اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 2.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هیتلر و ماوراء الطبیعه

#1
HeartباسلامHeart دکتر «والتر جانیز اشتاین» ریاضی‌دان و اقتصاددان برجسته و آشنا به امور فوق‌طبیعی بر این باور بود که پیشوای آلمان نازی دانش گسترده‌ای درباره قدرت‌های درونی انسان داشت و آن نیزه را همانند و مترادف با عصای جادوگری می‌دانسته است. مقارن تابستان ۱۹۱۲ اشتاین با یک فروشنده کتاب‌های مسائل فوق‌طبیعی در وین ملاقات کرد و چاپ قدیمی کتاب «پارسیوال» را که یک افسانه اتریشی درباره یک جام مقدس است و شاعر آلمانی قرن سیزدهم «ولفرام ون اشنباخ» آن را نوشته است از او خرید. حواشی این کتاب پر بود از یادداشت‌های خطی که نشان می‌داد صاحب قبلی این کتاب نه‌تنها به امور فوق‌طبیعی آشنا بوده بلکه کینه کهنه‌ای نسبت به یهودی‌ها داشته است. اشتاین وقتی که در صفحه آخر این کتاب نام صاحب قبلی آن را که هیتلر بود پیدا کرد، به فروشنده مراجعه کرد و آدرس او را گرفت. او ساعت‌ها وقت خود را صرف شنیدن نقطه‌نظرهای عجیب آدولف در مورد قوم برتر و موارد سیاسی دیگری که به نظر او نفرت‌انگیز می‌آمدند ولی شنونده را کاملا به خود جذب می‌کرد نمود. اشتاین بعدها گفت: «با وجودی که هیتلر جوان، فقط 20 سال داشت اما احساس می‌کردم که سرنوشت اسرارآمیزی پیش رو دارد چون پرتویی از یک جذبه خاص و زیانبار در او دیده می‌شد.»



یک روز در گفت‌وگویی بین اشتاین و هیتلر صحبت از آن نیزه مقدس به میان آمد؛ او عقیده خودش را این طور بیان کرد که آن سلاح باستانی روزی در دستان او قرار خواهد گرفت و به اشتاین در مورد تصویر زنده‌ای که هنگام مشاهده نیزه در مقابلش ظاهر شده و شاهد آن بوده است چنین گفت: «من به آرامی از یک حضور نیرومند در اطراف آن نیزه آگاه شدم. در واقع آن حضور ترس‌آور مشابه تصوراتی بود که من در موقعیت‌های نادر زندگی‌ام وقتی که احساس می‌کردم سرنوشت بزرگی در انتظار من است آن را به چشم می‌دیدم. گویی پنجره‌ای به سوی آینده روی من گشوده می‌شد که من از آن پنجره اشعه یک منبع نورانی را به صورت رویدادی در آینده می‌دیدم و می‌دانستم در پس مخالفت با آن خونی که در رگ‌هایم است، وسیله‌ای برای برتری قوم و مردم و خون من می‌شود.» اشتاین می​گفت او خود را در 25 سال بعدی در شهر «هلدن پلاتز» بیرون موزه «هامبورگ» می‌دیده که هزاران نفر از پیروان اتریشی خود را مخاطب قرار داده است. روز ۱۴ مارس ۱۹۳۸ در همان محل هیتلر انضمام اتریش به خاک آلمان را اعلام کرد و دستور بازگشت خاندان «هابسبورگ» به زادگاه معنوی و سرزمین موعود حزب نازی یعنی نورنبرگ را داد.



