نظرسنجی: بازم بنویسم
اره
نوچ
[نمایش نتایج]
زمان بسته شدن نظرسنجی: 08-11-11761240
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطرات امروز من = طنز و باحال

#3
(21-10-2019، 18:27)melika rzv نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
امروز ساعت هفت بیدار شدم   crying
خیلی خوابم می اومد
اروم اروم   اماده شدم
همین که امدم یه دو دیقه سر لامسبمو بزارم رو بالش
بوق  بوق     اهههههه   سرویس اومد به مامانم خداحافظ گفتم
و با تمام سرعت رفتم
کفشو  پوشیدم
رفتن سوار ماشین شدم و سلام کردم  
{ سرویس ما محجبه  هست  یعنی اصلا خبری از اهنگ نیس حتی مغنه مونم نمی تونیم بیاریم پایین crying  crying  crying  crying  crying }
بعد چند دقیقه  هم سرویسیامو  سوار کرد  یه 5  دقیقه دیر کردیم
امروز دو زنگ اول اردو علمی داشتیم
در پوست  خودم نمی گنجیدم  عاشق علومم
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
رفتیم سوار مینی بوس شدیم من  پیش نهمی ها بودم  
بلاخره رسیدیم
اسمش  
پژوهشکده بیلوژی کشاورزی استان گیلان بود
ماشاالله چقدر طولانی بود
همین که خواستیم بریم داخل مدیرمون گفت
بیاین عکس بگین
لعنتی
حدودا یه 1000 تایی عکس گرفتن
بلاخره وارد شدیم
یه مرده اومد شروع کرد به صحبت کردن کرد
خلاصه بعد
کلی اتفاق باحال   رفتیم گل خونه اونجا
تو ازمایشگاه یه ماییع صورتی شکل جامد بود که برای رشد گیاه بود
منو دوستم وقتی رفتیم گلخونه
یه مایه دیدیم شبیه همون بود
بعد از او کارشناس پرسیدیم این همون ماده هست با خنده گفت
نه مایع دست شویه
منو دوستم از خنده مردیممTelegh_01
بعد اونا بجای موش ازمایشگاهی ماهی ازمایشگاهی داشن
مرده داشت صحبت می کرد  
می خواست تو ضیح بده که چطور  ما تشخیص بدیم  که ماهی ها نر یا مده اند
همه داشتیم به زور جولوی خندهمونو می گرفتیم
گفت نر ها چاق ترن  ماده ها لاغرن
بعد نمیتونست واضح بگه
ولی منعی یکی از حرفاش میشد  که نرا وقتی می یخوان  جفت گیری کنن ماده ها رو دنبال میکنن
عجیبا غریبا
بعد موقع برگشت  معلم پرورشیمون  با ما اومد و کلی رقصید کلی خندیدیم
اه لعنتی دو باره مدرسه رسیدیم 11 و 30 بود زبان فراسوی داشتیم
قبل کلاس همه گشنه بودن داشیم غدا میخوریم که معلم اومد
همه با دهن پر گفتن
بنجو
معلم خندید گفت مگه غذا نخوردین  هم خندیدیم
گفت یه ربع وقت بسته که غذا بخورید  همه گفتن اره بسته


زنگ تفریح خورد
دوباره گشنه شده بودم
رفتم از بوفه یه چیزایی خریدم
خوردم


بعد معلم عربی اومد همه پا شدیم بعد سلام  گفت یکی کتابشو بده
من دادم بعد باید معنی هارو مینوشتیم  من رفتم سر میز که معنی ها رو بنویسم
گفت بیا رو صندلیم بشیم
انقدر اصرارر کرد بالا خره رفتم
از خجالت اب شدم
بعد تموم شدن کلاس رفتم سوار سرویس شدم
گشنم بود عجب گودزیلاییم
رفتم از سوپر مارکت یه چیزایی خریدم
بعد همسرویسیم گوشی اورده بود چندا عکس گرفتم
بالاخره رسیدم خونه عین خر سرم تو کتاب بود
فردا امتحان دارم الان دارم استراحت می کنم
پایان
 یه سپاس در راه خدا
باحال عالییییی
A.RAP.666
پاسخ
 سپاس شده توسط *Aɴѕel*


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: خاطرات امروز من = طنز و باحال - RaadA - 21-10-2019، 20:08

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Tongue با این تست باحال بفهمید کجا مسافرت برید (خوبه)
  تیکه های باحال برای ضایع کردن دوستان(سری 2)
  (دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!)
  باحال ترین سایتای گوگل پارت 3
  باحال ترین سایتای گوگل پارت 2
Lightbulb باحال ترین سایتای گوگل
  خاطرات یک مداد (قابل توجه کسانی که مداداشنو گاز میگیرن)(به ترتیب هفته بخوانید)
  فال باحال
Tongue ببین امروز عدد شانست چیه
  چهره یک شیطان پرست در راهپیمایی امروز-عکس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان