14-09-2018، 13:50
بازم سلام
پستارو میذارم ولی شماها سپاس نمیدین سپاس بدین دیگ
خب خلاصه.....
*****
_میشه امروزو تو برونی؟
+نوچ...
_تورو خدا
+زورم میاد اه
_اممممم تو از هرچی زورت میاد
+خب چیکار کنم تقصیر من نیست که
بدون اینکه حرفی بزنه یا به حرفم گوش کنه کلید رو گذاشت دستم
منم یه چشم غره ای بهش رفتم و نشستم جلوی فرمون
:سلام عزیزان محترم
+-علیک
+بشین اینقد حرف نزن زود بریم قاروقور شکمم داره بلند میشه
:خب باش نزن
_بشین دیگ اه الان مال منم بلند میشه هااااا خیلی گشنمه
:شمادوتا امروز یه چیزیتون هست
+_با صدای بلند)نسیمه میگم بشین
بیچاره یکم دیگ سکته شو زده بود
زود نشست تو ماشن منم راه افتادم
دم در پارک مورد علاقه خودمون که وقت میخواستیم خلوت کنیم میرفتیم نگه داشتم
همه از ماشین بیرون اومدیم و رفتیم طرف صندلی هایی که در فضای سبز گذاشته بودن
هرسه تامون نشستیم
سکوت کرده بودیم چشمم افتاد به لایبا
خیلی خوشگل شده بود اصلا دقت نکرده بودم
یه خط چشم کوتاه کشیده بود که به اون چشمای قهوه ای رنگ و کشیده اش میومد
به لباش یه رژ قرمز رنگ خاص زده بود
خودشم که دوست نداشت فیص بزنه چون سفیدی صورت خودشو دوست داشت
خیلی جیگر شده بود
نگاهم چرخید و سر نسیمه ثابت موند
اونم به پوست گندمیش یکم فیص زده بود و رژ لب قرمز رنگ
این دوتا آرایش کردنشون تفاوت زیادی نداشتن فقط اون فیص نمیزد
اینم خط چشم نمیزد
منم که از هردوتاشون متفاوت تر بودم
از حتی فکر کردن فیص رو صورتم چندشم میومد خط چشم رو یکم دوست داشتم
ولی فقط تو مهمونی ها و مجالس
...........
سپاس
پستارو میذارم ولی شماها سپاس نمیدین سپاس بدین دیگ
خب خلاصه.....
*****
_میشه امروزو تو برونی؟
+نوچ...
_تورو خدا
+زورم میاد اه
_اممممم تو از هرچی زورت میاد
+خب چیکار کنم تقصیر من نیست که
بدون اینکه حرفی بزنه یا به حرفم گوش کنه کلید رو گذاشت دستم
منم یه چشم غره ای بهش رفتم و نشستم جلوی فرمون
:سلام عزیزان محترم
+-علیک
+بشین اینقد حرف نزن زود بریم قاروقور شکمم داره بلند میشه
:خب باش نزن
_بشین دیگ اه الان مال منم بلند میشه هااااا خیلی گشنمه
:شمادوتا امروز یه چیزیتون هست
+_با صدای بلند)نسیمه میگم بشین
بیچاره یکم دیگ سکته شو زده بود
زود نشست تو ماشن منم راه افتادم
دم در پارک مورد علاقه خودمون که وقت میخواستیم خلوت کنیم میرفتیم نگه داشتم
همه از ماشین بیرون اومدیم و رفتیم طرف صندلی هایی که در فضای سبز گذاشته بودن
هرسه تامون نشستیم
سکوت کرده بودیم چشمم افتاد به لایبا
خیلی خوشگل شده بود اصلا دقت نکرده بودم
یه خط چشم کوتاه کشیده بود که به اون چشمای قهوه ای رنگ و کشیده اش میومد
به لباش یه رژ قرمز رنگ خاص زده بود
خودشم که دوست نداشت فیص بزنه چون سفیدی صورت خودشو دوست داشت
خیلی جیگر شده بود
نگاهم چرخید و سر نسیمه ثابت موند
اونم به پوست گندمیش یکم فیص زده بود و رژ لب قرمز رنگ
این دوتا آرایش کردنشون تفاوت زیادی نداشتن فقط اون فیص نمیزد
اینم خط چشم نمیزد
منم که از هردوتاشون متفاوت تر بودم
از حتی فکر کردن فیص رو صورتم چندشم میومد خط چشم رو یکم دوست داشتم
ولی فقط تو مهمونی ها و مجالس
...........
سپاس