تـرجـمه مصـاحـبـه هـیـونجـین بـا '#ArenaKorea'?
سوال: تو ذاتا خوشقیافه ای. ولی سری پیش تعجب کردم که گفتی "من سخت تمرین کردم چون نمیخواستم ویژوال گروه باشم".
هیونجین: من دیگه نمیتونم فنکَمهای قدیمیمو تماشا کنم. هِی فکرمیکنم: چرا اونجا این شکلی بود؟ اصلا...دنبالشون نگردین!هاهاها، الان دارم دنبال یه جملهی درست درمون میگردم
سوال: ولی چرا؟ دوست نداری خوشقیافه باشی؟
هیونجین: اینکه بابت چیزی پز بدی که خودت براش تلاشی نکردی، کار جالبی نیست. البته که منظورتونو دربارهی "با یه استعدادی متولد شدن" از جنبهی خوبش متوجه شدم. ولی چیز مهمی قلمدادش نمیکنم. من هنوز نقصهای زیادی دارم و کلی نیاز به کار کردن روشون هست. راستش زمان اینکه به همچین چیزی اهمیت بدم ندارم! انتظاراتم خیلی دربارهی خودم بالاست. از الان به بعد میخوام روی اینکه چطور قراره این نقصها رو پر کنم، تمرکز کنم.
سوال: تو فقط از نظر استعداد و فیزیکی رشد نکردی، بلکه از نظر شخصیت و اعتماد به نفس هم رشد کردی. کسی که زیاد میخنده، زیاد گریه میکنه و کلی انرژی داره.
هیونجین: اونموقعها اینجوری بودم. اما الان انرژی زیادی از دست دادم. برای چیزای زیادی اشتیاق دارم واسه همین مواقعی پیش میاد که همین باعث میشه اوقات سختی رو از سر بگذرونم. حدس میزنم که سعی کردم یکی یکی کنارشون بزنم و خالیش کنم تا مجبور نباشم فشار زیادی رو متحمل شم. هنوزم زیاد میخندم اما گریه نمیکنم. چون چیزی برای گریه کردن وجود نداره. الان، مثل سابق بهش نگاه نمیکنم. فکرکنم بخاطر این باشه که هر هدفی رو که برای 2020 چیدهبودم، به انجام رسوندم. واقعا خیالم بابت اینکه اولین آهنگی که خودم ساختمش رو منتشر کردم، آسوده شده، به اهدافم رسیدم و قولم رو به طرفدارانم نگه میدارم.
سوال: تازگیا، شبها خوب میخوابی؟
هیونجین: البته. توی بابل با فنها چت میکنم واسه همین چیزی برای افسردهشدن وجود نداره اونم بخاطر اینه که راحت میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم. هر چیزی که دلم میخواد بگم رو میگم، اگه دربارهی چیزی کنجکاو بودم میپرسمش و تازه میتونم به فنها بگم که تنهایی چه چیزهایی رو در ذهنم میپرورونم. اوایل کلی نگرانیهای درونی داشتم، حس میکنم که ذره ذره اون چیزایی که محکم بهشون چنگ زده و نگهشون داشتهبودم، دارن ذوب میشن و البته که من هر روز هم دربارهی نگرانیهام حرف نمیزنم. خاطرات شاد هم تعریف میکنم. فکر کنم لینو هیونگ خیلی با بابل حال میکنه.
سوال: کاملا میتونم حس عمیقی که به فنهات داری درک کنم.
هیونجین: راستش من از چشمهام متنفر بودم. فکرمیکردم فُرمِ عجیبی دارن، اما چون فنهام خیلی دوستشون داشتن، منم کم کم از چشمهام خوشم اومد. در اصل من عمرا نمیتونستم عاشق خودم باشم اما فنهام دونه به دونه کلی چیزای خوب دربارهام گفتن؛ خودم نشستم فکرکردم:« واقعا اینطوریه؟» و حالا باید قبول کنم که از خودم خوشم میاد و واقعا بابت این متشکرم چون فنها بودن که بهم یاد دادن چطور عاشق خودم باشم.
سوال: بنظر میاد هنوزم مثل سری قبل عاشق مردم و طرفدارهایی.
هیونجین: هنوزم عاشق طرفدارها هستم. ولی دیگه به سادگی قبل به مردم اعتماد نمیکنم.
—
تـرجـمه مصـاحـبـه فـلیـکس بـا '#ArenaKorea'?
سوال: تو واقعا عاشق تماس پوستی هستی، دلیلی براش داری؟
فلیکس: من دوست دارم بغل کنم. اعضا، منیجر ها و کارمندهایی که باهامون کار میکنند.
ما گروهی هستیم که به سختی برای اهداف بلند مدت والایی که داریم کار میکنیم.
من میخوام نسبت بهشون ارزش بدم و مراقبشون باشم
علاوه بر کلمات، من کسی هستم که این احساسات رو با چیزهایی مثل بغل کردن یا پختن بیان میکنم
سوال: قسمتی از تو که به هیونجین اولین عطرش رو میدادی رومانتیک بود. تو همیشه با مردم اینجوری خوب رفتار میکنی؟
فلیکس: من بخصوص از روند اماده کردن هدیه ها لذت میبرم، هر کدوم متفاوت از دیگری. حتی دادن یک کیک بعنوان سورپرایز هم خوبه.
یادم میاد که وقتی کاراموز بودم به چانگبین یه ساعت مچی هدیه دادم.
سوال: اگر قرار بود که دوباره به هیونجین یک عطر هدیه بدی، چجور عطری بهش میدادی؟
فلیکس: میوه ای و رایحه های تازه. چون اون خیلی خوشتیپه، با رایحه شیرین خیلی خوب بنظر میرسه.
سوال: تو ذاتا خوشقیافه ای. ولی سری پیش تعجب کردم که گفتی "من سخت تمرین کردم چون نمیخواستم ویژوال گروه باشم".
هیونجین: من دیگه نمیتونم فنکَمهای قدیمیمو تماشا کنم. هِی فکرمیکنم: چرا اونجا این شکلی بود؟ اصلا...دنبالشون نگردین!هاهاها، الان دارم دنبال یه جملهی درست درمون میگردم
سوال: ولی چرا؟ دوست نداری خوشقیافه باشی؟
هیونجین: اینکه بابت چیزی پز بدی که خودت براش تلاشی نکردی، کار جالبی نیست. البته که منظورتونو دربارهی "با یه استعدادی متولد شدن" از جنبهی خوبش متوجه شدم. ولی چیز مهمی قلمدادش نمیکنم. من هنوز نقصهای زیادی دارم و کلی نیاز به کار کردن روشون هست. راستش زمان اینکه به همچین چیزی اهمیت بدم ندارم! انتظاراتم خیلی دربارهی خودم بالاست. از الان به بعد میخوام روی اینکه چطور قراره این نقصها رو پر کنم، تمرکز کنم.
سوال: تو فقط از نظر استعداد و فیزیکی رشد نکردی، بلکه از نظر شخصیت و اعتماد به نفس هم رشد کردی. کسی که زیاد میخنده، زیاد گریه میکنه و کلی انرژی داره.
هیونجین: اونموقعها اینجوری بودم. اما الان انرژی زیادی از دست دادم. برای چیزای زیادی اشتیاق دارم واسه همین مواقعی پیش میاد که همین باعث میشه اوقات سختی رو از سر بگذرونم. حدس میزنم که سعی کردم یکی یکی کنارشون بزنم و خالیش کنم تا مجبور نباشم فشار زیادی رو متحمل شم. هنوزم زیاد میخندم اما گریه نمیکنم. چون چیزی برای گریه کردن وجود نداره. الان، مثل سابق بهش نگاه نمیکنم. فکرکنم بخاطر این باشه که هر هدفی رو که برای 2020 چیدهبودم، به انجام رسوندم. واقعا خیالم بابت اینکه اولین آهنگی که خودم ساختمش رو منتشر کردم، آسوده شده، به اهدافم رسیدم و قولم رو به طرفدارانم نگه میدارم.
سوال: تازگیا، شبها خوب میخوابی؟
هیونجین: البته. توی بابل با فنها چت میکنم واسه همین چیزی برای افسردهشدن وجود نداره اونم بخاطر اینه که راحت میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم. هر چیزی که دلم میخواد بگم رو میگم، اگه دربارهی چیزی کنجکاو بودم میپرسمش و تازه میتونم به فنها بگم که تنهایی چه چیزهایی رو در ذهنم میپرورونم. اوایل کلی نگرانیهای درونی داشتم، حس میکنم که ذره ذره اون چیزایی که محکم بهشون چنگ زده و نگهشون داشتهبودم، دارن ذوب میشن و البته که من هر روز هم دربارهی نگرانیهام حرف نمیزنم. خاطرات شاد هم تعریف میکنم. فکر کنم لینو هیونگ خیلی با بابل حال میکنه.
سوال: کاملا میتونم حس عمیقی که به فنهات داری درک کنم.
هیونجین: راستش من از چشمهام متنفر بودم. فکرمیکردم فُرمِ عجیبی دارن، اما چون فنهام خیلی دوستشون داشتن، منم کم کم از چشمهام خوشم اومد. در اصل من عمرا نمیتونستم عاشق خودم باشم اما فنهام دونه به دونه کلی چیزای خوب دربارهام گفتن؛ خودم نشستم فکرکردم:« واقعا اینطوریه؟» و حالا باید قبول کنم که از خودم خوشم میاد و واقعا بابت این متشکرم چون فنها بودن که بهم یاد دادن چطور عاشق خودم باشم.
سوال: بنظر میاد هنوزم مثل سری قبل عاشق مردم و طرفدارهایی.
هیونجین: هنوزم عاشق طرفدارها هستم. ولی دیگه به سادگی قبل به مردم اعتماد نمیکنم.
—
تـرجـمه مصـاحـبـه فـلیـکس بـا '#ArenaKorea'?
سوال: تو واقعا عاشق تماس پوستی هستی، دلیلی براش داری؟
فلیکس: من دوست دارم بغل کنم. اعضا، منیجر ها و کارمندهایی که باهامون کار میکنند.
ما گروهی هستیم که به سختی برای اهداف بلند مدت والایی که داریم کار میکنیم.
من میخوام نسبت بهشون ارزش بدم و مراقبشون باشم
علاوه بر کلمات، من کسی هستم که این احساسات رو با چیزهایی مثل بغل کردن یا پختن بیان میکنم
سوال: قسمتی از تو که به هیونجین اولین عطرش رو میدادی رومانتیک بود. تو همیشه با مردم اینجوری خوب رفتار میکنی؟
فلیکس: من بخصوص از روند اماده کردن هدیه ها لذت میبرم، هر کدوم متفاوت از دیگری. حتی دادن یک کیک بعنوان سورپرایز هم خوبه.
یادم میاد که وقتی کاراموز بودم به چانگبین یه ساعت مچی هدیه دادم.
سوال: اگر قرار بود که دوباره به هیونجین یک عطر هدیه بدی، چجور عطری بهش میدادی؟
فلیکس: میوه ای و رایحه های تازه. چون اون خیلی خوشتیپه، با رایحه شیرین خیلی خوب بنظر میرسه.