم
بیا رنگشان بزن...
من به رنگ خاکستری هم راضی ام!!!
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24894 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نگــرانت هستـــم عشــق من
ايـن ديگـــر دست خــودم نيست !
فصــل شيرينـــي لحظــه هاست اما،
...
من همچنــان
تابستــان که مي شــود ...
دلــم شــــور مي زند !!!
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ســــخـــت اســـت وقتـــی از شـــدت بـــغـــض
گـــلـــو درد بگـــیری
و هـــمـــه بگـــویـــند
لبـــاس گـــرم بـــپـــوش….!
ارسالها: 2,158
موضوعها: 89
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 12094
سپاس شده 17465 بار در 8411 ارسال
حالت من: هیچ کدام
حــتـی چـشـمانـتـــ را در کــلبه ی وجودشـــ نـیـافـتــی
تـو خـود ، او بـودی و او تـو نـبـود...
چـه بــد کـردیـم بـه خـود...
هــر چـیـز زمـانـی داردً
...!
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
ارسالها: 64
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
سپاس ها 35
سپاس شده 82 بار در 62 ارسال
حالت من: هیچ کدام
خدایا!!!!!!
یا خیلی برگدون عقب
باخیلی بزن جلو
اینجای زندگی دلم خیلی گرفته!!!
بس که دیواردلم کوتاه است هرکه ازکوچه تنهایی من می گذردبه هوای هوسی هم که شده سرکی میکشدو میگذرد...
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
میدونی زشتی عشق مون کجا بود...
اونجایی که روز اخر به جای یادگاری
دستمو گذاشتی تو دستت رفیقت گفتی بچه خوبیه..
دلم میخواست بگم
بی غیرت این همون دستیه که تا یه روز پیش
تو دستای تو بود
وقت رفتن حراجم کردی
انصاف نبود !!