امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♫ رمــــــــــــآن ســـــــرنــوشـــــــت ♫

#5
پارت پنج


**ستین **
از بغل فادیا بیرون اومدم
-چقدر عوض شدی .. خانومی شدی برا خودت
-قربانت ... تو ک خوشگل تری
دستشو گرفتم و به سمت صندلی بردم و نشستیم
- خب .. چی خوندی راستی فادیا؟
-گففته بودم انسانی
-اوه ... پس الان ی استاد هستی ؟ هوم؟
-بله ... اممم تو وکیل شدی؟
-نه .. چون علاقم ب بچه ها زیاد بود رفتم ماما .
-اخی عزیزم
در همین موقعیت گوشیم زنگ میخوره . سهیل بود . بچم دلش طاقت دوری نداشت.
(این جا قبلا گفته شده و از حوصله خواننده ب دوره Wink )
-کی بود شیطون؟
-همسرم بود
-عه ...
-بله ... میگم پاشو بریم دور بزنیم .
- ببین الان ساعت دوازده و نیمه . من ی جای خوب میشناسم تا برسیم اونجا میشه یک و نیم . بریم اونجا
-باشه کجاهست؟
-رستورانه دیگه ... ناهار
-اهان بریم

...........

روز خوبی یود . وقتی برگشتم ساعت ی ربع ب هفت بود. سهیل هم خونه نبود .
تصمیم گرفتم برم حموم . اب سرد رو باز کردم و رفتم زیر دوش . ارامشی بهم وارد شد وصف نشدنی...
از حموم بیرون اومدم . ب سمت گوشیم رفتم و فهمیدم سهیل تماس گرفته . بهش ززنگ زدم :
-سلامممم
-سلام عشقم خوبی؟ کجا بودی؟
-ممنون . ببخشید حموم بودم .
- اها .. میگم امشب عمه وحیده و وندا میان خونمون .
-عه مگه برگشتن ؟؟؟ ب سلامتی
-اره دیشب برگشتن . تا ی نیم ساعت دیگه حاضر باش میام دنبالت
-باشه ... خدافظ
-خدافظ
جلوی اینه موهامو شونه کردم و به ی طرف صورتم دادم . ارایش کردم و انگشتر حلقه و ساعتمم انداختم . دست بند خانوادگی سهیل اینا رو هم دستم انداختم . این دستبند عروس ب عروس میچرخید .ینی مامان سهیل بهم داده بود . مانتو توسیمو با ی شلوار سفید پوشیدم . تکمیل بودم . ساعت تازه هفتو ده دقیقه بود . بیست دیقه وقت داشتم . تصمیم گرفتم ب سامان زنگ بزنم :
-سلام خواهر عزیزممم
-سلام عشق من خوبی؟
-ممنون تو خوبی؟ سهیل خوبه؟
- ممنون ماهم خوبیم ؟ چه خبرارغوان خوبه ؟
- اونم خوبه ممنون ... خوب شد زنگ زدی کارت داشتم .
-جاانم؟؟
-فردا میای بریم بهشت زهرا؟
-اخ گفتی دلم برا مامان و بابا تنگ شده . باشه حتما

صدای بوق ماشین سهیل رو که شنیدم سریع خداحافظی کردم و رفتم پایین ..


Big Grin Heart Wink
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Karlina
پاسخ
 سپاس شده توسط ρσєѕɪ ، Ɗєя_Mσηɗ ، *Aɴѕel* ، Sirvan10_a ، BIG-DARK ، شـــقآیــق ، یلدا 86 ، ♥Nastaran♥


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان سرنوشت - لــــــــــⓘلی - 06-04-2020، 15:24


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان