چین کشوری ضعیف بود ومردمان امپگراتوری چین همه بدبخت بودند واستعمار گران بزرگ دنیا در فکر تصرف این کشور بودند اما نیکلای دوم فرد با
شرافتی بود واول نمی خواست استعمار گری کند اما قیصر ویلهیم که خود از استعمار گران بود نیکلای را ضد نژاد زرد تحریک کرد ونیکلای کره را که
جزو چین بود تصرف کرد سربازان روسیه در لباس چوب بران به کره آمدند(از راه توافق سازمان چوب بری امپراتوری روسیه وچین)ووقتی زیاد شدند
نیکلای دوم بر اثر تحریکات بیگانگان دستور تصرف کره را داد اما سرژی ویت هشدار داده بود که روسیه کره را نگیرد وگرنه بین روسیه وژاپن جنگ
اجتناب ناپذیر است اما نیکلای به حرف های او توجه نکرد وگوش به دهان ویلهلم دوم بود.
نیکلای دوم رقبتی برای مذاکره با ژاپنی ها نشان نمی داد وهر وقت سفیر ژاپن می آمد تا مذاکره کند درباریان می گفتند که امپراتور مریض
است یا کسالت دارد وسفیر ژاپن وقتی برگشت ژاپن ناگهانی وبدون اعلان جنگ وناجوانمردانه حمله کرد.
دلیل دیگری بر وحشی گری ژاپنی ها:
نیکلای دوم در سفرش به ژاپن در دوره ولیعهدی در روزی, جوانی بی دلیل وناگهانی با شمشیری به او حمله ور شد وضربه ای بر سر ولیعهد نیکلای وارد کرد
وخواست مجدد ضربه بزند که ا همراهان تزار جوان ژاپنی را گرفتندو ولیعهد از یک ترور نجات یافت. تا ضربه دوم را نزندونیکلای به شدت مجروح
شد وتا رسیدن به بیمارستان کلی خون ازش رفت.آن جوان پس از دستگیری ظاهرا فردی اجیر شده نبوده بلکه از خوی وحشی گری وتعصبش
ووطن پرستی اش آن کار را کرده بود . از آن پس نیکلای نسبت به ژاپنی ها نظر بدی گرفت.
با توجه به نکاتی که عرض کردم این روس ها بودند که در حال تصرف چین بودند وژاپنی ها حمله کردند.
حکومت امپراتوری چین فاقد قدرت بود ودر حال انحطاط بود ودر سال 1911امپراتوری چین با کوتای سون یاتسن ازبین رفت ورژیم کومین
تانگ(حزب جنایتکار ملی گراو ناسیونالیست چین) را تاسیس کرد که تاسال 1949 ادامه داشت ومائو دراین سال رسما این حکومت را پس از
سال ها جنگ شکست داد وجمهوری خلق را پایه گذاشت که تا به امروز باقی است.چین قبل از سون یاتسن به شدت ضعیف ومستعمره ای وسیع بود.
شرافتی بود واول نمی خواست استعمار گری کند اما قیصر ویلهیم که خود از استعمار گران بود نیکلای را ضد نژاد زرد تحریک کرد ونیکلای کره را که
جزو چین بود تصرف کرد سربازان روسیه در لباس چوب بران به کره آمدند(از راه توافق سازمان چوب بری امپراتوری روسیه وچین)ووقتی زیاد شدند
نیکلای دوم بر اثر تحریکات بیگانگان دستور تصرف کره را داد اما سرژی ویت هشدار داده بود که روسیه کره را نگیرد وگرنه بین روسیه وژاپن جنگ
اجتناب ناپذیر است اما نیکلای به حرف های او توجه نکرد وگوش به دهان ویلهلم دوم بود.
نیکلای دوم رقبتی برای مذاکره با ژاپنی ها نشان نمی داد وهر وقت سفیر ژاپن می آمد تا مذاکره کند درباریان می گفتند که امپراتور مریض
است یا کسالت دارد وسفیر ژاپن وقتی برگشت ژاپن ناگهانی وبدون اعلان جنگ وناجوانمردانه حمله کرد.
دلیل دیگری بر وحشی گری ژاپنی ها:
نیکلای دوم در سفرش به ژاپن در دوره ولیعهدی در روزی, جوانی بی دلیل وناگهانی با شمشیری به او حمله ور شد وضربه ای بر سر ولیعهد نیکلای وارد کرد
وخواست مجدد ضربه بزند که ا همراهان تزار جوان ژاپنی را گرفتندو ولیعهد از یک ترور نجات یافت. تا ضربه دوم را نزندونیکلای به شدت مجروح
شد وتا رسیدن به بیمارستان کلی خون ازش رفت.آن جوان پس از دستگیری ظاهرا فردی اجیر شده نبوده بلکه از خوی وحشی گری وتعصبش
ووطن پرستی اش آن کار را کرده بود . از آن پس نیکلای نسبت به ژاپنی ها نظر بدی گرفت.
نقل قول: ژاپنی ها درحال تصرفش بودن
با توجه به نکاتی که عرض کردم این روس ها بودند که در حال تصرف چین بودند وژاپنی ها حمله کردند.
حکومت امپراتوری چین فاقد قدرت بود ودر حال انحطاط بود ودر سال 1911امپراتوری چین با کوتای سون یاتسن ازبین رفت ورژیم کومین
تانگ(حزب جنایتکار ملی گراو ناسیونالیست چین) را تاسیس کرد که تاسال 1949 ادامه داشت ومائو دراین سال رسما این حکومت را پس از
سال ها جنگ شکست داد وجمهوری خلق را پایه گذاشت که تا به امروز باقی است.چین قبل از سون یاتسن به شدت ضعیف ومستعمره ای وسیع بود.