اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان دوستی دختر و پسرای امروزی و دلیل این همه خیانت

#1
روز اول پسر: سلام
دختر : سلام
پسر: چطوری؟
دختر : بد نیستم مرسی

هفته اول
پسر: سلام
دختر : علیک سلام
پسر: چطوری؟
دختر : بد نیستم مرسی . تو چطوری؟

هفته دوم
پسر: سلام
دختر : علیک سلام . چطوری؟
پسر: قربانت . بد نیستم . تو چطوری؟
دختر : مرسی .... خوبم

هفته چهارم
دختر : سلام عزیزم . چطوری ؟ خوبی؟
پسر: سلام عزیز دلم . مرسی بد نیستم . تو چطوری ؟
دختر : مرسی . می دونی ؟ می خوام یک چیزی بهت بگم . نمی دونم الان بگم یا بعد؟
پسر: بگو عزیزم
دختر : نه! ... حالا زوده ..... باشه بعد!

هفته پنجم
دختر : سلام عزیزم ... چیزی که هفته پیش می خواستم بهت بگم این بود که دوستت دارم ... عاشقتم ... زندگی بدون تو برام بی معنیه . تمام!!!! آینده خودمو با تو می بینم . اگه تو نباشی آینده برای من هیچه
و کلی از این حرفا..... و پسر باور می کنه

هفته ششم
پسر: امروز یک دختری توی خیابان آمد از من یک آدرس پرسید . منم...
دختر : دیگه چی ؟!!! دلمو شکستی . تو که می دونی من چقدر حسودم
دختر: چرا این کارو کردی؟
پسر: من که کاری نکردم فقط جواب سوالشو دادم....
دختر : یک قول به من میدی؟
پسر: بله
دختر : قول بده دیگه با هیچ دختری حرف نزنی
پسر: باشه عزیزم قول میدم...
روابط سالم و صمیمی و رمانتیک بدون برقراری کوچکترین تماس (حتی یک بوسه!) ادامه دارد و
...

ماه هشتم به بعد
دختر : برام خواستگار آمده
پسر: غلط کرده
اومده !!!
دختر: چرا؟ خوب طوری که نیست اونم بالاخره آدمه !
پسر : تو چه جوابی بهش دادی ؟
دختر : هنوز هیچی !
پسر: ما کلی قرار مدار با هم داشتیم ! حالا می خوای اونو بذاریش جای من ؟
دختر : یه چیزی رو می دونی ؟ اون هیچ وقت نمی تونه جای تو رو بگیره !
پسر :من چیکار کنم ؟
دختر : نمی دونم ! فقط به من فکر نکن ! من اگه بدونم تو به من فکر می کنی آب خوش از گلوم پایین نمی ره !
!!!!!میگم برو زودتر زن بگیر
پسر :حسودیت نمی شه ؟
دختر : نمی دونم چرا دیگه از این که تو رو با دختر دیگه ای ببینم حسودیم نمی شه !!
پسر: در فکر و خیال خود ..... من می دونم چرا !؟
بعدش پسر از خاطرات خوش گذشته می گه و دختر هم برای خالی نبودن عریضه مراسم آبغوره گیری رو اجرا میکنه !!!
دوران خوش دختر و دوران تحول پسر شروع می شه!!!
دید پسر نسبت به دختر ها عوض می شه.
قلبش نسبت به واژه هایی از قبیل دوستت دارم و عاشقتم مقاوم میشه
...
حالا اگر مورد مشابهی برای پسر پیش بیاید در آینده !!

روز اول
پسر : سلام
دختر : سلام
پسر : بریم خونه؟!
دختر : نه!
پسر : مگه به من اعتماد نداری ؟
!!!!دختر : چرا ... خووووووب ولی
در اینجا پسر مراسمی بنام مخ زنی را شروع می کنه و موفق هم می شه علتش هم حرفهایی هست که بتازگی از دختر قبلی یاد گرفته !!!
پسر : تو که می دونی من چقدر دوستت دارم؟؟؟
دختر : آره ..... ولی ..... آخه
پسر : من قول می دم برای خواستگاریت بیام و بگیرمت
دختر : جدی می گی ؟؟؟؟ و قند توی دلش آب میشه!!!!
پسر : آره قربونت برم ... و با یک نگاه عاقل اندر سفیه به دختر
یواش یواش دل دختر نرم می شه و رضایت می ده...
و پسر : پس بریم !
عصر همان
روز
ریییییینگ ........ رییییینگ (صدای زنگ موبایل پسر)
پسر که با رفتن دختر به خواب عمیقی فرو رفته در حالیکه خسته است با زحمت و غرغر گوشی را بر می دارد...
با دیدن اسم دختر با صدایی بلند میگه : SHIT !!!!!
پسر : بله ؟
دختر : سلام
پسر : سلام خوبی ؟
دختر : مرسی . باهات کار دارم
پسر : ای بابا تو که یک ساعت بیشتر نیست از اینجا رفتی ... چی میخوای ؟!
دختر: میخوام دوباره ببینمت .... میتونم فردا دوباره بیام خونتون!!!!
پسر : در حالیکه موفقیت بزرگی کسب کرده می گه چرا که نه.....

و این چرخه رو خودتون ادامه بدید و دلیل خیانتهای امروزه دوستیهای دختر و پسرا رو پیدا کنی
پاسخ
 سپاس شده توسط ÐeaÐ GiЯl ، Eshgh Tatal ، azary ، Snow-Girl ، mona49 ، آرمان*** ، (amir124 (2 ، s /a/m/a/n/@nri ، saeed25/12 ، banoye qam ، jolia ، ...asall... ، bh.24 ، ترنم 180 ، mehrzad 1 ، mohamad amin1377 ، سارا10 ، Fari2 ، nilo0far ، هرمیون گرینجر ، عليرضا1 ، **R.H** ، parnia tajik ، aLiReZaZ-iM ، پیمان عاشق پیشه ، shany ، SHERMION ، fat.k ، *setare* ، The Light ، ps3000 ، ***Z.E*** ، گرگان ، هستی 17 ، شیدا محبوب ، mohsenniceboy ، bi kas ، i think just about you ، armit ، *devil black* ، istanbul ، هیوا1 ، _mozhdeh_ ، اپامه ، گل پری ، *GANDOM* ، MissLone ، علی جوکر1 ، aCrimoniouSs ، nita99 ، L.A.78 ، Negar lovely ، قاتل ، parisa16 ، *Nafas* ، šhεïdα ، Elpadrino ، تیناجونی ، محمدحسین1112 ، پریفام 2013 ، zahra1377 ، bahare_021 ، حقوقدان انجمن ، فاطی کرجی ، ∆ MeRzaD ∆ ، ♥shaqayeq♥ ، mobina1375 ، Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ ، ᖇᗩᕼᗩ➷Ḱᓰᔕᔕ ، Archangelg!le ، ~~SARA:HIVA~~ ، shawkila ، torklord ، n1379sh ، ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖ ، ❤ TAK PAR❤ ، عذرا 79 ، [ SouL ] ، み£∂ɨע£ ، alone girl_sama ، ѕтяong ، anable ، єη∂ℓєѕѕღ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان دوستی دختر و پسرای امروزی و دلیل این همه خیانت - ali7500 - 28-01-2013، 18:52

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان