「 آقای قاضی! 」

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

آقای قاضی زندگی مثل ی قصر مجلل میمونه که ما افتادیم تو انباریش..!



آقای قاضی میخوام بد شم خدا نمیزاره !
میخوام خوب شم بندش نمیزاره ):



آقای قاضی زمان هیچگاه دردی را دوا نکرده
این ما هستیم که به مرور به دردها عادت میکنیم ( :



آقای قاضی زمونه جوریه که ‏باید تو حسابت موجودی باشه تا حساب کنن تو هم موجودی !



آقای قاضی جوری شده که زخما رو نباید نشون کسی داد جاشو یاد میگیرن (;



به قول شاعر آقای قاضی
دلخوش نشسته‌ام که شاید گذر کنی ♀
لعنت به شایدی که مهیّا نمی‌شود ..



آقای قاضی هیچکس بعد دلبر دلخراب اونقد برام خوب نبود که
من بتونم بجای اون دوسِش داشته باشم ..❤✔



شهریار میگفت آقای قاضی:
از ما گذشت و گذشت آنچه تو با ما کردی ..
تو بمان و دگران وای به حال دگران ..
اما آقای قاضی خوش به حال دگران *-*



به قول علی یاسینی آقای قاضی:
یعنی بعد من "دستات" مال کی میشه ..؟!



به قول مولانا آقای قاضی |♥|
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی ..!