در مورد ژاپن بگم که استالین میخواست حمله کنه به ژاپن.اگه امریکا جلوگیری میکرد از تهاجم مطمئنا شوروی وارد نبردی ضد ژاپن واز پا در اوردن کاملش تا تسخیر ژاپن پیش میرفت.
مشروطه باعث شد که مستبدین تزاری ومحمدعلی شاه دستشون از کشور کوتاه بشه وعرصه اهمیت به مردم در کشور ایجاد بشه.
بین مشروطه خواهان افراد آزادیخواهی مثل ستارخان بودند.ولی انگلیسی ها هم وجود داشتند با این حال تمامیت خواهی واستبداد خواهی تزاری بر مردم بسیار سخت وفشار آور هست.
اما مشروطه همان طور که اشاره کردید به طرف خواسته های انگلیس رفته بود.
البته خود رضاخان هم حامی سیاست های انگلیس بود وبا کمک اونها به قدرت رسید وخدمات زیادی بهشون کرد ولی وقتی دیدند منافعشون رو تامین نمیکنه کنار انداختنش.بعد جنگ هم انگلیس دیگر نفوذش در دنیا تمام شده وبازنشسته شده بود وامریکایی ها جای اونا رو گرفتن در عرصه.محمدرضا هم به طرف امریکا رفت.
اما دوره پهلوی من باب اینکه چند نفر پوشش خود را بردارند ومثل غربی ها شوند یک مسئله پیشرفتی محسوب نمیشه بلکه یک فقر فرهنگی وآسیب پذیری هست.
با توجه به اینکه سیاست ها کاملا در راستای اهداف مطلوب غربی ها بود.
نباید به زور فرهنگی رو به مردم غالب کرد که رضاخان این کارو داشت میکرد.باید آزادی باشه که افراد خودشون راه درست رو پیدا کنند.رضاخان هم با اون جبری که ایجاد کرد در واقع یک توهین به مردم وعده ای بود ونباید کسی رو تحقیر یا آزار داد.با توجه به اینکه ماموران وی چادر از سر مردم میکشیدند.
یا حتی نژاد پرستی,تحریف تاریخ وموارد دیگر دوران پهلوی و تفکیک های نژادی که باعث تفرقه بین مردم شد مشخص است.
ودر مسیر راه برای پیشرفت بهترین انتخاب خودکفایی هست نه وابستگی.بسیاری از همان ابرقدرت های اروپایی یا حتی شوروی که به قدرت وپیشرفت رسیدند با خود کفایی به اون درجه رسیدن وعدم دخالت های خارجی.
مشروطه باعث شد که مستبدین تزاری ومحمدعلی شاه دستشون از کشور کوتاه بشه وعرصه اهمیت به مردم در کشور ایجاد بشه.
بین مشروطه خواهان افراد آزادیخواهی مثل ستارخان بودند.ولی انگلیسی ها هم وجود داشتند با این حال تمامیت خواهی واستبداد خواهی تزاری بر مردم بسیار سخت وفشار آور هست.
اما مشروطه همان طور که اشاره کردید به طرف خواسته های انگلیس رفته بود.
البته خود رضاخان هم حامی سیاست های انگلیس بود وبا کمک اونها به قدرت رسید وخدمات زیادی بهشون کرد ولی وقتی دیدند منافعشون رو تامین نمیکنه کنار انداختنش.بعد جنگ هم انگلیس دیگر نفوذش در دنیا تمام شده وبازنشسته شده بود وامریکایی ها جای اونا رو گرفتن در عرصه.محمدرضا هم به طرف امریکا رفت.
اما دوره پهلوی من باب اینکه چند نفر پوشش خود را بردارند ومثل غربی ها شوند یک مسئله پیشرفتی محسوب نمیشه بلکه یک فقر فرهنگی وآسیب پذیری هست.
با توجه به اینکه سیاست ها کاملا در راستای اهداف مطلوب غربی ها بود.
نباید به زور فرهنگی رو به مردم غالب کرد که رضاخان این کارو داشت میکرد.باید آزادی باشه که افراد خودشون راه درست رو پیدا کنند.رضاخان هم با اون جبری که ایجاد کرد در واقع یک توهین به مردم وعده ای بود ونباید کسی رو تحقیر یا آزار داد.با توجه به اینکه ماموران وی چادر از سر مردم میکشیدند.
یا حتی نژاد پرستی,تحریف تاریخ وموارد دیگر دوران پهلوی و تفکیک های نژادی که باعث تفرقه بین مردم شد مشخص است.
ودر مسیر راه برای پیشرفت بهترین انتخاب خودکفایی هست نه وابستگی.بسیاری از همان ابرقدرت های اروپایی یا حتی شوروی که به قدرت وپیشرفت رسیدند با خود کفایی به اون درجه رسیدن وعدم دخالت های خارجی.