21-10-2019، 20:08
(21-10-2019، 18:27)melika rzv نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.باحال عالییییی
امروز ساعت هفت بیدار شدم
خیلی خوابم می اومد
اروم اروم اماده شدم
همین که امدم یه دو دیقه سر لامسبمو بزارم رو بالش
بوق بوق اهههههه سرویس اومد به مامانم خداحافظ گفتم
و با تمام سرعت رفتم
کفشو پوشیدم
رفتن سوار ماشین شدم و سلام کردم
{ سرویس ما محجبه هست یعنی اصلا خبری از اهنگ نیس حتی مغنه مونم نمی تونیم بیاریم پایین }
بعد چند دقیقه هم سرویسیامو سوار کرد یه 5 دقیقه دیر کردیم
امروز دو زنگ اول اردو علمی داشتیم
در پوست خودم نمی گنجیدم عاشق علومم
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
رفتیم سوار مینی بوس شدیم من پیش نهمی ها بودم
بلاخره رسیدیم
اسمش
پژوهشکده بیلوژی کشاورزی استان گیلان بود
ماشاالله چقدر طولانی بود
همین که خواستیم بریم داخل مدیرمون گفت
بیاین عکس بگین
لعنتی
حدودا یه 1000 تایی عکس گرفتن
بلاخره وارد شدیم
یه مرده اومد شروع کرد به صحبت کردن کرد
خلاصه بعد
کلی اتفاق باحال رفتیم گل خونه اونجا
تو ازمایشگاه یه ماییع صورتی شکل جامد بود که برای رشد گیاه بود
منو دوستم وقتی رفتیم گلخونه
یه مایه دیدیم شبیه همون بود
بعد از او کارشناس پرسیدیم این همون ماده هست با خنده گفت
نه مایع دست شویه
منو دوستم از خنده مردیمم
بعد اونا بجای موش ازمایشگاهی ماهی ازمایشگاهی داشن
مرده داشت صحبت می کرد
می خواست تو ضیح بده که چطور ما تشخیص بدیم که ماهی ها نر یا مده اند
همه داشتیم به زور جولوی خندهمونو می گرفتیم
گفت نر ها چاق ترن ماده ها لاغرن
بعد نمیتونست واضح بگه
ولی منعی یکی از حرفاش میشد که نرا وقتی می یخوان جفت گیری کنن ماده ها رو دنبال میکنن
عجیبا غریبا
بعد موقع برگشت معلم پرورشیمون با ما اومد و کلی رقصید کلی خندیدیم
اه لعنتی دو باره مدرسه رسیدیم 11 و 30 بود زبان فراسوی داشتیم
قبل کلاس همه گشنه بودن داشیم غدا میخوریم که معلم اومد
همه با دهن پر گفتن
بنجو
معلم خندید گفت مگه غذا نخوردین هم خندیدیم
گفت یه ربع وقت بسته که غذا بخورید همه گفتن اره بسته
زنگ تفریح خورد
دوباره گشنه شده بودم
رفتم از بوفه یه چیزایی خریدم
خوردم
بعد معلم عربی اومد همه پا شدیم بعد سلام گفت یکی کتابشو بده
من دادم بعد باید معنی هارو مینوشتیم من رفتم سر میز که معنی ها رو بنویسم
گفت بیا رو صندلیم بشیم
انقدر اصرارر کرد بالا خره رفتم
از خجالت اب شدم
بعد تموم شدن کلاس رفتم سوار سرویس شدم
گشنم بود عجب گودزیلاییم
رفتم از سوپر مارکت یه چیزایی خریدم
بعد همسرویسیم گوشی اورده بود چندا عکس گرفتم
بالاخره رسیدم خونه عین خر سرم تو کتاب بود
فردا امتحان دارم الان دارم استراحت می کنم
پایان
یه سپاس در راه خدا