امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ادامه ی رمان زیبای عشق دردناک

#10
دوباره سلام دوستای گلم
واسه تاخیرم معذرت میخوام
ولی خب چیکار میشه کرد
آخه یه سفر بزرگ رفته بودم
خلاصه دیگه...
الان \ست بعدیو میزارم
...
29


ـتو همینجا بمون شهرناز من الان میام
+ولی.........
بدون اینکه حرفام رو بشنوه از اتاق خارج شد
منم که حوصله دراز کشیدن رو تخت رو نداشتم
سرمی رو که تو دستم فرو رفته بود را بیرون آوردم
از اتاق خارج شدم و....
چشمای همه \ر اشک شده بود
حتی چشمای شهرام که من هیچ وقت یه قطره اشکم تو چشماش ندیده بودم
معنی این لحظه رو میدونستم
این یعنی بابا دیگ \یشمون نیست
(ببخشیدا بچه ها ولی کام\یوترم حرف \ رو اینجوری مینویسه سعی میکنم درستش کنم)
ادامه داردد....
خواهش میکنم س\اس هامو یکم بیشتر کنین من بهش احتیاج دارم..!



ببخشیداااا
میدونم کمه ولی بقیشو امشب واستون مینویسم
دوستون دالم
فعلنکی تا امشبکی
بیبی موچی?✨?
پاسخ
 سپاس شده توسط ђคvzђเภ ، * MASIHA *


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ادامه ی رمان زیبای عشق دردناک - SOGOL.NM - 21-08-2017، 9:32

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان