03-02-2013، 15:45
خواهش مى كنم بجه ها من ديروز يه داستان خوندم كه اسم دختره ترسا بود و مى خواست بره كانادا ولى بدرش نمى زاره ترسا هر بنج شنبه بادوستاش يعنى شبنم و بنفشه مى رن رستو ران اونجا جهار تا بسر جشم عسلى هست كه يكشون خيلى مرموزه و اسمش ارتانه خوا هش مى كنم اكه يكى اين داستانو خونده و مى دونه بايد كجا بيداش كنم بهم بكه لطفا اخه نصفشو نخوندم