بسیاری از مورخان از این کار هیتلر تعجب کردند زیرا او همیشه خاندان هابسبورگ را به عنوان خائنان خون آلمان تلقی می‌کرد اما از نظر هیتلر آنها به خاطر داشتن «نیزه سرنوشت» از یک اعتبار افسانه‌ای برخوردار بودند. در سیزدهم اکتبر همان سال آن نیزه با وسواس خاصی به همراهی یک مامور اس‌اس به قطار حامل سربازان مسلح منتقل و به مرز آلمان برده شد. سپس از آنجا نیزه را به جایگاه جدید خود واقع در محراب کلیسای «سنت کاترین» که اینک تبدیل به موزه جنگی حزب نازی شده انتقال دادند. هیتلر نگرانی وحشت‌آوری در خصوص از دست دادن نیزه داشت زیرا او می‌دانست در گذشته کسانی که آن نیزه را از دست دادند خیلی زود مردند. این مساله که هیتلرکسی که روی کارت‌ پستال​ها نقاشی می‌کرد چطور قادر شد بدون کنترل و ممانعت برای مدتی بیش از 10 سال آن سیاست‌های بی‌سابقه و بی‌رحمانه خود را انجام دهد پرسش دیگری است که همچنان ذهن همگان را به خود مشغول نگه داشته است. اشتاین معتقد بود که رسیدن هیتلر به آن همه قدرت، به خاطر درگیر بودن در حیطه قدرت درون بوده است.



نشان رسمی حزب نازی صلیب شکسته (سواستیکا) یک سمبل قدیمی است که در بسیاری از فرهنگ‌های دنیا از جمله ایران، هند، چین و یونانیان باستان نیز دیده شده است. این سمبل نشانه خورشید یا سعادتمندی تلقی می‌شده اما صلیب شکسته آلمان مفهوم عکس آن را داشت. این آرم اولین بار به عنوان جنبش «الحاد نو» توسط «گویدو وان لیست» آلمانی و آشنا به امور فوق‌طبیعی مورد استفاده قرار گرفت.



«لیست» در سال ۱۸۶۲ و در ۱۴سالگی اصول مذهب کاتولیکی خودش را انکار کرد و قسم خورد روزی معبد بزرگی می‌سازد و آن را به «ادین» (الهه جنگ در افسانه‌های اسکاندیناوی) اختصاص می‌دهد. 8سال بعد او طرفداران زیادی پیدا کرد. پیروان این پدیده جشن‌های الحاد را در لحظه اعتدال شب و روز زمستانی و تابستانی برپا می‌کردند و خورشید را به عنوان «بالدور» (الهه اسطوره‌ای اسکاندیناوی که هر چند در جنگ کشته شد ولی بعد از مرگ مثل خورشید زمین که پس از پایان شب دوباره طلوع می‌کند زنده شد) ستایش می‌کردند.



مراسم ستایش خورشید در بالای تپه‌ای در شهر وین انجام می‌گرفت و طی آن در یک موقعیت مناسب «لیست» با دفن کردن ۸ بطری شراب به شکل صلیب شکسته به این آیین مشرکانه خاتمه می‌داد. در دهه 1920 وقتی که حزب سوسیالیست ملی هنوز در آغاز راه بود- هیتلر متوجه شد که نیاز به یک آرم یا یک نشانه دارد. جالب‌ترین پیشنهاد از طرف «فردریک کرون» دندانپزشک اهل استرنبرگ​به او داده شد که شامل یک صلیب شکسته سیاه درون یک دایره سفید و روی پرچم قرمز رنگ قرار گرفته بود به او داده شد. در واقع رنگ قرمز نشان خون و آرمان اجتماعی، دایره سفید به مفهوم خالص بودن خون و نژاد آریایی و ملی‌گرایی و صلیب شکسته که در مرکز همه اینها قرار گرفته بود به معنای مبارزه برای پیروزی از جانب یک مرد آریایی تفسیر شدند.
Heartهمیشه خداه فقطخداHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط SABER ، FARID.SHOMPET ، ~SoLTaN~ ، shawkila
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
هیتلر و ماوراء الطبیعه - طاها - 20-10-2011، 15:20

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  از اختراع ماشین تحریر تا دور افتخار هیتلر در پاریس
  هیتلر چگونه مــُــرده است ؟!
  نظرتون در مورد هیتلر چیه؟
  سخنرانی های هیتلر با زیرنویس فارسی
  طرح تغییر قیافه هیتلر !
  وقتی هیتلر گریه کرد؟
  آدولف هیتلر واقعا که بود و چه کرد ؟؟؟؟
  آدولف هیتلر پیشوای بزرگ _تکنولوژی برتر نازی
  صاویر دیده نشده از هیتلر، چرچیل و نازی ها در جنگ جهانی دوم
  افشای مدارک پزشکی هیتلر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان